واکنش عابدزاده به سرقت دستکشهای مشهورش
پارسینه: عابدزاده درباره فروش خیریه دستکشش که دزدیده شده بود، گفت: سارقِ بخش مهم زندگیام را هرگز نمیبخشم. او میخواهد کار خیر کند؟ بیاید با هم دستکش را بفروشیم!
دستکش معروف احمدرضا عابدزاده در حالی به حراج گذاشته شده که او این دستکش را نبخشیده و در واقع نمیداند توسط چه کسی به سرقت رفته است!
در بازی معروف ایران و آمریکا در جام جهانی 1998 عابدزاده با دستکشی وارد میدان شد که تفاوت فاحشی با سایر دستکشها داشت و شبیه پای اردک بود! او به خاطر همین دستکش جریمه هم شد و حالا همان دستکش معروف ظاهراً بدون رضایت صاحبش به حراج گذاشته شده است.
* قضیه سرقت دستکش معروف شما چیست؟
من چند وسیله دوستداشتنی زمان بازیگریام مثل پیراهن، استوک، دستکش و ... را داخل یک ساک ورزشی سورمهای رنگ گذاشته بودم. چهار سال قبل بعد از تغییر منزل متوجه شدم این ساک مفقود شده است یا شفاف بگویم متأسفانه به سرقت رفته است. تا حالا فکر میکردم گم شده بود اما با به حراج گذاشتن دستکشم توسط افراد ناشناس، به این نتیجه رسیدم آن ساک ورزشی را دزدیدهاند. در این چند سال بارها خانهام را زیر و رو کردم تا ساک را پیدا کنم چون وسایل داخل آن برایم خاطرهانگیز و مهم هستند اما پیدا نکردم و ناگهان دیدم عکس دستکشم را در فضای مجازی گذاشتهاند و گفتهاند به بالاترین قیمت به فروش میرسد.
* البته اعلام کردهاید مردم این دستکش را نخرند.
اگر بنا به فروش باشد، آن فردی که دستکش را در اختیار دارد بیاید پیش خودم تا دستکش را برای امور خیریه به مزایده بگذاریم نه اینکه بفروشد و پولش را بگذارد توی جیبش. من راضی نیستم و مطمئن باشد پولش حلال نیست و تاوانش را پس میدهد. من با وحود تأکید شدید پزشکان، آن دستکش را دستم کردم و روی زانوهای داغون و با درد زیاد بازی کردم و آن مسابقه و آن دستکش، بخشی فراموشنشدنی از زندگیام است. دزد بخشی از تاریخ زندگیام را هرگز نمیبخشم.
* به نظرت شخصی که دستکش را در اختیار دارد، جرأت میکند خودش را معرفی کند؟
کسی که الان دستکش را در اختیار دارد، سارق آن نیست و این را مطمئن هستم و احتمال میدهم از شخصی خریده باشد و به همین علت از او درخواست میکنم یکجوری دستکش را به من برساند و بابت این کار از او صمیمانه تشکر خواهم کرد و مبلغی که برای خرید دستکش داده را به او میپردازم.
* آن دستکش شمایل جدیدی داشت و به خاطر تبلیغی که رویش حک شده بود، فیفا شما را جریمه کرد.
آنها را از آلمان برایم فرستاده بودند. طراحی جدیدی داشت و توپ را محکم داخل دست حفظ میکرد. در چند صحنه بازی وقتی مهاجم حریف در کنارم بلند میشد که ضربه سر بزند، تا توپ را میگرفتم، هنگام فرود خیلی طبیعی به سر بازیکن حریف میکوبیدم تا عصبی شود و خیالم جمع بود کیفیت دستکشهایم نمیگذارد با آن ضربات توپ از دستم خارج شود!
* شما در بازی ایران و آلمان هم چند بار توپ را به سر اولیور بیرهوف کوبیدی!
هم قدش بلند بود، هم پرش خوبی داشت و هم یک سرزن قهار بود و مجبور بودم توپ را به سرش بکوبم تا تمرکزش به هم بخورد و عصبی شود. کار دروازهبان فقط توپ گرفتن نیست و باید در جهت موفقیت تیمش دهها کار دیگر انجام بدهد. یکی روی زمین دراز میکشد تا وقت تلف کند، یکی اخم میکند، یکی میخندد و خلاصه آیتمهای زیادی وجود دارد. من در هر مسابقه با درک شرایط بازی و قابلیت نفرات خودمان و نفرات حریف تصمیم میگرفتم چه حرکاتی را انجام بدهم تا همبازیانم روحیه بگیرند و بازیکنان حریف تمرکزشان کم شود یا حتی عصبی شوند چون آدم موقع عصبانیت تمرکز کافی را ندارد.
ارسال نظر