کنایه کیهان به اطرافیان رئیس جمهور و فراموش شدن مشکلات مردم
کیهان: با گذشت چند روز از بازگشت رئیسجمهور محترم از نیویورک، اخبار آن سفر، هنوز هم خبر اول رسانههاست و تحلیلها پیرامون آن ادامه دارد. به رغم عهدشکنی و کلاهبرداری آمریکاییها- که از ابتدا هم واضح و قابل پیشبینی بود- عدهای که میدانیم برخی از آنها کمترین ارادتی به رئیسجمهور محترم ندارند و به اقتضای منافع شخصی و حزبی به ایشان نزدیک شدهاند؛ دست از جشن و پایکوبی برنمیدارند و سر از پا نمیشناسند!
در این هیاهو خیلی چیزها فراموش شد و خیلیها هم وظایفشان را جهت شرکت در جشن به کنار گذاشتهاند! اما موضوع این نوشتار سفر و حواشی آن نیست بلکه پرداختن به یکی از دغدغههای اصلی مردم و یکی از وعدههای مهم دولت است.
عدم توجه به معیشت مردم و احساس رها شدگی امور از سوی متولیان امر همان حس تلخی است که این روزها کام مردم به ویژه قشر مستضعف را میآزارد و رنجشان را مضاعف میکند. در حالی که برخی در لباس حمایت از دولت هر صدای حقطلبی را با کلماتی مثل «بحرانزا» و «بحرانزی» و «ارتزاقکننده از تحریم» جواب میدهند و هیچ یادشان نیست که دولت بهبود معیشت مردم را طی صد روز وعده داده بود. عدهای آرام و بیصدا و با استفاده از غفلت چشمهایی که قرار بود حافظ منافع مردم باشند، خون مردم را میمکند و هر روز نرخ روی نرخ میگذارند و قیمتها را بالاتر میبرند! آن یکی افزایش قیمت لبنیات را قانونی میداند و آن دیگری بر لزوم افزایش قیمت فرآوردههای نفتی تاکید میکند!
نظارت و حمایت از حق مردم به قدری فراموش شده که یک بیمار برای تهیه داروی حیاتی و مورد نیازش، ممکن است در هر ساعت شبانهروز در هر نقطه شهر با نرخی متفاوت مواجه شود. مفسدان و آنها که حیاتشان را با تنگنای معیشتی مردم گره زدهاند، بیمی از چنگال عدالت ندارند و فقرا با چشمان حسرتزده منتظر گشایشی در امورشان هستند. به یقین همین سخنان فردا از سوی کسانی که هیچ صدای مخالفی را برنمیتابند، مورد هجمه و حمله قرار خواهد گرفت و به هر حرف ناروا و ناصوابی نواخته خواهد شد، اما بهبود وضع معیشتی مردم را از گشایش خط پروازی بین تهران- نیویورک مهمتر میدانیم و انتظار داریم که به جای گماردن نمایندهای ویژه برای آن کار، کاردانی زبده و چیرهدست برای قوت مردم به کار گرفته شود تا به واقع مردم احساس کنند که تدبیری به کار بسته شده تا امیدی در دلها ایجاد شود.
در این بین منصفانه باید گفت که حل مشکل گرانی و عدم نظارت و مبارزه با مفسدان متجاوز به حقوق مردم امری است که به تنهایی از عهده دولت- به معنای دستگاه اجرایی- خارج است و نیازمند همراهی و همدلی همه دستگاهها و نهادهای ذیربط است. اگرچه دولت به خاطر نوع ماموریت و گستره فعالیتش نقش پررنگتری دارد، اما چه کسی است که بتواند نقش دستگاه قضایی را انکار کند؟ مگر میشود نقش نهاد تقنینی کشور و تکلیف دیگر دستگاههای نظارتی مثل کمیسیون اصل نود، دیوان محاسبات، سازمان بازرسی کل کشور و... را نادیده گرفت؟ و بالاخره هماندازه با دیگر دستگاهها- و حتی بالاتر از آنها- نقش رسانهها و به ویژه رسانه ملی در پیگیری مطالبات عمومی و رساندن خبر حال مردم به گوش مسئولان، نقشی بینظیر و غیرقابل انکار است که متاسفانه در هیاهوی مسائل دیگر به فراموشی سپرده شده یا کمرنگ است.
همسویی و هماندیشی دستگاهها و عوامل فوق اگر در کوتاه مدت به کاهش قیمتها هم منجر نشود اما از سویی سبب امیدواری مردم و اعتمادشان به کسانی میشود که در تلاشند تا وضعشان را بهتر کنند و از دیگر سو سبب بیم متجاوزان به حقوق مردم و فرصتطلبان خواهد شد. به یقین مردم به عنوان ولینعمت همه مسئولان، حق اساسی و بزرگی به گردن نظام اسلامی دارند و خدمت به آنها، به فرموده رهبر معظم انقلاب پایههای نظام اسلامی را محکم میکند. اما اگر خدای نکرده احساس کنند که کسی غم آنها را نمیخورد، روح امید در جامعه کمرنگ میشود و دولتی که با امید مردم به تدبیرش روی کار آمده است با ناکامی بزرگی مواجه میشود ناکامی که مطلوب هیچ کس نیست و تنها آرزوی دشمنان دیرین انقلاب است.
شرایط کنونی، این بیم را دامن میزند که مسئله مردم، مسئلهای دست چندم و کماولویت شده است! به این نمونه توجه کنید:
چند روز قبل خبر کشف «یکصد تن داروی قاچاق» منتشر شد. خبری که در هیاهوی سیاسی رسانهها به سرعت گم شد. اما برای پیرمرد بیچارهای که نسخه به دست از این داروخانه به آن داروخانه میرود هرگز فراموش نمیشود. به راستی چند قرص باید احتکار شود تا به وزن یکصد تن برسد!؟ آیا قرص سرماخوردگی قاچاق میشود یا داروهای حیاتی که مرگ و زندگی بیماران به آن بستگی دارد؟! چرا چهره افراد شرور یا آنها که خالکوبی کردهاند به صورت کامل- و قبل از هرگونه محکومیت و صدور احکام قطعی- نشان داده میشود، اما مردم حتی از نام مخفف قاچاقچی یکصد تن دارو اطلاع پیدا نکردهاند!؟ وزارت بهداشت جز اطلاعیه درباره قرص استامینوفن، در این باره هم کاری کرد؟ قوه قضائیه و دادستان محترم چطور؟ تکلیف داروهای کشف شده چه شد؟
آیا به شبکه توزیع سراسری وارد شدند؟ اگر نشدند چرا و اگر شدند کی؟ آیا نظارتی شد که همان داروها دوباره از سیستم عمومی توزیع خارج نشوند؟ آیا مجازات کسی که با قاچاق و انباشت یکصد تن دارو، جان هزاران بیمار را به خطر انداخته کمتر از کسی است که کیف یک مرد جوان را در روز روشن دزدیده است؟ آیا اگر او به جرم ربودن مال و ترساندن مردم باید اعدام شود- که به حق نیز چنین است- این دیگری به جرم بازی با جان مردم مستحق مجازاتی مشابه نیست!؟
اینها و دهها پرسش مشابه در ذهن و فکر مردم خلجان میکند و به حق انتظار پاسخگویی به آن را از مسئولانشان دارند.
دیری نمیگذرد که فرصت خدمت به پایان میرسد و افسوس فرصتهای از دست رفته باقی میماند. پس تا فرصت هست به مردم، با تکیه بر توان و اعتمادشان خدمت کنیم که فردا خیلی دیر است.
حسین شمسیان
در این هیاهو خیلی چیزها فراموش شد و خیلیها هم وظایفشان را جهت شرکت در جشن به کنار گذاشتهاند! اما موضوع این نوشتار سفر و حواشی آن نیست بلکه پرداختن به یکی از دغدغههای اصلی مردم و یکی از وعدههای مهم دولت است.
عدم توجه به معیشت مردم و احساس رها شدگی امور از سوی متولیان امر همان حس تلخی است که این روزها کام مردم به ویژه قشر مستضعف را میآزارد و رنجشان را مضاعف میکند. در حالی که برخی در لباس حمایت از دولت هر صدای حقطلبی را با کلماتی مثل «بحرانزا» و «بحرانزی» و «ارتزاقکننده از تحریم» جواب میدهند و هیچ یادشان نیست که دولت بهبود معیشت مردم را طی صد روز وعده داده بود. عدهای آرام و بیصدا و با استفاده از غفلت چشمهایی که قرار بود حافظ منافع مردم باشند، خون مردم را میمکند و هر روز نرخ روی نرخ میگذارند و قیمتها را بالاتر میبرند! آن یکی افزایش قیمت لبنیات را قانونی میداند و آن دیگری بر لزوم افزایش قیمت فرآوردههای نفتی تاکید میکند!
نظارت و حمایت از حق مردم به قدری فراموش شده که یک بیمار برای تهیه داروی حیاتی و مورد نیازش، ممکن است در هر ساعت شبانهروز در هر نقطه شهر با نرخی متفاوت مواجه شود. مفسدان و آنها که حیاتشان را با تنگنای معیشتی مردم گره زدهاند، بیمی از چنگال عدالت ندارند و فقرا با چشمان حسرتزده منتظر گشایشی در امورشان هستند. به یقین همین سخنان فردا از سوی کسانی که هیچ صدای مخالفی را برنمیتابند، مورد هجمه و حمله قرار خواهد گرفت و به هر حرف ناروا و ناصوابی نواخته خواهد شد، اما بهبود وضع معیشتی مردم را از گشایش خط پروازی بین تهران- نیویورک مهمتر میدانیم و انتظار داریم که به جای گماردن نمایندهای ویژه برای آن کار، کاردانی زبده و چیرهدست برای قوت مردم به کار گرفته شود تا به واقع مردم احساس کنند که تدبیری به کار بسته شده تا امیدی در دلها ایجاد شود.
در این بین منصفانه باید گفت که حل مشکل گرانی و عدم نظارت و مبارزه با مفسدان متجاوز به حقوق مردم امری است که به تنهایی از عهده دولت- به معنای دستگاه اجرایی- خارج است و نیازمند همراهی و همدلی همه دستگاهها و نهادهای ذیربط است. اگرچه دولت به خاطر نوع ماموریت و گستره فعالیتش نقش پررنگتری دارد، اما چه کسی است که بتواند نقش دستگاه قضایی را انکار کند؟ مگر میشود نقش نهاد تقنینی کشور و تکلیف دیگر دستگاههای نظارتی مثل کمیسیون اصل نود، دیوان محاسبات، سازمان بازرسی کل کشور و... را نادیده گرفت؟ و بالاخره هماندازه با دیگر دستگاهها- و حتی بالاتر از آنها- نقش رسانهها و به ویژه رسانه ملی در پیگیری مطالبات عمومی و رساندن خبر حال مردم به گوش مسئولان، نقشی بینظیر و غیرقابل انکار است که متاسفانه در هیاهوی مسائل دیگر به فراموشی سپرده شده یا کمرنگ است.
همسویی و هماندیشی دستگاهها و عوامل فوق اگر در کوتاه مدت به کاهش قیمتها هم منجر نشود اما از سویی سبب امیدواری مردم و اعتمادشان به کسانی میشود که در تلاشند تا وضعشان را بهتر کنند و از دیگر سو سبب بیم متجاوزان به حقوق مردم و فرصتطلبان خواهد شد. به یقین مردم به عنوان ولینعمت همه مسئولان، حق اساسی و بزرگی به گردن نظام اسلامی دارند و خدمت به آنها، به فرموده رهبر معظم انقلاب پایههای نظام اسلامی را محکم میکند. اما اگر خدای نکرده احساس کنند که کسی غم آنها را نمیخورد، روح امید در جامعه کمرنگ میشود و دولتی که با امید مردم به تدبیرش روی کار آمده است با ناکامی بزرگی مواجه میشود ناکامی که مطلوب هیچ کس نیست و تنها آرزوی دشمنان دیرین انقلاب است.
شرایط کنونی، این بیم را دامن میزند که مسئله مردم، مسئلهای دست چندم و کماولویت شده است! به این نمونه توجه کنید:
چند روز قبل خبر کشف «یکصد تن داروی قاچاق» منتشر شد. خبری که در هیاهوی سیاسی رسانهها به سرعت گم شد. اما برای پیرمرد بیچارهای که نسخه به دست از این داروخانه به آن داروخانه میرود هرگز فراموش نمیشود. به راستی چند قرص باید احتکار شود تا به وزن یکصد تن برسد!؟ آیا قرص سرماخوردگی قاچاق میشود یا داروهای حیاتی که مرگ و زندگی بیماران به آن بستگی دارد؟! چرا چهره افراد شرور یا آنها که خالکوبی کردهاند به صورت کامل- و قبل از هرگونه محکومیت و صدور احکام قطعی- نشان داده میشود، اما مردم حتی از نام مخفف قاچاقچی یکصد تن دارو اطلاع پیدا نکردهاند!؟ وزارت بهداشت جز اطلاعیه درباره قرص استامینوفن، در این باره هم کاری کرد؟ قوه قضائیه و دادستان محترم چطور؟ تکلیف داروهای کشف شده چه شد؟
آیا به شبکه توزیع سراسری وارد شدند؟ اگر نشدند چرا و اگر شدند کی؟ آیا نظارتی شد که همان داروها دوباره از سیستم عمومی توزیع خارج نشوند؟ آیا مجازات کسی که با قاچاق و انباشت یکصد تن دارو، جان هزاران بیمار را به خطر انداخته کمتر از کسی است که کیف یک مرد جوان را در روز روشن دزدیده است؟ آیا اگر او به جرم ربودن مال و ترساندن مردم باید اعدام شود- که به حق نیز چنین است- این دیگری به جرم بازی با جان مردم مستحق مجازاتی مشابه نیست!؟
اینها و دهها پرسش مشابه در ذهن و فکر مردم خلجان میکند و به حق انتظار پاسخگویی به آن را از مسئولانشان دارند.
دیری نمیگذرد که فرصت خدمت به پایان میرسد و افسوس فرصتهای از دست رفته باقی میماند. پس تا فرصت هست به مردم، با تکیه بر توان و اعتمادشان خدمت کنیم که فردا خیلی دیر است.
حسین شمسیان
چنین به نظر میرسد جناب شریعتمداری نمایندگی مردم را نیز در روزنامه محترم کیهان در اختیار دارند اما سئوالی که مطرح است کدام مردم ؟ آیا همان مردمی که روزنامه کیهان را نمی خوانند؟
البته که مسئولان دولت باید خیلی مراقب کنترل قیمتها و جلوگیری از افزایش سرسام آور تورم شوند که تبعات دشواری هم برای دولت و هم مردم کشور رقم خواهد زد...
نه بابا کیهان این حرف ها خوشم اومد ازش