درواقع بیماری آلزایمر و «دمانس» نوعی از فراموشی است که به علت تغییرات مغزی بروز میکند. این تغییرات عبارتند از: پایین آمدن سطح انتقال دهندههای عصبی یا پیام رسانهای شیمیایی که باعث میشود مغز به درستی کار نکند؛ بیماریی که موجب کوچک شدن مغز و از بین رفتن سلولهای سالم عصبی میشود و به رغم تحقیقات فراوان تاکنون درمان قطعی برای آن پیدا نشده است.
البته اگر بخواهیم موضوع کهولت سن و عوامل ژنتیکی و وراثتی را در نظر نگیریم باید اذعان داشت که برای جلوگیری از فراموشیهای موقت روزانه و پیشگیری از آلزایمر راهکارهای زیادی وجود دارد بخصوص اینکه سن آلزایمر مرتب درحال پایین آمدن است و اگر به آن توجه نشود روزی فرا خواهد رسید که در خیابان نمیدانیم درحال رفتن به محل کار هستیم یا برگشتن!
دکتر محمد رضا فهمیده متخصص یادگیری بدون فراموشی در ایران معتقد است که عارضه فراموشی در حال حاضر نزدیکتر از آن چیزی است که تصور میکنیم. او که از فراموشی و تنبلی مغز به عنوان خطری خاموش یاد میکند، میگوید: «باتوجه به افزایش مصرف داروهای آرامبخش، قرصهای خوابآور، آلودگی هوا، افزایش آلایندههایی نظیر سرب در فضای شهری که فراموش کردن را به امری عادی در جامعه بدل کرده است، میتوان پیشبینی کرد که این بیماری تهدید کننده، دغدغه نسل آینده بشر خواهد شد و اگر به دنبال جلوگیری نباشیم بزودی این مشکل بعد از بیماریهای قلبی و عروقی، به بزرگترین عارضه همه گیر جامعه شهری تبدیل میشود.»
این استاد دانشگاه بحران فراموشی را با بحران کم آبی وخشکسالی مقایسه میکند و این زنگ خطر را جدی میداند: «همانگونه که برای صرفهجویی در مصرف آب فرهنگسازی میشود باید فراخوانهای مطالعه و یادگیری در سطح کشور تشکیل شود تا جامعه نسبت به فعالسازی هر دو نیمکره مغز و تقویت حافظه بیشتر تلاش کند.»
وی که به بنیانگذار فراتکنیکهای یادگیری بدون فراموشی در ایران نیز شهرت دارد مطالعه را مهمترین عامل فراموشی میداند و با تشریح این موضوع که چگونه مطالعه در جلوگیری از فراموشی تأثیرگذار است، میافزاید: «اگر حافظه را یک عضله فرض کنید، مثلاً یک پای سالم که مدتی در گچ بوده، میبینید که عضلات تحلیل پیدا میکند به طوری که حتی احتمال شکستگی استخوان بالا میرود. مغز و حافظه نیز در اثر نداشتن فعالیت فکری و فقدان مطالعه دچار تحلیل و ضعف میشود. آمار بالای بیماری آلزایمر در میان کم سوادها نسبت به تحصیلکردهها مصداق خوبی برای این موضوع است.»
او معتقد است که نظم دادن به اطلاعات مغز و به خاطرسپاری اطلاعات روزمره مانند حفظ شماره تلفنهای جدید، حل جدول و تمرکز روی دستخط و تمرین برای گفتن جملات زیبا با دایره کلمات وسیع میتواند تکنیکی برای تمرکز حافظه باشد. دکتر فهمیده با تکیه بر همین اصول ساده روزمره میگوید: «گوش دادن با دقت به رادیو، تمرکز روی رنگ، بو و مزه غذاها و آشامیدنیها، پیادهروی روزانه، مطالعه مستمر و خواب کافی از جمله مسائل سادهای هستند که باعث تقویت حافظه میشوند.»
این استاد دانشگاه استفاده از سمت مخالف بدن را یکی دیگر از تکنیکهای افزایش توانایی مغز میداند: «افراد راست دست در طول روز تلاش کنند تا بخشی از امور روزانه مانند مسواک زدن، غذا خوردن، باز و بسته کردن در و تا حدودی نوشتن را با دست چپ انجام دهند تا بدین ترتیب نیمکره غیر فعال مغز تحریک شود و افراد چپ دست نیز همین تمرینها را با دست مخالف خود انجام دهند، تکنیکی ساده ولی تأثیرگذار در بهکارگیری هر دونیمکره مغز که باید جدی گرفته شود. همچنین با توجه به اینکه خانمهای خانهدار کمتر فرصت پیادهروی و انجام فعالیتهای بیرون از خانه دارند، بیشتر در معرض ابتلا به این عارضه هستند. این در حالی است که یادگیری زبان دوم، حفظ کردن شعر، مطالعه و حل جدول، انجام ورزش و تلاش برای پختن غذاهای جدید و تمرکز برای انجام صحیح آنها، از جمله تمرینات ساده روزمره خانمهای خانهدار محسوب میشود که تنبلی مغز و خطر عارضه فراموشی را تا حد بسیاری کنترل میکند.»
دکتر فهمیده با تأکید براینکه آلزایمر فقط سهم سالمندان نیست، میگوید: «علائم زوال عقل روز به روز گریبانگیر نسل جوان میشود چراکه خمودگی، سستی و استرس و نگرانیهای بیمورد در میان نسل کنونی ریشهدار شده است. پس باید این افراد برای آینده تصمیمی جدی بگیرند؛ نباید فراموش کرد که این بیماری جبران ناپذیر است چراکه اگر سلولهای عصبی مغز فعال و پویا نباشند بعد از مدتی میمیرند و دیگر با هیچ دارو و روشی سلول جدیدی تولید نمیشود، پس با تغییر سبک زندگی بخصوص افزایش میزان مطالعه و تأکید بر یادگیری، میتوان آینده هشیاری را برای خود رقم زد.»
اگر نام و قیافه دوستانتان را فراموش میکنید، هرچه سریعتر به فکر درمان آن باشید وگرنه روزی خواهد رسید که راه خانه را هم گم خواهید کرد.
منبع:
روزنامه ایران
ارسال نظر