آیا طرح خاورمیانه جدید کلید خورده است؟
پارسینه: همزمان در 4 کشور منطقه،صفآرایی روشنی به چشم میخورد: سکولارها و لائیکها نمیتوانند به تداوم قدرت شریعتگرایان تمکین کنند. این موضوع را...
پارسینه، سرویس بین الملل - این روزها مصر شاهد درگیری شدید میان دو گروه از یک ملت است. گروهی که خود را مسلمان معتقد میخوانند و خواهان بازگشت مرسی به قدرت هستند و گروه دیگری که حاضرند کودتای نظامی را توجیه کرده و بازگشت مرسی به قدرت را برنمیتابند. تنها طی یک شب درگیری بین طرفین، 30 نفر کشته و حدود 850 نفر زخمی میشوند. در ترکیه نیز نزاع میان حامیان و مخالفان اردوغان جدی به نظر میرسد.
نقشه خاورمیانه جدید برنارد لوئیس
در زمان حمله آمریکا به عراق، این نقشه در مباحث استراتژیک مورد بحث قرار میگرفت. مبنای تقسیمبندی این نقشه، تقسیمبندی خاورمیانه بر اساس قومیتهاست؛ اما به نظر میرسد این طرح از الویت اول خارج شده است؛ هر چند نشانههایی وجود دارد که ثابت میکند این طرح پیگیری میشود.
به نظر میرسد در طرح جدید، بخواهند نزاع لائیک-شریعتگرا را در کشورهای اسلامی به راه اندازند تا به این ترتیب، این کشورها به صورت طبیعی از درون تضعیف و حتی فرو پاشیده شوند.
به گزارش سرویس بین الملل پارسینه، در هر دو کشور صفآرایی روشنی به چشم میخورد: سکولارها و لائیکها نمیتوانند به تداوم قدرت شریعتگرایان تمکین کنند. این موضوع را میتوان به خوبی در شعارهای طرفین دید. این حقیقت به شکل دیگری در مورد سوریه و لبنان نیز جریان دارد. به راستی منطقه به کدام سو میرود؟ آیا همزمانی تحولات این کشورها اتفاقی است؟
در لبنان ، گروه وابسته به شیخ احمد الأسیر و جریان حزب الله، به رغم اختلافات بسیار عمیق، با یکدیگر در یک نقطه اشتراک دارند: «اسلام سیاسی». در مقابل، جریان حریری، ولید جنبلاط، بشیر جمیل و محمد علی الحسینی به رغم اختلافات دینی در یک نقطه اشتراک دارند: «سکولاریسم». به این ترتیب اگر اخبار داخلی لبنان را رصد کنید، اخبار پراکندهای طی دو هفته اخیر منتشر شده که کنار هم قرار دادن آن، نکات قابل توجهی به ذهن متبادر میسازد. حدود دو هفته قبل، هواداران شیخ الأسیر دعوت به قیام وی را لبیک گفتند و فضای لبنان را علیه حزب الله ملتهب ساختند. بلافاصله از سوی ارتش سرکوب شدند و به رغم اعتراضاتی که تا هفته بعد به صورت پراکنده تداوم داشت؛ این فتنه در لبنان مهار شد. شیخ احمد الأسیر را میتوان اصلیترین آلترناتیو حزب الله دانست؛ اما جریان حریری از عملیات ارتش حمایت کرد. همان روز بهیه حریری مدعی شد حزب الله یک تپه را در مقابل منزل وی اشغال کرده و هر لحظه خطر جانی متوجه وی است؛ با این وجود حریری از عملیات ارتش حمایت کرد. در روزهای بعد رسانههای غربی مدعی
شدند شبهنظامیان حزب الله در عملیات ارتش مشارکت داشتند و به این ترتیب تلاش کردند تا این بار عملیاتی علیه ارتش راهاندازی کنند. همان روز ولید جنبلاط خواستار عملیات ارتش علیه حزب الله شد، اما بدیهی است که ارتش لبنان انگیزه و توانایی مقابله با حزب الله را ندارد. با این حال، دو روز بعد خبرهایی از درگیریهای پراکنده در محلات شیعهنشین منتشر شد که برخی تحلیلگران، آن را نزاع بین هواداران الحسینی و حزب الله دانستند...
ارتش لبنان پس از عملیات علیه گروهک نظامی حامیان شیخ احمد الأسیر، در خیابانهای لبنان حضور پررنگی داشت تا هر گونه تحرک و اعتراض حامیان وی را سرکوب کند.
نزاع سوریه نیز به همین ترتیب است. پس از دو سال از آغاز اعتراضات علیه تداوم حکومت بشار اسد، از حدود یک سال قبل این نزاع رنگ مذهبی به خود گرفت و مفتیان و علماء اهل سنت از هواداران دعوت کردند تا علیه بشار اسدِ سکولار به صورت مسلحانه قیام کنند. این نزاع رنگ فرسایشی به خود گرفته بود تا این که چند ماه قبل، جبهه النصره جسارت زنندهای به جناب حجر بن عدی کرد و به این ترتیب نزاع سطح بالاتری یافت و گروههای برونمرزی به صورت گستردهتری وارد سوریه شدند و به این ترتیب بشار تفوّق بیشتری یافت. شاید همین جملات بشار اسد در حمایت از کودتا علیه مرسی، به خوبی نقطه عزیمت نزاع را نشان دهد: «آنچه در مصر جریان دارد، سقوط چیزی است که به آن اسلام سیاسی میگویند.»
این نزاع در ترکیه و مصر علنیتر است. ترکیه کشوری است که کمتر کسی پیشبینی انقلاب را در آن میکرد. سرویس پارسینه در چند قسمت به تحلیل چرایی شیوع این بحران پرداخت. چگونه یک تجمع 50 نفره در اعتراض به قطع درختان میتواند به یک قیام ملی و خونریزی منجر شود؟ بیتردید یکی از ابعاد این نزاع، نگرانی شدید لائیکها و سکولارهای ترکیه از کسی بود که میگفت: «چرا قانوني را که مبتني بر دين است رد ميکنيد؟»
و اکنون این نزاع در مصر نیز جریان دارد سلفیها و شریعتگرایان مصری بخش عمده حامیان مرسی را تشکیل میدهند و حتی برخی شیوخ وهابی غیرمصری مانند «سعد موسي العجرمي» حکم به جهاد در راه حمایت از مرسی میدهند و در مقابل بخش قابل توجهی از مخالفان مرسی را کسانی تشکیل میدهند که میگویند اسلامگرایی باعث ویرانی مصر و سقوط آن به ته دره میشود.
البته نگارنده هرگز در مقام حمایت از مرسی نیست و انتقادات جدی به وی دارد؛ اما این پرسش به صورت جدی مطرح است که آیا واقعاً همزمانی این تحولات، اتفاقی است؟ پرسش مهمتر به این نکته برمیگردد که آیا این نزاع قرار است به همسایههای بعدی این کشورها، یعنی ایران و عراق نیز سرایت کند؟؟
ارسال نظر