شرکت در کنکور شوهر
پارسینه: وقتی که مردی از همسرش می پرسد «اگر من این ترفیع شغلی را بگیرم و ما مجبور شویم به استانی دیگر نقل مکان کنیم چه اتفاقی می افتد؟»
وقتی که مردی از همسرش می پرسد «اگر من این ترفیع شغلی را بگیرم و ما مجبور شویم به استانی دیگر نقل مکان کنیم چه اتفاقی می افتد؟» بیشتر زنان این گونه پاسخ می دهند: «منظورت از نقل مکان به استان دیگر چیست؟ ما هیچ جا نمی رویم! الان ده سال است که در اینجا زندگی کرده ام و در صدد رفتن به جای دیگر نیستم!»
آنچه مرد می خواهد بشنود این است: «برایم مهم نیست کجا زندگی می کنیم. ممکن است در چادر و یا جزیره ای متروک زندگی کنیم، و تا زمانی که با هم هستیم من شاد و سعادتمندم.»
چنین پاسخی امکان گفت و شنود و ارتباط بیشتر را فراهم می سازد. مرد اکنون می تواند به همسرش بگوید چه احساس های جورواجوری دارد و چه درد و رنجی می کشد. اگر مردی مهر و محبت واقعی را احساس کند، خواهد خواست که برای همه مشکلات احتمالی بهترین تصمیم ها را بگیرد، و نیز خواهد خواست که برای شما بهترین فردی باشد که می تواند.
مشکل جدی دیگری که مردان درباره اش پرسش می کنند این است که «اگر آن اضافه حقوق را نگیرم، چه اتفاقی می افتد؟» بیشتر وقت ها زنان این گونه پاسخ می دهند: «چرا این سوال را می پرسی؟»، «این قدر منفی فکر نکن.»، «اگر به سخت کار کردن ادامه دهی، اضافه حقوق می گیری!»، «اگر آن اضافه حقوق را نگیری، چطور می توانیم بچه ها را به دانشگاه بفرستیم و از پس تورم بر بیاییم؟» یا «اگر ترفیع مقام نگرفتی، مستقیم به دفتر رئیس اداره ات می روی و می گویی استحقاق آن ترفیع را داری!»
آنچه شوهرتان واقعاً نیاز دارد بشنود، این است که «هیچ اتفاقی نمی افتد. یک طوری ترتیبش را می دهیم. فقط کمربندهایمان را محکم تر می بندیم و پیش می رویم. چیزی که اهمیت دارد این است که ما در کنار یکدیگریم و من تو را دوست دارم.»
آیا زمانی که شوهرمان شغل خود را از دست می دهد پاسخ ما به او همین است؟!
وقتی سرانجام با بن بست اقتصادی کامل رویارو می شویم ،زمانی که حتی یک روز نمی گذرد بدون اینکه همسرمان از ما بپرسد «اگر نتوانم شغل دیگه ای پیدا کنم، چه اتفاقی می افته؟ می خواهیم چه کار کنیم؟»
اینجا ست که ما نیز در ترس های شوهرمان شریک می شویم و به همراه او احساس نگرانی می کنیم، چرا که ما پی برده ایم زندگی زناشویی مان در خطر است.
وقتی که از تأسف خوردن به حال خودمان دست بکشیم و حواس خود را بر نیازهای همسر معطوف کنیم ، واکنش ما به نگرانی و تشویق او تغییر کرده است. در واقع به او اطمینان خاطر می دهیم که تا وقتی با هم هستیم، هیچ چیز دیگری اهمیت ندارد.
بهتر است در این موقعیت به او بگوییم: «ما با هیچ شروع کردیم و می توانیم دوباره این کار را انجام دهیم. ما، با هم، این مرحله سخت را پشت سر می گذاریم.» تنها با اندکی پشتیبانی از شریک زندگی امان، وی قادرخواهد بود پاسخ مهرآمیز به ما بدهد و نیروی درونی لازم برای مبارزه با شرایط دشوارمان را به دست آورد.
چندین سال بعد، هنگامی که همسرمان به آن روزهای دشوار آزمون زندگی مان می اندیشد، عشق و پشتیبانی پیگیر ما برای او یاد آور حمایت همه جانبه ما از او خواهد بود وبرایش ارزش ومعنایی والا خواهد داشت.
او محرمانه به ما ویا در اعماق وجودش خواهد گفت : «این کار تو فشار زیادی را از دوشم برداشت.»
بنابراین اصل دوست داشتن مرد به خاطر آنچه خودش هست بسیار باارزش تر وگرانبها تر از آنچیزی هایی است که در کنار اوست،موقعیت ،شغل ،ثروت وحتی سلامتی زمانی از بین خواهد رفت ولی ارزش برای ما خود او وتوانایی اوست .البته که این ارزش وگوهر دست یافتنی نیست مگر با عشق به زندگی وبا هم بودن.
ارسال نظر