گوناگون

علل پیاده روی ظریف و کری

پارسینه: دور جدید مذاکرات هسته ای میان ایران و گروه «1+5» در سال 2015 در حالی آغاز شده است که در آخرین تلاش در سال 2014میان ایران و 1+5 برای رسیدن به توافق نهایی بدون پیشرفت منجر به تمدید دوباره توافق ژنو شد.

به گزارش پارسینه، دور جدید مذاکرات ایران و 1+5 درباره راه‌حل جامع هسته‌ای پس از تمدید هفت ماه و هفت روزه توافقنامه ژنو و برای دومین بار در سطح معاونان در شهر ژنو آغاز شد. البته پیش از آغاز این دور از مذاکرات محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان در طی سه روز چهار بار با وزیر خارجه امریکا برای بررسی مذاکرات گفت و گو کردند. در همین حال وزیرامورخارجه کشورمان در سفر به پاریس با وزیرخارجه فرانسه نیز ملاقات و به رایزنی پرداخت.

در همین راستا علی خرم از دیپلمات های سابق وزارت خارجه و کارشناس مسائل هسته ای در گفت و گو با تابناک به بررسی این دور از مذاکرات پرداخته است.

ایا فرقی میان کشورهای 5+1 در مذاکرات وجود دارد؟

توافق برای ایران و امریکا واجب است. اما برای اتحادیه اروپا و روسیه و چین واجب نیست. امیدوارم این موضوع در ایران کاملاً مشخص شود. چرا که این موضوع در تصمیم گیری می تواند تاثیر شگرفی داشته باشد. لذا باید طرف اصلی مذاکراتی را بشناسیم و بدانیم که توافق برای دو طرف اصلی واجب است. ایران نمی تواند در شرایط تحریمی صنعت و اقتصاد را احیا کند. لذا عبور کشور ایران از این معبر بسیار واجب است. عبور امریکا هم از این معبر لازم و واجب است. دولت امریکا نیاز به این توافق دارد. چرا که دولت دموکرات امریکا می خواهد دستاوردی برای آینده سیاسی در امریکا داشته باشد. بنابراین بعضی ها فکر نکنند که روسیه مثل امریکا یا بالعکس فکر می کنند. به هیچ وجه این گونه نیست. روسیه می خواهد از طریق توافق ایران می خواهد مشکلات خودش را حل کند اما امریکا می خواهد در این مرحله به نتیجه مثبت برسد. این نتیجه مثبت بودن را باید بین ایران و امریکا تقسیم شود. به طوری که برای ایران و امریکا بازی برد-برد رقم بخورد. حالا اگر دیگران در این بازی شریک شوند و برد را دیگران بکنند؛ این بار به منزل نمی رسد و به معنای شکست مذاکرات است.

ما شاهد بودیم قبل از دور جدید مذاکرات در ژنو معاون وزیر خارجه روسیه به تهران آمد. ارزیابی شما از سفر اخیر وی به تهران چیست؟

در گذشته به طور اصولی اختلافی بین گروه 5+1 نبود. در دوران اخیر روسیه به دلیل اینکه احساس فشار زیادی از سوی غرب، به ویژه امریکا و اتحادیه اروپا می کند؛ می خواهد که زمین بازی جدیدی تعریف کند. روسیه می خواهد به غرب بگوید که اگر شما بیش از حد فشار بیاورید و رعایت این کشور را نکنید؛ این کشور از از کارت هایش استفاده می کند. یکی از کارت هایی که در اختیار روسیه می باشد، ایران و سوریه است. غرب هم می داند که ایران و سوریه کارت های مهمی در دست روسیه هستند و این کشور می تواند از آنها استفاده کند.

چگونه روسیه می تواند از کارت ایران و سوریه در معادلات بین المللی استفاده نماید؟

روسیه در جهت پایان دادن به قطعنامه های شورای امنیت و تحریم ها کاری نمی تواند انجام دهد. اما می تواند در رقیق کردن تحریم ها و یا دور زدن تحریم ها قدم بردارد و طوری با ایران رفتار انجام دهد که امریکا احساس کند که آن تحریم هایی را که اعمال کرده است؛ لغو می شود. این هم البته یک حد و حدودی دارد.

