طلاق، در روز بدون طلاق
پارسینه: طلاق نه مانند حادثه رانندگی است که انسانها را از مصدوم شدن و جان دادن از آن بترسانی، نه مثل سرطان است که بخواهی از شدت زجر و دردی که بیمارش میکشد کسی را هراسان کنی.
طلاق نه مانند حادثه رانندگی است که انسانها را از مصدوم شدن و جان دادن از آن بترسانی، نه مثل سرطان است که بخواهی از شدت زجر و دردی که بیمارش میکشد کسی را هراسان کنی. طلاق حتی شبیه اعتیاد هم نیست که یکی را گوشه خیابان نشان بدهی و سرانجام خانمانسوز تریاک و هروئین و کراک را برایش گوشزد کنی. طلاق چیزی است عین خودش؛ عین مفهوم کلمه اش: «جدایی!»
طلاق بیصدا و بدون هیچ هشداری «زخم» میزند. به روح و جان، به خانواده، به فرزندان، به پدر و مادر، به فامیل، به دوستان وآشنایان. طلاق میبلعد، همه حرمت و حریمها را. در طلاق حتی آبرو هم گاهی میکشد. طلاق آسیب میزند. جرم و جنایت و اعتیاد و بزهکاری و فقر به بار میآورد. طلاق یک زنگ خطر است برای سنجش عمق فساد در یک جامعه. هر گاه سن طلاقها پایین آمد، هشدارها بیشتر شد. برای همین مسئولان حتی با دستور هم که شده یک روزی را در تقویم جدا کردهاند برای «جدا نشدن». تا شاید آدمها، زوجها، جوانها یک روز بیشتر فرصت داشته باشند به اینکه برگردند؛ به اینکه شناسنامه شان را سیاه نکنند.
«امروز هیچ طلاقی در کشور ثبت نمیشود.»
این اتفاق برای دومین سال پیاپی است که در کشور میافتد. دلیلاش هم این است که 15مهرماه روز ازدواج نامیده شده است. برای همین وزارت ورزش و جوانان پیشنهاد کرده، در روزی که نامگذاریاش با «پیوند» گره خورده است نباید به «جدایی» آلوده شود.
نگرانیها از طلاق از اواسط دهه ۸۰آغاز شد. جاییکه آمارها نشان میداد واقعه طلاق هر سال بیشتر از سالهای پیشترش میشود. این نگرانیها تا آنجا ادامه پیدا کرد که آمار سال ۹۱نشان داد وقوع طلاق نسبت به سال ۹۰ بیش از ۱۱درصد رشد داشته است. رکورد هر یک ساعت ۱۶طلاق هم در همین سال ثبت شد تا هشدارها بیش از هر زمان دیگری شدت بگیرد. خیانت، خشونت علیه زنان، مسائل اقتصادی و فقر، بزهکاری و تغییر نسل ۵عامل مهم وقوع طلاق در ایران هستند و نکته تاسف بار ماجرا جایی است که در کشور ما تقریبا هیچ نهادی، مستقیما مهارتهای زندگی را به نسل جوان آموزش نمیدهد و این امر در کنار مشکلاتی از جمله مهیا نبودن امکانات زندگی باعث شده تا بسیاری از ازدواجها در همان سالهای اول و دوم زندگی به طلاق ختم شود.
عبدالرضا کردی، رئیس مرکز جهانی مطالعات خانواده در ایران ، درباره راهکارهای کاهش آمار طلاق میگوید: دو دهه است که انجمن مطالعات خانواده در ایران فعال شده است. طبق بررسیهای این انجمن اثبات شده، مفهوم خانواده در ذهن برخی یک مفهوم عمیق، بنیادین، سیستمی، مهم و ارزشمند است که نیازی به آماده شدن از پیش ندارد.
این افراد معمولا مستحکمترین نهاد خانواده را تشکیل میدهند اما گروهی از انسانها بیشتر با هوش هیجانی وارد خانواده شده و آن را تشکیل میدهند و همین گروه با دیدن اولین سختیها و مواجه شدن با اولین مشکلات، نظام خانواده شان از هم میپاشد. بنابراین ما اگر بخواهیم یک خانواده با رویکرد نظام سیستمی، هماهنگ، پایدار و نهادی که کوچکترین سلول اجتماعی است، داشته باشیم، اول باید انسانها را دعوت کنیم که با هوش شناختی و معنوی به سمت تشکیل خانواده بروند و بتوانند هوش هیجانی خود را کنترل کرده و به خوبی از آن استفاده کنند و به هوش معنوی در تشکیل خانواده نزدیک شوند. در این صورت احتمال پایداری و استحکام خانواده بیشتر میشود. در حقیقت خط تحکیم خانواده خطی است که از هوش هیجانی شروع میشود و به هوش معنوی ختم میشود.
به گفته معاون پژوهشی انجمن خانواده ایران، در خانواده باید عشق، دوستی و محبت تاثیرگذار باشد، اما قبل از این ملاکها، باید شاخصهای انتخاب یک همسر مناسب که همفکر و همسو بودن است، در ذهن درست ترسیم شده باشد. او میگوید: در خانوادههایی که با نقشه راه تشکیل میشود آینده نگری، آینده پژوهی و چشمانداز مثبتی به وجود خواهد آمد. در مقابل خانوادههایی هستند که بدون نقشه راه شکل میگیرند، بخصوص زمانی که آشنایی جوانها از قانونهای خوب، مقدس، سالم و موفق خارج میشوند، احتمال متزلزل بودن این ارتباطات بیشتر میشود.
