وقتی بقایی طلبکار دولت میشود!
آرمان : اگر فردی به هر دلیلی مخالف سیاستهای علمی دولت قبل بوده و در این سالها تلاش میکرد تا خطاها و مشکلات را بازگو کند و امروز از دولت روحانی طلب 500 میلیارد ریال برای ساخت دانشگاه میکرد، احتمالا با غضب همراهان رئیسجمهور مواجه میشد که این دولت، دولت سهامی نیست و نباید بیسبب به دنبال سهم در دولت گشت.
اما کسانی این را از دولت طلب میکند که اتفاقا در هشت سال گذشته مصدر امور به دستشان بوده و اتفاقا یکی از دلایل موفقیت روحانی، انتقاد بجا و حساب شده از وضعیت دانشگاهها در هشت سال گذشته بوده است.
لیست درخواستها
500 میلیارد ریال، 200هکتار زمین و ساختمانهای دولتی، بخشی از درخواستهای حمید بقایی از حسن روحانی است تا یک دانشگاه غیرانتفاعی در تهران تاسیس کنند. طبق آنچه سایتها و روزنامهها مینویسند، دولت هنوز پاسخی به این نامه نداده است.
در ایران حدود یک هزار مرکز به نام دانشگاه فعالیت میکنند که میتوان آنها را به شکل دولتی، پیامنور، آزاد، غیرانتفاعی، علمیکاربردی، فنی حرفهای و دانشگاههای نهادهای خاص(مثل آموزش و پرورش و ارتش و...) تقسیمبندی کرد. مجموع این هزار مرکز آموزشی بار پیشرفت علمی ایران را بر دوش میکشند. اگر دولت قرار بود برای هر دانشگاهی چنین مساحتی را در تهران اختصاص بدهد، تا به حال 8برابر مساحت کل شهر تهران به این یک هزار دانشگاه تعلق گرفته بود و طبیعی است که این کار در عمل غیر ممکن است اما برخی دولتمردان که در سال 84 با شعار «میشود، میتوانیم» روی کار آمدند ولی در هنگام حضورشان شاهد جابهجایی ارقامی چند هزارمیلیاردی بودند، حالا در صف اول مطالبات از دولت ایستادهاند.
از توانایی مدیریت جهان تا اداره یک دانشگاه
انتقادات زیادی نسبت به خرجها و هزینههای دولت قبل وجود داشت و آن طور که از قرائن برمیآید و مشایی در سخنرانی فردای روز اعلام عدم احراز صلاحیتش بر این مطلب تاکید ویژه کرد سازمان رای احمدینژاد از سازمان رای اصولگرایی جداست و احتمالا این تصور را نیز داشتند که با اعلام شماره حساب این دانشگاه از رسانه ملی، میلیاردها تومان کمک مردمی به حساب این دانشگاه واریز شود. اما ظاهرا نه دیگر هواداری آنچنانی برای دولتمردان پیشین باقی نماندهاست همین شد که بقایی که عادت به نامه نوشتن به رئیسجمهور و نتیجه گرفتن داشت، مجبور به نامه نوشتن به حسن روحانی رئیس دولت یازدهم شد و البته این بار ظاهرا باید زمان بیشتری را برای پاسخ گرفتن بگذراند و شاید این صبر او یادآور نامههایی باشد که در سفرهای استانی رئیس دولت دهم به دست دولت میرسید اما به همه آنها جواب درخوری داده نمیشد.
این همه هزینه و یک کاغذ پاره؟
البته بر کسی پوشیده نیست که بسیاری از دانشگاههای علمیکاربردی، آزاد، پیام نور و غیرانتفاعی در ساختمانی شبیه یک دبیرستان قرار دارند و چرخشان هم میچرخد و بسیاری از این دانشگاههای آزاد و غیرانتفاعی بدون ریالی کمک مالی از دولت چرخشان میگردد و دخل و خرجشان جور درمیآید. مساله این است که آقای بقایی و دوستان همراهشان این زمین و پول را برای چه میخواهند؟ آن هم در شرایطی که استادان این دانشگاه همه از دوستان رئیسجمهور سابق هستند و احتمالا برای تدریس در این دانشگاه مبلغی طلب نخواهند کرد. مساله دیگر این است که برخی دولتمردان دهم نشان دادند آنچنان اعتقادی به هزینه برای دانشگاهها ندارند و به طور منطقی افرادی با این طرز دیدگاه، برای نشر عقاید خود میتوانند با تالیف کتاب و تاسیس یک موسسه کوچک، با هزینه بسیار کمتری به این امر مباردت کنند.
واحد آموزش حزب
نزدیکان احمدینژاد، چه جریانی که امروز به جبهه پایداری معروف شده است و چه جریانی که تا آخر با رئیسجمهور همراه ماند، سالها اصرار کردند که با تحزب مخالفند و شاید امروز در دانشگاه ایرانیان در جستوجوی مسیری برای کادرسازی آینده جریان سیاسی خود هستند. امری که نه تنها مذموم نیست، بلکه به آینده دموکراسی در ایران کمک شایانی خواهد کرد. به شرطی که برای راهاندازی یک نهاد غیردولتی، طلب کمک از دولت نکنند.
احمدی نژاد در زمان رییس جمهور بودن چه گلی به سر مردم زد تا در دانشگاه زدنش ،اول بیاید ودر پیشگاه ملت ایران به هشت سال بی برنامه گیهایش پاسخگو باشد بعدا بفکر دانشگاه پول چاپ کن ،اما زمان از او زمانی راضی خواهد بود که دست از پول وسر این ملت بردارد
این افراد با افراد عادی فرقی دارند؟