گزارش همایش روزجهانی داستان کوتاه و بزرگداشت «قباد آذرآیین»
گزارش همایش روزجهانی داستان کوتاه و بزرگداشت «قباد آذرآیین»
به گزارش روابط عمومی کانون فرهنگی چوک: همایش روز جهانی داستان کوتاه و بزرگداشت قباد آذرآیین 26 بهمن ماه در سالن اجتماعات کانون ادبیات ایران برگزار شد. مهدی رضایی، دبیر کانون فرهنگی چوک و دبیر این همایش، برنامه را چنین آغاز کرد:
به نام خداوند جان و خرد
داستان دانه انسان است، تا داستان هست این دانه سبز خواهد و سنگ را خواهد شکافت و به سوی تو سر برخواهد شد. با عرض سلام خدمت شما فرهیختگان گرامی.
خرسندیم که برای سومین سال به یاری شما میتوانیم در روز جهانی داستان گردهم آییم و از داستان و داستاننویسی بگوییم در حالی که در جای جای این کره خاکی نیز علاقمندان دیگر کشورها در چنین مراسمی مشغول به ادای دین خود به ادبیات داستانی هستند. ناباکوف در کتاب درس هایی از ادبیات می گوید:
«ادبیات در آن روز زاده نشد که پسرکی فریاد میزد گرگ گرگ، از دره نئاندرتالی بیرون دوید و گرگ بزرگ خاکستری رنگی هم سر به دنبالش گذاشته بود ؛ ادبیات آن روزی زاده شد که پسرکی فریاد زد گرگ آمد و هیچ گرگی پشت سرش نبود. این امر که بالاخره پسرک بیچاره چون خیلی درو غ میگفت خوراک حیوان وحشی واقعی شد، کاملاً تصادفی است. اما نکته مهم اینجاست. میان آن گرگ علفزار با گرگ آن داستان رابطهای کمرنگ هست. آن خط رابط، آن منشور رنگ، هنر ادبیات است.
ادبیات یعنی ابداع، یعنی داستان، اگر داستانی را داستان واقعی بنامیم، هم به هنر توهین کردهایم و هم به واقعیت. هر نویسنده بزرگی یک فریب دهنده بزرگ است، ولی آن متقلب اعظم، یعنی طبیعت هم چنین است. طبیعت همیشه فریب میدهد. از آن فریب ساده، تولید مثل گرفته تا توهم عظیم و پیچیده ی رنگهای محافظ پر پروانهها یا پر پرندگان، در طبیعت نظام خارقالعادهای از افسون و فریب وجود دارد. نویسنده داستان فقط پا جای پای طبیعت میگذارد.
باز به سراغ جوانک پشمالوی سرزمین جنگلی برویم که فریاد گرگ، گرگ بر میآورد، می توانیم بگوییم که جادوی هنر در سایه گرگی بود که بیتردید او خلقش کرده بود، رویای گرگ او، بعد داستان حقههای او، داستان خوبی از کار درآمد. وقتی هم که از دنیا رفت داستانی که دربارهاش میگفتند در تاریکی دورادور آتش به درس خوبی تبدیل شد. اما او جادوگر کوچک بود. خالق بود.»
پس از این مقدمه، فیلم کوتاهی به نمایش در آمد و در ادامه پیام اختصاصی «اوزجان قره بولوت» نویسنده و بنیانگذار «روز جهانی داستان کوتاه» پخش شد.
پیام اختصاصی آقای «اوزجان قره بولوت» به ادبیات دوستان ایرانی به مناسبت فرارسیدن 14 فوریه روز جهانی داستان، ترجمه: صابر مقدمی
دوستان و مشتاقان خوب ادبیات در ایران
قبل از هر چیز اجازه میخواهم از فرصت استفاده کرده و چهاردهم فوریه روز جهانی داستان را به همه شما تبریک و شادباش عرض کنم و از شهر آنکارا احترام قلبی و علاقه صمیمانهام را نثار شما کنم.
حکایت نامگذاری چهارده فوریه به عنوان روز جهانی داستان را به صورت خلاصه خدمت شما عرض می کنم:
از اوایل دهه 80 اکثر نویسندگان معاصر اعتقاد داشتیم که نیاز به یک مجله ادبی داریم. در سال 1996 مجله ادبیات داستانی رویاها را منتشر کردیم. در یکی از پروژههای مجله رویاها موضوع برگزاری مراسم روزهای داستان آنکارا مطرح شد که در سال 1997 این مراسم را برای اولین بار برگزار کردیم و بعدها در شهرهای ازمیر، ازمیت، آنتالیا، چانکایا، اسکی شهیر ترکیه، قاضی ماهالوسو قبرس، لاهه، روتردام ، آمستردام هلند، کلن، وپرتال، مانهایم، فرانکفورت، آخن، دویسبورگ، وولفسبورگ و دارمشتاد آلمان برگزار شد.
