چرا آیت ا... استادی از شورای نگهبان استعفا داد؟
آرمان: از بحثهایی که علیالظاهر کهنه نمیشوند، بحث بر سر بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات اعم از مجلس شورای اسلامی و شوراها و ریاستجمهوری و خبرگان توسط شورای نگهبان است. عدهای وظیفه این شورا را فقط در تطبیق مصوبات مجلس با شرع میدانند ولاغیر.
البته این نظریه در میان اعضای شورا هم طرفدارانی داشته است و جالب اینکه در زمانی که عدهای بر سر این مساله با شورای نگهبان مباحثی حقوقی دارند، سخنگوی قبلی این شورا در انتخابات ریاست جمهوری به نامزدها اعلام کرد برای کسب نظر شورای نگهبان مبنی بر صلاحیت خود باید برنامههایشان را به این شورا بدهند! امری که البته با استقبال همگان روبرو نشد.
اخیرا که کتاب خاطرات «آیتا... رضا استادی» را میخواندم به نکتهای مرتبط با این موضوع برخوردم که دریغم آمد آن را با دوستان در میان نگذارم. متأسفانه کتب خاطرات مرتبط با زندگی یاران امام(ره) در جامعه به ویژه دانشجویان تاریخ بسیار غریب و مهجور ماندهاند. این در حالی است که نکات بکری در آنها وجود دارد.
پس از آنکه آقایان «امامی کاشانی» و «خزعلی» به خاطر کسالتهایی که داشتند نتوانستند در شورای نگهبان حضور داشته باشند و یک سال و نیم از حکم مسئولیت 6ساله آنها باقی مانده بود، «آیتا... رضا استادی» و مرحوم «آیتا... طاهری خرمآبادی» به جای آنان در شورا منصوب شدند. آیتا... رضا استادی در خاطرات خود مینویسد: «چند روز قبل از اتمام یک سال و نیم، نامهای به رهبرانقلاب و آقای جنتی نوشتم و درخواست کردم که در شورا نباشم و از ادامه همکاری عذرخواهی نمودم.
متن نامه هم به گونهای بود که مورد قبول واقع شد. البته بعضیها که بعدا خبر را شنیدند میگفتند اگر ما از قبل میدانستیم چنین میکردیم و چنان میکردیم ولی واقعا برای من کار در شورای نگهبان به دو جهت خیلی مشکل بود؛ جهت اول اینکه هر کس به شورای نگهبان میرود یا هر کار اجرایی در تهران قبول میکند باید کارهای خود را در قم تعطیل کند. این برای من مشکل بود چون من در اینجا درس و بحث عمومی داشتم و رسایل و کفایه میگفتم و مجبور بودم چهارشنبهها را کلا تعطیل بکنم [چون] چهارشنبه به تهران میرفتم.
دلیل و جهت دوم که به دوستان گفتم و الآن هم همین عقیده را دارم اگرچه خیلیها مخالف آن هستند این است که رد و قبول صلاحیت کاندیداهای مجلس و ریاست جمهوری نباید با شورای نگهبان باشد. مساله انتخابات یک مساله سیاسی و سختی است و به طور طبیعی تنشهایی به دنبال خود دارد و در نهایت به جایگاه رفیع این شورا لطمه وارد میکند. اعضای شورای نگهبان متشکل از 6نفر فقهای مورد احترام و مورد اعتماد هستند که وظیفه اصلی آنها تطبیق مصوبههای مجلس شورای اسلامی با شرع مقدس اسلام و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است.
من میبینم اینها تلاش میکنند تا یک قانون و مصوبه خلاف شرع از کانال شورای نگهبان عبور نکند و نظارت بسیار دقیقی بر این کار دارند ولی در این میان وقتی مساله انتخابات پیش میآید تنشها و نزاعهای جناحی که آغاز میشود جایگاه رفیع و معنوی این شورا در لای چرخه این کشمکشهای سیاسی خطی و جناحی قرار میگیرد و از منزلت آنها میکاهد.
یکی میگوید چرا مرا رد صلاحیت کردند. دیگری شورای نگهبان را به جناحی و خطی بودن متهم میکند. سومی میگوید فلانی با من غرض شخصی دارد و این موضوع برای من هرگز قابلتحمل نبود...چون این سری مسائل با روحیه من سازگار نبود، بنابراین از ادامه همکاری عذرخواهی کردم.» (حاج شیخ رضا استادی، خاطرات، تدوین عبدالرحیم اباذری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۷، صص ۲۴۰ تا ۲۴۳)
البته این نظریه در میان اعضای شورا هم طرفدارانی داشته است و جالب اینکه در زمانی که عدهای بر سر این مساله با شورای نگهبان مباحثی حقوقی دارند، سخنگوی قبلی این شورا در انتخابات ریاست جمهوری به نامزدها اعلام کرد برای کسب نظر شورای نگهبان مبنی بر صلاحیت خود باید برنامههایشان را به این شورا بدهند! امری که البته با استقبال همگان روبرو نشد.
اخیرا که کتاب خاطرات «آیتا... رضا استادی» را میخواندم به نکتهای مرتبط با این موضوع برخوردم که دریغم آمد آن را با دوستان در میان نگذارم. متأسفانه کتب خاطرات مرتبط با زندگی یاران امام(ره) در جامعه به ویژه دانشجویان تاریخ بسیار غریب و مهجور ماندهاند. این در حالی است که نکات بکری در آنها وجود دارد.
پس از آنکه آقایان «امامی کاشانی» و «خزعلی» به خاطر کسالتهایی که داشتند نتوانستند در شورای نگهبان حضور داشته باشند و یک سال و نیم از حکم مسئولیت 6ساله آنها باقی مانده بود، «آیتا... رضا استادی» و مرحوم «آیتا... طاهری خرمآبادی» به جای آنان در شورا منصوب شدند. آیتا... رضا استادی در خاطرات خود مینویسد: «چند روز قبل از اتمام یک سال و نیم، نامهای به رهبرانقلاب و آقای جنتی نوشتم و درخواست کردم که در شورا نباشم و از ادامه همکاری عذرخواهی نمودم.
متن نامه هم به گونهای بود که مورد قبول واقع شد. البته بعضیها که بعدا خبر را شنیدند میگفتند اگر ما از قبل میدانستیم چنین میکردیم و چنان میکردیم ولی واقعا برای من کار در شورای نگهبان به دو جهت خیلی مشکل بود؛ جهت اول اینکه هر کس به شورای نگهبان میرود یا هر کار اجرایی در تهران قبول میکند باید کارهای خود را در قم تعطیل کند. این برای من مشکل بود چون من در اینجا درس و بحث عمومی داشتم و رسایل و کفایه میگفتم و مجبور بودم چهارشنبهها را کلا تعطیل بکنم [چون] چهارشنبه به تهران میرفتم.
دلیل و جهت دوم که به دوستان گفتم و الآن هم همین عقیده را دارم اگرچه خیلیها مخالف آن هستند این است که رد و قبول صلاحیت کاندیداهای مجلس و ریاست جمهوری نباید با شورای نگهبان باشد. مساله انتخابات یک مساله سیاسی و سختی است و به طور طبیعی تنشهایی به دنبال خود دارد و در نهایت به جایگاه رفیع این شورا لطمه وارد میکند. اعضای شورای نگهبان متشکل از 6نفر فقهای مورد احترام و مورد اعتماد هستند که وظیفه اصلی آنها تطبیق مصوبههای مجلس شورای اسلامی با شرع مقدس اسلام و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است.
من میبینم اینها تلاش میکنند تا یک قانون و مصوبه خلاف شرع از کانال شورای نگهبان عبور نکند و نظارت بسیار دقیقی بر این کار دارند ولی در این میان وقتی مساله انتخابات پیش میآید تنشها و نزاعهای جناحی که آغاز میشود جایگاه رفیع و معنوی این شورا در لای چرخه این کشمکشهای سیاسی خطی و جناحی قرار میگیرد و از منزلت آنها میکاهد.
یکی میگوید چرا مرا رد صلاحیت کردند. دیگری شورای نگهبان را به جناحی و خطی بودن متهم میکند. سومی میگوید فلانی با من غرض شخصی دارد و این موضوع برای من هرگز قابلتحمل نبود...چون این سری مسائل با روحیه من سازگار نبود، بنابراین از ادامه همکاری عذرخواهی کردم.» (حاج شیخ رضا استادی، خاطرات، تدوین عبدالرحیم اباذری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۷، صص ۲۴۰ تا ۲۴۳)
افرین.