حد و حدود آن چیست؟

روسیه از این جهت که خودش هم مورد تحریم واقع شده است، در وضعیت مشابه ایران قرار دارد. مثلا نفت خود این کشور روی زمین مانده است و اگر بخواهد نفت ایران را به طریقی اضافه کند، مشکلاتش افزایش پیدا می کند. در واقع کشور روسیه از هر راه حلی که برای خودش پیدا می کند، برای ایران نیز باید پیدا کند که کار سختی است. اما روسیه می تواند؛ تحریم هایی که روی نفت، گاز و کالاهای ایران وجود دارد را لغو و خودش جایگزین شود. به عنوان مثال روسیه سعی کند که واردات کالاهای روسی به ایران تسهیل شود و صادرات کالاهای ایرانی به روسیه نیز وارد شود و چین نیز در این زمینه همکاری کند و در نتیجه یک مقدار فضای تجارت برای ایران و روسیه و چین بیشتر از گذشته باز شود.این اقداماتی است که می تواند انجام شود ولی فوق العاده محدودیت دارد. این محدودیت ها از نظر اقتصادی و صنعتی می باشد. بنابراین در درازمدت منافع ایران و روسیه از این طریق تامین نخواهد شد. یعنی اینکه ایران تنها نسبت به گذشته، درصد کمی از مشکلاتش می تواند حل شود. به خاطر این که خود روسیه در تحریم است و نمی تواند نفت و گاز ایران را به نام خودش به جای دیگر صادر کند. ملاحظه می شود که اگر هم روسیه قصد داشته باشد به ایران کمک کند ولی قدرت مانورش زیاد نیست.

در چند روز اخیر بعضی از شایعات در رسانه ها مطرح می شود که مثلاً احتمال دارد ایران اورانیوم غنی شده خودش را به روسیه بدهد برای اینکه تبدیل به میله سوخت شود. اگرچه این خبر تکذیب شد؛ اما به نظر شما دلیل این گونه خبرپراکنی ها چیست؟

اینکه ایران اورانیوم غنی شده خودش را به روسیه بفرستد و روسیه این اورانیوم را به صورت میله های سوخت به نیروگاه بوشهر برگرداند؛ راه حلی هست برای اینکه غرب اطمینان پیدا کند که ایران اورانیوم غنی شده خودش را انبار نمی کند و دیگر امکان ساخت بمب هسته ای وجود ندارد. ایران متهم است که با ذخیره اورانیوم غنی شده مایع می خواهد سلاح هسته بسازد. ایران با انتقال اورانیوم به روسیه از این اتهام نجات پیدا می کند و غرب دیگر بهانه ای نسبت به اینکه ایران از اورانیوم ذخیره شده خود برای نزدیک شدن به بمب استفاده می کند؛ نخواهد داشت.

درست است که این راهکار یک مفری برای رهایی از فشار است و ممکن است ایران این راه حل را در نهایت انتخاب کند. اما از این جهت که ایران در نیروگاه بوشهر یک قرارداد ده ساله با روسیه برای تامین سوخت دارد؛ بدون اینکه هیچ گونه اورانیوم غنی شده ای به روسیه بفرستد؛ این طرح به نفع ایران نیست. روسیه موظف است؛ طبق قرارداد اورانیوم غنی شده برای تبدیل به میله ساخت را آماده و به نیروگاه بوشهر بدهد. در واقع تامین سوخت نیروگاه بوشهر وظیفه روسیه است و اگر ایران سوخت به روسیه بدهد؛ این اقدام می تواند اضافه بر قرارداد باشد. انتقال اورانیوم به روسیه نفعی برای کشور ما ندارد. بلکه این روسیه است که از اورانیوم غنی شده ما استفاده می کند و میله های سوخت را به ایران بر می گرداند. البته این انتقال می تواند یک راه حل نیز باشد. چرا که ما بتوانیم به غرب بگوییم این دلیل هم از دست شما خارج شد که فکر می کنید ایران ممکن است به سمت ساخت سلاح برود. در مجموع با اینکه روسیه ممکن است از بابت فشارهایی که به خودش وارد می شود به یک راه حل هایی رو بیاورد که بتواند به ایران کمک کند؛ اما خیلی مطلوب ایران نیست ولی ممکن است در شرایط اجبار راهی دیگر نباشد.

