تانگوی رادیکالها!
پارسینه: زمان: سال ۲۰۰۰، ماههای آخر دوره دوم ریاستجمهوری بیل کلینتون مکان: کمپ دیوید
حاضرین: هیات آمریکایی به رهبری «بیل کلینتون»، رییس جمهور وقت ایالات متحده؛ هیات فلسطینی به رهبری «یاسر عرفات»، رییس جمهور وقت تشکیلات خودگردان فلسطین؛ هیات اسراییلی به رهبری «ایهود باراک»، نخست وزیر وقت اسراییل.
بیل کلینتون عزماش را جزم کرده تا پیش از ترک دفتر ریاست جمهوری، مساله تاریخی فلسطین/اسراییل را حل کند. یاسر عرفات، رهبر اسطورهای تشکیلات خودگردان، پس از حدود نیم قرن مبارزه مسلحانه با اسراییل و سی و پنج سال رهبری فلسطین، چند صباحی است به دنبال جایگزینی دیپلماسی با جنگ است. انتخاب ایهود باراک به نخست وزیری اسراییل، که با وعده ترمیم روابط با همسایههای عرب وارد انتخابات شده، فرصتی تاریخی در اختیار طرفین قرار میدهد. محدودیت اصلی زمان است. کابینه باراک در برابر فشار محافظه کاران زمان کوتاهی دارد. بیل کلینتون به زودی ریاست جمهوری را به جرج بوش واگذار خواهد کرد و این تنها کاریزمای یاسر عرفات است که میتواند مردم فلسطین و جهان عرب را قانع کند تا از گذشته عبور کنند و به دور از همه کینههای شکل گرفته تاریخی، به امید فردایی بهتر، به نتیجه توافق تن در دهند.
مذاکرات فشرده آغاز میشود. هر دو طرف روی تشکیل دو دولت مستقل توافق دارند. حتا مرزها هم مشخص است. تنها مشکل ادعای مالکیت دو طرف بر بیتالمقدس/اورشلیم است. بر خلاف انتظار هیات فلسطینی و امریکایی، ایهود باراک در پیشنهادی به ظاهر سخاوتمندانه در آغاز مذاکرات، طرح تقسیم اورشلیم را مطرح میکند. چیزی شبیه پیشنهاد اولیه ایالات متحده که در آن کنترل بخش اعظم مسلمان و مسیحی نشین شهر به دولت فلسطین و بخش یهودی نشین به دولت اسزاییل واگذار شده بود. با این حال این پیشنهاد گرهای از کار طرفین باز نمیکند. کانون اصلی تنش نه شهر اورشلیم که کنترل «مسجد الاقصی» است؛ مقدسترین مکان یهودیان و همزمان قبله نخست مسلمانان! هیچ کدام از طرفین حاضر نیست ذرهای در برابر کنترل مسجد الاقصی کوتاه بیاید. «باراک» مدعی است اگر قدمی عقب بگذارد غیرممکن است توافق در اسراییل پذیرفته شود و عرفات میگوید «آنها به من همه چیز دادند جز همان یک چیز که میخواستم. اگر درباره این یک مورد کوتاه میآمدند من در مورد بقیه چیزها انعطاف به خرج میدادم ولی غیرممکن است که من بتوانم از مسسجدالاقصی چشم پوشی کنم». هشت روز بدون هیچ نتیجهای ادامه پیدا میکند. در
روز هشتم کلینتون برای شرکت در اجلاس جی-۸ کمپ دیوید را به سمت ژاپن ترک میکند. دو طرف اسراییلی و فلسطینی به خوبی متوجهاند شانسی برای تکرار موقعیت کنونی ندارند. هر دو از کلینتون میخواهند پس از شرکت در اجلاس به کمپ دیوید بازگردد. کلینتون قبول میکند. در داخل اسراییل، ایهود باراک به شدت تحت فشار سیاسی است.
