گوناگون

سعید حجاریان: دوم خرداد یک گفتمان است

پارسینه: شرق در گزارشی به روایت حجاریان از مشكلات دولت‌ اصلاحات پرداخته است:

سعید حجاریان از فعالان اصلاح‌طلب، با نشریه‌ دانشجویی آوا، ارگان رسمی انجمن فرهنگ و سیاست دانشجویان دانشگاه شیراز، درباره دوم خرداد و فراز و فرودهای آن گفت‌وگو کرده است. او همچنین از انتخابات مجلس هفتم، قتل‌های زنجیره‌ای، جبهه مشارکت و مشکلات پیش‌روی دولت روحانی سخن گفته است:

- کسی باور نمی‌کرد در انتخابات دوم خرداد پیروز شویم؛ اما کاری که جناح راست در آن زمان انجام داد و الزاما خود آقای ناطق‌نوری هم ممکن بود موافق آن نباشد، قطبی‌کردن فضا بود. صداوسیما تبلیغات را به سمت جناح راست برد؛ حتی رسانه‌ها و نهادهای ملی برای تبلیغات آقای ناطق فعال شدند و در ادامه هم به ما فشار آوردند که اصلا اسم رئیس دولت اصلاحات را نیاورید. به یاد دارم که آن زمان ماه محرم بود و آنها و خصوصا مداح‌ها، کل دسته‌ها را برای تبلیغات آقای ناطق‌نوری راه انداختند که مردم به او رأی دهند؛ بالأخره حاج‌آقا ناطق واعظ بود و منبرها با او همراه بودند.

- روز آخر که تبلیغات طبق قانون ممنوع بود، آیت‌الله مهدوی‌کنی در روزنامه‌ها مصاحبه کرد و گفت که نظر رهبری به آقای ناطق است، این به عنوان تیتر یک روزنامه‌ها روز قبل از انتخابات چاپ شد. تا این حد تند شدند و همه را به همه وصل می‌کردند. در اداره‌ها و ارگان‌ها تا آنجا که توانستند تلاششان را کردند. زننده بود این حرکات و به حدی زننده بود که مردم لج کردند و فضا مثل این دوره‌ انتخابات مجلس قطبی شد. مردم هم گفتند هر گزینه‌ دیگری به جز گزینه‌ اینها باشد، بهتر است. رئیس دولت اصلاحات آدم شناخته‌شده‌ای نبود. از آن طرف آقای ناطق نه‌تنها پُست داشت؛ بلکه تریبون هم داشت. در نهایت قطبی‌شدن فضا برای آقای ناطق بد شد. ما کار کرده بودیم و برنامه موجود بود؛ اما مردم برنامه را نمی‌دیدند. در خیلی از نقاط مثل ایذه و باغملک می‌گفتند «فقط سید» و سیادتش خیلی اثر داشت.

-آن زمان رئیس دولت اصلاحات سوار اتوبوس شد و شهر به شهر رفت؛ اما همه مردم که نمی‌دیدند؛ البته او کاریزما دارد و کاریزما هم یک نوع پوپولیسم است. کاریزمای رئیس دولت اصلاحات پوپولیسم دارد، اما به این معنا نیست که بگوییم او آدم پوپولیستی بوده. او پوپولیست نبود.

- معمولا جنبش‌ها پشتوانه نظری دارند. شما جنبش‌های جدی مثل جنبش فمینیسم را ببینید، بسیاری روی آنها کار کرده‌اند. جنبش دوم خرداد هم از همین پشتوانه برخوردار بود و ادامه خواهد داشت، به خاطر اینکه پشت سرش تئوری قوی دارد. ممکن است گاهی یک حرکت پوپولیستی بدون تئوری راه بیفتد؛ اما خاموش می‌شود و میراست. جنبش به خاطر دموکراسی، جامعه مدنی، شایسته‌سالاری و بسیاری ترم‌های دیگر که در تاریخ مانده، باقی و پایدار است. درباره این موارد بسیار گفته شده است، به طور مثال گفت‌وگوی تمدن‌ها. اینها پشتوانه جنبش دوم خرداد است و جنبش برآمده از انتخابات دوم خرداد به‌همین‌خاطر متمایز و ماندگار شد.

- اصلاح‌طلبی نمی‌میرد، اصلاح‌طلبی مردنی نیست! از زمان امیرکبیر و مشروطه بوده تا الان و باز هم ادامه خواهد داشت. دوم خرداد صرفا دیگر یک جنبش نیست و به یک گفتمان ارتقا پیدا کرده است. کلیه حرف‌هایی که زده شد؛ ازجمله مردم‌سالاری دینی، جامعه‌ مدنی و...، فضای جامعه را تغییر داد و هنوز هم گفتمان جنبش زنده است؛ اما متأسفانه گفتمان به دفتر ریاست‌جمهوری راه پیدا کرد و نهاد شد، رئیس دولت اصلاحات گفت جنبش به من ربطی ندارد، من رئیس دولتم. جنبش بدون رهبر باقی ماند و دیگر متولی نداشت و مشکل اصلی ما این بود. او کم‌کم ناسازگاری می‌کرد که نمی‌توانم رهبر جنبش باشم و وظیفه من را قانون اساسی آب و نان مردم و کار برای مردم تعیین کرده و نمی‌خواهم رهبر جنبش باشم؛ بنابراین خیلی‌ها آمدند و تلاش کردند که سوار موج جنبش بشوند، از دوستان اصلاح‌طلب خودمان، که این‌کاره نبودند.

- دلیل مهم مخالفت مخالفان با جنبش دوم خرداد، رانت است. جنبش دست عده‌ای را از منافع‌شان کوتاه کرد؛ البته نه‌تنها منافع مادی، بلکه از منافع معنوی‌شان هم جدا شدند. دیدند ضرر کردند و همه چیز از دستشان رفته است. از لحاظ ایدئولوژیک ضربه خوردند، رابطه‌شان با مردم قطع شد و مردم را از دست دادند. جناح راست ریزش بسیاری کرد، ریشه اصلی شکاف فعلی که در جناح راست هست، در دوم خرداد است. به لحاظ ایدئولوژیک کم آوردند و فهمیدند که دیگر نمی‌کِشند، آن هم با آن اوضاع تبلیغاتی. به لحاظ فرهنگی دیگر با مردم ارتباط ندارند، فهمیدند که نیرویی میرا هستند و باید جبران کنند. به دنبال تخریب افتادند و واقعا دوره سختی بود.

- در زمان قتل‌های زنجیره‌ای کارکردن بسیار مشکل شد و کار به جایی رسید که رئیس دولت اصلاحات یک بار در جلسه‌ هیأت دولت به‌خاطر فشارها غش کرد. در حادثه‌ کوی دانشگاه فشار عجیبی به او آمد، دستاوردهایش کم نبود؛ اما به طور مثال نمی‌توانست رئیس نیروی انتظامی را تغییر دهد. سر تعیین وزرا مشکل داشتیم، وزارت اطلاعات مشکل داشت.

اصلا دور اول هم نمی‌خواست بیاید، به اصرار ما و به اصرار دوستان بود. چقدر جلسه داشتیم که راضی نمی‌شد بیاید، می‌گفت دست از سرم بردارید، اصلا او اهل این حرف‌ها نبود، دور دوم هم نمی‌خواست بیاید.

- در زمینه‌ توسعه سیاسی رئیس دولت اصلاحات سعی کرد قانون شوراها را به اجرا بگذارد و شوراها را تشکیل بدهد و من خودم هم از سمت مشاور رئیس‌جمهوری استعفا دادم و به شورا رفتم. شورایاری بر محله‌ها و شوراها ثمره کار ما بود. همچنین ان جی او ها به وجود آمدند و یک‌سری کارهای مهم هم برای مبارزه با فساد انجام شد که هنوز آشکار نشده و باید مقاله بنویسم و افشا کنم که چه کارهایی انجام شد و هنوز کسی خبر ندارد. مبارزه با فساد زمان دولت اصلاحات به‌خوبی شروع شد، جدی و تئوریک هم بود و کار علمی و عملی بسیاری روی آن انجام شد. به شایسته‌سالاری کم‌و‌بیش توجه شد، ما آماری از کارکنانمان نداشتیم و مشخص نکرده بودیم که بگوییم برای فلان پست چه ویژگی‌هایی لازم است و نسبت پست و کیفیت فلان فرد معلوم نبود و بعضی جاها از دستمان در رفت، پست‌هایی به افرادی داده شد که ضعیف بودند و نمی‌کشیدند، این از نقطه‌ضعف‌های دوران ما بود.

- من خیلی انتقاد به رئیس دولت اصلاحات داشتم، من که مشاور او بودم آشکارا انتقاد می‌کردم. ما در انتخابات ریاست‌جمهوری نهم هم اشتباه داشتیم و به اشتباه رأی‌ها بین معین و کروبی و کاندیداهای دیگر متفرق شد. باید یک کاندیدا می‌دادیم. حزب ما بی‌جهت آقای معین را کاندیدا کرد، اما حزب این تصمیم را گرفت و من هم از آقای معین دفاع کردم، اما من خودم مخالف بودم با این موضوع. باید آقای کروبی را راضی می‌کردند که یک کاندیدا بدهیم.

یا اشتباه دیگر درباره تحکیم وحدت بود، طیف شیراز و علامه در تحکیم نباید دعوا می‌کردند، چرا دعوا کردند؟ چه فایده‌ای داشت؟

- اصلاح‌طلبان در کارهایشان باید بازنگری کنند، باید تلاش کنند بعضی جریانات شبه‌اصلاح‌طلب را کم‌کم به راه خودشان بیاورند؛ چون بعضی جریانات فقط ادعا دارند که اصلاح‌طلب‌اند؛ باید استانداردهایشان را بالا ببرند. اصلاح‌طلبی قواعدی دارد، سازمان‌های اصلاح‌طلب افول کرده‌اند، نه سال به سال اطلاعیه و بیانیه می‌دهند، نه کنگره دارند، نه رأی‌گیری دارند، نه نقدی و نه حرفی. باید تلاش کرد و این موارد را استاندارد کرد.

- بعضی‌ها معتقدند رأی مردم به آقای احمدی‌نژاد ثمره‌ اقدامات دولت اصلاحات بود، در این مورد من مقاله‌ای دارم تحت عنوان «حاشیه علیه متن» که توصیه می‌کنم مطالعه کنید. رئیس دولت اصلاحات چقدر نفت داشت؟ چقدر بودجه و پول داشت؟ با آن شرایط کارنامه‌اش از نظر من خوب است، اما مشکل بی‌آبی و کمبود بودجه باعث شد بخش عظیمی از شهرهای ما دچار حاشینه‌نشینی شوند و هسته‌شان کوچک و حاشیه بزرگ شود. حاشیه خطرناک است و حاشیه استعداد دارد که به سمت جنبش بناپارتی برود.

- مقاله‌ای دارم با عنوان «۱۸ خرداد آری، ۱۸ برومر نه»، همان موقع پیش‌بینی کردم اگر ۱۸ خرداد و زمانی که دور دوم دولت اصلاحات بود، مردم پای صندوق نیایند گرفتار یک وضعیت بناپارتی می‌شویم و گفته بودم صدای پای احمدی‌نژاد می‌آید و پیش‌بینی می‌کردیم که ممکن است او بیاید. در انتخابات اخیر وضعیت شیراز خوب بوده، اما آیا حاشیه‌هایش هم خوب بوده؟ شهرهای دیگر استان فارس چطور بوده؟ خوزستان را نگاه کنید، خراسان را ببینید، اصفهان را ببینید، نتایج در حاشیه‌ها بد بوده است. راهکار مقابله با این خطر و تکرارنشدن چنین اتفاقاتی، توسعه، توسعه و توسعه‌یافتگی است! مشکل ما توسعه‌نیافتگی است. درآمد سرانه، تولید ناخالص ملی، ضریب جینی باید بهتر بشوند.

- هنوز نرخ رشد بالا نیست و مشکل بی‌کاری وجود دارد. این را آقای روحانی باید برطرف کند. بی‌کاری هم با این نرخ رشد حل نمی‌شود، نرخ رشد حداقل باید پنج درصد باشد، آن هم مداوم و ثابت. این هدف پول و ارز می‌خواهد، نیاز به سرمایه‌گذاری خارجی دارد، سرمایه‌گذاری خارجی امنیت می‌خواهد، روحانی باید امنیت ایجاد کند و تا شرایط نرمال نشود، امنیت برقرار نمی‌شود. سرمایه‌گذار در شرایط فعلی کشور نخواهد آمد. شما نگاه کنید سفارت سعودی را می‌گیرند چقدر ما آسیب می‌بینیم، عربستان سعودی الان با ما عملا وارد جنگ شده، چقدر ضربه خوردیم ما بابت سعودی. [پیامك زدند] این برج بازنشسته‌های نیروهای مسلح حقوق ندارند، دولت پول ندارد حقوق بدهد، برج دیگر پول ندارند به کارگرها بدهند، من نگران این هستم که کم‌کم مشکلات جدید بر سر روحانی آوار بشود. آقای روحانی خیلی تحت فشار است. روحانی باید بفهمد که خودش باید پای کار بایستد، حتما از ابتدا می‌دانست که این‌طور می‌شود و این مشکلات هست و نمی‌تواند شانه خالی کند.

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار