درباره آنچه در سوریه می گذرد و مشخصاً در خصوص حملات شیمیایی مرگباری که در آن سرزمین انجام شده، نکاتی جدی وجود دارد که برای داشتن نگاهی واقع بینانه به حوادث این کشور نباید آنها را مغفول داشت:
حکومت استبدادی اسد
حکومت بشار اسد، یک حکومت غیر دموکراتیک است که بر مبنای مناسبات تک حزبی بعث شکل گرفته است. اسد، نه در یک انتخابات دموکراتیک که در یک رفراندوم مضحک که "آیا با ریاست جمهوری بشار اسد موافق هستید یا خیر؟" بر روی کارآمد و تکروی مستبدانه را در دستور کار حکومتش قرار داد.
حکومت سکولار اسد
اسد البته، برخلاف آنچه مخالفانش می گویند، رویکردهای متعصبانه مذهبی در اداره کشورش نداشت و در دولت او ، شیعه، علوی،سنی و مسیحی حضور داشتند (وزیر دفاع سوریه که سال قبل کشته شد، مسیحی بود.) حکومت اسد، به تمام معنا سکولار است و تسامح مذهبی در همه سطوح در آن وجود دارد.
میدانی در مرکز دمشق در روز خشم ( 15 بهمن 1389)
اولین مخالفت های مردمی
در پی گسترش بهار عربی در منطقه ، مخالفان اسد در سوریه ، فراخوان هایی برای تظاهرات علیه او دادند. این فراخوان ها ، در ابتدا شکست خوردند به طوری که در اولین فراخوان اینترنتی "جمعه خشم" در نیمه بهمن1389 ، حتی یک نفر هم حاضر نشد و جالب این جاست که میدان محل فراخوان ، در آن روز و ساعت، خلوت تر از روزهای دیگر هم بود!
این موضوع ، علامت اشتباهی به کاخ ریاست جمهوری و حزب بعث حاکم آن داد و چنین تصور کردند که مردم از اسد و حکومتش راضی اند! در حالی که واقعیت چیز دیگری بود و مردم ، نه به خاطر رضایت شان، که از سر ترس نیامدند.
وضعیت اما به این شکل نماند و سوری ها ، توانستند اولین تجمعات و تظاهرات برگزار کنند. آنها برای نخستین بار در 24 اسفند 1389 با شعارهایی مانند "حریّه حریّه" (آزادی آزادی) و "سلمیّه سلمیّه" (مسالمت آمیز مسالمت آمیز) در بازار "حمیدیه" دمشق ، مخالفت خود را با سیاست های اسد اعلام کردند که با برخورد نیروهای امنیتی مواجه شدند ولی آن روز کسی کشته نشد.
نخستین تجمع ها علیه حکومت اسد در جنوب سوریه - اسفند 89
سه روز بعد امّا در "درعا" (شهر و استانی در جنوب) اتفاقی افتاد که روند حوادث را دگرگون کرد. در مدرسه یکی از روستاهای درعا، شعارهایی درباره آزادی بر روی دیوارها نوشته شد و مأموران پاسگاه منطقه، در واکنشی تند ، به مدرسه یورش بردند و دانش آموزان و معلمان را مورد ضرب و شتم قرار دادند. در این میان ، روستاییان نیز وارد ماجرا شدند و با مأموران درگیر شدند.
خبر که به شهر رسید، مردم عصبانی شدند و اولین خون ها بر زمین ریخت و در نخستین روز درگیرهای درعا ، چهار نفر از شهروندان معترض، به ضرب گلوله نیروهای امنیتی کشته شدند.
مشت آهنین اسد
تظاهرات مردمی به شهرهای مختلف گسترش یافت و نیروهای رژیم اسد، به جای آن که از اسلوب مقابله با شورش های خیابانی استفاده کنند، با گلوله های جنگی به سمت معترضان شلیک کردند به طوری که در "روز خشم" که 11 فروردین 1390 در حومه دمشق برگزار شد، 10 نفر کشته شدند. البته دولت مدعی بود که گروه های مسلح تبهکار ، از پشت بام ها به سمت مردم شلیک کرده و آنها را کشته اند؛ دروغی که هیچ کس آن را باور نکرد.
نخستین تجمع ها در حمایت از اسد در دمشق - اسفند 89
اسد در مواجهه با مخالفان ، رسماً از سیاست "مشت آهنین" استفاده و تصور کرد می تواند مانند پدرش که در سال 1982 جنبش اخوان المسلمین را در شهر "حما" سرکوب خونین کرد، می شود در سال 2011 نیز چنان کند. حافظ اسد، 30 سال قبل از آن، توانسته بود با اعزام ارتش به "حما" و کشتن هزاران سوری عضو اخوان المسلمین، حکومتش را حفظ کند و البته صدای اعتراضی هم از جهان بلند نشود!
اگر اسد، به جای سرکوب خونین مخالفان و گسیل داشتن ارتشیان مسلح به سمت مخالفان - که سلاحی جز شعار و سنگ نداشتند - از پلیس ضد شورش استفاده می کرد و در همان حال ، صدای مردم را می شنید و اصلاحات فوری انجام می داد و حتی حاضر به کناره گیری به نفع یکی از اعضای حزب خودش می شد، قطعاً مردم جری تر و عاصی تر نمی شدند و مخالفت های مدنی و سیاسی شان ، به سمت حرکت های مسلحانه پیش نمی رفت.
اسد اما اشتباه راهبردی اش را مرتکب شد و اکثر نقاط مهم سوریه و مخصوصاً شهرهایی مانند "حما" - که پایگاه اصلی اخوانی هاست - علیه او شوریدند.
البته ، بخش مهمی از سوری ها نیز حامی اسد بودند و بارها ، تجمعات بزرگی در حمایت از او برگزار کردند.
تجمع علیه حکومت اسد در شهر حما
ورود خارجی ها
با گسترش مخالفت ها و مسلحانه شدن آن ، کشورهای مخالف اسد ، با این هدف که بتوانند او را سرنگون کنند، از مخالفان مسلح حمایت کردند.
مسلحانه شدن نزاع، باعث شد که بخش عمده ای از مردم که در تظاهرات و تجمعات مسالمت آمیز شرکت داشتند، عرصه را ترک کنند و صرفاً نظاره گر باشند؛ شهروندان حامی اسد نیز همین طور.
ابتدا، کمک های کشورهای مخالف دمشق، مخفیانه و با انکار همراه بود ، همان گونه که حامیان بین المللی اسد نیز پشت پرده کار می کردند. اما رفته رفته ، سطح نزاع بالا رفت و طرف های درگیر ، آشکارا همراهی خود با اسد یا مخالفانش را فریاد زدند.
هنگامی که کمک های سیاسی ، مالی و تسلیحاتی به مخالفان اسد کارساز نشد، اسلامگرایان تندرو که از جانب عربستان و ترکیه حمایت می شوند، رأساً وارد صحنه شدند و با تشکیل گردان هایی، رو در روی ارتش سوریه ایستادند و جنگ در این کشور را وارد فاز جدیدی کردند.
تظاهرات حمایت از اسد در شهر لاذقیه سوریه
جنگجویان افراط گرای القاعده از لیبی، چچن، افغانستان، تونس، لبنان، عراق و حتی آمریکا و اروپای غربی در قالب تشکل های "جبهة النصرة" ، "حکومت اسلامی شام و عراق" در کنار "ارتش آزاد سوریه" جنگ داخلی را شعله ور تر ساختند.
بدین سان، بحران سوریه از "تقابل دولت و مخالفان" به "نزاع متخاصمان بین المللی" تغییر وضعیت داد که طی آن ، عربستان، قطر، ترکیه، آمریکا، ایران، روسیه و ... منافع و منویات خود در تقابل و رقابت با یکدیگر را در "زمین سوریه" پی می گیرند.
در واقع آنچه اکنون در سوریه می گذرد، نه "مخالفت های مردمی با یک حکومت استبدادی برای نیل به دموکراسی" که تسویه حساب طرف های خارجی و رقابت آنان برای به کرسی نشاندن موضع خود در شکل دهی به خاورمیانه جدید است. اگر اسد سقوط کند، عربستان دست بالا را در منطقه خواهد داشت و اگر بماند، ایران قدرتمندتر خواهد شد.
هیچ کس نمی تواند باور کند عربستان و قطر ، پول و سلاح به جنگجویان چچنی و لیبیایی می دهند که در سوریه بجنگند تا مردم این کشور به دموکراسی و آزادی و حقوق بشر برسند!
در صحنه جنگ ، البته سوری ها هم حضور دارند ولی دیگر ، آنان تصمیم ساز و بازیگردان نیستند؛ درباره سرنوشت سوریه در ریاض، دوحه، آنکارا، تهران، مسکو، پاریس، واشنگتن و ... تصمیم گرفته می شود.
فعالیت "جبهه النصره" از گروه های مرتبط با القاعده علیه حکومت اسد در سوریه
حمله شیمیایی
از این روست که گروه های مسلحی که علیه اسد می جنگند، در تلاش اند تجربه حمله آمریکا به عراق یا حمله ناتو به لیبی، در سوریه تکرار شود و لذا طبیعی است که از هر وسیله ای برای کشاندن پای ارتش های غربی به سوریه، استفاده کنند. با این منطق، می توان در تحلیل حملات شیمیایی اخیر به حومه دمشق، چنین گفت که تنها طرفی که از این ماجرا سود می برد، مخالفان اسد هستند چه آن که پیشتر ، آمریکا اعلام کرده بود استفاده از سلاح شیمیایی را خط قرمز بحران سوریه می داند.
حکومت اسد ، نه به دلیل موازین حقوق بشری - که چندان بدان پایبند نیست - که از منظر منطق و نفع سیاسی، نمی تواند مرتکب حمله شیمیایی به مردم ، آن هم غیرنظامیانی که با دولت نمی جنگند، بشود و این امکان را به رسانه هایی مانند العربیه سعودی و الجزیره قطر بدهد که با انتشار مکرر تصاویر اجساد کودکان معصوم، افکار عمومی را تحریک کند.
سوابق گروه های مسلح معارض اسد نیز به ویژه طیف القاعده آن نشان می دهد که آنان از هیچ جنایتی رویگردان نیستند . کسانی که دختر کُرد سوری را به اتهام نداشتن حجاب به تیر برق می بندند و تیرباران می کنند، قلب یک انسان را از سینه بیرون می کشند و مقابل دوربین می خورند، بر روی اسیران نفت می ریزند و آنها را زنده زنده به آتش می اندازند و فیلمش را منتشر می کنند ، آیا نمی توانند برای کشاندن پای ارتش های خارجی به جنگ با ارتش سوریه، یک حمله شیمیایی هم به یک منطقه مسکونی را عملی و فوراً کار تبلیغاتی شان را بر روی آن آغاز کنند؟!
هدف، البته تبرئه حکومت اسد نیست کما این که در سطور فوق ، بر جرائم او نیز تأکید شد ، سخن بر سر این است که همین اسد ولو این که جنایتکار هم باشد، آنقدر می فهمد که استفاده از سلاح شیمیایی و کشتن چند غیرنظامی و کودک، نه تنها لزومی ندارد، بلکه به سود مخالفان و زیان خودش است. اگر ارتش سوریه بخواهد از سلاح شیمیایی استفاده کند، چرا گلوله یا بمب شیمیایی اش را بر محل تجمع نیروهای ارتش آزاد یا مقر "جبهة النصرة" نمی افکند تا نیروی مخالفان را بکاهد و به آنها ضربه بزند؟ عقل سلیم می گوید که برنده صد در صدی این ماجرا، معارضان هستند.
قربانیان حمله شیمایی چهارشنبه در سوریه
(در لوگوی روی عکس ، پرچم مخالفان نقش بسته است)
آینده سوریه
سوریه تا همین دو و نیم سال قبل ، یکی از آرام ترین و توریستی ترین کشورهای منطقه ، با حکومتی خودکامه و سکولار بود، حکومتی با استبداد سیاسی و آزادی های اجتماعی.
سیاست غلط اسد در مواجهه با اعتراضات مدنی مخالفان و دست یازیدن او به سرکوب خونین مردم، مداخله خارجی و هجوم تروریست های القاعده و تندروهای افراطی به داخل سوریه ، این کشور را با آینده ای تاریک مواجه کرده است.
حتی اگر همین امروز ، اسد قدرت را کنار بگذارد یا سرنگون شود و مخالفانش بر سر کار بیایند، سوریه دیگر روی آرامش به خود نخواهد دید چه آن که در چنان فرضی ، جنگ بین خود معارضان که بسیار متشتت هستند آغاز خواهد شد.
این در حالی است که اسد هم حاضر به کناره گیری نیست و اعلام کرده قصد دارد در انتخابات سال آینده ریاست جمهوری نیز شرکت کند.
سوریه ، لبنانی جدید در خاورمیانه شده است و از این پس ، باید آن را مانند کیکی دانست که قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در بازه های زمانی مختلف، بر اساس قدرتی که دارند، از آن سهم خواهند برد ، کما این که در لبنان نیز چنین وضعی جاری و ساری است.
ویرانی یکی از شهرهای سوریه در نتیجه جنگ داخلی سوریه
ارسال نظر