سخنگوي سابق: مشکل ايران و آمریکا با لبخندهای دیپلماتیک حل نمیشود
قانون -جدايي سیاست از کار شيوه اي است كه حميدرضا آصفي سخنگوي اسبق دستگاه ديپلماسي كشور در پيش گرفته است. اين دیپلمات كهنه كار فعالیتهاي خود را به يك دفتر در خيابان ظفر تهران محدود كرده و عطاي سياست را به لقاي ورزش بخشيده است.ما كه شنيده بوديم سخنگوي سابق چهره بشاش و خنده رويي با اهالي رسانه داشته با دل گرمیدر محل کارایشان حاضر شديم و گفتوگوی خود را با سوالي حول محور دولت احمدي نژاد آغاز کردیم:
***
لطفا نظرتان رادرباره مفهوم "شجاعت" در سياست خارجي كه بسیار در تفسیر عملكرد دولتهاي نهم و دهم در آن حوزه بود را بيان كنيد؟
شجاعت در هر عرصهای یک معنا دارد. اگر در عرصه جنگ بیان شود رزمنده باید شجاع باشد این بدان معنا نیست که یک رزمنده شجاع باید عامدانه روی مین برود چراکه رفتن روی مین مساوی است با از بین رفتن. شجاعت یعنی اینکه از دشمن نترسد و تمام درایت و تدبیر خود را به کار بگیرد و با اعتماد به نفس عمل کند و این درست نیست که اقداماتی انجام دهد که از ابتدا عدم موفقیت در آن بارز است. در عرصه سیاست خارجي وقتی صحبت از شجاعت میکنیم اشاره به چند مولفه خودباوری، اعتماد به نفس و شناخت كشور و طرف مقابل است. باید بگویم که هر ايراني،ايران را بشناسد شجاع و قدرتمند میشود. ادبیات دیپلماتیک با غیر دیپلماتیک متفاوت است و اگر مقامینظامیموضع تندی بگیرد ایرادی به آن نیست ولی اگر عضوي از یک مجموعه دیپلماتیک یا یک دیپلمات با ادبیات نظامیصحبت کند شایسته نیست و باید در جایگاه خودش صحبت کند. شجاعت در وزارت خارجه چارچوب خاص خودش را دارد نه به این معنا که ادبیات دیپلماتیک به کار گرفته نشود بلکه به این معنا که اعتماد به نفس داشته و آرمانهايش روشن باشد و براي آن تلاش كند.
عقبه فکری اندیشه ای که در رفتار دیپلمات شجاعت را توصیه میکند ، به باوری از غرب بر میگردد که میگوید؛ پرونده هستهای بهانهای بیش نیست و اگر ایران حتی در بحث انرژی هستهای با آمریکا و غرب کنار بیاید و شفافسازی کند، بازهم غرب موضوع دیگری را برای فشار بر كشورمان دستاویز قرار میدهد. نظر شما به عنوان یک دیپلمات در این باره چیست؟
موضوع انرژی هستهای داراي اصالت نیست. آمریکا از ابتدا در چهار بخش با ما مشکل داشت. این مطلب در سایت وزارت امور خارجه آمریکا در زمان رياست جمهوري كلينتون درج شده بود که عبارت است از حقوق بشر، سلاحهای کشتار جمعی که درحال حاضر تبدیل شده است به انرژی هستهای، تروریسم و دیگری صلح خاورمیانه یا همان مسئله رژيم صهيونيستي. به نظر من موضوع فعالیتهای صلح آمیز ایران بهانه است و اگر این موضوع حل شود موضوع دیگری مطرح میشود چرا که پاشنه آشیل آمریکا، اسرائیل است. سیاستهای آمریکا، اسرائیلمحور است. هر دولتی که در آمریکا روی کار میآید خود را موظف به دفاع از اسرائیل میداند و سیاست خارجه خودش را بر اساس منافع صهیونیستها اجرا میکند. اما این دلیل نیست که ایران ابهامات را در پرونده هستهای با غرب حل نکند چرا که بر سر این بحث فشارهای زیادی روی ایران تحمیل شده است و ما باید به دنیا نشان دهیم که اهل گفتوگو ، تدبیر و تعامل هستیم تا کار پیشرفت داشته باشد. رفع مشکلات بین المللی باید در صدر امور دولت جدید قرار بگیرد ولی این اشتباه بزرگی است که فکر کنیم حل مشکلات کشور در گرو مناسبات بین الملل است چرا که ما اگر وضعیت داخل
را درست کنیم و تعامل بین قوا بر قرار باشد و حمایت مردم از نظام مانند انتخابات اخیر باشد ، اقتدار و توان ملی بالا میرود و مشکلات بین المللی نیز متعاقب آن حل میشود بنابراین تعامل واقتدار داخلی است که موجب حل و فصل مشکلات بین المللی میشود. از سوی دیگر اگر شما حل مشکلات را صرفا در حل مسائل بین المللی ببینید طرف شما فکر میکند شمابرای حل مشکلات همه کار میکنید و هزینه مذاکرات بالا میرود.
یک دیدگاه میگوید که اگر ایران بخواهد وارد مذاکرات جدی با غرب شود در ابتدا باید روابط خود را با کشورهای همسایه و منطقه بهبود بخشد، شما با این نظر موافقید؟
موضوعات روابط بين الملل در هم تنيده است و خيلي اول و آخر ندارد این مذاکرات باید به موازات هم جلو برود. باید در دو بحث هستهای و مراودات منطقهای در وزارت امور خارجه کار کنیم. روابط با همسایگان باید ترمیم شود و ما مقصر اصلي اين مشكلات نيستيم.
باید با همسایگانمان رابطه مستحکمیایجاد کنیم و باید بگویم برخی از این مشکلانی که میان ما و همسایگان ایجاد شده است سوءتفاهميبيش نيست و نیز برخي کاستیها از جانب ماست اما بخش عمده آن به دلیل رفتار غلط همسایگان است. باید با کشورهای اروپایی رابطه را ترمیم کنیم در حال حاضر غیر از چند کشور محدود رابطه خوبي با اروپاییان نداریم که حتما باید مورد بررسي قرار گيرد. نکته دیگری که ما باید در دولت جدید به آن فکر کنیم جان بخشیدن به سازمان کنفرانس اسلامیاست چرا که کشورهای عربی در حال حاضر امور خود را دراتحادیه عرب پیگیری میکنند و این برای ایران مفید نیست و باید نقش این سازمان را پر رنگ تر كنيم. در بحث اقتصادی هم شاهد فراموشي سازمان اكو هستيم ، از سوی دیگر نیز نقش ما در اوپک باید بازیابی شود كه متاسفانه در این اواخر حرفی برای گفتن نداشتیم و این سازمان بینالمللی هر تصمیمیخواست اتخاذ كرد و ایران نیز تا حدود زيادي دنباله رو بود.
چگونه بايد اين مشكلات را رفع كرد؟
ایران باید دیپلماسی عمومیرا در پیش بگیرد. در برخی زمینهها دچار اشتباه شدیم زيرا فکر میکنم که دیپلماسی عموميیعنی اگر اینکه آقای رئیس جمهور مصاحبهای داشته باشند معرف دیپلماسی عمومیهستند، خیر اینگونه نیست. دیپلماسی عمومیوجوه مختلفي دارد و رسانهها، ورزش، هنر، سینما وکتابخانهها جزو دیپلماسی عمومیاست و رسانه نقش اساسی را در این روند دارند. زمانی که سفیر ایران در فرانسه بودم مقالهای در هرالد تريبيون خواندم که در آن نوشته بود، وقتی اسرائیل به وجود آمد دستور العمل متحد الشکلی به دانشجویان خارج از کشورشان دادند که اولويت انتخاب شغل خبرنگاري است. این برای من خیلی عجیب بود که چرا آنها را به پزشکی دعوت نکردند! دلیل این اقدام صهیونیستها این بود که خبرنگار تربیت کند و به طور طبیعی بعد از چند سال رسانهها در اختیار اسرائیل قرار گیرد. برخی اوقات ما فکر میکنیم اینکه میگویند صهیونیسم در رسانههای آمریکایی و غربی لابی میکند، یک اسرائیلی پول میبرد و به سردبیر میدهد و میگوید این خبر را برای من بنویس در صورتی که اینگونه نیست و کافی است ایدئولوژی آن خبرنگار صهیونیست محور باشد و این نشانگر این است که با
تمام توان روی رسانهها کار میکنند. برای اینکه شما توی رسانه نفوذ پیدا کنی باید کسانی را داشته باشید که به جای اینکه به وی بگویید چه کار کند او به شما بگوید چه کنید.
