گوناگون

آخرین نظرات شریعتمداری در مورد مشایی در کیهان امروز

پارسینه: مشايي در حالي كه زبان همان دشمنان را در كام دارد، در جايگاه قائم مقام رئيس جمهور محترم كشورمان ظاهر مي شود و از تريبون رسمي نظام، خواسته هاي 31 سال برزمين مانده و آرزوهاي بربادرفته آمريكا و متحدانش را به عنوان ديدگاه و نظر جمهوري اسلامي ايران بر زبان مي آورد. و سؤال اين است كه چه كسي و با كدام توضيح قانوني و يا توجيه منطقي به ايشان چنين اجازه اي داده است؟!

حسین شریعتمداری در یادداشت امروز خود با اشاره به طرح مکتب ایرانی از سوی مشائی، دفاع رئیس جمهور از وی را به نقد کشید و از این سخن رئیس جمهور که برخی بجای نقد کردن نق می زنند گلایه کرد.

وی همچنین به رئیس جمهور توصیه کرد که در برکناری مشائی -که در این یادداشت وی را قائم مقام رئیس جمهور خطاب کرده است- کمترین تردیدی به خود را ندهد.

شریعتمداری در یادداشت امروز کیهان نوشت:

1- موضوع اين نوشته اگرچه سخنان اخير آقاي اسفنديار رحيم مشايي است، اما روي سخن با ايشان نيست. آقاي مشايي بارها اعلام كرده است كه «عدد»ي به شمار نمي آيد- چيزي قريب به همين مضمون- و تاكيد ورزيده است كساني كه با او مخالفت مي كنند، در پي مخالفت با رئيس جمهور هستند و او را تنها به اين علت كه از نزديكان رئيس جمهور است مورد حمله قرار مي دهند!
درباره نيمي از گفته آقاي مشايي، آنجا كه خود را «عدد»ي به حساب نمي آورد، نفياً و يا اثباتاً سخني نمي گوييم و آرزو مي كنيم كه شكسته نفسي! كرده باشند. اما نيمه ديگر سخن ايشان با واقعيات موجود همخواني نداشته و در تناقض نيز هست، چرا كه مخالفان رئيس جمهور، چه برخي از جريانات داخلي و چه گروه هاي ضدانقلاب خارج نشين و دشمنان تابلودار بيروني نه فقط با اظهارات آقاي مشايي مخالف نيستند، بلكه با ذوق زدگي از آن استقبال نيز كرده و مي كنند.

براي دشمنان انقلاب چه امتيازي برجسته تر و چه خواسته اي طلايي تر از آن كه كسي در جايگاه رئيس دفتر رئيس جمهور كشورمان، آرزوهاي برزمين مانده آنان را بر زبان آورده و به عنوان ديدگاه و بينش و منش جمهوري اسلامي ايران از تريبون نظام جار بزند؟! مخصوصاً آن كه اين شخص- متاسفانه- نزديكتر از همه دولتمردان به رئيس جمهور معرفي شده باشد و علاوه بر رياست دفتر ايشان، پست هاي حساس ديگري نظير عضو كميسيون اقتصادي دولت، دبير كميسيون فرهنگي دولت، رياست شوراي هماهنگي مناطق آزاد، قائم مقامي رئيس جمهور در شوراي عالي ايرانيان خارج از كشور و در يك كلمه همه كاره دولت تلقي شود! بنابراين برخلاف ادعاي آقاي مشايي، مخالفان رئيس جمهور از حاميان سينه چاك ايشان هستند و با مواضع و عملكردي كه آقاي مشايي بر كام و گام دارند، چرا نبايد مدافع ايشان باشند؟!

و اما، از سوي ديگر، اعتراض كنندگان و منتقدان بينش و منش آقاي مشايي - صرفنظر از عده اي اندك و كم شمار- دوستداران واقعي رئيس جمهور محترم هستند كه حضور آقاي مشايي در كنار ايشان را- با دست گسترده اي كه در دولت دارد- آفتي خطرناك براي دولت اصولگرا و شخص رياست محترم جمهوري مي دانند و براي اين نگراني خود دلايل منطقي و شواهد مستحكمي نيز دارند.

2- دولت دكتر احمدي نژاد به علت اصرار بر آموزه هاي اسلامي و انقلابي و مخصوصا عدالتخواهي، حمايت از محرومان، علم پروري، پاكدستي، مردم دوستي، شجاعت در برخورد با دشواري ها، مقاومت در برابر باج خواهي قدرت هاي استكباري و ده ها امتياز برجسته- و بعضاً منحصربه فرد- ديگر، از آغاز شكل گيري تاكنون آماج شديدترين و بيشترين كينه توزي هاي نظام سلطه بين الملل و دنباله هاي داخلي آن بوده و هست.

