گوناگون

یادداشت بهاره رهنما درباره کتاب "بنويس تا اتفاق بيفتد"

پارسینه: يك حرف، يك نگاه /بنويس تا اتفاق بيفتد

هر وقت آرزومند و کسل و نااميد بوديم مادربزرگ مي گفت: خب تقصير خودتان است مگر لال هستيد؟ مگر سواد نداريد؟ خب با خدا حرف بزنيد برايش نامه بنويسيد، ما هم گاهي با زبان کودکانه و خط نامرتبمان روي تکه کاغذي مي نوشتيم خدايا دوچرخه مي خوام ميشه برام بخري؟

يا خدايا ميشه امسال مشقامون خيلي کم باشه؟ بعد مادرم شب سال نو که مي خواست پول لاي قرآن بگذارد هي به ما غر مي زد که اين کارها خوب نيست، مگر خدا با شما شوخي دارد که شما جرات مي کنيد اينطوري بي محابا و سر چيزهاي کوچک با او حرف بزنيد!

رابطه خدا با مادرم خيلي رسمي و بي رودربايستي و با مادربزرگم خيلي دوستانه و صميمي بود و من در طول سال هايي که بزرگ مي شدم بيشتر جذب نوع رابطه مادربزرگ با خدا شدم

شايد چون خودم هم اصولااهل ملاحظه و تکلف و رودربايستي نيستم و نبودم، اما عادت نامه نوشتن در مرور روزها و روزمرگي ها و توفان بزرگسالي ها از سرم پريد تا اينکه چند وقت پيش با اعتقادم به اينکه کتاب ها به دنبال ما مي گردند کتابي به دستم رسيد با عنوان بنويس تا اتفاق بيفتد از يک روانکاو به گمانم آمريکايي به نام کلاوسر و در روند خواندن کتاب بود که همه حرف هاي مادربزرگ جلوي چشم هايم زنده شد، جادوي نوشتن، نوشتن و نوشتن، نوشتن از ترس ها، از دغدغه ها، از برنامه هايي که در ذهن خيلي پيچيده است و در روي کاغذ عجيب بيشتر گره هايش باز مي شود،

از رويا هايي که بيشترشان را مدت هاست فراموش کرده ايم، وقتي با کاغذ و قلم پشت ترافيک جلوي تلويزيون و در ساعت هايي که خواب کاملاچشم هايم را سنگين کرده بود شروع کردم به نوشتن کم کم ديدم با چه وجوه فراموش شده اي از خودم دوباره آشنا شدم، حالايک هفته اي است که نوشتن دارد حسابي غافلگيرم مي کند دلم نيامد از شما دريغش کنم. همه ما گرفتار شتابي هستيم براي زندگي اما در راه از دست دادنش خرج پيشنهاد من يک مداد و دفتر است. فن نوشتن دانستن هم نمي خواهد اما اگر عادت شود تغييرات عالي در راه خواهد داشت. قول مي دهم.

بهاره رهنما/شرق

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار