آیا جنگ سوریه تنها یک "جنگ کوچک" خواهد بود؟
پارسینه: واشنگتن پست، درخواست باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا برای حمله استراتژیک به چند هدف مشخص و محدود در سوریه به منظور آموختن درسی به بشار اسد- و اظهارات جان کری که این یک جنگ نخواهد بود- باید موجب درنگ همگان شود.
کاتلین پارکر، ستون نویس واشنگتن پست طی گزارشی نوشت: به راه انداختن کمی جنگ مانند کمی باردار شدن است. تاریخ و تجربه بشری نشان می دهد که هیچ یک از این دو مورد ممکن نیستند، با این حال به نظر می رسد که ما می خواهیم آن را باور کنیم یا به بیان دیگر خود را فریب دهیم.
واشنگتن پست، درخواست باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا برای حمله استراتژیک به چند هدف مشخص و محدود در سوریه به منظور آموختن درسی به بشار اسد- و اظهارات جان کری که این یک جنگ نخواهد بود- باید موجب درنگ همگان شود. اگر کشور دیگری موشک های خود را به سمت آمریکا نشانه می رفت، نامش را چه می گذاشتیم؟
به خوبی تماشای حرکت دومین هواپیما به سمت دومین برج در یازدهم سپتامبر را به یاد دارم که همگی دور تلویزیون جمع شده و می گفتیم: «ما وارد جنگ شدیم.» ما با دیدنش درکش می کنیم، بی شک مردم سوریه نیز همین طور هستند. تلاش بی وقفه آمریکا در حرکت به سوی غیرجنگ اما اشتباها کسانی را می ترساند که نباید؛ نه اسد را که از بسیاری جهات می تواند از یک حمله محدود نجات یابد، نه دوستان سوریه را که آمریکا را عاملی بدون قاطعیت می دانند، بلکه آمریکا را. ما چه فکری می توانیم کنیم؟
بر اساس آنچه اوباما اعلام کرده ما در این حمله اسد را چنان خواهیم ترساند که وی مبارزه برای بقای خود را رها کند، که البته محتمل نیست. این مسئله که در صورت عدم موافقت اسد با خواسته های آمریکا، ما گزینه مشابه بدتری را اتخاذ خواهیم کرد همچنان مورد بحث است چراکه آمریکا همچنان اطمینان دارد که اقدام بدتری اتخاذ نخواهد کرد.
بدتر از آن اطلاعیه کمیته روابط خارجی سنا است مبنی بر اینکه سیاست ما «تغییر حرکت در میدان جنگ است.» با وجود آنکه مقامات آمریکا به غیرمستقیم ترین شکل ممکن به غیرجنگ اشاره می کنند، از مردم آمریکا خواسته می شود که به فرضیات غیرمنطقی و پیامدهای غیرمحتمل اعتماد کنند. از جمله اینکه مداخله ما در یک جنگ داخلی به دیگر جنایت کاران می آموزد که مراقب باشند و اینکه اسد پیام آمریکا مبنی بر اینکه استفاده از سلاح شیمیایی غیرقابل تحمل است را دریافت خواهد کرد.
در حال حاضر کسانی که در مورد جنگ محدود تردید دارند- به خصوص جمهوری خواهان- به عنوان شخصیت های «بیزار از جنگ» شناخته می شوند. جیمز کارویل، استراتژیست دموکراتیک نکته ظریف تری را در این زمینه بیان می کند: سندروم عراق، «بوش را سرزنش کنید.» با توجه به شکل اداره جنگ عراق توسط دولت قبلی، آمریکایی ها امروز در مورد ورود به جنگی دیگر در خاورمیانه تردید دارد.
دلایل درستی برای این تردید وجود دارد. بیزاری از جنگ کاملا عاقلانه است. کم گویی در سایه تجربه از روی خرد است. عاقل و خردمند بودن، نکات اولیه آغاز بحث بزرگسالان است، بخصوص زمانیکه اهداف اعلام شده برای حمله به سوریه مبهم هستند.
برخلاف حمله به عراق، اینبار آمریکا حتی نمی تواند حمایت وفادارترین متحد خود یعنی انگلیس را کسب کند و همانطور که اوباما خود اعلام کرده این حمله، ایالات متحده را به ناقض قوانین بین الملل تبدیل می کند. در واقع به گفته حقوقدانان استفاده از نیروی نظامی بدون تحریم بین المللی ناقض قوانین بین الملل خواهد بود، مگر اینکه این اقدام در دفاع از خود صورت بگیرد. با وجود آنکه اقدامات اسد طی دو سال جنگ داخلی سوریه را تحقیر می کنیم، مطمئنا خطر فوری از سوی این کشور ما را تهدید نمی کند.
مانند همیشه این سوال مطرح می شود: چه کسی تهدید بزرگتری است؟ اسد؟ یا کسانی که به دنبال سرنگون کردن وی هستند، از جمله اخوان المسلمین و القاعده؟ مقامات دولت آمریکا تاکید دارند که اکثر مخالفان در سوریه میانه رو هستند اما آیا همین اعتقاد پیشتر باعث بسته شدن چشمان ما نشد؟
در شرایطی که کنگره هفته آینده برای اعلام نظر در مورد اعطا یا عدم اعطای اختیار حمله به اوباما تشکیل جلسه می دهد، سوالاتی همچنان پابرجا هستند:
اگر سوریه با تسلیحات شیمیایی بیشتر یا دیگر اقدامات خصمانه به این حمله پاسخ دهد چه؟
اگر چند هواپیمای ما در جریان اعزام بمب افکن های نیروی هوایی مورد حمله قرار گیرند چه؟
اگر تعدادی از زنان و کودکان را بکشیم چه؟ ما به اسد زمان کافی داده ایم که آماده حمله شود، این احتمال وجود دارد که سیستم های تسلیحاتی که هدف ما هستند در نزدیکی غیرنظامیان مستقر شده باشند. ناگهان می بینیم که بهتر از اسد هم نیستیم، تنها یک قاتل دیگر.
و بدترین سوالی که در ادامه مطرح می شود این است: بعد چه؟ بدترین سناریو اجتناب ناپذیر نیست اما خطر موجود بزرگتر از هر توجیهی است که تاکنون ارائه شده است.
ارسال نظر