شيوه جديد كلاهبرداري خياباني
پارسینه: هر چند اين بخش ماجرا فقط تله اي براي ورود به فرآيند كلاهبرداري است و بقيه اش را هم خودش مي داند چطور مديريت كند
امروز در خيابان وليعصر هنگام رفتن به محل كار توي ترافيك يك سمند نو كنار خودرو من توقف كرد و راننده با اشاره از من خواست شيشه را پايين بكشم و به حرفش گوش بدهم. اين كار را كردم. گفت اهل خرمشهر است و مي خواهد برود دوبي! چند كالاي وارداتي دارد كه نمي خواهد اضافه بار و جريمه به او بخورد و مي خواهد آن را به قيمت پاييني به من بفروشد. گفتم نه نمي خواهم پول ندارم! گفت پول نمي خواهد جنس را مي دهد و بعدا من پول را به حساب او واريز كنم! گفتم نمي خواهم.
با همان لهجه جنوبي گفت: خيلي ارزان مي دهد اصلا پول هم نمي خواهد. بعد بسته اي اسكناس شامل چندين رديف تراول چك از جيب بغل بيرون آورد و گفت ببين پول دارد به اندازه كافي و نياز مالي ندارد، فقط مي خواهد اجناس را به من بدهد و ديرش هم شده بايد به پروازش برسد!
باز هم جواب منفي از من شنيد. به عنوان آخرين راهكار گفت: حاضر است چندين كالا را فقط به قيمت يك ماكروفر به من بدهد. من تشكر كرده و گفتم ديگر گول نمي خورم و حركت كردم. مهلت نشد توضيح بدهم من قبلا يكبار سالها پيش در مشهد چنين كلاهي سرم رفته است و حالا از يك سوراخ دوباره گزيده نمي شوم.
خواستم بگويم از اين نوع فروشنده هاي كلاهبردار خريد نكنيد. اجناسشان همه قلابي و تقلبي و بنجل هستند كه در بسته بندي شبك قرار دارند و افرادي كه قيمت اين نوع اجناس را نمي دانند اغلب مشتريان بخت برگشته اين كلاهبرداران خياباني مي شوند. البته هنوز مانده ام كه چطور مي خواست كالاها را بدهد و اطمينان كند كه مشتري بعدا پول را به حسابش واريز خواهد كرد؟
هر چند اين بخش ماجرا فقط تله اي براي ورود به فرآيند كلاهبرداري است و بقيه اش را هم خودش مي داند چطور مديريت كند
حمید ضیایی پرور
این روش را در قشم هم دیده ام.
شاید راست میگفته بنده خدا
تشکر از اطلاع رسانی