برادر عزيزمان دكتر احمدي نژاد «برآمده از اصولگرايي» است و نه «برپاكننده آن» بنابراين بديهي است كه از يك سو مورد حمايت گسترده اصولگرايان- بخوانيد توده هاي عظيم ملت- باشد و از سوي ديگر با دشمني هاي پيوسته دشمنان ملت روبرو باشد كه چنين بوده و هست. و اما رئيس جمهور محبوب و فداكارمان مخصوصا با توجه به بار سنگيني كه بر دوش دارد و بي اغراق بايد گفت به خوبي از عهده آن برآمده است، به طور طبيعي مصون از لغزش و خطا نيست و دقيقاً در همين نقطه است كه مي تواند مورد انتقاد دلسوزانه و خيرخواهانه دوستان اصولگرا نيز باشد. انتقاداتي كه انگيزه و مقصود از آن، تصحيح خطا و كمك به رئيس جمهور براي پيمودن بهتر و باصلابت تر راه پيش روي ايشان است. بنابراين، كسي حق ندارد و نمي تواند نقدهاي دوستانه و دلسوزانه را به حساب مخالفت و يا- خداي نخواسته- دشمني با رئيس جمهور تلقي كند. اصلي ترين نشانه اينگونه انتقادها، تاكيد بر امتيازها و دستاوردها، ارائه دلايل مستحكم براي وارد بودن انتقاد و نهايتاً پيشنهاد راه حل است.

اكنون فقط نيم نگاهي به دلايل و شواهدي كه مخالفان حضور آقاي مشايي در كنار رئيس جمهور براي ابراز مخالفت خود ارائه مي كنند به وضوح و بدون كمترين ترديدي از دلسوزانه بودن اين انتقادات حكايت مي كند و بر اين واقعيت تلخ و غيرقابل انكار تاكيد دارد كه آقاي مشايي با توجه به افكار انحرافي ايشان و دست باز و گسترده اي كه در چرخه امور دولت دارد به يك وصله ناجور در ساختار دولت آقاي احمدي نژاد تبديل شده و حذف آن ضامن سلامت دولت است و در مقابل بايد گفت متاسفانه دلايلي كه رياست محترم جمهوري براي ضرورت ابقاي آقاي مشايي در كنار خود ارائه مي كند، از استحكام لازم برخوردار نيست. بنابراين اگر جناب آقاي دكتر احمدي نژاد براي سلامت و محبوبيت دولت خويش اهميت قائلند- كه به يقين قائلند- نبايد در بركناري آقاي مشايي كمترين ترديدي به خود راه بدهند و انتقاد دلسوزانه دوستان را با كينه توزي كساني كه به جاي «نقد» پيوسته «نق» مي زنند، در يك كفه قرار داده و همسان تلقي كنند. اشاره به اين نكته خالي از لطف نيست كه ديروز يكي از دوستان به مزاح از قول گروه «نق»زن نوشته بود؛
«اي احمدي نژاد! خدا بگويم تو را چكار كند! اين چه وضعيتي است كه براي ما پيش آورده اي؟ در دولت خاتمي هم روزه مي گرفتيم و ساعت 5 بعدازظهر افطار مي كرديم اما در دولت تو، ساعت هشت و نيم بعدازظهر هم به زور مغرب مي شود و افطار مي كنيم!!»

3- اظهارات آقاي رحيم مشايي اگرچه تكرار بي كم و كاست همان ديدگاه هاي شرك آلود و استعمارپسند گروهك هاي حقيري نظير منافقين و سلطنت طلب ها و... است ولي سخن درباره ديدگاه و نظرات آقاي مشايي نيست، چرا كه افراد ديگري- از جمله برخي هواداران گروهك هاي يادشده- نيز با همان ديدگاه هاي آقاي مشايي در جامعه حضور دارند و هيچكس هم از حضور آنها كمترين احساس خطري نمي كند. اما، آقاي مشايي در حالي كه زبان همان دشمنان را در كام دارد، در جايگاه قائم مقام رئيس جمهور محترم كشورمان ظاهر مي شود و از تريبون رسمي نظام، خواسته هاي 31 سال برزمين مانده و آرزوهاي بربادرفته آمريكا و متحدانش را به عنوان ديدگاه و نظر جمهوري اسلامي ايران بر زبان مي آورد. و سؤال اين است كه چه كسي و با كدام توضيح قانوني و يا توجيه منطقي به ايشان چنين اجازه اي داده است؟!

4- شايد اين برداشت را تعجب آور و غيرمنصفانه تلقي كنيد ولي شواهد و قرائن فراواني از صحت آن حكايت مي كند و آن، اين كه آقاي اسفنديار رحيم مشايي- انشاءالله بي آن كه خود بخواهد يا بداند- به قطعه اي از «پازل فتنه 88» تبديل شده است و آگاهانه يا ناخودآگاه آب به آسياب فتنه گران و دشمنان نظام مي ريزد. و البته در هر دو حالت، نتيجه يكسان است.

آقاي مشايي تاكيد مي كند كه «از مكتب اسلام» دريافت هاي متنوعي وجود دارد. اما دريافت ما از حقيقت ايران و حقيقت اسلام، «مكتب ايران» است و ما بايد از اين به بعد مكتب ايران را به دنيا معرفي كنيم!

آيا اصلي ترين مانع قدرت هاي استكباري براي سلطه دوباره بر ايران اسلامي، عبور از «اسلام» نبوده و نيست؟ به نظرات ثبت و ضبط شده و بارها به صراحت اعلام شده دشمنان بيروني و دنباله هاي داخلي آنها از جمله مدعيان اصلاحات مراجعه كنيد. هيچكدام از آنها- حتي اسرائيل- به صراحت از كنار گذاشتن مكتب اسلام سخن نمي گويند- يعني جرأت نمي كنند- تمامي آنها براي عبور از اسلام بهانه هاي به ظاهر معقول! مي تراشند و مخصوصاً بر اين توهم اصرار مي ورزند كه از اسلام قرائت هاي متفاوتي وجود دارد و از آنجا كه دريافت مطمئن امكان پذير نيست!! بايد به نسخه اي كه خود در تدوين آن موثر باشيم مراجعه كنيم!

و اما، چرا به جاي «مكتب اسلام» پاي «مكتب ايران» به ميان كشيده مي شود؟ زيرا مكتب اسلام يعني همان اسلام ناب محمدي(ص) بي در و پيكر و بدون معيار و ملاك نيست كه هركس هرچه خواست را بر آن افزوده و يا از آن بكاهد ولي «مكتب ايران» معيار و ملاك مشخصي ندارد و از داريوش و نادرشاه و آغامحمدخان قاجار تا پهلوي و... در آن جاي دارند. آقاي مشايي بعد از مواجهه با اعتراض صاحبنظران تلاش مي كند نظر انحرافي خود را به گونه اي- البته ناشيانه- تصحيح كند! و از مكتب امام حسين(ع) به عنوان منظور خود ياد مي كند. خب! چرا از ابتدا سخن از امام حسين(ع) به ميان نمي آورد؟! و اظهارات پيشين وي با شعار «جمهوري ايراني» سران فتنه چه تفاوتي دارد؟ و آقاي مشايي پيش از اين هم از سپري شدن دوران اسلام گرايي سخن گفته بود!

5- آقاي مشايي چند سال قبل از «ملت اسرائيل»! سخن گفت و بر دوستي با آنان اصرار ورزيد. و هنگامي كه با اعتراض روبرو شد، كه ساكنان فلسطين اشغالي، صهيونيست هاي مهاجر هستند و امكان سكونت آنان در سرزمين اشغال شده فلسطين به بهاي آوارگي مردم آن مرز و بوم و قتل عام همه روزه زنان و مردان و كودكان فلسطيني فراهم شده است، اعلام كرد كه نظر من! همان نظر امام(ره) است!! اما در جريان همايش اخير بار ديگر با صراحت بيشتري بر نظر پيشين اصرار ورزيده و گفت: «انديشه آقاي احمدي نژاد حذف رژيم صهيونيستي از نقشه جغرافيايي نيست»! ايشان ضمن آن كه آشكارا و بي پرده نظر مبارك و منطقي و حقوقي حضرت امام راحل(ره) را نفي مي كند، شعار ديكته شده وزارت خارجه اسرائيل به سران فتنه يعني شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران» را نيز تكرار مي كند!

آيا هنوز هم مي توان ادعا كرد كه اظهارات مشايي فقط يك «لغزش زبان» و از نوع «سهوالبيان» بوده است؟!... و ده ها نمونه ديگر از اين دست كه بيرون از حوصله اين نوشته محدود است و در آينده به آن خواهيم پرداخت.

6- به قول آقاي مشايي «البينه علي المدعي... كسي كه ادعا مي كند بايد براي اثبات ادعاي خود دليل بياورد.» براساس همين قاعده عقلي و حقوقي، دلايل فراواني وجود دارد- و به برخي از آنها به عنوان مشتي از خروارها اشاره شد- كه نشان مي دهد آقاي مشايي بيرون از حلقه اصولگرايان و وصله اي ناهمگون با دولت آقاي احمدي نژاد است. اكنون كساني كه اين تلقي را نمي پذيرند بايد براي اثبات ادعاي خود دليل بياورند. اميد آن كه برادر عزيز و رئيس جمهور اصولگرا و فداكارمان، در اين ماجرا انديشه كنند و از رخنه نامحرمان در دولت اصولگرا برحذر باشند.

7- و بالاخره ما نيز معتقديم مسئله مشايي در حدي نيست كه به يكي از مسائل پررنگ رسانه اي تبديل شود اما وقتي اظهارات وي و هورا كشيدن دشمنان براي او را مي بينيم، ورود به ماجرا را ضروري تلقي مي كنيم و اين نكته نيز گفتني است كه مديران بيروني فتنه و دنباله هاي داخلي آنان نبايد اينگونه انتقادات دلسوزانه را نشانه اختلاف در ميان اصولگرايان تلقي كنند! و مطمئن باشند كه اصولگرايان با شناخت دقيق و مستندي كه از هويت وابسته و ستون پنجمي فتنه گران دارند، محال است رئيس جمهور محبوب خود را تنها بگذارند.

ارسال نظر

  • ع غ

    یک مرد اگاه توی این دولت است این هم مش رحیم است ...

  • سعیدی

    درود به یار وفادار و همیشه در صحنه با چشمان تیزبین و هوش سرشارش نقشه دشمنان را برآب می زند .

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار