ورود ممنوع، حتي براي شما همسر محترم!
پارسینه: سوختن موادي مثل تنباکو به همراه کاغذ فيلتر و برخي افزودنيها باعث توليد هزار ماده سمي و 40 ماده سرطان زا ميشود.
پارسینه ؛پيامک دوم را که ميخواند، اين بار قهقهه مستانه اش بيشتر از قبل در فضا ميپيچد، آنقدر که اختيار از کف ميدهد. خنده اش همچنان ادامه دارد... لحظاتي بعد با خيالي آسوده و در حالي که سرخوشي بي دليل در چهره اش موج ميزند، شالش را به نيمههاي سرش ميکشد و ميگويد: «... عجب جوک باحالي بود. حال کردم.» پسر جوان هم خنده بلندي سر ميدهد و ميگويد: «يکي ديگه ميفرستم...»
براي تهيه گزارشي نه از دود و دم قليانها و مضرات آن که ميگويند هر بار استعمالش برابر با کشيدن چندين نخ سيگار است، بلکه از بابت مهيا شدن فضايي دنج و بي مزاحم(!) براي برخي دختران و پسران جوان، سري به برخي کافه قليانهاي شهر ميزنيم.
شرمنده، قليان نداريم...!
وارد اولين کافه ميشويم. در حالي که فضاي باز و تابستاني کافه به همراه صداي گوش نواز آبنما حس خوبي به مشتريان ميدهد، به سراغ يکي از اتاقکها ميروم، سفارش چاي و قليان ميدهم، اما در نهايت تعجب، مسئول کافه ميگويد: «شرمنده قليان نداريم، کلاً عرضه قليان ممنوع شده است». هر چند آن دسته از مشتريان اين کافه که فقط براي استعمال قليان به آن مراجعه کردهاند، دست از پا درازتر برمي گردند، اما چند قدم آن طرف تر يک کافه ديگر وجود دارد. کافهاي که ظاهرا ممنوع شدن عرضه قليان به گوش آن نرسيده است!
حلقههاي دود در يک فضاي رمانتيک!
در ورودي کافه را که باز ميکنيم غبار غليظي از دود فضا را گرفته است. دو زن جوان که آرايش غليظ و پوشش خارج از عرفي دارند، سفارش چاي و قليان ميدهند و به طرف يکي از تختها ميروند و در گوشهاي از تخت در وضعيت نامناسبي مينشينند. اولين تخت در کنار متصدي کافه را انتخاب ميکنم و سفارش چاي ميدهم و مينشينم.
رو به روي من و درست پشت آبنما، دختر و پسر جواني نشسته اند. دختر جوان که آرايش تندي دارد، پک عميقي به قليان ميزند و دودش را اصطلاحا حلقهاي بيرون ميدهد و پسر جوان نيز با انگشتش حلقههاي دود را به هم ميزند. صداي موسيقي ملايمي که فضاي کافه را پر کرده، حسابي حال و هوايشان را رمانتيک کرده است.
ورود ممنوع، حتي براي شما همسر محترم!
چند دقيقهاي گذشته است و هر از گاهي صداي خندههاي پسران و دختران جوان از گوشه و کنار کافه بلند ميشود. در همين ميان زن و مرد جواني که ظاهر موجهي دارند، وارد ميشوند. مرد براي سفارش جلوي ميز مسئول کافه ميآيد، اما زن نگاهي گذرا به فضاي کافه مياندازد و دچار ترديد ميشود. به همسرش اشاره ميکند که از حضور منصرف شده است، حتي يکي دو بار اصرار مرد نيز فايدهاي ندارد و بالاخره از کافه خارج ميشوند.
استعمال قليان کنار نوزادي که به خواب رفته است
سمت راست مسئول کافه، دو خانواده در حالي که نوزادشان به خواب رفته، روي يک تخت بزرگ نشستهاند و مشغول قليان کشيدن هستند؛ بدون آن که توجهي به عوارض ناشي از استعمال دود قليان براي فرزندشان داشته باشند.
رو به روي آنها، درست در جايي که ظاهرا قسمت خانوادگي است، سه جوان نشستهاند و مشغول استعمال قليان هستند.بيشتر مشتري هايي که وارد ميشوند پسرها و دخترهاي جواني هستند که گوشهاي دنج را انتخاب ميکنند تا ساعتي خلوت کنند. صداي خندههاي گاه و بيگاه، همچنان از قسمت خانوادگي به گوش ميرسد. مردان مجرد اما بيشتر مشغول گپ و گفتهاي خودماني هستند...
الفاظ رکيک و قهقهههاي تمام نشدني!
مقصد بعدي، اصطلاحا از آن کافه هاي پايين شهري است. مغازهاي بزرگ با شيشه هايي مات که پردهاي ميانش کشيده شده است و روي دو گوشه ديوار تابلوي مقوايي قسمت «مجردي» و «خانوادگي» اش را مجزا کرده است، اما خبري از حضور هيچ خانواده اي نيست، دو طرف پرده پسران زيادي روي سکوها نشسته اند و مشغول قليان کشيدن هستند. صداي دود و قل قل قليانها از کافه قبلي بيشتر است.
روي يکي از سکوها مينشينم. در سکوي کنار ما سه جوان بدنساز نشسته اند. يکي از پسرهاي جوان که به نظر کمتر از 25 سال دارد، تي شرتي بدن نما به تن دارد و مشغول کشيدن قليان است. روي بازوهاي عضلاني اش خال کوبي عجيب و غريبي وجود دارد که شباهت زيادي به دو اژدهاي در هم تنيده دارد!
همچنين از قسمت خانوادگي(!) صداي خنده بلند چند جوان ديگر هم به گوش ميرسد و يکي از آنها با چند فحش رکيک، يکي ديگر از جوانکها را خطاب ميکند و اين بار صداي قهقههها بلند تر از قبل در فضا ميپيچد.
اعتبار يک شماره اعتباري!
حدود 20 دقيقه از آمدنم گذشته. سه جواني که کنارم نشستهاند، بحث شان عوض شده است. صحبت از يک شماره اعتباري ......0936 است. جواني که در حال کشيدن قليان است، با صدايي بلند طوري که من هم ميشنوم، شماره را براي دوستش ميخواند و ميگويد: تماس بگيرين و بگين من شماره رو دادم. نفري 150 تومن ميگيره، هم پذيرايي قليون داره، هم پذيرايي صفا!
يکي ديگر از سه جوان در حالي که براي تماس گرفتن ترديد دارد ميگويد: مطمئني خطري نداره؟ و پسر جواني که شماره تماس را اعلام کرده، در حالي که دود غليظي را از دهانش بيرون ميدهد ميگويد: خطري نداره، اما احتياط هم يادت نره. برو، شبش پرخاطره ميشه برات!
قل قل قليانها همچنان به راه است. در حالي که شاگرد کافه چي مشغول زغال گذاشتن روي قليان چند مشتري ديگر است، از کافه بيرون ميزنم...
مازراتي و رفيق روزهاي خوش!
کافه بعدي را از ميان کافههاي به اصطلاح خاص انتخاب ميکنم. از همان کافه هايي که صميميت(!) در آن موج ميزند. قبل از ورود، چند خودروي گرانقيمت سوپر اسپرت جلوي در ورودي کافه خودنمايي ميکند. بيشتر مشترياني که سکوها را اشغال کرده اند، دختر و پسرهاي کم سن و سال يا جوان هستند. روي ديوارهاي کافه، تابلو شعرهايي از سهراب سپهري و شاملو نصب شده است. دود قليان اينجا آنقدر زياد است که انگار به ميان ابرها وارد شدهايم. انتهاي کافه يک جاي خالي پيدا ميکنم و مينشينم. دو طرف و رو به روي ما شلوغ است. سمت راست ما زني ميانسال به همراه پسر جواني نشسته اند. زن قليان ميکشد. موهايش از زير شالش بيرون است و کمي آشفته به نظر ميرسد، خطوط چهره اش، سن او را حدود 40 سال و شايد هم بيشتر نشان ميدهد، پسر جوان، اما در نهايت 20 ساله به نظر ميرسد. در حالي که ته ريش دارد و موهاي خرمايي اش روي گوشش افتاده، هر دو پايش را دراز کرده و پکهاي عميقي به سيگارش ميزند.
يک جمع کاملا علمي!
رو به روي ما چهار دختر و پسر جوان نشستهاند. در حالي که شال قرمز يکي از دخترها پشت کليپسش جا مانده است به پکهاي طولاني اش از قليان ادامه ميدهد و گاهي ميان هر پک چاي مينوشد و گاهي هم سرش را بالا ميگيرد و حلقههاي دود را عمودي به آسمان ميفرستد. از حرف هايشان معلوم است هم دانشگاهي هستند و درباره يکي از استادها صحبت ميکنند.
بلوتوثهاي کافه اي!
سمت چپمان را دقيق تر ميشوم. دو پسر نوجوان نشستهاند. اولي تي شرتي مشکي با نقش انبوهي از کلمات درهم لاتين به تن دارد، زنجير طلايي در ميان گردنش خودنمايي ميکند و زانوي شلوار جين سفيد رنگي که به پا دارد به نخ رسيده؛ شلواري که به قول امروزيها مدلش «زخمي» است! نوجوان ديگر هم کنار دست او نشسته و مشغول قليان کشيدن است، هر از گاهي پکي به قليان ميزند و دودش را از ميان پيچ و تاب شيلنگ قليان بيرون ميدهد و دوباره پک ديگري ميزند. او هم شلوار جين آبي پوشيده و تي شرت آستين کوتاه با نقش چهره يکي از خوانندههاي غربي به تن دارد. در ميان قليان کشيدن هايش هر چند دقيقه يک بار دکمه تلفن همراهش را فشار ميدهد. اين رويه همين طور چند دقيقهاي ادامه دارد تا اينکه پسر زنجير طلايي به او ميگويد: «حالا ببين چيا برات فرستادن، يه وقت ويروس نباشه؟» و قليان را از او ميگيرد و مشغول کشيدن ميشود.
پسر جوان گوشي اش را بر ميدارد و مشغول چک کردن بلوتوث هايي ميشود که گويا از داخل همين کافه برايش ارسال شده است، همينطور که سر به داخل گوشي دارد، ناگهان فرياد ميزند: اووف عجب چيزي فرستاده.
لطفا شئونات اسلامي را رعايت فرماييد
کمي بعد پسر جوان و زن ميانسال عزم رفتن ميکنند. زن کمي موهايش را مرتب ميکند و کفشهاي پاشنه بلندش را ميپوشد و در حالي که صداي قدم هايش ميان صداي خنده جوانان ديگر گم ميشود، از کافه بيرون ميروند. کافهاي که البته در کنار در ورودي اش تابلو «لطفا شئونات اسلامي را رعايت فرماييد» نصب شده است.
يک قليان و اين همه بيماري!
يک سري باورهاي نادرست درباره کشيدن قليان وجود دارد که براي شما بيان مي کنيم:
باور غلط 1- ازآنجا که تنباکوي قليان از طريق آب فيلتر ميشود، کليه مواد مضر آن تصفيه ميشود، در حالي که کشيدن تنباکو از طريق آب، مواد سرطانزاي آن را تصفيه نميکند. اين دود ميتواند به اندازه دود سيگار اثر مخرب بر روي ريه و قلب داشته باشد.
باور غلط 2- کشيدن قليان به اندازه کشيدن سيگار اعتيادآور نيست، زيرا نيکوتين ندارد. در حالي که: تنباکوي قليان هم مثل تنباکوهاي معمولي حاوي نيکوتين است. در واقع، در يک جلسه 60 دقيقهاي قليان، فرد در معرض حجم دودي 100 تا 200 مرتبه بيشتر از يک سيگار قرار ميگيرد.
تاثيرات مضر قليان بر سلامت انسان
به گزارش عصر ايران، مصرف قليان آشکارا نشان داده است که تاثيرات مضري بر دو عضو حياتي بدن به نام ريهها و قلب دارد. سرطان ريه، سرطان مري، بيماري انسدادي ريوي مزمن، آمفيزم، پايين بودن وزن هنگام تولد نوزاد، افزايش حملات آسم و ذاتالريه برخي از خطرات مربوط به کشيدن قليان هستند.
ساير خطراتي که در کشيدن سيگار مشاهده نمي شود، ولي در کشيدن قليان وجود دارد، بيماريهاي عفوني مثل هپاتيت ب (در اثر استفاده مشترک از شيلنگ قليان) و افزودن الکل يا داروهاي روانگردان به تنباکوي قليان است.تحقيقات همچنين نشان داده است که پس از 45 دقيقه استفاده از دود قليان، مونوکسيد کربن، نيکوتين پلاسما و ضربان قلب به شدت بالا ميرود.استفاده از قليان در کنار سرطان ريه با افزايش احتمال ابتلا به سرطان دهان و مثانه نيز همراه است.
يک تحقيق نشان داده است که کشيدن قليان خطر ابتلا به سل ريوي را افزايش ميدهد.
