گوناگون

کاری که ما زنان می‌کنیم اسمش چیه؟

پارسینه: دوره‌ی لیسانس هم یادمه به امتحان آخر که می‌رسیدیم، دوستان متاهلم (البته که خانمها) می‌گفتن این آخرین امتحان رو که بدم، می‌رم خونه رو که انگار توش موشک زدن از بس نامرتب و کثیف شده، تمیز می‌کنم.

بعضیشون با خنده و خجالت می‌گفتن این مدتِ امتحان ها همسرم میاد خونه و خودش که می‌بینه چیزی روی اجاق گاز نیست، می‌ره می‌خوابه، یا می‌ره بیرون غذا می‌خره. بدون استثنا هم، همه شون با یه جور خجالت از اینکه در انجام «وظایف»شون کوتاهی کردن، این اعترافات رو می‌گفتن... همیشه از خودم می‌پرسیدم که اگر خونه نامرتبه و غذایی حاضر نیست، خب همسرشون پس چکار می‌کنه؟ اون هم امتحان داشته؟ خونه، خونه‌ی اون نیست؟ توش زندگی نمی‌کنه؟

قاعده‌ش باید این باشه که آدم بعد از خستگی امتحانات، به «استراحت» بعدش فکر کنه؛ ولی من هم تا جایی که یادم میاد، همیشه منتظر بودم آخرین امتحانم رو بدم که بعدش فرصت کنم اتاق رو (اتاقی که فقط مال من نیست رو) مرتب و گردگیری کنم و جارو بزنم. بعد از بیست روز کم خوابی کشیدن و درس خوندن و درس خوندن و امتحان دادن، بالاخره آخریش رو هم دیروز گذروندم و امروز شروع کردم به تمیز کردن این اتاق. دقیقا چهار ساعت مرتب کردن و گردگیری کردن و جارو کشیدنش زمان برد. «پس بقیه چکار می‌کردن توی این مدت؟ اونها هم امتحان داشتن؟». جواب این سوال هم مثل اون سوال بالاتره. بقیه داشتن زندگیشون رو می‌کردن. زندگی عادیشون رو. همون طور که همسر دوستانم هم توی اون مدت داشتن زندگی «عادی»ش رو می کردن.
خیلی از زنان می‌تونن از خودشون بپرسن اگر این کاری که مردان اطرافمون دارن می‌کنن اسمش «زندگی عادی»شونه، این کاری که ما داریم می کنیم اسمش چیه؟ چرا باید انقدر سخت‌تر باشه و البته بی‌عزت و احترام و بی‌جیره و مواجب‌تر؟
*
چند وقت پیش سالو مه نوشته بود توی یه مهمونی، همینطور که خانمها داشتن ساعتها مواد غذایی رو می شستن و پاک می کردن و می پختن و بعد سالاد و دسر آماده می‌کردن و ظرف می چیدن، تا توی چند دقیقه همه ی غذاها خورده بشه و دوباره ساعتها همه‌ی ظرفها جمع بشه و شسته بشه و آشپزخونه و خونه مرتب بشه، با خودم گفتم کاش می‌شد آدمها هم مثل گیاه ها با فوتوسنتز تغذیه می‌شدن و بدون نیاز به هیچکدوم از این کارها، نیازشون به غذا برطرف می‌شد. که یکدفعه نگاهم به آقایون حاضر در مهمانی افتاد! دیدم کاری که اونها می‌کنن واقعا هم به همون فوتوسنتز شبیهه. بدون نیاز به هیچکدوم از این کارها، فقط با همون چند دقیقه خوردن، تغذیه می‌شن.
اونجا هم می شده این سوال رو دوباره تکرار کرد. اگر این کاری که مردان می‌کنن اسمش زندگی کردنه (اسمش مهمونی رفتنه)، کاری که ما زنان می‌کنیم اسمش چیه؟
*
یه چیزی هست توی همه ی زندگی ها به اسم ‫کار_خانگی‬. هر جا که خونه‌ای هست کار خانگی هم هست. همه جا هست و همیشه هست. و همیشه هست. بی تفاوتی و بی مسئولیتی دیگران در قبالش رو نمی‌دونم چطور میشه توضیح داد و درک کرد.

اگر احتمالا می خواید بگید که مردان توی این زندگی عادیشون «از صبح تا شب سر کار می رن» باید بگم که اولا «خیلی از خانمها هم همین طور»، دوما «نه لزوما؛ مردان زیادی هستن که بیرون از خونه کار نمی کنن، و اشتغالشون توی خونه هم نیست و البته که کار خونگی هم انجام نمی دن». و سوما «اگر قرار بود شأن و احترام و دستمزد مردان هم برای اون "از صبح تا شب کار کردن" مثل زنانی بود که کار خونه انجام می دن، هیچکدوم از مردان البته که سر کار نمی رفتن».
پی نوشت: بله. بله. همه‌ی مردان اینطور نیستن. خیلی از مردان توی این کارها «کمک» می کنن! اما نمی‌دونم چطوریه که «همه‌ی زنان» الان متوجه می‌شن من چی دارم می گم!

نجمه واحدی

ارسال نظر

  • یه بی سواد

    درس دانشگاه باعث پاشیدگی خانواده میشه
    زن به کار خونه و تربیت بچه نمیتونه برسه
    بعدش تحصیل دختران در دانشگاهای پولی مانع از ازدواج میشه
    که بعد از فاغ التحصلی میبینن که همه چیز تموم شده
    نه موردی برا ازدواج دارن و نه کاری برا حداقل سرگرمی
    سر خورده و منزوی در خانه میمانند

  • ناشناس

    تنها چیزی که ازمردی براشون باقی مونده همینه!وگرنه توی بقیه چیزا که قربونش برم گوی سبقتو از خانوما دزدیدن

  • صالح

    اولا نظم نوشتن متن افتضاح بود...
    ثانیا همه مشکلات حل شد و این یکی مونده بود فقط...
    ثالثا اره بابا خانوما همیشه حق دارین...
    قبول دارم هنوزم تو ایران به برخی خانوما و دخترها ظلم میشه اما خداییش تو برخی خانواده ها هم خانوما شدیدا ظالمن...

  • رضا

    اگر نظير اين خانم همسر من بود مسلما برايم مشكلي نبود كه غذاي آماده از بيرون تهيه كنم و هفته اي يكبار هم شخصي را براي نظافت خانه استخدام نمايم.در اين صورت در هزينه هايي كه بابت راضي نگه داشتن خانم بابت انجام اينگونه امور بايد پرداخت كلي هم صرفه جويي ميشد.نمی‌دونم چطوریه که «همه‌ی مردها» الان متوجه می‌شن من چی دارم می گم!

  • ناشناس

    شاید برای شما سخت باشه ولی میشه زندگی اونجوری پیش بره که زن میخواد. از قدیما زنان حاکم زندگی بودن. من به شوهرم گفتم سرکار نمیرم بجاش توقعاتم رو پایین میارم سالی یکبار لباس میخرم و غذای ساده میخوریم ولی اسایش دارم. در اطرافیانم هیچکس به اندازه من ارامش نداره. دوتا بچه دارم دسته گل خونمم هم دسته گله. از این مشکلاتی که گفتی هم ندارم لیسانس دانشگاه شریف هم هستم.

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار