محمدعلی ابطحی: احمدینژاد پدیده غیر مترقبهای بود که روز پایانش بیشتر از روز ورودش در ذهن مردم ماند
پارسینه: از همه تجربههای تلخ و شیرینی که داشتیم، استفاده کنیم و به دولت کمک کنیم و دولت هم به شعارهایش پایبند باشد.
محمدعلی ابطحی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت:
آقای احمدینژاد رفت. این طبیعیترین کاری بود که در سیر زندگی سیاسی و قانونی باید انجام میشد. پایان هشت سال ریاستجمهوری بود. اما دیروز و امروز حال و روحیه متفاوتتری بر مردم ایران حاکم است. حس ورق خوردن تاریخ در بدنه جامعه جریان دارد. گویا آحاد جامعه دست به دست هم دادهاند تا این ورق سنگین را در تاریخ با کمک یکدیگر جابهجا کنند. این هشت سال را هر کسی میتواند به نوعی برای خودش تعبیر کند. موافق یا مخالف. اما هیچکس نمیتواند دیروز را یک روز عادی بداند. چهرههای مردم، لبخندهایشان، نشاط و شادابیشان همه نشان از یک تحول میداد. مردم خود را شریک در این ورق زدن تاریخ میدانستند. کمتر کسی بود که شنبه و آغاز هفته و 12 مرداد را یادش نباشد.
این اتفاق در گذشته سابقه نداشت که روز پایان ریاستجمهوری روز تاریخی تلقی شود. در گذشته سابقه داشت که روز انتخاب رییسجمهوری مثل آقای خاتمی یا همین آقای روحانی مردم جشن گرفتند و شادی کردند و غرور و قدرت خود را نشان دادند و آن را تاریخی کردند. اما روز پایان هیچ رییسجمهوری روز تاریخی نشده بود و مردم از رفتن، احساس تحول نمیکردند. دیروز اما مردم جدای از شادی روزهای پیروزی آقای روحانی، روز پایان آقای احمدینژاد را تاریخی میدانستند. این لزوما به دلیل مخالفت با آقای احمدینژاد نیست.
اما به این معنا هست که احمدینژاد پدیده غیر مترقبهیی بود که روز پایانش بیشتر از روز ورودش در ذهن مردم ماند و حس به یادماندنی ایجاد کرد. در این میان مردم ایران با پشتوانه بزرگی که دارند دوران جدید را با لبخند و مهربانی نگاه میکنند.
به آن چشم دوختهاند و تغییر را منتظرند. اما میدانند که رییسجمهور آینده اگر چه عقلانی فکر میکند و مشکلات را میشناسد و راههای باز کردن گرهها را میشناسد، ولی بدون کمک مردم دکتر روحانی نمیتواند درکارهایش توفیق داشته باشد. از همه تجربههای تلخ و شیرینی که داشتیم، استفاده کنیم و به دولت کمک کنیم و دولت هم به شعارهایش پایبند باشد. آمدن آقای دکتر روحانی گام مهمی بود که در اوج ناامیدی در داخل و خارج امید ایجاد کرد.
انتظار از ایشان هم البته زیاد نیست. بعد از این هشت سال، کار و فعالیت دشوار است. اما تاکنون انصافا در سقف انتظاراتی که توقع میرفت سخن گفته است. از آغاز تا در مراسم تنفیذ دیروز بر روی شعارها و تعهدهایی که به مردم داده بود، پای فشرد و خبرهایی هم که از اعضای کابینهاش میرسد، امید را زنده میکند. اما همه اینها بدون پشتوانه حمایتی مردم به نتیجه نمیرسد. آقای روحانی یک بار شاهد خوشحالی و شادمانی یکپارچه مردم بعد از شنیدن خبر پیروزیشان بودند. اما دیروز را هم به یاد بسپارند که جامعه حس تغییر تاریخ ایران را داشت. حس روز تاریخی پایان آقای احمدینژاد.
آقای احمدینژاد رفت. این طبیعیترین کاری بود که در سیر زندگی سیاسی و قانونی باید انجام میشد. پایان هشت سال ریاستجمهوری بود. اما دیروز و امروز حال و روحیه متفاوتتری بر مردم ایران حاکم است. حس ورق خوردن تاریخ در بدنه جامعه جریان دارد. گویا آحاد جامعه دست به دست هم دادهاند تا این ورق سنگین را در تاریخ با کمک یکدیگر جابهجا کنند. این هشت سال را هر کسی میتواند به نوعی برای خودش تعبیر کند. موافق یا مخالف. اما هیچکس نمیتواند دیروز را یک روز عادی بداند. چهرههای مردم، لبخندهایشان، نشاط و شادابیشان همه نشان از یک تحول میداد. مردم خود را شریک در این ورق زدن تاریخ میدانستند. کمتر کسی بود که شنبه و آغاز هفته و 12 مرداد را یادش نباشد.
این اتفاق در گذشته سابقه نداشت که روز پایان ریاستجمهوری روز تاریخی تلقی شود. در گذشته سابقه داشت که روز انتخاب رییسجمهوری مثل آقای خاتمی یا همین آقای روحانی مردم جشن گرفتند و شادی کردند و غرور و قدرت خود را نشان دادند و آن را تاریخی کردند. اما روز پایان هیچ رییسجمهوری روز تاریخی نشده بود و مردم از رفتن، احساس تحول نمیکردند. دیروز اما مردم جدای از شادی روزهای پیروزی آقای روحانی، روز پایان آقای احمدینژاد را تاریخی میدانستند. این لزوما به دلیل مخالفت با آقای احمدینژاد نیست.
اما به این معنا هست که احمدینژاد پدیده غیر مترقبهیی بود که روز پایانش بیشتر از روز ورودش در ذهن مردم ماند و حس به یادماندنی ایجاد کرد. در این میان مردم ایران با پشتوانه بزرگی که دارند دوران جدید را با لبخند و مهربانی نگاه میکنند.
به آن چشم دوختهاند و تغییر را منتظرند. اما میدانند که رییسجمهور آینده اگر چه عقلانی فکر میکند و مشکلات را میشناسد و راههای باز کردن گرهها را میشناسد، ولی بدون کمک مردم دکتر روحانی نمیتواند درکارهایش توفیق داشته باشد. از همه تجربههای تلخ و شیرینی که داشتیم، استفاده کنیم و به دولت کمک کنیم و دولت هم به شعارهایش پایبند باشد. آمدن آقای دکتر روحانی گام مهمی بود که در اوج ناامیدی در داخل و خارج امید ایجاد کرد.
انتظار از ایشان هم البته زیاد نیست. بعد از این هشت سال، کار و فعالیت دشوار است. اما تاکنون انصافا در سقف انتظاراتی که توقع میرفت سخن گفته است. از آغاز تا در مراسم تنفیذ دیروز بر روی شعارها و تعهدهایی که به مردم داده بود، پای فشرد و خبرهایی هم که از اعضای کابینهاش میرسد، امید را زنده میکند. اما همه اینها بدون پشتوانه حمایتی مردم به نتیجه نمیرسد. آقای روحانی یک بار شاهد خوشحالی و شادمانی یکپارچه مردم بعد از شنیدن خبر پیروزیشان بودند. اما دیروز را هم به یاد بسپارند که جامعه حس تغییر تاریخ ایران را داشت. حس روز تاریخی پایان آقای احمدینژاد.
ارسال نظر