باراک آس آخر را رو میکند و به ملاقات رو در رو با عرفات میرود. پس از ملاقات عرفات اظهار امیدواری میکند که «ان شالله موضوع تا آخر هفته حل شود». برای مدت کوتاهی به نظر میرسد بسته پیشنهادی باراک، توان اعجازآمیز حل مساله فلسطین/اسراییل را دارد. اما حالا تازه نوبت رقص رادیکالها است! آریل شارون، رهبر مخالفان دولت در اسراییل اعلام میکند که قصد دارد مسافت بین دو مسجد «حرم الشریف» را پیاده طی کند. عرفات به باراک هشدار میدهد که «این کار همه چیز را در معرض نابودی قرار میدهد و اگر این اتفاق بیفتد تنها کسی که در روزهای آتی خوشحال خواهد بود، شارون است». باراک این مساله را به خوبی میداند اما معتقد است اگر مانع ورود شارون به مسجدالاقصی شود هم چیزی بهتر نمیشود. سه روز بعد، شارون به مسجد الاقصی میرود. مسلمانان حاضر در مسجد که معترض به ورود شارون به مسجد هستند به او حملهور میشوند و با کمک پلیس اسراییل، شارون به سلامت از مسجد خارج میشود. فردای آن روز و پس از نماز جمعه، راهپیماییای در اعتراض به اقدام اخیر آریل شارون صورت میگیرد. پلیس اسراییل به معترضین تیراندازی میکند و هفت نفر کشته میشوند؛ انتفاضه الاقصی
آغاز میشود. چهار ماه بعد، جرج بوش در آغاز دوران ریاست جهوریاش اعلام میکند که دولتاش هیچ طرحی برای ایجاد صلح در منطقه خاورمیانه ندارد*.
انتفاضه در سال ۲۰۰۱ هم ادامه پیدا میکند. دولت مستعجل باراک به تاریخ میپیوندد و آریل شارون دولت جدید را تشکیل میدهد. شارون تصمیم دارد مدتها برقصد، اما رقص رادیکالها تانگوست و به همراه نیاز دارد. شارون، مثل هر رادیکال دیگری، نیازمند یاری همتایاش در جبهه مقابل است و حال که عرفات خود را در مذاکره مصمم نشان داده، قدم اول در این راه، حذف عرفات است و مانع اول در راه حذف عرفات، کالین پاول، وزیر خارجه وقت جرج بوش است. پاول معتقد است بدون صلح با فلسطین دولت ایالات متحده شانسی برای حفظ روابط مستحکم با متحدان عرب خود نخواهد داشت. او به سختی موفق میشود موافقت رییس جمهور برای دور جدیدی از مذاکرات با عرفات را جلب کند. در حالی که همه چیز در حال از دست رفتن به نظر میرسید، با برقراری مجدد آتشبس، برای چند صباحی کورسوی امیدی به صلح دوباره پدیدار میشود. اما شارون مصمم است که آمریکاییها را قاتع کند عرفات یک تروریست است. درست یک روز قبل از ورود نماینده پاول به منطقه، اسراییل اعلام میکند یک کشتی حامل سلاح به مقصد فلسطین را کشف کرده است. یاسر عرفات مسوولیت کشتی را در ابتدا قبول نمیکند اما وقتی ایالات متحده از پذیرش
ادعای عرفات سرباز میزند، عرفات دستور بازداشت یکی از معاونانش را میدهد و به جرج بوش قول میدهد در این باره تحقیق صورت گیرد. شارون اما، در یک سخنرانی استراتژی عرفات را تروریسم مینامد.
در قدم بعدی، اسراییل به رهبری شارون تصمیم به ترور فرماندهان ارشد وفادار به عرفات میگیرد. با اولین قتل، آتشبس دوباره متوقف میشود. آخرین تلاشهای نماینده پاول برای بازگرداندن آتشبس آغاز میشود. دوطرف بالاخره رضایت میدهند، اما شب قبل از اعلام آتشبس، یک بمبگذار انتحاری وابسته به حماس اقدام به منفجر کردن یک هتل میکند. تانگو رسما آغاز شده است. اعلام خبر کشته شدن سی غیرنظامی، آتشبس را به رویایی دست نیافتنی تبدیل میکند. دولت شارون رسما تبعید یا کشتن عرفات را مورد بررسی قرار میدهد.** در نهایت، نیروهای نظامی اسراییل وارد کرانه باختری میشوند و شهرهای زیادی را اشغال میکنند. در شهر جنین همه افراد مذکر ۱۵تا۴۰ ساله بازداشت میشوند. اسراییلیها همچنین «رام الله» (مقر یاسر عرفات) را محاصره میکنند. بوش که در آستانه حمله به عراق است و نیاز شدیدی به متحدان عرباش دارد، پاول را با هدف پایان بخشیدن به حمله اسراییل، عازم منطقه میکند. پاول مستقیما به سراغ شارون میرود اما شارون عرفات را مقصر همه چیز میداند. تلاشهای پاول برای مذاکره با عرفات هم شکست میخورد با ناکام ماندن سفر پاول، شارون و رقبای فلسطینی عرفات
قدم بزرگی در راه حذف عرفات برمیدارند. شارون به ایالات متحده میرود و به دنبال این دیدار، جرج بوش در یک سخنرانی رسمی از مردم فلسطین میخواهد اگر به دنبال صلح هستند، رهبری به غیر از عرفات انتخاب کنند.
عمر انتفاضه از دو سال هم بیشتر میشود. این بار نمایندهای مخفی از بریتانیا پیگیر آتشبس میشود. او پس از جلب موافقت هواداران عرفات و سپس حماس به سراغ اسراییل میرود و اعلام میکند توافق بسیار نزدیک است. این بار اسراییل اقدام به کشتن یکی دیگر از فرماندهان نظامی حماس میکند. آنها بمبی به وزن یک تن را بر ساختمان محل زندگی فرمانده حماس میاندازند و ۱۳ کشته دیگر، از جمله ۹ کودک بر جای میگذارند. ماموریت نماینده بریتانیا شکست خورده تمام میشود. اما نیاز ایالات متحده به دولتهای عرب، شانس دیگری به دیپلماسی میدهد. این بار با واسطهگری اردن. عرفات با بدبینی بسیار، به شرایط ایالات متحده تن میدهد و تمام اختیاراتاش را به نخست وزیر واگذار میکند. ابومازن به عنوان نخستوزیر به صورت تام الاختیار به مذاکرات میرود. دو طرف توافق میکنند در یک سخنرانی مشترک به تقبیح خشونت از طرف خود بپردازند. در ابتدا ابومازن خواهان پایان انتفاضه مسلحانه و توسل به روشهای صلح آمیز برای پایان اشغال میشود اما شارون در پشت میکروفون بر خلاف وعده داده شده اعلام میکند که در برابر تروریزم عقبنشینی نخواهد کرد. این داستان وزنه حماس در فلسطین
را سنگینتر میکند.
چند روز بعد اسراییل شروع به کشیدن دیوارهای بلند حایل میکند. یک بمب گذار انتحاری حماس یک اتوبوس را منفجر میکند. ابومازن نامه استعفایاش را تقدیم عرفات میکند. در فلسطین، حماس جای فتح و عرفات را میگیرد؛ اسراییل هم نوار غزه را برایاش تخلیه میکند ...
پانویس:* بیل کلینتون بعدها مدعی شود جایی در ساعات آخر مذاکرات وقتی یاسر عرفات اعلام کرد حاضر به پذیرش آتس بس بدون تحقیق کامل درباره مقصر موضوع نیست به او گفته است که شنیده عرفات «مردی است که تا پنج دقیقه به دوازده صبر میکند، اما این بار ساعتش خراب شده»!
* * شیمون پرز، معاون وقت نخست وزیر اسراییل در این جلسه کابینه به پیشنهاد دهنده طرح کشتن یاسر عرفات میگوید: «من اصلا و ابدا آماده نیستم یک عیسای جدید روی دستمان بگذارید»!
محمود افخمی
ارسال نظر