پیش داوری و بدبینی ایرانی ها به اتباع افغان
پارسینه: سابقه مهاجرت انسانها به پیدایش اولین جوامع انسانی برمیگردد. با وجود این، مهاجرت در عصر جدید ابعاد تازهای پیدا کرده است. پیدایش دولت- ملتها و مرزکشی میان کشورهای مختلف، مهاجرت را تا حدی تغییر داده و سختتر کرده است.
سابقه مهاجرت انسانها به پیدایش اولین جوامع انسانی برمیگردد. با وجود این، مهاجرت در عصر جدید ابعاد تازهای پیدا کرده است.
به گزارش آرمان، پیدایش دولت- ملتها و مرزکشی میان کشورهای مختلف، مهاجرت را تا حدی تغییر داده و سختتر کرده است. اگر چند قرن پیش رفتن از جایی به جای دیگر نیازمند مجوز نبود، اکنون شهروندان برای این کار مجبورند مراحل زیادی را طی کنند تا شهروند جایی دیگر به جز زادگاهشان شوند.
این محدودیتها همزمان که به بروز پدیده مهاجرت غیرقانونی دامن زده است، درگیریها میان ساکنان یک منطقه با مهاجران را نیز دامن زده است. در دنیای جدید فرض بر این است که منابع یک کشور باید در اختیار شهروندان آن باشد و وقتی کسانی قانونی یا غیرقانونی به کشوری مهاجرت میکنند، علاوه بر تبعیضهای گاه قانونی،ممکن است مورد بیمهری شهروندان آن کشورها نیز واقع شوند. در ایران، مهاجران عمدتا افغان، عراقی یا پاکستانی هستند. در مواردی شاهد نگاه بد برخی به این مهاجران هستیم. آنها در برخی موارد اتباع بیگانه را شهروند درجه دو حساب میکنند درحالی که نه به لحاظ قانونی، نه شرعا و نه بهصورت اخلاقی آنها شهروند درجه دو نیستند.
هرچند بر اساس آمار رسمی اتباع بیگانه در ایران حدود دو میلیون نفر هستند اما، آمار غیررسمی از حضور بیش از سه میلیون خارجی در ایران حکایت دارد. افغانستان، عراق، پاکستان و ترکیه چهار کشوری هستند که شهروندانشان بیشترین فراوانی اتباع خارجی داخل ایران را در اختیار دارند. با وجود این، مهاجران افغان با فاصله از دیگران جلو هستند چنانکه، نزدیک به یک میلیون و 500 نفر از اتباع بیگانه در ایران از افغانستان آمدهاند. در ایران بهویژه با رواج این ذهنیت که مهاجران فرصتهای شغلی کشور را اشغال میکنند و درحالی به کسبوکار در ایران میپردازند که جوانان ایرانی بیکار هستند، در برخی موارد رفتار خوبی با افغانها نمیشود.
مشکلات اقتصادی و پیشداوری
رئیس انجمن جامعهشناسی ایران در بیان علل بدبینی مردم نسبت به اتباع افغانی در ایران میگوید: من در این زمینه یک نظریه کوتاه دارم و آن اینکه زمانی که اوضاع اقتصادی در جامعه بحرانی میشود پیشداوری نسبت به قومیتهای خارجی ساکن آن کشور هم بیشتر میشود. محمدامین قانعی راد ادامه میدهد: من معتقدم بیشتر از مسائل فرهنگی و اجتماعی در این زمینه ابعاد اقتصادی مهمتر است. پس زمانی که فشار اقتصادی و تورم در جامعهای افزایش پیدا میکند مردم عادی به دنبال مقصر میگردند و چون تحلیل درستی از این ماجرا ندارند آن را نسبت میدهند به یکسری عوامل مرموز که گویا این عوامل مقصرند.
برای مثال در ایران مشکلات را به اتباع افغانی ساکن ایران نسبت میدهند. به گفته این جامعهشناس یکی از دلایل این امر نیز کاهش فرصتهای شغلی برای شهروندان ایرانی است هرچند، منظور از این مشاغل، مشاغل رده پایین است نه مشاغل رده بالا. همچنین برخی فکر میکنند این اتباع از امکاناتی که به آنها تعلق دارد، استفاده میکنند یا حقوقی را ضایع میکنند. در نتیجه این پیشداوریهای عمدتا غلط ایجاد میشود. قانعیراد در پاسخ به اینکه تفاوت فرهنگی تا چهحد در این بدبینی دخیل است، اظهار میکند: تفاوتهای فرهنگی بیتاثیر نیست اما لااقل درمورد افغانیهای مهاجر به ایران دخیل نیست زیرا تفاوت فرهنگی زیادی بین ایرانیها و افغانیها وجود ندارد.
ایرانیان و «دگری» منفی
رئیس انجمن جامعهشناسی ایران به بعد فرهنگی نیز اشاره میکند و میگوید: علاوه بر موارد گفته شده در ایران، مردم یک «دگری» منفی فرهنگی در ذهن خود ساختهاند. آنچه را که دوست دارند شبیهاش شوند «دگری مثبت» است و از آنچه گریز دارند و میخواهند بگویند ما آن نیستیم «دگری منفی» است. برای مثال فرد غربی اگر به ایران بیاید میگوییم ما شبیه او هستیم اما در مواجهه با یک فرد افغانی وانمود میکنیم ما بسیار متفاوت با او هستیم. او ادامه میدهد: زمانی که ما میخواهیم به خودمان هویت دهیم یک لبه مثبت برای این هویت انتخاب میکنیم که مثلا مشخصات یک آدم شبهغربی و باکلاس را دارد و لبه منفی این هویت میشود فردی بدون فرهنگ.
این استاد دانشگاه همچنین به عامل دیگری اشاره میکند و میگوید: البته ممکن است یکی دیگر از دلایل این بدبینی برگردد به درگیریهای نظامی ایران و افغانستان از عهد صفویه به بعد و حملاتی که به ایران داشتند که از همان زمان نگرش منفی نسبت به این قوم در ذهن مردم ایجاد شده و تاکنون ادامه داشته است. قانعیراد درباره راههای از بینبردن اینگونه بدبینیها میگوید: از طریق آموزشهای فرهنگی در مدارس میتوانیم این نوع نگاه و بدبینی نسبت به موضوعی را مرتفع کنیم. من حتی معتقدم مدارس افاغنه و ایرانیها را نباید از هم جدا کرد زیرا جداکردن افراد و اقلیتها از مردم باعث افزایش پیشداوریها میشود چه ایرانیها نسبت به افغانیها و چه افغانیها نسبت به ایرانیها.
خود افغانها مقصرند!
جامعهشناس دیگری نیز علت برخورد برخی با افغانیهای مقیم ایران را اینگونه بیان میکند: من معتقدم ریشه اصلی این برخوردها برمیگردد به عواملی که خود افغانیها بهوجود آوردند ازجمله عملکرد افغانیهایی که برای اولینبار از سال 58 به بعد ایران آمدند و حوادثی که به وسیله آنها اتفاق افتاد به ویژه در کرج که معلمی همراه با خانوادهاش توسط عدهای افغانی به قتل رسیدند و بعد هم حوادث دیگری که باعث آن افغانیها بودند.
امانا... قراییمقدم ادامه میدهد: از سوی دیگر، کارگرانی که دارند در ایران کار میکنند با وجود نیروی ارزان و بسیار افغانیها در کشور جای خود را تنگ میبینند. در نتیجه دو سمپاتی به وجود آمده؛ یکی تنگ شدن فضای کار برای کارگران ایرانی و عملکرد برخی افغانیان در کشور باعث شده دید خوبی نسبت به آنها در جامعه به وجود نیاید. او خاطرنشان میکند: چون ایرانیها معتقدند اگر افغانیها خطایی مرتکب شوند قابل دستگیری نیستند زیرا به راحتی میتوانند به کشور خودشان برگردند پس به راحتی مرتکب جرایم مختلفی میشوند. همه این عوامل باعث شده افرادی که با افغانیها آشنایی و مراوده ندارند آنها را مجرم بدانند.
این جامعهشناس تاکید میکند: این در حالی است که همه ما میدانیم این افراد به جامعه ما خدمت کردهاند زیرا بسیاری از کارهای سخت ومشقتبار مثل امور مربوط به فاضلاب، نظافت شهر و کارهای ساختمانی و کورهپزخانهها بیشتر توسط کارگران افغانی انجام میشود. از سوی دیگر از نظر بسیاری از کارفرمایان این کارگران خیلی بهتر کار میکنند و توقع کمتری هم دارند تا جایی که با وجود اخطار به کارفرمایان مبنی بر عدم استفاده از کارگران افغانی بدون مجوز باز هم آنها تمایل به استفاده از آنان را دارند زیرا بهتر کار میکنند.
برخی علت بدبینیشان نسبت به اتباع افغانی را جرایمی میدانند که این قشر در جامعه ما مرتکب شدهاند گویی تنها افغانیها هستند که دزدی میکنند یا جانیاند و قاتل و دیدشان مثل بسیاری امور دیگر یا سیاه است یا خاکستری در حالی که همه نیک میدانیم روی این کره خاکی هیچ قوم یا نژادی نیست که بتوانیم بگوییم همهشان خوباند یا بد. قراییمقدم نیز با بیان اینکه متاسفانه ما خودمان را نمیبینیم، اظهار میکند: ما کارها و خطاها و جرایمی را که خودمان مرتکب میشویم نمیبینیم اما کافی است یکی از این افغانیها مرتکب خطایی شود چون بیگانهاند و فکر میکنیم زورمان به آنها میرسد آنگاه این خطا را به همه آنها تعمیم میدهیم و خطایشان را برجسته میکنیم در حالی که افغانیها نیز مثل همه قومیتها و نژادهای دیگر هم آدم خوب دارند هم آدم بد و چه بسا تعداد افراد خوبشان از افراد بد بیشتر نیز هست.»
درصد تخلفات افغانها از میانگین بالاتر است