با توجه به اینکه نگاه دکتر روحانی به سیاست خارجی بر مبنی رفع تنش زدایی است در صورتی که در سوریه جنگی اتفاق بیفتد ایران چه موضعی را از خود نشان میدهد؟
امیدواریم که جنگی رخ ندهد. ولی اخباری که در گوشه و کنار میخوانیم به این نتیجه میرسیم که آمریکا با جدیت به دنبال تغییر نقشه خاور میانه است. یکی از دلایلی که آمریکا در سوریه با تامل و تعلل کار میکند این است که به دنبال تغییر نقشه است. البته آمریکا خوب میداند که دولت بشار اسد بسیار کم خطرتر از مخالفان دولت سوریه است ولی تحت تاثير برخی از کشورهای عربی ورژيم صهيونيستي اشتباهاتی که از ابتدا کردند در یک مسیر ناخواسته قرار گرفتهاند. آمریکا دو پهلو کار میکند ولي به این معنا نیست که سیاست ندارد.آنها خوب میدانند که بشار دارای اکثریت حمایت مردم است و اینکه آمریکا به مخالفان چراغ سبز برای هر جنایت نشان میدهد و بحث را به نشستهای ژنو یک و دو میکشاند برای طولانی کردن ماجراست. آمریکا سعی دارد تا یک کشور سوخته ایجاد کند تا دست هر کس افتاد اقداميبر ضد منافع آمريكا نكند. در کل امیدواریم آمریکا دست به اشتباه استراتژیک نزند و حمله نکند كه کل خاورمیانه تحت تاثیر قرار میگیرد.
اگر آمریکا حمله نظامیکند ایران نیز وارد صحنه میشود؟
این را باید از مسئولان بپرسید و من بهعنوان شهروند محترم این کشور نمیدانم جمهوری اسلامیچه تصميميميگيرد ولی اگر آمریکا وارد این کار شود خطای بزرگی انجام ميدهد و کل خاور میانه را وارد این ماجرا میکند.
اگر زمان آقای خاتمیاین معضل پیش میآمد وی چه تصمیمیمیگرفت؟
ما نباید بگذاریم این اتفاق بیفتد و بايد با بعضی از كشورهاي اروپایی ، روسیه، چین و حتی سازمان ملل وارد گفتوگو شویم که اگر جنگ شود هيچ كس نميتواند بگويد چه سرنوشتي در انتظار است. از طرفی نیز ما باید با برخی از کشورهای عربی نیز وارد مذاکره بشویم و به آنها هشدار دهیم که اگر سوریه دچار مشکل بشود آتش آن دامن آنها رانیز خواهد گرفت.
سیاست آمریکا در این بین چیست؟
سیاست آمریکاییها شیطنت آمیز است. شما ببینید بعد از شصت سال صحبت از دخالت در سرنگونی دولت مصدق به میان میآورند یا خبرهایی که در رابطه با آگاهي و کمک به صدام در بحث حمله شیمیایی به ایران منتشر کردند. این نشان میدهد که دولتمردان آمریکا با حيله گري به دنبال اهداف بوده و هميشه بايد به سیاستهای آمریکا با شک و ترديد نگاه کرد.
به نظر شما در این برهه از زمان که بحث استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه مطرح است و اسنادی از کمک آمریکا به صدام منتشر میشود، مشکوک نیست؟
خیر. اینگونه نیست که شما فکر کنید هیچ خبری از اسناد امریکا فاش نمیشود و بر همه چیز مسلط هستند. ماشاهد بودیم که اسرار «ویکی لیکس» چه بلایی سر آمریکا آورد این اسرار را که خود آمریکا منتشر نکرد.
برخیها معتقد هستند که ما به این دلیل به سوریه کمک میکنیم که اگر آمریکا از سد سوریه بگذرد به سراغ ایران میآید و گزینه بعدی است. به نظر شما این ادعا درست است؟
خیر. ولی کاری که ما در سوریه انجام میدهیم هم از لحاظ اخلاقی و هم سیاسی درست است چرا که مخالفانی که اکثرا خارجی هستند جنگی را علیه دولت قانونی اسد به راه انداختهاند و مردم سوریه از ترس مخالفان در خانه نشستهاند و اگر مردم طرفدار مخالفان بودند به کمک آنها میرفتند و کار بشار اسد تمام بود همانطور که در مصر، تونس ولیبی اتفاق افتاد. ولی در سوریه مردم مخالفان را نمیخواهند و مخالفان اسد خود را به مردم سوریه تحمیل کردهاند. جمهوری اسلامیایران بر اساس سیاست اخلاق محور و منطق درست خود عمل میکند. سیاستهای ایران در قبال سوریه هزینه نیست و مردم سوریه باید مشکلات خود را حل کنند و خارجیها باید از غائله خارج شوند.مشكل سوريه بايد از طريق سوريها حل شود اما اكنون ماشاهد جنگ نيابتي در آن كشور هستيم.
دولت دکتر روحانی چه نقشی میتواند ایفا کند؟
در مورد سوریه، جمهوری اسلامیباید فعال عمل كندو با توجه به اقبالی که از این دولت در سطح جهانی شد باید ابزار دیپلماسی را به کار بگیریم تا با وجود سختیها به موفقیت برسیم.
از آنجایی که ایران و عربستان بر سر بحث سوریه تضاد ایدئولوژی دارند دکتر روحانی چگونه میتواند با این مشکل کنار بیاید؟ آیا در روابط دو کشور تاثیر منفی ندارد؟
تاثیر که دارد و در ابعاد سیاست خارجی ما با سعودیها مشکل زیاد داریم یکی مشکل سوریه و بحرین و غیره ولی میتوان مشکل را به حد اقل رساند و در زمان آقایهاشمیبهترین روابط را داشتیم البته این به این معنا نیست که در آن زمان هم مشکلاتی میان دو کشور نبود بلکه تهران و ریاض بر سر القاعده و برخي موضوعات ديگربا هم مشکل داشتند ولی مشکلات به حداقل رسید.
آیا آقای جفری فلتمن برای حل مشکل سوریه به ایران سفر کرد؟
به نظر من خیر. مسیر روابط ما با آمریکا از این مسائل نمیگذرد و مشکل ايران با آمریکا با این لبخندهای دیپلماتیک حل نمیشود. موضوع رابطه ایران اگر چه نقش افراد در آن تاثیر گذار است ولی به افراد خلاصه نمیشود. برای مثال دو کشتی گیر که قبل از مبارزه با هم روی یکدیگر را میبوسند ولی به تشک که میروند هر دو دنبال برد هستند و مبارزه ميكنند.
سلطان قابوس چطور؟
ما با عمان همیشه رابطه خوبی داشتیم و همیشه این رابطه را حفظ کردیم و با توجه به عملکرد دولت عمان نامحتمل نیست که ایشان دنبال پیام خاصی براي میانجیگری بوده باشد.
شما سفیر ایران در امارات بودید به نظر شما اخراج ایرانیان از این کشور به چه دلیلی است؟
تکریم واحترام ایرانیان در هر کجا بر عهده دولت است و دولت همیشه حامیبوده و خواهد بود و یکی از اهداف وزارت خارجه حفظ منافع ایرانیان است. ولی موضوع اخراج ایرانیها گفتند که شامل حال ایرانیان نیست و مربوط به همه است ولی باید با اماراتیها وارد بحث جدی شد و نگرانیهای دو طرف بر طرف شود و حقوق از دست رفته ایرانیان را احیا کرد.
نظرتان در رابطه با آقای ظریف چیست؟
آقای ظریف دیپلمات کارکشتهای است و امیدوارم که موفق شود. بايد بگويم دنیا از انتخاب ظريف استقبال كرد.
به نظر شماحضور ایشان در وزارت خارجه بر روابط ایران با جهان تاثیر گذار است؟
بله. اینکه چگونه مذاکره کنید و چه روش و ادبیاتی را به کار ببرید و چه اولویتی داشته باشيد مهم است و دکتر ظریف جزو نیروهای قوی وزارت است.
نظر شما در رابطه با سخنان ایشان مبنی بر اینکه سخنگو را از میان بانوان انتخاب میکند چیست؟
هر کسی سلیقهای دارد ولی جنسیت مهم نیست توانایی مهم است.
به نظر شما اين اقدام تغییر و تحولی در ساختار وزارت نیست؟
بيشتر به استفاده از بانوان و تواناييهاي آنان بر ميگردد.
صحبت دکتر روحانی مبنی بر اینکه آمریکا کدخداست را شما قبول دارید؟
من فکر نمیکنم منظور دکتر روحانی این بوده باشد قاعدتا مطلب خوب و دقيق منعكس نشده است ولی من این را قبول ندارم وکسی را بهعنوان کد خدا نمیشناسم.
شما بهعنوان یک چهره ورزشی نیز شناخته شدهاید، آیا ورزش بر سیاست خارجی تاثیر دارد؟
بله. آلمان شرقی تمام هویت خود را در مسابقات ورزشی خلاصه میکرد و در آنجا از آمریکا پیشی میگرفت. اگر ورزش شما پیشرفت کند میتواند در خدمت دیپلماسی باشد و اگر دیپلماسی قوی باشد میتواند به کمک ورزش بیاید و موضوعات دنیا در این دهکده کوچک جهانی به هم ربط دارد.
ارسال نظر