رسانههای آمریکایی:عربستان،شیطانی که میشناسیم
پارسینه: رسانههای آمریکایی در یادداشتهایی ضمن اذعان به سیاستهای مخرب عربستان سعودی از قبیل حمایت از وهابیگری و شیطانی خواندن آن، بر لزوم تداوم روابط واشنگتن- ریاض تاکید میکنند.
به گزارش خبرگزاری فارس، موضوع روابط آمریکا و عربستان سعودی با توجه به سفر اخیر باراک اوباما به ریاض از یک سو و مساله لایحه پیشنهادی در کنگره با محتوای ارتباط سعودیها با حملات ۱۱ سپتامبر از سوی دیگر، دست مایه تحلیلهای رسانهها و تحلیلگران آمریکایی شده است.
در همین ارتباط، فرید زکریا که چهرهای شناخته شده در میان تحلیلگران آمریکایی است، یادداشتی با عنوان «"عربستان، شیطانی که ما میشناسیم»، نوشت.
او در واشنگتن پست نوشت: «آیا ما باید روابط خود با عربستان سعودی را قطع کنیم؟ این سئوالی است که به تازگی و در بحبوحه سفر باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا به عربستان و دیدار با پادشاهی این کشور مطرح شده است».
او مینویسد: ائتلاف با عربستان در حال حاضر برای آمریکا بهتر از متحد نبودن با آن است. کنگره به زودی قرار است در آمریکا، طرحی را به تصویب برساند که به آمریکاییها از جمله وابستگان افرادی که در حوادث ۱۱ سپتامبر کشته شدند، اجازه میدهد که علیه دولت عربستان دادخواست قضایی مطرح کنند. برخی از این بستگان قربانیان از دولت اوباما خواستهاند که نسخه ویرایش شده ۲۸ صفحهای از گزارش کنگره مربوط به بررسی نقش عربستان سعودی در این حملات را منتشر کنند. ولی اگر آمریکاییها مصونیت سعودیها را که اکثر کشورهای خارجی به طور سنتی از آن برخوردارند، لغو کند، آن وقت آمریکا در قبال همه اقداماتی که تاکنون در سراسر جهان انجام داده است، به شدت آسیب پذیر می شود.
زکریا ادامه داد: «من بر این باورم که عربستان سعودی، مسئولیت قابل توجهی در گسترش تفسیر بیرحمانه، متعصبانه و افراطی از دین اسلام دارد، چیزی که مستقیما منبع تغذیه تفکر افراطی است. در دهه ۱۹۵۰، رویکرد افراطی در عربستان سعودی که محصول فرهنگ بیابانی و قبیلهای بود از سوی یک گروه اقلیت- شاید متشکل از یک یا دو درصد از مسلمانان- ارائه شد. بعد از آن دوران رونق نفتی آغاز شد و عربستان سعودی مملو از پول به ترویج این ایده در سراسر جهان اسلام پرداخت. وهابیت جهانی، تنوع مذاهب را از بین برد و برداشت های متعصبانه را رواج داد».
تحلیلگر ارشد آمریکایی با اشاره به موضع متناقض ریاض در قبال حملات تروریستی سال ۲۰۰۱ در آمریکا نوشت: «در سالهای بعد از ۱۱ سپتامبر، عربستان با اتخاذ موضعی تدافعی و منکرانه، به دنبال بازگرداندن اوضاع به حالت عادی بود و به همین علت، کمکهای دولتی به جنبشهای افراطی را قطع کرد».
او خود با اتخاذ موضعی متناقض تصریح کرد: «امروزه شاید سازمان اطلاعات عربستان سعودی یکی از متحدان اصلی آمریکا در مبارزه ضد القاعده و داعش است. با وجود این نمیتوان گفت که حمایت مالی عربستان سعودی از گروه های تندرو پایان یافته است و ما شاهد اثرات کشنده آن از پاکستان تا اندونزی هستیم. برخی از این حمایتهای مالی از سوی افراد حقیقی انجام میشود و دولت عربستان هم از این موضوع مطلع است».
تحلیلگر ارشد آمریکایی ضمن تاکید بر مواضع ضد ایرانی عربستان سعودی، این موضوع را مطرح میکند که «معمای اصلی همچنان باقی است و آن این است که آیا پادشاهی عربستان در حال سقوط است و آیا ممکن است جایگزین پادشاهی سعودی، یک گروه معتدل بر سر کار نیایند، بلکه مانند آنچه در عراق، مصر، لیبی و سوریه شاهد آن بودی، متعصبها و افراطیترها به جای آل سعود به قدرت برسند».
نویسنده بار دیگر با اشاره به حمایتها و کمک۲های عربستان سعودی به تفکر وهابیگری تصریح کرد: «عربستان سعودی هیولایی در جهان اسلام به وجود آورده است که انی هیولا همان اندازه که عربستان سعودی را تهدید می کند، غرب را هم تهدید میکند».
روزنامه نیویورک تایمز هم در همین ارتباط یادداشتی با عنوان «سعودیهایی که ما بهتر میشناسیم»، منتشر کرده است.
در این یادداشت آمده که از نظر سعودیها، باراک اوباما به منافع عربستان سعودی خیانت کرده و اغلب به نفع ایران، دشمن آنها عمل کرده است. به همین دلیل ریاض تصمیم گرفته به تنهایی و بدون اتکا به آمریکا، به سمت تبدیل شدن به قدرت منطقهای حرکت کند.
این روزنامه آمریکایی، اقدام عربستان سعودی در مقابله با ایران و همچنین حرکت در مسیر اصلاحات بنیادین اقتصادی داخلی را محکوم به شکست میداند و مینویسد: «در هر دوی این موارد، پادشاهی سعودی دارد بیش از حد خود بازی میکند. در عالم واقعیت، سعودیها نمیتوانند در مقابل ایران بایستند و اصلاحات داخی خودشان را پیش ببرند».
در ادامه این مطلب با اشاره به ناخرسندی ریاض از مواضع منطقهای دولت باراک اوباما در قبال مسائلی چون، عراق، سوریه، یمن، حمایتهای سعودیها از «جهادگرایان در سوریه» و «به راه انداختن جنگ در یمن»، در راستای ضدیت عربستان سعودی با ایران ارزیابی شده است.
نیویورک تایمز در ادامه تصریح کرد: «عربستان سعودی قادر نخواهد بود از لحاظ نظامی بر ایران مسلط شده و غلبه کند چرا که این کشور نه نیروی انسانی، نه خبرگی و نه شبکه گسترده نیروهای نیابتی که ایرانیها دارند را در اختیار ندارد».
روزنامه آمریکایی با تاکید بر نیاز ریاض به واشنگتن تصریح کرده است: «عربستان سعودی به دلایل اقتصادی و امنیتی، به اتحاد و ائتلاف با آمریکا نیاز دارد. با وجود برخی تنشهای ظاهری و سطحی، ملک سلمان و شاهزاده محمد(پسرش) از منظر اعتقاد و خلق و خو، عمیقا طرفدار آمریکا هستند و برای واشنگتن عدم مزیت جستن از این موضوع، فرصتی خواه بود که عمیقا از دست خواهد رفت».
در پایان این مطلب هم میخوانیم :«اگرچه برای برخی همکاری با پادشاهی بسیار ناخوشایند است، اما قطع آن، فاجعهبارتر خواهد بود. هیچ کدام از طرف آمریکایی یا سعودی هرچند رنجشها و ناخرسندیهایی از هم دارند، اما هیچ کدام جایگزین واقعگرایانهای برای این روابط ندارد».
در همین ارتباط، فرید زکریا که چهرهای شناخته شده در میان تحلیلگران آمریکایی است، یادداشتی با عنوان «"عربستان، شیطانی که ما میشناسیم»، نوشت.
او در واشنگتن پست نوشت: «آیا ما باید روابط خود با عربستان سعودی را قطع کنیم؟ این سئوالی است که به تازگی و در بحبوحه سفر باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا به عربستان و دیدار با پادشاهی این کشور مطرح شده است».
او مینویسد: ائتلاف با عربستان در حال حاضر برای آمریکا بهتر از متحد نبودن با آن است. کنگره به زودی قرار است در آمریکا، طرحی را به تصویب برساند که به آمریکاییها از جمله وابستگان افرادی که در حوادث ۱۱ سپتامبر کشته شدند، اجازه میدهد که علیه دولت عربستان دادخواست قضایی مطرح کنند. برخی از این بستگان قربانیان از دولت اوباما خواستهاند که نسخه ویرایش شده ۲۸ صفحهای از گزارش کنگره مربوط به بررسی نقش عربستان سعودی در این حملات را منتشر کنند. ولی اگر آمریکاییها مصونیت سعودیها را که اکثر کشورهای خارجی به طور سنتی از آن برخوردارند، لغو کند، آن وقت آمریکا در قبال همه اقداماتی که تاکنون در سراسر جهان انجام داده است، به شدت آسیب پذیر می شود.
زکریا ادامه داد: «من بر این باورم که عربستان سعودی، مسئولیت قابل توجهی در گسترش تفسیر بیرحمانه، متعصبانه و افراطی از دین اسلام دارد، چیزی که مستقیما منبع تغذیه تفکر افراطی است. در دهه ۱۹۵۰، رویکرد افراطی در عربستان سعودی که محصول فرهنگ بیابانی و قبیلهای بود از سوی یک گروه اقلیت- شاید متشکل از یک یا دو درصد از مسلمانان- ارائه شد. بعد از آن دوران رونق نفتی آغاز شد و عربستان سعودی مملو از پول به ترویج این ایده در سراسر جهان اسلام پرداخت. وهابیت جهانی، تنوع مذاهب را از بین برد و برداشت های متعصبانه را رواج داد».
تحلیلگر ارشد آمریکایی با اشاره به موضع متناقض ریاض در قبال حملات تروریستی سال ۲۰۰۱ در آمریکا نوشت: «در سالهای بعد از ۱۱ سپتامبر، عربستان با اتخاذ موضعی تدافعی و منکرانه، به دنبال بازگرداندن اوضاع به حالت عادی بود و به همین علت، کمکهای دولتی به جنبشهای افراطی را قطع کرد».
او خود با اتخاذ موضعی متناقض تصریح کرد: «امروزه شاید سازمان اطلاعات عربستان سعودی یکی از متحدان اصلی آمریکا در مبارزه ضد القاعده و داعش است. با وجود این نمیتوان گفت که حمایت مالی عربستان سعودی از گروه های تندرو پایان یافته است و ما شاهد اثرات کشنده آن از پاکستان تا اندونزی هستیم. برخی از این حمایتهای مالی از سوی افراد حقیقی انجام میشود و دولت عربستان هم از این موضوع مطلع است».
تحلیلگر ارشد آمریکایی ضمن تاکید بر مواضع ضد ایرانی عربستان سعودی، این موضوع را مطرح میکند که «معمای اصلی همچنان باقی است و آن این است که آیا پادشاهی عربستان در حال سقوط است و آیا ممکن است جایگزین پادشاهی سعودی، یک گروه معتدل بر سر کار نیایند، بلکه مانند آنچه در عراق، مصر، لیبی و سوریه شاهد آن بودی، متعصبها و افراطیترها به جای آل سعود به قدرت برسند».
نویسنده بار دیگر با اشاره به حمایتها و کمک۲های عربستان سعودی به تفکر وهابیگری تصریح کرد: «عربستان سعودی هیولایی در جهان اسلام به وجود آورده است که انی هیولا همان اندازه که عربستان سعودی را تهدید می کند، غرب را هم تهدید میکند».
روزنامه نیویورک تایمز هم در همین ارتباط یادداشتی با عنوان «سعودیهایی که ما بهتر میشناسیم»، منتشر کرده است.
در این یادداشت آمده که از نظر سعودیها، باراک اوباما به منافع عربستان سعودی خیانت کرده و اغلب به نفع ایران، دشمن آنها عمل کرده است. به همین دلیل ریاض تصمیم گرفته به تنهایی و بدون اتکا به آمریکا، به سمت تبدیل شدن به قدرت منطقهای حرکت کند.
این روزنامه آمریکایی، اقدام عربستان سعودی در مقابله با ایران و همچنین حرکت در مسیر اصلاحات بنیادین اقتصادی داخلی را محکوم به شکست میداند و مینویسد: «در هر دوی این موارد، پادشاهی سعودی دارد بیش از حد خود بازی میکند. در عالم واقعیت، سعودیها نمیتوانند در مقابل ایران بایستند و اصلاحات داخی خودشان را پیش ببرند».
در ادامه این مطلب با اشاره به ناخرسندی ریاض از مواضع منطقهای دولت باراک اوباما در قبال مسائلی چون، عراق، سوریه، یمن، حمایتهای سعودیها از «جهادگرایان در سوریه» و «به راه انداختن جنگ در یمن»، در راستای ضدیت عربستان سعودی با ایران ارزیابی شده است.
نیویورک تایمز در ادامه تصریح کرد: «عربستان سعودی قادر نخواهد بود از لحاظ نظامی بر ایران مسلط شده و غلبه کند چرا که این کشور نه نیروی انسانی، نه خبرگی و نه شبکه گسترده نیروهای نیابتی که ایرانیها دارند را در اختیار ندارد».
روزنامه آمریکایی با تاکید بر نیاز ریاض به واشنگتن تصریح کرده است: «عربستان سعودی به دلایل اقتصادی و امنیتی، به اتحاد و ائتلاف با آمریکا نیاز دارد. با وجود برخی تنشهای ظاهری و سطحی، ملک سلمان و شاهزاده محمد(پسرش) از منظر اعتقاد و خلق و خو، عمیقا طرفدار آمریکا هستند و برای واشنگتن عدم مزیت جستن از این موضوع، فرصتی خواه بود که عمیقا از دست خواهد رفت».
در پایان این مطلب هم میخوانیم :«اگرچه برای برخی همکاری با پادشاهی بسیار ناخوشایند است، اما قطع آن، فاجعهبارتر خواهد بود. هیچ کدام از طرف آمریکایی یا سعودی هرچند رنجشها و ناخرسندیهایی از هم دارند، اما هیچ کدام جایگزین واقعگرایانهای برای این روابط ندارد».
اگر می شناسند پس چرا هیچ کاری باهاش ندارند؟