مخصوصاً کودکان در مقابل تاثيرات مضر قليان آسيبپذير هستند. اگر در محلي باشند که در آن قليان کشيده ميشود، احتمال ايجاد عفونتهاي ريوي، آسم و سندروم مرگ ناگهاني کودک در آنها افزايش مييابد.متأسفانه به اکثر تنباکوهايي که در سال هاي اخير به بازار آمده اسانسهايي اضافه مي شود که اين اسانس ها علاوه بر تحريک دستگاه تنفس موجب حساسيت و آلرژي مي گردد، بنابراين علاوه بر بيماريهاي ذکر شده، رينيت آلرژيک و سرفههاي مزمن همراه با خلط را براي فرد به همراه دارد.
اين تصور، تصوري کاملاً غلط است که اگر دود قليان وارد ريه نشود و فقط از راه دهان خارج شود، آسيبي به ريهها نمي رساند، چون دود از طريق مخاط دهان و حنجره جذب بدن گشته و آثار سوء خود را مي گذارد.
حتي در هوايي که دود قليان آزاد مي شود، افرادي که قليان نمي کشند و در معرض دود قرار گرفته اند، در طولاني مدت دچار عوارض آن خواهند شد.اگر فويل آلومينيومي که در قليان استفاده ميشود کيفيت خوبي نداشته باشد، با زغال در حال سوختن واکنش نشان داده و موادسرطانزايي توليد ميکند که موجب سرطان ميشود.افرادي که قليان ميکشند بايد از اين واقعيت مطلع باشند که دود قليان چون از آب رد ميشود و مرطوب است مدت زمان بيشتري در ريهها ميماند. برخي ميکروبها و عمدتاً باکتريهايي که موجب سل ميشوند، در لوله قليان وجود دارند.
رئيس دادگستري طرقبه و شانديز: دخانيات، عاملي براي انحطاط جوانان
چندين سال است که شاهد اين هستيم که به بهانه ايجاد تفريح يا اشتغال زمينه تجمع جوانان در اماکني تحت عناوين مختلف فراهم شده و به جاي فراهم شدن موجبات اعتلا و رشد جوانان زمينه ابتذال آنان فراهم شده است.
تلاش هايي براي مقابله با اين معضل اجتماعي معمول انجام شده، ولي کافي و موثر واقع نشده است به طوري که اکنون در بيشتر کلان شهرها شاهد حضور دختران و پسران جوان در اماکن آلوده تحت عنوان کافه سنتي و چايخانهها هستيم.به تازگي شنيده شده است کهاماکن ياد شده، در شهرستان طرقبه و شانديز تعطيل شده است. براي بررسي صحت و سقم اين قضيه به سراغ رئيس دادگستري طرقبه و شانديز رفتيم.اسماعيل رحماني درباره نحوه وعلت جمع آوري قليانها از سطح چايخانهها و رستورانهاي شهرستان گفت: دخانيات در حال حاضر به تهديدي جدي براي سلامت جوانان تبديل شده است عدهاي فرصت طلب به بهانه اشتغال زايي و کسب درآمد به راهاندازي قليان خانهها اقدام کردهاند و به انحاي مختلف جوانان را بهاماکن مذکور ميکشانند به نحوي کهاماکن مذکور به محلي براي ابتذال تبديل شده است و عدهاي از جوانان ساعتها وقت خود را در اين اماکن سپري ميکنند و بستر آلودگي اخلاقي و بيماريهاي مختلف جسمي فراهم شده است.
شروع انحراف از قليان خانه ها
وي با بيان اين که در بررسي بيشتر پروندههاي روابط نامشروع و ناسالم، مشخص شده است که شروع انحراف از قليان خانهها بوده است ادامه ميدهد: براي مبارزه با آثار زيانبار دخانيات، کنوانسيون جهاني کنترل دخانيات وجود دارد که کشور جمهوري اسلامي ايران در سال 1384 به آن ملحق شده است و هم اکنون به عنوان قانون لازم الاجرا براي کليه دستگاههاي مملکتي شناخته ميشود.
از جمله مواردي که در آن کنوانسيون تصريح شده است جلوگيري از روي آوردن افراد تازه به استعمال دخانيات و تشويق و ترغيب بقيه به ترک دخانيات و کاهش استعمال دخانيات است. در هر کشوري جوانان آن مهم ترين سرمايهها و مهم ترين عامل توسعه آن کشور تلقي ميشوند، لذا بايد به نحو موثر با هر آن چه که زمينه ابتذال جوانان را فراهم ميکند مبارزه کرد بر اين اساس، دولت جمهوري اسلامي ايران قانون جامع کنترل و مبارزه ملي با دخانيات را در سال 1385 تصويب کرد که در آن استعمال دخانيات و عرضه دخانيات در اماکن عمومي جرم شناخته شده و عرضه دخانيات براي استفاده در اماکن غيرعمومي نيز تابع شرايط بسيار محدود شده است که تاکنون قانون مذکور و آيين نامه آن به طور کامل اجرايي نشده است.
اين يک تفريح نيست
رئيس دادگستري طرقبه و شانديز ميافزايد: سودسرشار حاصل از دخانيات باعث مقاومت هايي از سوي برخي اشخاص شده است و عدهاي متاسفانه جاهل نيز به عواقب سوء اجتماعي مسئله آشنايي ندارند و گمان ميکنند تجمع جوانان در قليان خانهها باعث پر شدن اوقاف فراغت آنان و اشتغال زايي است اما از اين که حضور جوانان در اماکن آلوده موصوف بسترساز بسياري از جرايم اخلاقي،اعتياد، شرب خمر و به نوعي آغاز انحراف است و نميدانند يا نميخواهند بدانند که طبق آمار رسمي شبکه بهداشت سه برابر درآمد حاصل از دخانيات صرف درمان ميشود. دادگستري شهرستان به عنوان نهادي مستقل که از جمله وظايف آن احقاق حقوق عامه و نظارت بر حسن اجراي قوانين و اقدام مناسب براي پيشگيري از وقوع جرم است برخورد قاطعانه با مظاهر علني فساد را در دستور کار خود قرار داده است و در اين راه با هر شخصي در هر موقعيتي بدون اغماض برخورد قانوني به عمل خواهد آورد.
دادستان طرقبه و شانديز: اين جا حياط خلوت بعضيها نيست
عدهاي طرقبه و شانديز را به حياط خلوت خود براي ارتکاب اعمال مجرمانه از جمله عرضه دخانيات و راهاندازي قليان خانهها تبديل کرده بودند به نحوي که بسياري از خانوادههاي سالم از حضور در تفرجگاههاي اين شهرستان بيمناک بودند دادستاني شهرستان با استفاده از کليه ظرفيتهاي قانوني براي برخورد عالمانه و سنجيده و بازدارنده با اين معضل وارد ميدان و مصمم شد براي هميشه اين معضل را در شهرستان ريشه کن کند.
دادستان طرقبه و شانديز با بيان اين مطلب ميافزايد: شوراي پيشگيري از وقوع جرم شهرستان جلسهاي با حضور کارشناسان و صاحب نظران و عدهاي از فعالان اجتماعي برگزار کرد که نهايتا پس از تبادل نظر مشخص شد اشتغال کاذب ناشي از دخانيات نه تنها سودي براي شهرستان ندارد بلکه مانع حضور اشخاص و خانوادهها در بسياري از تفرجگاهها به منظور تفريح سالم است لذا مقرر شد بدوا فعالان در اماکن عرضه دخانيات توجيه شوند و مهلتي براي تبديل محل کسب خود به شغل سالم ديگر به آنها داده شود و سپس اقدامات اجرايي موثري براي اعمال قانون جامع کنترل و مبارزه ملي با دخانيات انجام گيرد که از ابتداي ارديبهشت سال 1394 قانون جامع کنترل و مبارزه ملي با دخانيات در شهرستان طرقبه و شانديز عملياتي و به خوشحالي بسياري از کسبه به ويژه رستورانهاي شهرستان منجر شد که با سلامت کار ميکردند و نيز باعث خوشحالي اهالي شهرستان شد.
جواد شاکري وارسته ادامه ميدهد: بايد خانوادهها بدانند که حضور فرزندانشان در قليان خانهها تفريح نيست بلکه تهديدي است بسيار خطرناک، طوري که هر وعده مصرف قليان برابر با مصرف 70 تا 100 نخ سيگار است و سوختن موادي مثل تنباکو به همراه کاغذ فيلتر و برخي افزودنيها باعث توليد هزار ماده سمي و 40 ماده سرطان زا ميشود.
بهاميد روزي که به جاي حضور جوانان در اماکن آلوده که خواست و توطئه استکبار است شاهد رشد و نمو جوانان در بسترهاي علمي، تفريحي سالم و مفرح باشيم.
مهدی عسگری
ارسال نظر