ائتلاف ضدداعش محکوم به شکست است
پارسینه: نشست بروکسل بار ديگر سياستهاي مغرضانه اين گروه از کشورها را نسبت به سوريه مشخص ساخت و بيانيه پاياني اين نشست نيز بيشتر از آنکه براي مبارزه با داعش برنامه اي را معرفي کند، بيشتر خط و نشان براي نظام سوريه است.
نشست موسوم به ائتلاف ضد داعش که در بروکسل برگزار شد، بار ديگر تو خالي بودن اين ائتلاف و نداشتن استراتژي واقعي براي مقابله با داعش را نمايان ساخت. در روزهاي آغازين تشکيل اين ائتلاف که با مانور گسترده رسانهاي همراه بود، تصميم براي هدف قرار دادن مواضع داعش در عراق و سوريه، اميدهايي را در محافل سياسي و اجتماعي منطقه برانگيخت که با حضور يگانهاي نظامي اين کشورها در مقابله با داعش، اين سيلاب مخرب از منطقه پر التهاب خاورميانه دفع شود. اما در اولين گام عدم دعوت رسمي از ايران براي حضور در اين ائتلاف و لجاجت دوباره مبني بر ساقط کردن نظام سوريه، نشانههاي سياسي بودن اين ائتلاف و اهداف پشت پرده آن را تا حدودي مشخص ساخت. اما آنچه پشت پرده اهداف اين ائتلاف را بيشتر از قبل نمايان ساخت عملکرد و جهتگيريهاي خاص اين ائتلاف از زمان آغاز فعاليت خود تا به امروز است.
نشست بروکسل بار ديگر سياستهاي مغرضانه اين گروه از کشورها را نسبت به سوريه مشخص ساخت و بيانيه پاياني اين نشست نيز بيشتر از آنکه براي مبارزه با داعش برنامه اي را معرفي کند، بيشتر خط و نشان براي نظام سوريه است. با گذشت زمان و با نگاه به اين دست نشستها، شکست اهداف و برنامههاي ائتلاف در مبارزه با داعش را در دو بعد سياسي و نظامي ميتوان بيشتر درک نمود. در بعد سياسي، کشورهايي که عضو اين ائتلاف هستند و در پي اقدام مشترک عليه داعشاند، خود جزء حاميان اصلي داعش به شمار ميآيند. هيچکس در منطقه خاورميانه نيست که نداند ترکيه، عربستان و قطر حاميان اصلي گروهک تروريستي داعش هستند.
ترکيه با باز گذاشتن مرزهاي خود با سوريه شرايط انتقال نيروهاي اروپايي داعش را به سوريه و از آنجا به عراق فراهم ساخته است. شهرهاي مرزي ترکيه مامن نيروهاي داعش و ديگر گروهکهاي تروريستي فعال در سوريه هستند. طارق هاشمي معاون فراري رئيس جمهور عراق که به برنامه ريزي براي عملياتهاي خراب کارانه در عراق متهم است، همچنان در ترکيه به سر ميبرد و دولت اردوغان به او پناه داده است. عربستان تغذيه کننده ايدولوژيک اين گروهک است و اکثر فرماندهان داعش نيز مليتي عربستاني دارند.
قطر نيز حامي اصلي مالي گروهک داعش است که گفته ميشود چرخش اعتبارات مالي داعش از طريق بانکهاي قطر انجام ميگيرد. در واقع حتي اگر آمريکاييها هم به اين کشورها فشار بياورند آنها نميتوانند دست از حمايت داعش بردارند. دشمني اين کشورها با نظام سوريه آنها را براي پرورش و حمايت از داعش قانع ساخته است. مثل مشهور دشمن دشمن من، دوست من است حکايت امروز کشورهاي ائتلاف ضد داعش است. اما مهمتر از اين کشورها، ستون مرکزي اين ائتلاف است که خود به نوعي بستر ساز خلق گروهکهاي تروريستي به خصوص داعش در منطقه است.
آمريکا در بهترين حالت اگر خود داعش را ايجاد نکرده باشد، هرچند اسنودن مامور امنيتي فراري از آمريکا بر اين موضوع صحه گذاشته است که داعش را سرويسهاي اطلاعاتي غربي ساختهاند، باز با اعمال سياستهاي غلط و خوي تجاوزگري خود، شرايط را براي شکلگيري تفکرات افراطي در منطقه خاورميانه فراهم ساخته است. حمله به عراق و اشغال آن در سال 2003 عاملي براي بستر سازي و ايجاد جريانهاي تندرو در عراق شد. حتي خود آنها اعتراف کرده اند که ابوبکر البغدادي خليفه خودخوانده داعش در زندانهاي آمريکا در عراق و مناطق ديگر نگهداري ميشده است.
در واقع اشتباهاتي که روسها در تجاوز به افغانستان و تشکيل طالبان براي مقابله با اين تجاوز مرتکب شدند، آمريکا نيز مرتکب شد. حتي امروز با حمايت ضمني و آشکار از مخالفين سوري، يک بستر بزرگتر براي پرورش گروهکهاي ريز و درشت تروريستي در سوريه فراهم شده است که بيشک با ادامه اين سياست اشتباه و خصمانه، کشورها و مناطق بيشتري حتي در غرب از ناحيه گروهکهاي تروريستي صدمه خواهند ديد. شايد اگر روسها به افغانستان حمله نميکردند هرگز طالبان شکل نميگرفت و شايد اگر آمريکا به عراق حمله نميکرد امروز داعشي وجود نداشت.
در معادلات نظامي نيز پيروزي واقعي در يک نبرد زماني اتفاق ميافتد که نيروي زميني يکي از طرفين نبرد، بتواند مواضع طرف مقابل را مال خود کرده و تصرف کند. در واقع نبرد هوايي و هدف قرار دادن مواضع زميني از طريق هوا، در بهترين شرايط ميتواند طرف مقابل را تضعيف سازد اما نميتواند آن را به طور کامل نابود سازد. بمبارانهاي شديد هوايي که ميراثي از جنگ دوم جهاني ست زماني ميتواند موفقيت آميز باشد که هدف يک ارتش کلاسيک با مواضع آفندي و پدافندي مشخص باشد که با هدف قرار دادن اين مواضع، راه براي پيشروي زميني و نهايتا فتح جبهه مقابل مهيا شود. اين استراتژي براي داعشي که در شهرها و روستاها در ميان مردم غير نظامي لانه کرده است، هرگز نميتواند موثر باشد.
اين بمبارانها بارها مردم عادي و حتي نظاميان عراقي را هدف قرار داده است. تجربه کوباني در سوريه و عملياتهاي آزاد سازي مناطق مختلف عراق نشان داد با حمله هوايي صرف نميتوان بر داعش پيروز شد و اين مقابله زميني و دفاع مردمي است که ميتواند پاشنه آشيل داعش شود. با اين تفاسير مادامي که نقصهاي محتوايي و استراتژيک در اين ائتلاف حاضر باشد و اين کشورها پرچمدار مبارزه با داعش باشند، ائتلاف در حد يک مانور تبليغاتي بيخاصيت باقي خواهد ماند و نه تنها هيچ کمکي به کشورهاي درگير با داعش نخواهد کرد بلکه عاملي براي پيشرفت و جسارت داعش و جريان تکفيري -تروريستي خواهد شد تا مرزهاي بيشتري را مورد تاخت و تاز خود قرار دهند.
ارسال نظر