یک دلیل اخلاقی برای کاهش فیلترینگ
خراسان نوشت:
حس میکنی کار خلافی میکنی و قوانین مملکت را دور میزنی. اگر هم دور نزنی از دنیا بیخبر میمانی. میگویند فلانی در فیسبوک فلان حرف را گفته. تو که فیسبوک نداری که بروی ببینی چه گفته که حتی بروی جوابش را بدهی...
اول که اینترنت آمد همه را وحشتزده کرد، چون آنجا دیگر هر چیزی که میخواستی و هر چیزی که نمیخواستی پیدا میشد. فیلترینگ هم شروع نشده بود. باید مراقب میبودی که هیچ بچهای سراغ اینترنت نرود. بچه که هیچ، حتی باید مراقب خودت هم میبودی. البته آن وقت هم کامپیوتر کم بود، هم اینترنت محدود و عملاً هم نگرانی کمتر بود. ولی وقتی در اوایل دهه هفتاد همه بچهها هم کامپیوتردار و اینترنتدار شدند، دیگر نگرانی بیشتر شد، تا این که کمکم سایتهای غیراخلاقی فیلتر شد و نفس راحتی کشیدیم.
اما حالا که فیلترینگ شدیدتر شده و حتی شبکههای اجتماعی را هم در خود گرفته است، باز نگرانیها زیاد شده است. خیلیها که به این امکانات ارتباطی و رسانهای نیاز دارند میروند به سراغ دور زدن فیلترها. حالا کامپیوتری که کاملاً امن بود و به راحتی میتوانستی آن را در اختیار فرزند نوجوانت بگذاری، دیگر امن نیست. تو فیلترشکن نصب کردهای که بروی شبکههای اجتماعی و با اقوامت در دیگر شهرها و کشورها در ارتباط باشی و سعید آقا یا حمید آقا یا پروانه خانم یا فرزانه خانم، قشنگ میرود پای دستگاه و سیر آفاق میکند.
نگرانی دوم چیست؟ این که همیشه حس میکنی کار خلافی میکنی و قوانین مملکت را دور میزنی. اگر هم دور نزنی از دنیا بیخبر میمانی. میگویند فلانی در فیسبوک فلان حرف را گفته. تو که فیسبوک نداری که بروی ببینی چه گفته که حتی بروی جوابش را بدهی. پس میبینی دشمن در این عرصه فعال است و تو دستت بسته است. این است که همیشه با خودت درگیری که «چیست تکلیف خدایا، بخرم یا نخرم». (فیلترشکن منظورم است)
نگرانی سوم این است که حمید آقا یا سعید آقا وقتی وارد فیسبوک میشود بیشتر با تبلیغات دشمن روبهروست؛ با مخالفان دین، مخالفان نظام، مخالفان اخلاق، مخالفان هر چیز خوب. چرا این طور است؟ چون مذهبیهای ما یا کمتر اهل اینترنت هستند و یا به دلیل معاذیر اخلاقی به خود اجازه حضور در شبکههای اجتماعی را نمیدهند. این است که آنجا فقط یک عده میداندار هستند. به قول معروف سگها را باز کردهاند و سنگها را بستهاند.
من میپذیرم که شبکههای اجتماعی گاهی وسیله ترویج مطالب غیراخلاقی هم شده است. ولی میشود فقط همانها را فیلتر کرد و فضا را برای استفاده عمومی پاکیزهتر ساخت. اتفاقاً وقتی در اتاقی را باز کنیم ولی آن اتاق را تمیز و پاکیزه بسازیم بهتر است از این که درش بسته باشد و ما اصلاً ندانیم که آنجا چیست. بعد وقتی یکی مخفیانه از پنجره داخل شد دیگر از کنترل خارج باشد. مردم جامعه در مجموع آدمهای عفیفی هستند و دوست ندارند که اهل خانوادهشان فاسد شوند. پس اگر بچه ما در حضور خود ما وارد اینترنت و شبکههای اجتماعی شود خاطرجمعتر هستیم، تا این که یک فیلترشکن پیدا کند و پنهانی برود به سیر آفاق. کسی که ناچار است پنهانی رفتار کند کمتر قابل کنترل است.
واقعاً نظر شما چیست؟ اگر قدری محدودیت دسترسی به شبکههای اجتماعی کمتر شود، فیلترشکن بازی و دور زدن کمتر نمیشود؟ و فضای اینترنت ما در مجموع پاکیزهتر نخواهد بود؟
ارسال نظر