دکتر کردی میافزاید: اگر ارتباطاتی با مشورت خانواده و افراد معتمد، در یک فضای مقدس و توام با مفاهیم دینی، ارزشی، عقلانی، اجتماعی و معنوی همراه باشد، پایداری بیشتری خواهد داشت. به همین دلیل میتوان گفت که معماری خانواده دو نوع است یکی معماری که الگوی بومی، دینی، ملی و فرهنگی دارد و منجر به تشکیل خانواده حسنه، شاداب، موفق و کارآمد میشود. در این خانواده که با معرفت آشنایی صحیح و الگوهای ارزشی و اعتقادی خانواده شکل میگیرد هر روز بنیاد خانواده محکمتر میشود. مانند نهالی که با علم کاشته میشود، رسیدگی به آن هم درست صورت میگیرد و هر روز پرورده میشود.
الگویی هم برای تشکیل خانواده وجود دارد که وارداتی است. در این الگو بیشتر به صورت یکدیگر نگاه میکنیم و پی میبریم که این صورت مناسب زندگی است و کمتر به سیرت یکدیگر میکنیم. به همین سبب در چنین خانوادههایی بعد از اینکه زندگی شکل گرفت تازه تردیدها، دودلیها، نگرانیها و وسواسهای ذهنی شروع به خودنمایی کرده و بنیان خانواده را به خطر میاندازد. این خانواده مانند نهالی است که تصادفی، بدون علم و معرفت کاشته میشود و همیشه در مسیر آسیبها و تندبادهاست و آینده خوبی نخواهد داشت.
عبدالرضا کردی میافزاید: گاهی بدون آموزشهای پیش از ازدواج یک خانواده تشکیل شده و از حمایتهای حین ازدواج محروم است. در عین حال نظارتی هم بر آن وجود ندارد. حتی برخی مشاورهها گاهی با الگوهای دینی، علمی، اجتماعی و معنوی جامعه مطابق نیست. به همین دلیل نمیتوان گفت که مشکل فقط جوانها هستند. گاهی پدر و مادرها بیموقع در زندگی فرزندان خود مداخله میکنند، یا آنها را تنها میگذارند.
این مشاور امور خانواده ادامه میدهد:در گذشته چند سال اول تشکیل زندگی، در مورد غذا پختن، مهرورزی، حل مشکلات، ارتباطات، مقابله با بحرانها و... از راهنمایی بزرگترها استفاده میکردند. امروزه رسانهها مداخله کننده منفی هستند. امکان دارد یک جوان فیلم سینمایی ببیند، شک میکند که زندگی خوبی دارد یا خیر. در برخی موارد تقدس خانواده در نظر این جوان سست میشود زیرا برای زندگی آماده نشده است.
وی با اشاره به مسائل اقتصادی و فرهنگی ادامه میدهد: مسائل اقتصادی و فرهنگی نیز در تشکیل زندگی تاثیر بسزایی دارد. گاهی میشود با یک برنامهریزی ساده مسائل اقتصادی خانواده یا جامعهای به راحتی حل میشود در صورتی که ۱۰-۲۰ سال طول میکشد که انحراف اجتماعی رفع شده و به جایگاه خود بازگردند.
رئیس مرکز جهانی مطالعات خانواده درباره نامگذاری 15مهر روز ازدواج یا روز بدون طلاق میگوید: گاهی اوقات میخواهیم با نامگذاریها مشکل فرایندها را حل کنیم. هیچ نامگذاری مشکل را حل نمیکند. اگر هر روز را به نام روز جهانی خانواده، روز باطلاق، روز کم طلاق، روز بیطلاق و... نامگذاری کنیم تا زمانی که این مسئله فردی نشود فرهنگ نخواهد شد. خود این نامگذاری یک تبلیغ منفی است. یک روز بدون طلاق یعنی بقیه روزهای سال وجود طلاق اشکال ندارد؟ اگر چیزی اشتباه است که هر روز سال باید اشتباه باشد. قبح طلاق در کشور ما ریخته شده و جشن طلاق گرفته میشود. خوب است که یک روز هیچ طلاقی ثبت نشود اما باید زیرساختهای لازم نیز صورت بگیرد.
دکتر امیرهوشنگ مهریار نیز درباره طلاق میگوید: نباید در این مورد آرمانگرایی بیش از حد داشت. طلاق در خیلی از موارد غیرقابل اجتناب است.چون گاهی ازدواج براساس آگاهی و تفکر صورت نمیگیرد.
این روانشناس حوزه خانواده در مورد کاهش طلاق میگوید: اگر بخواهیم طلاق را کم کنیم باید شرایط اجتماعی، آشنایی دختر و پسر قبل از ازدواج مورد بررسی قرار گرفته و تغییر کند. استفاده از نظر متخصصان قبل از ازدواج برای شناخت بهتر نیز ضروری به نظر میرسد. طلاق علتهای مختلفی دارد که با شناسایی آنها در زندگی، میتوان نرخ طلاق را کاهش داد. در شرایطی که طرف مقابل بیماری صعبالعلاج داشته یا معتاد باشد، طلاق غیرقابل اجتناب است. بعد از ازدواج نیز نیاز به شناخت بیشتر، صبوری در مقابل مشکلات اجتماعی و اقتصادی نیز ضروری به نظر میرسد. بسیاری فکر میکنند که بعد از ازدواج نیازی به مشاوره و آموزشهای زندگی وجود ندارد، در صورتی که مهارتهای زندگی در هر لحظه و هر برههای یکی از نیازهای خانواده است.
منبع: تهران امروز/ پریسا هاشمی
* شما چه نظری دارید؟ تجربهها و نظراتتان را در این زمینه، با ما در میان بگذارید *
ارسال نظر