«از رئیسجمهور پاداش نگیرید» قصه آشنای قرارگرفتن یک آدم در موقعیت اشتباهی برای رسیدن به یک تحول است اما با نمونههای خوب این الگوی آشنا در کارنامه کارگردانش، فاصله دارد. «از رئیسجمهور...» دوازدهمین فیلم کارنامه کمال تبریزی است که تاکنون ١٥ فیلم ساخته است؛ فیلمی که به دلایل مختلف با تأخیر زمانی آنهم بعد از هفت سال و البته با ممیزی ١٥ دقیقهای اکران شده است.
در چنین شرایطی نمیتوان انتظار داشت فیلمی که دغدغه ذهنی کارگردان و نویسندهاش در هفت سال پیش بوده همچنان رنگوبو و تأثیرگذاری اولیه خود را داشته باشد، چراکه نگاه حاکم بر فیلم، نقدی است بر تفکر ریاکارانه، یک قشر و البته متأثر از فضا و اتمسفری که در مملکتی مثل ایران- که هر دم از این باغ بری میرسد-، بهسرعت با فضا و رویدادهای بعدی جایگزین شده است و جذابیت و اهمیت اولیه خود را از دست میدهد.
البته میتوان این پرسش را مطرح کرد که چطور فیلمهایی مثل «لیلی با من است» و «مارمولک» از کارنامه این فیلمساز که موقعیت دراماتیک مشابهی با «از رئیسجمهور...» دارند، همچنان پس از گذر سالها جذابیت و موضوعیت دارند، اما این اتفاق در مورد «از رئیسجمهور...» نیفتاده است؟ تلاش برای رسیدن به پاسخ این پرسش با در نظرگرفتن ١٥ دقیقهای که از فیلم کوتاه شده، چهبسا بتواند ما را به یک نقد و نظر منصفانه درباره این فیلم برساند، فیلمی که همچنان مؤلفههای مشترک فیلمساز خوشقریحهاش را یدک میکشد.
از همکاری با یک فیلمنامهنویس مستقل که این بار حضور رضا مقصودی یادآور تجربه بهیادماندنی «لیلی با من است» است تا تکیه بر الگوی داستانی آشنایی که نمونههای قابل استنادی در کارنامه تبریزی دارد. با ذکر این نکته مهم که محمد رحمانیان با سابقهای طولانی در عرصه تئاتر و نگارش فیلمنامههای سینمایی مثل «کتاب قانون»، بازنویسی این فیلمنامه را بر عهده داشته، نگاهی به الگوی مورد علاقه تبریزی میکنیم تا ببینیم چرا این قصه آشنا در «از رئیسجمهور...» به نتیجهای قابل قیاس با آن دو فیلم نرسیده است.
«لیلی با من است» و «مارمولک» هر دو به آدمهایی میپردازند که به شکلی ناخواسته و اتفاقی در موقعیت اشتباهی قرار میگیرند و در تلاش برای فرار از آن موقعیت، یک سیر درونی را طی میکنند که برآمده از ذات مستعد آنها برای قرارگرفتن در جایگاهی متفاوت و بهتر به جهت انسانی است و همین مسیر زمینهای برای تحول باورپذیر آنها در دنیای طنز ایجاد میکند. بستر «لیلی با من است» فضای جبهه و جنگ و دفاع مقدس و بستر «مارمولک» فضا و مناسبات برآمده از زندگی روحانیت است که بهتدریج سویههای مستعد قهرمان را از ورای پوسته ظاهری او نمایان کرده و زمینهساز تغییر و تحول کاراکتر میشود؛
تحولی که نکته مهم آن انتخابشدن از سوی خداوند است تا بر بستری متفاوت، این سویههای مستعد شخصیت رخنمایی کند و شایسته جایگاه انسانی جدیدی شود که بهدست آورده است. این مسیر تدریجی بهخوبی در دو فیلم اشارهشده چیده شده و کدهای ارائهشده نیز این انتخابشدگی زیرپوستی را بهخوبی تداعی میکنند تا جایی که وقتی ارتباط دوطرفهای میان صادق (لیلی با من است) و رضا مثقالی (مارمولک) با بالاسریشان شکل گرفته و بدهبستان آنها با یک ایما و اشاره برقرار میشود، مخاطب بهخوبی در متن و بطن این ارتباط قرار میگیرد؛ ارتباطی که سویه مهم و ناپیدای آن یعنی خداوند، حسکردنی است.
همین رابطه درونی و معنوی که در فضای طنز به واسطه کدهای ارائهشده و موقعیت طراحیشده قابل درک و ملموس است، در «از رئیسجمهور...» نمود قابل درکی ندارد و به همین دلیل است که نمیتوان تحول احتمالی سلیم صفا را باور و با آن ارتباط برقرار کرد. سلیم صفا یک مدیر دولتی خوشگذران و واردکننده لوازم آشپزخانه است که به پاس خدماتش، از رئیسجمهور پاداش سفر حج میگیرد اما به جای سفر بهعنوان یک مقام عالیرتبه، با گروه خدماتی آشپزخانه عازم سفر میشود که از همان ابتدا تضاد او با این موقعیت را برجسته میکند.
در طول فیلم روی شخصیتپردازی اولیه سلیم مانور زیادی داده شده و بهخصوص با تکیه بر نقطه ضعف او نسبت به زنان، روحیه شاعرمسلک، خوشگذرانی و راحتطلبی و... کاراکتری از او در ذهن مخاطب شکل میگیرد که کوچکترین تغییر در آن نیاز به زمینهسازی و ارائه کدهای رفتاری دارد. درحالیکه در طول فیلم شاهد ادامه همان روحیه و رفتارها و تلاش سلیم برای فرار از این موقعیت به هر قیمتی هستیم، نشانه بطئی از ارتباط درونی او نمیبینیم. وقتی هم به درِ بسته خورده و سر جای اولش بازمیگردد و نهایتا به شکلی ناخواسته، از خانه خدا سر درمیآورد و وظیفه طوافدادن خدمتکارش را برعهده میگیرد، زمینهسازی برای اینکه تحتتأثیر قرار گرفته و درک کرده که خداوند برای قرارگرفتن در این موقعیت انتخابش کرده، نشده است.
درواقع کد و نشانه تدریجی ارائه نشده تا رسیدن سلیم به درکی جدید را باورپذیر کند. در چنین آثاری که الگوهای موفق و قابل استنادی دارند، چیدمان کلیت فیلم نیاز به آنچنان ظرافتی دارد تا رسیدن به تغییر و تحول درونی را که در بطئیترین شکل خود میتواند اغراقشده و گل درشت باشد، با تکیه بر طنز و جزئیات حسابشده قابل باور و تأثیرگذار کند. اما فیلم «از رئیسجمهور...» از همین نقطه لطمه دیده است.
سحرعصرآزاد - شرق
ارسال نظر