تبارشناسی مخالفان و منتقدان روحانی
پارسینه: 4 گروه متفاوت این روزها به عنوان منتقدان دولت روحانی در جامعه سیاسی ایران شناخته میشوند، منتقدانی که مشی آنها از دو جنس متفاوت است؛ از تندروی صرف تا نقدهای آرام.
از همان روزهای ابتدایی دولت یازدهم و آغاز ریاست حسن روحانی بر قوه مجریه، سازهای ناکوکی برای دولت او کوک شد. رئیس جمهور روحانی که در دهه 60 و 70 با تابلو اصول گرایی شناخته میشد، در دهه 80 یک سیاستمدار نزدیک به اصلاحات بود و همین باعث شده بود تا دوستان دیروز او تبدیل به منتقدان« شیخ دیپلمات » شوند.
منتقدان روحانی اما خواستگاههای متفاوتی دارند و شاید این وجه اشتراک روحانی با تمام روسای جمهور ایران است. آیتالله هاشمی رفسنجانی در حالی کار خود را آغاز کرد که تمام جریانهای سیاسی با او همراه بودند و وحدت کلمهای در حمایت از هاشمی در جامعه سیاسی ایران وجود داشت، که این حمایت در تاریخ سیاسی ایران بی نظیر بود.
سید محمد خاتمی نیز در حالی به قدرت رسید که راستگرایان را به عنوان مخالف خود میدید کسانی که تا قبل از دوم خرداد تصور میکردند پیروز قطعی انتخابات ریاست جمهوری ایران رسیدند. خاتمی در پایان دوران ریاست جمهوری خود گلایههای فراوانی از کارشکنیهای این جناح در مقابل خود داشت.
محمود احمدی نژاد نیز داستان ویژهای دارد. در ابتدای پیروزی، اصلاح طلبان مخالفان در جه یک او بودند و با مرور زمان اصول گرایان نیز در کنار اصلاح طلبان به مخالفت با رئیس دولت نهم و دهم پرداختند و حتی کار به جایی رسید که بین و او ولاریجانی درگیری لفظی پیش آمد و یک شبنه سیاه رقم خورد.
تندروها از قم تا تهران
حسن روحانی اما بیش از هر رئیس جمهور دیگری امروز درگیر مخالفان خود است. مخالفتهایی که از هر طرفی به گوش میرسد. گاهی اصول گرایان، زمانی احمدی نژادیها و گهگاهی نیز اصلاح طلبان دولت روحانی مورد نوازش انتقادهای خود قرار میدهند.
منتقدانی از جنس پایداری
روحانی با چهار دسته متفاوت مخالفان روبرو است.
اولین آنها، تندروهایی به نام جبهه پایداری در مجلس شورای اسلامی، موسسه امام خمینی در قم و نیروهای طرفدار سعید جلیلی در دانشگاهها هستند. کسانی که از همان روزهای ابتدایی دولت، شمشیر نقد خود را برای روحانی از رو بستند.
آنهایی که تصور میکردند نامزد آنها در انتخابات یعنی « سعید جلیلی» پیروز یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری است بعد از شکست در انتخابات آنهم در مقابل نامزد مورد نظر اصلاح طلبان، تصمیم گرفتند تا نگذارند، دولت تدبیر و امید به اهداف خود در سیاست خارجی و داخلی برسد. جبهه پایداری در اولین گام با کارشکنیهای خود و مطرح کردن بحثهای حاشیهای در روز رای اعتماد به وزرای پیشنهادی روحانی، زمینه رای نیاوردن سه وزیر دولت فراهم کردند.
سیاست خارجی روحانی هدف دیگر این گروه بود. آنان بعد از توافق بزرگ ژنو توسط دولت یازدهم با کشورهای 1+5 تلاش کردند تا این توافق را یک شکست دیپلماتیک بنامند تا یک موفقیت بزرگ! بسیاری از این افراد دولت را متهم به سازش کردند که این سخنان باعث شد رهبر معظم انقلاب در واکنشی صریح تیم مذاکره کننده را فرزندان انقلاب بنامند و اعلام کنند هیچ کس حق ندارد، این تیم را سازش کار بنامد.
جبهه پایداری در مجلس و موسسه امام خمینی در قم اما دست از تلاش خود برنداشتند و همچنان با سخنان، رفتار و قلمهای خود دولت روحانی را متهم با سازش کاری با غرب میکردند. نمونه آخر این مخالفتها برگزاری « همایش دلواپسیم» در نقد توافق ژنو بود که در آن صریح ترین انتقادها نسبت به دولت روحانی مطرح شد.
آیتالله مصباح یزدی، حسینیان، رسایی، کوچک زاده و بذرپاش در راس این گروه قرار دارند و به نظر میرسد تا رسیدن به اهداف خود دست از انتقاد نکشند و به معنای دقیق تر آنها مخالف هستند مگر اینکه خلافش ثابت شود.
انصاف راستگرایان منتقد
راستهای سنتی دیگر مخالفان دولت روحانی هستند. آنها که در انتخابات از قالیباف و ولایتی حمایت میکردند، به علت نزدیکی روحانی به جریان اصلاحات، در وادی مخالفان روحانی قرار گرفتند. آنها اما برخلاف پایداریچیها در مقام انصاف دولت روحانی را نقد میکنند و حتی گاهی در کنار دولت قرار میگیرند تا روحانی بتواند کشور را به سمت پیشرفت سوق دهند.
این گروه که مدیریت آنان در اختیار علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی است، همان نقشی را که 16 سال پیش در قبال دولت خاتمی بازی میکردند، امروز در قبال روحانی تکرار میکنند. آنها مسائلی را که ببیند میگویند این شامل خوبیها و بدیها نیز میشود.
در این میان رئیس جمهو روحانی، با توجه به سابقه طولانیش در جامعه روحانیت مبارز تهران، این انتظار را از این گروه دارد تا در کنار دولت و در مقابل جبهه پایداری بایستند و با دولت همکاری بیشتری کنند. بسیاری انتقاد دارند که تجربه موفق« ناطق - خاتمی» میتواند اینبار با « روحانی- لاریجانی» تکرار شود.
احمدی نژادیها همچنان در صحنه حضور دارند!
احمدی نژادیها، دیگر منتقدان جدی دولت یازدهم هستند. آنهایی که در اردیبهشت سال 92 فکر میکردند، رحیم مشایی رئیس دولت یازدهم است، خیالی که با سد شورای نگهبان به آرزوی محال این گروه تبدیل شد. جریان نزدیک به احمدی نژاد در ماههای ابتدایی دولت یازدهم سعی کردند سکوت کنند و کمتر در مورد دولت سخن بگویند.
اما بعد از مذاکرات ژنو آنها، سکوت خود را شکستند و این در حالی بود که احمدی نژاد همچنان « سکوت الهام بخش وحدت» را در دستور کار خود قرار داده بود. مدیران دولت دهم، یک به یک در مصاحبههای خود از نحوه مدیریت دولت روحانی در پرونده هستهای انتقاد کردند و گفتند که روحانی از ظرفیتهای ساخته شده توسط احمدی نژاد استفاده نکرده است.
این گروه معتقد بود که روحانی باید در مسیر احمدی نژاد قدم برمیداشت، نه اینکه مسیر برخلاف مسیر احمدی نژاد طی کند. الهام، جوانفکر، داوری تبدیل به سخنگوی جریان احمدی نژاد شدهاند. آنها میگویند که همچنان احمدی نژاد محبوب ترین سیاستمدار ایران است و با این روشی که روحانی در پیش گرفته است، احمدی نژاد در صورت حضور، برنده قطعی انتخابات سال 96 است.
منتقدان آرام
آخرین گروهی که نسبت به دیگران کمتر انتقاد میکند و بیشتر همراه است، اصلاح طلبانی هستند که اعتقاد دارند روحانی از جنس آنها نیست. این گروه در گفتوگوهای خود اعلام کردند که حسن روحانی چهارمین، گزینه آنان برای ریاست جمهوری بوده است و همین معنا باعث شده است آنان روحانی را یک اصلاح طلب واقعی ندانند.
این گروه در زمینه آزادیهای مدنی و سیاسی و به ویژه ماجرای حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی، منتقد اصلی روحانی هستند. آنها انتظار دارند که روحانی در اولین سال دولت خود این مسائل را حل کند. این گروه از اصلاح طلبان اما فعلا انتقادهای خود را آرام و بدون حاشیه مطرح میکنند. آنها اعتقاد دارند که باید به دولت روحانی فرصت داد تا خواستههای آنان را اجرایی کند.
همانطور که مشاهده میشود، روحانی با چهار گروه روبرو است. دو گروه تندرو به نام جبهه پایداری و احمدی نژادیها و دو گروه میانه رو از راست و چپ. روحانی با توجه به این چینش به دنبال همراهی کردن گروههای معتدل با خود است تا بتواند با تمام قوا رودروی مخالفان بایستد. طرفداران دولت تدبیر و امید معتقد هستند که انتخابات مجلس دهم پایانی است بر انتقاد گروههای افراطی از « شیخ دیپلمات».
واین انتقادها وهووجنجال ها انشاا...برای تقرب بخداست؟؟؟!!!