در نیمه پایانی قرن بیستم انتشار پی در پی مجلههای ادبیات داستانی موجب شد که جنب و جوش عجیبی در چاپ مجله داستان به وجود آید. علاوه بر این درکنار علاقه ناشران به چاپ کتابهای داستان، فضا و زمینه مناسبی برای انتشار ادبیات داستانی فراهم گردید. مجلات ادبیات داستانی رویاها، ایمگه، ادبیات داستانی دنیا، برای چهاردهم فوریه از سال 1996 تاکنون سهم بهسزایی در نضج و شکل گیری ادبیات داستانی ترکیه داشته است. مراسم روزهای داستان به همراه ادبیات داستانی دنیا که از دل یکدیگر متولد شدند بتدریج با فعالیتهای سازمان یافتهشان داستان را به عنوان یک ژانر ادبی از جغرافیای محلی به ملی و از ملی به جهانی تبدیل کرد و آن را به عنوان یکی از موضوعات مهم افکار عمومی ادبیات تبدیل کرده و باعث پویایی محیطهای هنری و ادبی شهرهایمان شده است.
دوستان و مشتاقان گرامی ادبیات داستانی ما در سال 2002 در آنکارا یک فرم ادبیات داستانی خلق کردیم و چهاردهم فوریه را به عنوان روز جهانی ادبیات داستانی نزد افکار عمومی ادبی و هنری روز معرفی کردیم و خواهان برگزاری مراسم بزرگداشت آن شدیم. پیشنهاد و نامگذاری این روز از سوی من ارائه شد، و کانون نویسندگان ترکیه به پیشنهاد من پاسخ مثبت داد. و چهارده فوریه از طرف هیئت تحریریه بسیاری از مجلات ادبیات داستانی به عنوان روز جهانی داستان مورد شناسایی قرار گرفته و از سال 2002 تاکنون در شهر آدانا و بسیاری از استانهای کشور مراسم بزرگداشت آن برگزار میشود
علاوه بر این پروژه چهارده فوریه روز جهانی ادبیات داستانی به عنوان یکی از پروژه مورد قبول کانون نویسندگان ترکیه انتخاب گردید و در شصت و نهمین کنگره جهانی کانونهای نویسندگان سراسر دنیا که از 22 تا 27 نوامبر سال 2003 در شهر مکزیکوسیتی برگزار شده به عنوان یکی از تصمیمات کمیته ترجمه و حقوق زبان شناختی معرفی شده و مورد تصویب هیئتهای نمایندگی کشورهای محتلف قرار گرفت. بدین ترتیب گامی مهمی در ثبت چهاردهم فوریه به عنوان روز جهانی داستان در تقویم فرهنگی یونسکو برداشته شد.
دوستان و مشتاقان گرامی ایرانی
ما با روزجهانی داستان نقش مهم داستان در ادبیات و زندگی را مورد تاکید قرار میدهیم. ما به تمام نویسندگان جوان و آثارشان اعم از محلی، ملی و جهانی بها می دهیم. ما به داستان به عنوان پلی بین نویسندگان فرهنگها و زبانهای مختلف نگاه می کنیم. ما بر آنیم با داستان نقش سازنده ای در صلح، عشق و دوستی ایفاء کنیم.
البته برآنیم جایگاه ادبیات داستانی ترکیه را میان ادبیات داستانی دنیا تعیین کنیم. همانگونه که در بیانیه مجله ادبیات داستانی نیز به زبان آوردهایم ما با تاسی از جمله معروف نویسنده بزرگ ترکیه سعید فائق عباسی یانیک که میگوید همه چیز با دوست داشتن یک انسان شروع میشود می گوئیم که این مفهوم با مشارکت تمام انسانها و نویسندگان تحقق مییابد.
دوستان و مشتاقان گرامی
برگزاری گسترده مراسم بزرگداشت ادبیات داستانی و روز جهانی داستان سکو و بستر مناسب داستان را فراهم میسازد و باعث میشود تا انسانها جذب داستان نویسی شوند و داستانهای خود را با دیگران به اشتراک بگذارند … باعث میشود محیط داستان دموکراتیزه شود. ادبیات داستانی معاصر به همان اندازه که محتاج ارتباط با ادبیات گذشته است به همان اندازه نیازمند ارتباط با ادبیات آینده است. ادبیات معاصر به همان اندازه که پل ارتباطی بین نسلهای مختلف است پل ارتباطی بین ادبیات و زندگی نیز هست. ادبیات داستانی ما به همان اندازه که به رشد کمی نیاز دارد به رشد کیفی یعنی نقدنویسی نیز نیازمند است. داستان و داستان نویسی نیازمند رشد کیفی نقد و افزایش سطح آن است. باید به نویسندگان جدید، جوان، قدیمی بهاء داد و سعی کنیم ابعاد جدیدشان را شناسایی کنیم.
در ماه فوریه سال 2016 چهاردهمین سال بزرگداشت روز جهانی داستان برگزار میشود. یعنی چهارده سال است که ما 14 فوریه را گرامی میداریم. از تمامی نویسندگان و داستان نویسانی که چهارده فوریه را به روزجهانی داستان تبدیل کردند تشکر می کنیم. از تمامی نویسندگان، داستان نویسان و ادبیات دوستان که به این مراسم آمده و از آن حمایت کرده و آن را ترویج نمودند صمیمانه تشکر میکنم. به امید دیدار داستانها و داستان نویسان در مراسم امروز، فردا و همیشه 14 فوریه روزجهانی داستان، مراتب احترام قلبی و علاقه صمیمانهام را تقدیم شما ادبیات دوستان ایرانی میکنم.
برنامه بعدی سخنرانی محمدرضا گودرزی نویسنده و منتقد ادبیات داستانی کشورمان بود که درباره با ادبیات داستان کوتاه سخنرانی خود را ایراد کردند که مثل همیشه همراه با طنزگوییهای مخصوص این نویسنده و منتقد، همراه بود.
برنامه بعدی قرائت پیام هایی از نویسندگان و فعالان ادبی بود که از کشورهای مصر، لبنان، مغرب، عراق و ترکیه به صورت اختصاصی برای همایش روز جهانی داستان کوتاه کانون فرهنگی چوک ارسال شده بود. این پیامها از سوی حسین برکتی عضو شورای سیاستگزاری و دبیر بخش بینالملل کانون فرهنگی چوک خوانده شد.
پیام اختصاصی مصطفی بالعل به مناسبت روزجهانی داستان کوتاه / ترجمه: صابر مقدمي
دوستان ايراني سلام
داستان آنگونه كه از هزارتوهاي قرون و هزارههاي گذشته عبور كرده و همچون ميراث ارزشمندي به دست ما رسيده در سايه تلاش و كوشش مجدانه ما ميتواند مسير خود به سوي آيندگان را طي كرده و به دست آيندگان برسد. از اينكه در يك چنين روز مهم و ارزشمندي كه به نام روز داستان نامگذاري شده و به مدد كلمات در كنار شما هستم بي نهايت خوشحالم. عرض سلام و احترام خدمت شما عزیزانم كه دلتان براي داستان و داستان نويسي ميتپد احساس وصف ناپذيري است. نوشتن پیام براي روزي كه به نظر من سنت ارزشمند قصه نويسي در آن نهادينه شده، احساس بيماننديست .
اگر آثار ادبيات كلاسيك ايران را كه هر كدام به تنهايي يك اثر كلاسيك جهاني به شمار مي رود به شمار نياوريم، تا چند سال پيش غير از بوف كور صادق هدايت و داستانهاي صمد بهرنگي هيچ آشنايي با داستان نويسي معاصرايران نداشتم. تا اينكه يكي از روزها به صورت اتفاقي با جوان سختكوشي به نام صابر مقدمي كه خودش را وقف ادبيات و ترجمه كرده بود آشنا شدم. در ظرف مدت كوتاهي اين مترجم دوست داشتني و ارزشمند به عضوي از خانوادهام تبديل شده و هنوز نميدانم عشق و علاقه وافر او به ادبيات بود يا چيز ديگري كه به تمام معني كلمه، عليرغم اينكه وقتم پر بود، به خاطر او هم شده آستينها را بالا زدم .
و ايكاش اين كار را زودتر شروع ميكرديم! آيا غير از اين ميتوان راهي پيدا كرد كه بين اين دو ادبيات همسايه پل مستحكمي زد و پيوند و اتصال ناگسستني بين آنها ايجاد كرد؟ پس قلبها و قلمهاي من و صابر مقدمي يكي شد و شروع كرديم به ترجمه داستان هاي نويسندگان معاصر ايران و اين آثار ارزشمند را در يكي از مجلات معتبر داستان نويسي تركيه به نام ادبيات داستاني دنيا چاپ كرديم و در هر شماره اين مجله يكي از آثار داستان نويسان معاصر ايران را كه براي خوانندگان ترك ناشناخته بود معرفي ميكنيم. نويسندگاني همچون جلال آل احمد، عليرضا محمودي ايرانمهر، كامران محمدي، آذردخت بهرامي، محمد تقوي، سيامك گلشيري، مهرنوش مزارعي، بهنازعليپور گسكري، صابر مقدمي. بعد از مدت به اين فكر افتاديم كه بخشي به نام «بين خودمان بماند» كه حاوي يك گفتگوي صميمانه با نويسنده آن داستان بود بدان اضافه كنيم. كه اضافه كرديم. در اين قسمت با نويسنده درباره حال و هواي داستان و وضعيت كلي قصهنويسي معاصر ايران به بحث و تبادل نظر پرداخته ميشود. اين قسمت از مجله با استقبال شايان خواننده ترك روبرو شده و در ظرف مدت زمان كوتاهي توانسته تصوير ذهني خواننده ترك درباره ايران و ادبيات معاصرش را به كلي تغيير دهد.
پیام اختصاصی زهیر مطیری؛ مدیر شعبه اتحادیه بین المللی حقوق هنرمندان، روزنامه نگاران وخبرنگاران، فرات اوسط در بابل
3 دسامبر 2016
باعث خوشبختی است که در مناسبت روز جهانی داستان کوتاه صحبتی داشته باشیم. بدین مناسبت، لازم است به اهمیت داستان کوتاه ومیزان تأثیر آن در فعالیت های ادبی واجتماعی اشاره گردد. چنان که ملاحظه می شود اقبال شدیدی نسبت به داستان کوتاه وجود دارد چرا که در آن خلاصه ای مفید از حادثه های اجتماعی، انسانی وسیاسی ارائه می گردد آن هم با استفاده از شیوه ای که از تعویق واطاله ماجراها همانطور که در بقیه داستان ها به وضوح دیده می شود، دوری می کند. بزرگداشت روزی متعلق به داستان کوتاه دلیل بر آگاهی انسانی از نقش مهم آن است. درود واحترام فراوان بنده را به مسؤولان برگزاری این مناسبت ادبی مهم ابلاغ کرده وهمچنین آرزوی موفقیت دائمی برای آنان مسئلت می نمایم.
زهیر مطیری؛ مدیر شعبه اتحادیه بین المللی حقوق هنرمندان، روزنامه نگاران وخبرنگاران، فرات اوسط در بابل
***
پیام اختصاصی دکتر علا جبار مشکور/ داستان نویس کشور مصر، 15 اکتبر 2016
در روزی که به نام روز جهانی داستان کوتاه نام گذاری شده است؛ با یک داستان کوتاه در کنار شما خواهم بود و از هر گونه اضافه گویی و ... دوری می کنم که داستان خود معرف داستان است.
علیرغم داشتن همه ی حواس ها اما او هرگز احساس مالکیت بر آن ها را ندارد... همچنان دستان رویاهای خود را می گیرد... وبا صدایی بغض آلود تکرار می کند: مگر فراتر از سقوط چه هست؟؟.... رویاها از او سبقت می گیرند.... وشب از او عقب می افتد... صدای ضرب قطره های باران روی شیشه پنجره اش را شنید... در را باز کرد تا بیرون آید وبه خود وعده رقص آخر با باران را داد... اما او ناگاه متوجه شد که آسمان صاف است!!
پیام اختصاصی وسن الجبوري، رئیس اتحادیه بین المللی حقوق هنرمندان، روزنامه نگاران وخبرنگاران ؛ بغداد، 11 ژون 2016
باسمه تعالی...
در زمانی که مشکلات مادی واقتصادی وجنگ های سرد وقطع رابطه ها تمام جهان را فرا گرفته اند. دو وطن ما، عراق وایران، در ساختن بهترین روابط برادرانه پیش می روند. چرا حسین برکتی عضو شورای فرهنگی و امور بینالملل کانون فرهنگی چوک درحال قرائت پیام نویسندگان و فعالان ادبی- فرهنگی کشورهای دیگر
که از گذشته دیرین، قصه هایی بین دو کشور از شخصیت هایی که ارتباط شبه اسطوره ای بین آنان سرشار از عشق وعزت متقابل است، ما را با هم مرتبط می سازد.
حتی در زمان جنگ میان دو کشور، و با وجود ترس از حکومتی ستمگر که از تفکر واندیشه می هراسید، آن قصه ها نه در کتاب ها بلکه بر زبان ها، داستان سرایی می شدند. پس آن قصه ها سرچشمه عشق وسرچشمه اندیشه وسازندگی است، واغراق نمی کنیم اگر بگوییم که در قلب هر فردی از ما قصه ای وجود دارد که به او ساختن زندگی وآینده مشترک خودمان را الهام کرده است. پس بیاییم همه قصه ای رسا وهدفمند برای ساختن روابطی محبت آمیز وسرشار از احترام طرف مقابل ودفاع از او بگوییم.خوشا همسایه ای چون شما.
از خداوند متعال مسئلت می نمایم که ما وشما وهمه را در عشق او وعشق وطن متحد سازد تا قصه ای جدید بسازیم که به همگان نشان دهد که،علیرغم نقشه جغرافیایی، ما یکی هستیم ودل هایمان یکی است و علی رغم آنچکه نقشه می کشند. امید است که سرمشقی باشیم برای دیگران در قصه ای که نقیض ها را با عشق واحترام وایستادگی متحد ساخته است. خداوند به شما برکت دهد وما را با شما در خیر گرد هم آورد.
واین قصه ایست که جز با عشق پایان نمی پذیرد.
بیانیه نویسنده بزرگ معاصر ترکیه مصطفی بالعل به مناسبت روز جهانی داستان، مترجم: صابر مقدمی
داستان صدای زندگیست.
بشر که از آغاز خلقتش تا به امروز همیشه سعی داشته معمای زندگی و مرگ را به حکمت خویش بگشاید، مسافر همیشگی دنیای درون و بیرون خویش است. از زندگی سئوال میکند و سعی میکند با علامات، خطوط، صدا و واژهها پاسخی برای آنها بیابد. بدین ترتیب، داستان این جزء جدایی ناپذیر زندگی بشر از میان سایر انواع ادبی بدنیا آمد.
داستان که ریشه آن به اعصار کهن بر میگردد در مرز بین دنیای خیال و واقعیت پرسه میزند و هستی انسان را در برابر هستی همه موجودات جاندار و بیجان قرار میدهد.
داستان صدای زندگیست، صدایی که گاهی خشمگین، گاهی خندان، گاهی گریان و گاهی غضب آلود است، اما همیشه سخن میگوید، نجواکنان و یا با غریو فریاد … بدین ترتیب، داستان صدای زندگی را به گوش انسانی که در بحبوحه شتابهای روزمره ظرایف زندگی را نادیده می گیرد، میرساند. از یک طرف ارزشهای از دست رفته انسانی را به او گوشزد کرده و از طرف دیگر تخم حسرت یک زندگی زیبا را در ذهن و قلب او میکارد.
هر لحظه در میان ما، در برابر ما و در کنار ماست. برای دیدن داستان کافیست به سیمای یکی از دوستانمان یا روشنایی و تاریکی درون چشمهای عابری که از پیادهرو میگذرد خیره شویم.
داستان، پرده از روی اسرار پنهان بر میدارد. بیشتر اوقات بدون اینکه متوجه شویم با ماست اما چون در اعماق است همگان قادر به مشاهده آن نیستند. داستان ارزشی است که به کمک تیغ جراحی داستاننویس در معرض دید ما قرار میگیرد. هر انسان داستانی دارد. با کمی اغماض میتوان گفت هر شیئی داستانی برای خودش دارد. بشر تا آخرین نفسش داستانی دارد. حتی بعد از مرگ نیز داستانش ادامه دارد. داستان بعضی از انسانها کوتاه، بعضی دیگر بلند و بعضی دیگر تا ابد ادامه دارد.
بشر گاهی روایت کننده و گاهی روایت شونده است و گاهی هم عصاره اصلی فعل روایت بوده و از بدو تولد همیشه همدوش داستان است. با داستان حشر و نشر دارد. خلاصه داستان یک ژانر مورد علاقه انسان است. داستان و انسان عناصر جدایی ناپذیر یک کل هستند. انسان به داستان هستی می بخشد و داستان نیز دایره هستی انسان را گسترش میدهد. هدفش انسان است. خوشبختی اوست، فراهم ساختن یک زندگی توام با صلح و آرامش برای اوست.
داستان یک ژانر کهنه نشدنی است. در میان پهنه و پویایی زندگی، هستی خود را ادامه داده و خودش را نو میکند. به خوانندهاش در هر بار خواندن تجربیات تازهای میبخشد و بدین ترتیب به خواننده امکان میدهد تصویر خود در آینه ابدیت را تماشا کرده با خودش در ابدیت قدم بزند. داستان منعکس کننده ظرائف هنر زندگیست، به امید روزهایی که در هیچ کجای دنیا به داستان که صدای زندگیست به چشم فرزند ناتنی نگاه نشود.
و پس از قرائت این پیام ها فیلم کوتاه دیگری به نمایش درآمد و سپس بخش دوم این همایش آغاز شد.
گزارش بزرگداشت «قباد آذرآیین» در همایش «روز جهانی داستان کوتاه»
مهدی رضایی، بخش دوم این همایش را که به بزرگداشت نویسنده پیشکسوت ایرانی اختصاص داشت، چنین آغاز کرد. و بخش دوم همایش روز جهانی داستان اختصاص دارد به بزرگداشت نویسنده پیشکسوت کشورمان استاد قبادآذرآیین. نویسنده ای از دیار مسجد سلیمان، با موهایی سپید شده در این عرصه سخت و نفس گیر. قباد آذرآیین متولد فروردین ماه سال 1327 است. تا به حال آثار متعددی از وی منتشر شده است.آثار: «پسری آن سوی پل».«راه که بیفتیم ترسمان میریزد» «حضور» مجموعه داستان، «شرارهی بلند» تک داستان"ظهر تابستان" از این مجموعه، برنده جایزهی گلشیری شد/ «هجوم آفتاب» (تقدیر شده در جایزهی مهرگان ادب/ کتاب فصل/ نامزد جایزهی جلال و کتاب سال . «چه سینما رفتنی داشتی یدو» (مجموعه داستان) نشر افکار، «عقربها را زنده بگیر» (رمان) نشر افراز، «من.... مهتاب صبوری»(رمان) (نشر روزنه)/ مجموعه داستان «داستان من نوشته شد» نشر ثالث مجموعه داستان «از باران تا قافله سالار» توسط نشر قطره.
در ادامه خلاصه ای از گفته ها و تجربیات این نویسنده پیشکسوت را که در قالب مصاحبه ای برای کتاب تجربیات نویسندگی و خطاهای نویسندگی گردآوری کرده ام را می شنوید.
وی اولین داستانش را در شانزده سالگی نوشته و می گوید نوشتن بهانه نمیخواهد. ذوق نوشتن که داشته باشی نمیتوانی ننویسی. قبل از کتابها، این مردم و دردهایشان هستند که انگیزهی نوشتن را برای یک قلمزن فراهم میکنند. کتابها برای این انگیزهها، جهت مشخص میکنند.
هرچه متاثرم بکند، مشغله ودغدغه ی فکری من میشود و مینشاندم پشت میز کارم. ایده را از زندگی، دردها و دلخوشی های مردم دور و برم و تجربهی زیستی خودم میگیرم. این که از انعقاد نطفه تا تولد اثر چه روندی طی میشود، واضح است. سوژه- اگر زورش بر من بچربد بلافاصله مرا پشت میز کارم می نشاند و وادارم میکند که بنویسمش اما اگرحس کنم اثر دندان گیری ازش بیرون نمیآید یا این که خودم نمیتوانم از پس از قوه به فعل درآوردنش برآیم با احتیاط به سراغش میروم که طبعن نوشتنش بیشتر طول میکشد.
نویسنده بدون تجربه زیستی چگونه میتواند کلمه ای بر کاغذ بیاورد؟ من از چیزهایی مینویسم که آنها را زیستهام. تجربه نشان داده که نوشتنی که بی تجربه زیستی قلمی شده، بی مایه فطیر است و به قول معروف جوهر قلمش خشک نشده فراموش میشود.
پس از این مقدمه، مهدی رضایی از محسن فرجی جهت ایراد سخنرانی درباره قباد آذرآیین دعوت کرد.
سخنرانی «محسن فرجی» در روز جهانی داستان کوتاه درباره قباد آذرآیین
من گریزی میزنم به آثار آقای قباد آذرآیین و چیزی که در آثار او مهم است، همان خطاب غیر اندرزی و غیر آموزشی است. یعنی آذرآیین قصد ندارد در نوشتن داستان، الزاما پیامی بدهد، این در داستاننویسی اهمیت زیادی دارد. این را نباید فراموش کرد که آقای آذرآیین در دورهای شروع به نوشتن کرده که سیاست در آن دوره اهمیت بیشتری داشته، به خصوص که او نویسنده ای از خطه جنوب است و ادبیات کارگری و سیاسی در آن زمان نمود بیشتری داشت اما آذرآیین در داستانهایش فراتر از این خط کشیها حرکت کرده. به نظرم خواندن آثار ایشان، تجربه لذتبخشی است و به این لذتبخشی من تاکید دارم. چون به نظر من اولین چیزی که از داستان توقع داریم لذت بخشیدن به مخاطب است که این اصل رعایت شده که البته این مسئله خالی از معنا نیست. نکته دوم اینکه آقای آذرآیین برای نسل جدیدتر داستاننویسان بدون اینکه خطابهای صادر کرده باشد، پیامی دارد. او را با این پیرانه سری البته با دلی جوان، همچنان نویسندهای میدانیم که بازیگوشی و شیطنتورزی در داستان دارد و به ما نسل جدید داستان نویسی هستیم، میگوید که نباید راههای رفته شده و قوانین و قواعد عرف را رعایت کرد بلکه میتوان تجربهورزی کرد و ما اینها را در داستانهای او به عینه میبینیم. البته بهنظرم اگر این تجربهورزی با چاشنی طنز بیشتری همراه بود، میتوانست آقای آذرآیین نمونه وطنی نویسندگانی مثل بارتلمی یا براتیگان باشد. هرچند که میتواند این مسئله در آثار بعدی ایشان نمودار شود. در پایان هم دوست دارم یادی بکنم از آقای فتحالله بینیاز که خیلی جایش خالی است. او زحمات زیادی در حوزه نقد و نوشتن داستان کوتاه کشید و چقدر در تشویق نویسندگان جوان به انتشار اثر و هول دادن آنها به سمت نوشتن، تلاش کرد. نکته آخر را میخواهم به خطاب به آقای آذرآیین بگویم که خیلی سپاسگزاریم که با داستان های کوتاه خودتان این دنیا را برای ما قابل تحملتر کردهاید.
سخنرانی «کاوه فولادینسب» در روز جهانی داستان کوتاه درباره قباد آذرآیین
آقای آذرآیین یکی خونگرمترین و صمیمیترین دوستان من در حوزه ادبیات داستانی است. آدمی که انقدر زلال و خالص است که وقتی با او مشورت میکنی و یا نظر میخواهی بدون آنکه ملاحظاتی را خارج از متن منظور بکند و بدون آنکه فکر کند به خاطر صراحتش آدم را دلخور میکند، همیشه صداقت را اهم بر همه ملاحظات دیگر میداند و از این حیث خیلی خوشحالم که امروز قرار است درباره ایشان صحبت کنم.
برای مردی با موی سپید و دل روشن
قباد آذرآیین نویسندهای است از مکتب جنوب؛ از همانها که آفتابِ تند آثارشان چشم آدم را خیره میکند و نگاه مردمانشان نافذ است. او نمایندهی یکی از تأثیرگذارترین نحلههای ادبیات بومی این مملکت است که امروز اینجا نشسته، و من چه مفتخرم که دارم دربارهی چون اویی با شما حرف میزنم. خدمت بزرگ نویسندههایی چون آذرآیین به فرهنگ، هنر و ادبیات این سرزمین، بهویژه آنجاست که گیر غوغاسالاری سیاستمداران و سرمایهسالاران نمیافتند و توسط غول مرکزگرایی بلعیده نمیشوند و ادبیاتی بومی خلق میکنند که مستقل از جریان یا جریانهای ادبی پایتخت راه خودش را میرود و جهان ویژهی خودش را خلق میکند -جهان اسرارآمیز ویژهی خودش را- و رنگ و بو و طعم خاص خودش را دارد. این که در سرزمینی با این همه گرایش به تمرکزگرایی -در همهی سطوح- نویسندهای اسیر سلطهی جریانهای غالب و -خواهناخواه- سلطهجوی پایتخت نشود و فرهنگ و زیست بومی بخشی از مردمان این سرزمین بزرگ را مکتوب، دراماتیزه و -فراتر از اینها- مستند کند، کار بزرگی است که از نفْسها و دلهای بزرگ برمی آید. آذرآیین -گرچه سالهاست در پایتخت زندگی میکند- مضافالیه جریانهای ادبی پایتخت نشده، هویتی مستقل دارد و نویسندهای است مستقل. مستقل که میگویم، مفهومی چندوجهی را در نظر دارم. شمهای -شمهای بهیادماندنی- از این استقلال را همهمان در آن سال تلخ 88 دیدیم. او نامزد جایزهی دولتی جلال آلاحمد شد؛ آنهم در دولتی که تا بیخ خرخره دچار بحران مشروعیت بود. آذرآیین استقلال و آبرویش را قمار نکرد و بلافاصله از جایزه کناره گرفت. شمهی دیگر استقلال او در مواجههاش با مفاهیم عدالت و آزادی است و زاویهای که با ایدئولوژیهای چپ و راست دارد. رئالیسم اجتماعی آذرآیین، رئالیسم اجتماعی است ( Social Realism ) نه رئالیسم سوسیالیستی ( Socialist Realism ). این چه معنا دارد؟ نشانِ این است که آذرآیین در بند ایدوئولوژی نیست. او انسان و هستیاش را در کانون توجه داستانهایش قرار میدهد و از این رهگذر است که جهان داستانی خودش را ساخته و پرداخته میکند. استقلال او از رنگهای دلبرانه و نیرنگهای سیاستبازانه اینجا هم خودنمایی میکند. و همین رهیدگی از ایدئولوژی و به مسلخ نبردن داستان در پای این ایسم و آن ایست، کاری میکند که داستانهای آذرآیین و عدالتخواهی و آزادیطلبیشان، کیفیتی فرازمانی پیدا کنند و تاریخمصرف برندارند. تاریخ ادبیات مدرن ایرانزمین کم ندارد آثاری را که در خدمت ایدئولوژیهای چپ و راست نوشته شدهاند و گاه در زمانهی خودشان هم سروصدایی به پا کردهاند و حتا منشأ بحث و فحص هم قرار گرفتهاند، اما امروز نه اثری ازشان هست و نه خبری. داستان خود -به وقتش- قاضی نفوذناپذیر و جلاد سنگدلی است؛ و حواسش هست کی دارد به حریمش تجاوز میکند و از آن استفادهی ابزاری میکند و آن را «صرفاً» پوششی قرار میدهد برای افاضات ایدئولوژیک. داستان برای چنین کسی مجازات سختی در نظر میگیرد: گم شدن در تاریخ. محو شدن در زمان. و این برای هنرمند یعنی، نیست و نابود شدن. همین داستان اما -به وقتش- چنان مهربان و قدرشناس است که گویی مهربانتر و قدرشناستر از او کسی در این عالم نیست. کافی است شأنش را حفظ کنی، حرمتش را رعایت کنی، به حریمش تجاوز نکنی، و جوهر داستان و داستانگویی را ارج نهی، تا داستان هم در مجلسی چنین باشکوه تو را مورد تقدیر قرار دهد و یادت بیاورد که حواسش هست عمرت را پایش ریختهای.
بیشتر از این وقتتان را نمیگیرم. بیایید سرپا بایستیم و برای قباد آذرآیین عزیز کف بزنیم.
و در آخر قباد آذرآیین سخنی کوتاه ایراد کرده و گفتند:
با سلام و تبریک به مناسبت روز جهانی داستان کوتاه. قبل از هرچیز تشکر می کنم از گروه کانون فرهنگی چوک و جناب آقای مهدی رضایی که این فرصت را در اختیار بنده قرار دادند تا در این روز گرامی در خدمت شما باشم.
سنت بسیار خوبی است که اگر سراغ کسی میخواهیم برویم و یادی از او بکنیم در هنگامی صورت بگیرد که درمیان ماست و امیدوارم این سنت و روش ادامهدار، باشد. در واقع ما یادنامهها را تبدیل کنیم به زندهیادنامه. یعنی زمانی که آن شخص در میان ماست. بیشتر از این وقتتان را نمیگیرم و امروز داستانی از مجموعه داستان «چه سینما رفتنی داشتی یدو؟» می خوانم که از سوی نشر افکار و زیر نظر آقای محسن فرجی منتشر شد.
و ایشان داستان «ضیافتی برای مردگان» را برای حضار خواندند. در ادامه برنامه از عوامل برگزاری این مراسم با تقدیم تقدیرنامه و هدیه قدردانی شد و جناب آقای محمود حسینیزاد نویسنده و مترجم پیشکسوت کشورمان در آخر برنامه جهت اهدا تقدیرنامه و هدایای آقای قبادآذرآیین به روی سن تشریف آوردند.
بیانیه کانون فرهنگی چوک به مناسبت روز جهانی داستان کوتاه
کانون فرهنگی چوک ضمن بزرگداشت روز جهانی داستان کوتاه اعلام می کند با توجه به گسترش و رشد و توسعه ادبیات داستان کوتاه درایران و جهان و همچنین تاثیرگزاری بر قشرمخاطب امروز که با توجه به دغدغههای دنیای مدرن مجال و فرصت مطالعه را پیدا نمی کند، می تواند درکمترین زمان فراغت خود و با خواندن یکی از داستان های کوتاه با دنیایی از مفاهیم و فرهنگها آشنا شوند.
کانون فرهنگی چوک در تلاش است تا در سالهای پیش رو، این همایش را با حضور پررنگتر دیگر نویسندگان دیگر کشورها برگزار نماید و از همه فعالان عرصه فرهنگی تقاضا دارد پیشنهادهای خود را به ما ارائه دهند. به آن امید که بتوانیم امکان تحقق یافتن آرمان های توسعه فرهنگی و هنری این مرزو بوم را فراهم آوريم. درادامه، برگزار کنندگان این همایش برخی اهداف و پیشنهادات خود را اعلام می دارند.
پیشنهادات:
1- تشکیل انجمن صنفی نویسندگان
2-ایجاد برنامه مستقل رادیویی و تلوزیونی به صورت هفتگی درزمینه ادبیات داستان کوتاه.
3- ثبت ایده ها و طرح های داستانی نویسندگان توسط وزارت محترم ارشاد درقالب طرح حمایت از ایده.
4- اعطای وام برای انتشار اولین اثرنویسنده.
استاد حسینی زاد و استاد آذر آیین
اهدای تقدیر نامه و هدایای کانون فرهنگی چوک به استاد «قباد آذرآیین» توسط استاد «محمود حسینیزاد»
ارسال نظر