عده ای از منتقدان اعلام می کنند چرا ایران و امریکا در دروه های اخیر مذاکرات بیشتر دوجانبه گفت و گو می کنند. نظر شما چیست ؟

انهایی که این سئوال را می کنند علم کارشناسی در مورد مذاکرات هسته ای ندارند. اگر علم کارشناسی داشتند می فهمیدند که الان 14 سال است که این پرونده دو بازیگر اصلی دارد که ایران و امریکا می باشند. ایران اگر بخواهد مذاکرات را با دیگر اعضای گروه پیش ببرد،نوعی وقت تلف کردن است. ما این تجربه را در سال 1384 با سه کشور اروپایی داشتیم و به تفاهم به آنها نیز رسیدیم. اما خود اروپایی ها عذرخواهی کردند و گفتند امریکا این تفاهم را وتو کرد. پس آنهایی که این سئوالات را مطر ح می کنند دور از موضوع هستند به و اقعیات ها آگاه نیستند .

دور جدید مذاکرات برای توافق جامع در ژنو انجام شد. ارزیابی شما چیست؟

تا الان به نظر می رسید که ایران و امریکا روی موضوعات تفاهم می کنند و به جلو می روند. ولی سخنان اخیر آقای اوباما مقداری باعث نگرانی شد. آقای اوباما در کنفرانس خبری با نخست وزیر انگلستان اعلام کرد که احتمال توافق کمتر از 50 درصد است. این سخن نشان از آن دارد که آنچه ایرانی ها با امریکایی ها علی رغم راه حل های داده شده در مورد اورانیوم غنی شده 5 درصد ایران و بقیه پیشنهادات دیگر مذاکره کردند؛ ظاهرا ایران و امریکا هنوز نتوانستند به یک تفاهم اصولی دست پیدا نمایند. آن هم به شکلی که رئیس جمهور آمریکا، احتمال توافق را کمتر از 50 درصد می داند. از نظر بنده این یک نقطه نگرانی می باشد و بایستی به عنوان جمهوری اسلامی ایران شدیداً مواظب باشیم که در این رفت و آمدها و این مذاکرات گرایشاتی پیدا نکنیم که باعث سوء تفاهم غربی ها شود. مثلا غرب یک موقع با ایران همکاری و اعتماد سازی می کند و ایران نیز قرار است به غرب اعتماد کند. مخصوصا اوباما در همین سخنرانی اخیر اعلام کرد که رهبران ایران نمی توانند به غرب اعتماد کنند و این مشکل اساسی است. حالا اگر قرار شود ما با شرق اعتماد کنیم ولی به غرب اعتماد نکنیم در نگاه عمومی و افکار عمومی مردم به مشکل می خوریم. چرا که در افکار عمومی در کشورمان موضوع به این صورت نیست. مردم همیشه یک نگاه تاریخی نسبت به روسیه دارند که قابل اعتماد نیست. لذا ما باید این نکات را مواظب باشیم که یک پرونده مهم و تاریخی داریم که انتخاب ما نبایستی بدون لحاظ ملاحظات تاریخی و واقعیت های روابط بین الملل باشد. از این نظر ما برای اورانیوم 5 درصد غنی شده اگر یک راه حلی داریم که ان هم فرستادن اورانیوم به روسیه است باید در بقیه موارد سعی کنیم که از این معبر عبور کنیم. نبایستی پرونده هسته ای زخم دار باقی بماند. زیرا در داخل امریکا تندروهای امریکایی دهان باز کردند و می خواهند که این پرونده را از بین ببرند. رژیم صهیونستی، عربستان و برخی از کشورهای دیگر هم تمایل دارند که این پرونده به نتیجه نرسد. اگر ایران انتخاب اشتباهی کند؛ ممکن است که همه این ها دست به دست هم بدهد و علی رغم پیشرفت های مثبتی که در پرونده هسته ای شده همه چیز نقش بر آب شود. من امیدوارم که آقای دکتر ظریف بتواند از عهده این مهم به گونه ای بربیاد که منافع و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران واقعا حفظ شود. در پایان اسفند باید بتوانیم به یک توافق اصولی دست پیدا نماییم و از فروردین تا خرداد هم بتوانیم تفاهم اصولی را به مرحله نگارش دربیاوریم. این آن چیزی است که الان باید رخ بدهد.

شما مهمترین چالش فراروی توافق جامع در این برهه زمانی را چه می دانید؟

هر دوی موضوع تحریم ها و غنی سازی از موضوعات اساسی اختلافی است. آنچه مورد توجه غرب و گروه 5+1 می باشد موضوع غنی سازی است. آنها می خواهند مطمئن شوند که ایران بمب هسته ای نسازد. این تنها چیزی است که انها توانسته اند؛ به وسیله آن افکار عمومی جهانی را قانع کنند. ایران نیز باید این ضمانت را بدهد که بمب تولید نمی کند. فرستادن سوخت به روسیه در همین جهت است.

در مقابل نیز امریکا نیز باید ضمانت کند که تحریم ها را تعلیق و سپس لغو کند. در واقع تعلیق تحریم ها قدم اول است و لغو کردن در مرحله دوم می باشد. اگر آمریکا در این راستا نخواهد گامی بردارد ایران با صراحت باید تمام آن پیشنهادهایی را که ارائه کرده است که ضمانت می کند ایران به ساخت سلاح نزدیک نمی شود؛ را ارائه نماید. امریکا به طور قانونی و حقوقی باید متعهد شود که طی یک پروسه سریع تحریم ها را تعلیق کند و در نهایت لغو کند. به این ترتیب نبایستی غرب تبلیغ کند که ایران بایستی اورانیوم غنی شده خود را کم کند ولی آنها در مورد تحریم ها گامی بر نمی دارند. اگر این طور باشد ایران بایستی از هم اکنون این پرده را بالا بزند و افکار عمومی ایران و افکار عمومی جهان را تغذیه کند. بایستی امریکا متعهد شود و یک سند حقوقی دهد نسبت به این که چگونه در ازای گام های ایران تحریم های ایران را لغو می کند. این موضوعات از ابتدا مطرح بوده است. الان هم بخشی در داخل امریکا و بیرون از امریکا، اقای اوباما را تشویق می کنند که تحریم های ایران را لغو نکند. در واقع اگر تحریم ها بخواهد باشد ایران نبایستی بگذارد زمان از دست برود و باید زودتر این پرده را بالا بزند و به قضاوت افکار عمومی بسپارد.

در دور اخیر مذاکرات ظریف و کری اقدام به پیاده روی 15 دقیقه ای در خیابان های ژنو کردند. این اقدام از لحاظ دیپلماتیک به چه معنا بود؟

در سال های اخیر روش های دیپلماتیک متحول شده است. در گذشته هیچ گاه دو وزیر امورخارجه جز از راه نامه های رسمی، ملاقات های رسمی و در موارد محدود احیاناًٌ تماس تلفنی هیچ گونه ارتباطی نداشتند. ظرف سال های اخیر در این زمینه ارتباطات دیپلماتیک متحول شده است. یعنی وزاری امورخارجه از طریق فیسبوک، تویتر و ... با هم دیگر در ارتباط هستند و اهدافشان را پیش می برند. دیگر منتظر نمی مانند که در پایتخت ملاقات کنند و خیلی سریع با هم مشورت می کنند.

در همین زمینه رهبران دو کشور با هم و یا وزاری امورخارجه به دلایلی صلاح می دانند که خارج از محیط با هم مشورت کنند. دراین صورت گام بر می دارند و با همدیگر صحبت می کنند. مثلا اوباما و کامرون در این چند روز پیش مقدار زیادی در فضای آزاد کاخ سفید با هم قدم می زنند. از نظر فنی ممکن است دلایلی داشته باشد مثل جلوگیری از جاسوسی و شنود که می تواند از این طریق خارج شدن از محل اصلی مذاکرات از این نوع اقدامات جلوگیری کنند.

ارسال نظر

  • ناشناس

    ایران وسوریه کارتهای مهمی هستند که در دست روسیه می باشند

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار