گوناگون

چرا امام قطعنامه ۵۹۸ را جام زهر نامید؟

پارسینه: چرا امام ابتدا حاضر به پذیرش قطعنامه نبود ولی سرانجام آن را پذیرفت؟

چرا امام ابتدا حاضر به پذیرش قطعنامه نبود ولی سرانجام آن را پذیرفت؟

حسین علایی در مصاحبه با آسمان می گوید: دلایل ذکر این عبارت را حضرت امام خمینی در دوران حیاتشان بیان نکردند اما می توان حدس زد که امام خمینی برای خاتمه دادن به جنگ عراق با ایران به دنبال تحقق چند شرط به شرح ذیل بودند:


1- بیرون راندن ارتش متجاوز عراق از تمام سرزمین های اشغالی و حفظ تمامیت ارضی ایران

2- وادار کردن عراق به پذیرش مجدد معاهده 1975 به عنوان یک معاهده مرزی معتبر

3- اعلام رسمی عراق به عنوان متجاوز در جنگ با ایران

4- دریافت غرامت جنگ تحمیلی

5- نجات مردم عراق از دست صدام حسین

در زمان پذیرش قطعنامه 598 بندهای فوق بجز بند اول و آنهم نه به طور کامل هنوز به مرحله اجرا در نیامده بود. بنابراین شاید امام خمینی نگران آن بودند که ممکن است با پذیرش قطعنامه 598، ایران نتواند به حقوق خود به طور کامل دسترسی پیدا کند بنابراین از عبارت نوشیدن جام زهر کمک گرفتند تا مسئله برای مردم روشن باشد. اما این که چرا امام خمینی در زمان صدور قطعنامه، آن را نپذیرفتند باید توجه داشت که جمهوری اسلامی ایران تمام قطعنامه های سازمان ملل در مورد جنگ تحمیلی بجز قطعنامه 598 را به دلیل بی طرفانه نبودن آنها رد کرده است. ولی ایران برای اولین بار در زمان صدور قطعنامه 598 ، این قطعنامه را رد نکرد و به دنبال اصلاح آن به منظور افزایش منافع کشور در جنگ بود به گونه ای که جمهوری اسلامی بتواند آن را بپذیرد. مشخص شدن عراق به عنوان متجاوز و دریافت غرامت و خسارات جنگ از مهم ترین خواسته های ایران بود که به گونه ای ضعیف در بندهای 6 و 7 قطعنامه به آنها اشاره شده است.


وضعیت ما در زمان صدور قطعنامه بهتر بود یا یک سال بعد از آن وقتی قطعنامه را پذیرفتیم؟ در واقع عده ای معتقدند ما در زمان صدور قطعنامه وضعیت بهتری داشتیم و اگر بنا بر پذیرش قطعنامه بود بهتر بود همان ابتدا آن را می پذیرفتیم.

ایران تصور نمی کرد که یکسال پس از صدور قطعنامه 598 ، اوضاع جبهه ها به نفع عراق تغییر یابد. زیرا تا اوایل فروردین ماه سال 1367 قوای نظامی ایران در حال پیشروی در داخل مواضع ارتش عراق بودند و اگر کمک های بین المللی به صدام حسین نبود احتمال شکست ارتش عراق در برابر رزمندگان اسلام کم نبود.


گفته شده که امام در تاریخ 29 تیر 1367 فرمودند: «من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه‌ی دفاع و مواضع اعلام‌شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می‌‌دیدم، ولی به واسطه‌ی حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری می‌‌کنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد...» آیا این حوادث و عوامل همان فشار جامعه‌ی جهانی بود یا اینکه در داخل هم مسئله‌‌ای وجود داشت؟

مهم ترین حادثه آن دوران، تهاجم گسترده و پیوسته عراق به مواضع قوای ایرانی با همکاری ارتش منافقین بود که موجب بازپس گیری مناطقی همچون فاو، شلمچه، فکه و جزایر مجنون شد. عامل دیگر حمایت همه جانبه آمریکا و شوروی و کشورهایی مانند فرانسه و عربستان از عراق بود که منجر به جنگ نفتکش ها در خلیج فارس شد. در این ایام و در گیر و دار تهاجمات تازه ارتش عراق، ناوهای آمریکایی به سکوهای نفتی ایران در خلیج فارس حمله کردند و میلیون ها دلار خسارت به ایران وارد کردند. همچنین ناو جنگی وینسنس آمریکا هم به هواپیمای مسافربری ایران حمله کرد و موجب مرگ حدود 300 مسافر در تنگه هرمز شد. بکارگیری سلاح های شیمیایی از سوی عراق و کشتار مردم حلبچه و نگرانی از تکرار آن علیه مردم غیر نظامی و گسترش جنگ شهرها را نیز باید از عوامل موثری دانست که جنگ را از وضعیت متعارف خارج کرد و به کشتار غیر نظامیان از سوی عراق و آمریکا و با موشک ها و هواپیماهای روسی و فرانسوی منجر تبدیل کرد.


منتقدان قطعنامه معتقدند که در بند 6 آن ، حق دفاع مشروع از ایران گرفته شده و با توجه به اظهارات نخست وزیر و وزیر امورخارجه وقت در هنگام صدور قطعنامه که آن را ناعادلانه خوانده بودند، پذیرش قطعنامه به معنای عقب نشینی ایران در مقابل فشارها تلقی می شود. این برداشت را درست می دانید؟

طبق منشور ملل متحد حق دفاع مشروع برای همه کشورها محفوظ است و با قطعنامه 598 این حق از ایران سلب نشده است. پذیرش قطعنامه 598 به مفهوم بر هم زدن برنامه عراق و حامیانش برای تداوم یک جنگ جدید علیه ایران بود که امام خمینی با هوشمندی و با یک عملیات سیاسی جلوی اقدامات گسترده نظامی عراق و آمریکا را گرفتند و همین امر موجب تغییر اوضاع به نفع ایران شد. از روز پذیرش قطعنامه 598 ستاره اقبال صدام حسین افول کرد و حزب بعث موجب نفرت دولت های غربی شد. با حمله عراق به کویت دو سال پس از پذیرش قطعنامه 598 ، اعراب حامی عراق از جمله عربستان هم به مخالفین صدام حسین تبدیل شدند که در نهایت موجب بسیج همه قدرت های بزرگ و منطقه ای علیه صدام حسین شد و باعث سقوط حزب بعث و فروپاشی ارتش عراق و سرنگونی صدام حسین گردید.


این نظر هم از سوی برخی گروه ها مطرح است که بهتر بود برای جلوگیری از تحمیل هزینه های جانی و مالی، پس از آزاد سازی خرمشهر که در اوج اقتدار نسبت به عراق بودیم و کشورهای منطقه هم پرداخت غرامت جنگ را پذیرفته بودند، صلح می کردیم. چرا در آن زمان به جنگ ادامه دادیم و در شرایطی ضعیف تر از آن زمان بودیم تن به پذیرش قطعنامه 598 دادیم؟

هیچ کشوری پرداخت غرامت به ایران را در هیچ مقطعی از دوران جنگ نپذیرفته است و سندی بر این موضوع وجود ندارد. ادعاهایی در این باره شده است که رسما از سوی هیچ دولتی تأیید نشده است، بنابراین نمی توان به این ادعاها استناد کرد. اما این که آیا می توانستیم در روزهای پس از فتح خرمشهر با عراق صلح کنیم مشخص نیست. زیرا عراق هنوز بخش هایی از خاک ایران را در اختیار داشت و حاضر به عقب نشینی از آنها نبود. صدام حسین معاهده 1975 را نیز بی اعتبار می شمرد و به دنبال تغییر آن بود. حرفی هم از تعیین متجاوز و پرداخت غرامت های جنگ هم مطرح نبود. تنها امام خمینی بود که مخالف عبور قوای نظامی ایران از مرز بودند. ایشان معتقد بودند که بدون عبور از مرز می توان به جنگ ادامه داد و آن را پایان بخشید. ولی در آن ایام تقریبا تمام مسئولین عالی سیاسی و نظامی و نیز گروه های سیاسی حرفی در مخالفت با ادامه جنگ تا نیل به اهداف اصولی از جمله "حفظ تمامیت ارضی" و "حصول شرایط ایران" نزده اند. باید توجه داشت که توان نظامی ایران در سال 1367 بسیار بیشتر از زمان فتح خرمشهر بود و می توان گفت که قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران عمدتا ناشی از تجربیات دفاعی رزمندگان اسلام پس از فتح خرمشهر است.

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار