گوناگون

دموکراسی؛ بازنده اصلی کودتا در ترکیه

پارسینه: صرف نظر از این که در نهایت چه کسی می تواند بر ترکیه غالب شود، تلافی جویی و قدرت طلبی در دستور کار قرار می گیرد. در این قائله بالاخره یکی پیروز می شود، اما بازنده اصلی، دموکراسی در ترکیه است.

آن چه در ترکیه شاهد هستیم، تحقق وعده رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری قانونی ترکیه برای تغییر ترکیه نیست. برای پنجمین بار از ۱۹۶۰ تانک های ارتش به خیابان های آنکارا آمده و کودتا در این کشور به پا شده است. حتی با وجود آن که اخبار حکایت از شکست کودتا دارد، ثبات جنبش سیاسی اردوغان به زیر سوال رفته است. حزب عدالت و توسعه در سوم نوامبر ۲۰۰۲ به قدرت رسید.

این حزب ۳۴ در صد آراء را توانست به دست آورد، اما این حمایت نه به خاطر اشتیاق مردم نسبت به موقعیت اجتماعی و نگاه محافظه کارانه اردوغان به مذهب، بلکه به خاطر میل به تغییر، شکل گرفت. طی سال های اخیر ترکیه با کاهش ارزش لیر نسبت به دلار، فساد و بحران های بانکی مواجه بوده است.

کودتای ۱۹۸۰ و تحولاتی که به دنبال آن رخ داد نیز به نفع اردوغان تمام شد. به دنبال این کودتا، ارتش قانون اساسی جدیدی را برای جلوگیری از بروز تشتت در پارلمان تصویب کرد. به موجب این قانون هر حزب باید حداقل ۱۰ درصد آراء را به دست آورد تا بتواند به پارلمان راه پیدا کند. کرسی احزابی که نمی توانند به این حد برسند، باز توزیع می شد.

به همین ترتیب سهم حزب عدالت و توسعه از یک سوم کرسی ها به دو سوم کرسی ها افزایش یافت و این موضوع دست این حزب را در پیشبرد اهداف خود باز کرد و یکی از اولین اقدامات آنها تغییر قانون برای امکان ورود اردوغان به دولت بود. پیشتر وی به موجب قانون به خاطر مخالفت با سکولاریسم اجازه حضور در بدنه دولتی را نداشت.

اردوغان توانست نرخ ارز را ثابت کرده و ارزش آن را به شش برابر ارتقا دهد. اتخاذ رویکرد حمایت از تجارت نیز سرمایه گذاری در این کشور را تسهیل کرد. به لحاظ اقتصادی نیز اوضاع کشور بهبود یافت. ترکیه توانست رشد اقتصادی مانند رشد کشورهای آسیای جنوب شرقی موسوم به ببرهای آسیایی را تجربه کند. اما عملکرد اقتصادی مثبت وی نیز رویه های نگران کننده ای را هم به جا گذاشت. در حالی که نرخ بدهی ترکیه به تولید ناخالص داخلی آن نسبتا پایین است، بدهی بخش خصوصی سر به فلک کشیده است.

پس از همه این ها نوبت به نشان دادن تعصب اردوغان رسید. با به دست آوردن پیروزی های پیاپی، اردوغان و حزب عدالت و توسعه از ایده حکمرانی برای همه ملت ترک فاصله گرفتند. اردوغان با پشت کردن به سکولاریسم اعلام کرد که یک نسل مذهبی به وجود خواهد آورد. تضییع حقوق زنان و سرکوب رسانه ها به اوج خود رسید. بسیاری که پیشتر از وی به امید اصلاحات حمایت می کردند به زودی دریافتند که اردوغان به دنبال رسانه آزاد نیست، بلکه خواهان فرمان برداری آنها است.

اردوغان به سرعت به دوستان خود هم پشت کرد. اردوغان که پیشتر با فتح الله گولن متحد بود و برای کوتاه کردن دست ارتش از سیاست با وی همکاری داشت، به محض این که احساس کرد دیگر به حمایت طرفداران گولن نیاز ندارد، به آنها پشت کرد و آنها را متهم به تروریست بودن کرد.

همین بدبینی در سیاست وی نسبت به کُردها هم دیده می شود. با همه این ها بزرگترین اشتباه وی را می توان مربوط به عرصه سیاست خارجی دانست. فرقه گرایی فزاینده اردوغان و دشمنی وی با کردهای سوریه و دولت بشار اسد باعث شد که گروه های رادیکال حاضر در سوریه مانند داعش و جبهه النصره را مفید ارزیابی کند. حملات انتحاری در استانبول و آنکارا به بسیاری از مردم ترکیه نشان داد که وعده صلح و امنیت از سوی اردوغان توهمی بیش نیست.

انگیزه های کودتای نظامی همچنان مشخص نیست. به نظر می رسد که در سال های اخیر دولت و ارتش ترکیه بیشتر به هم نزدیک شده بودند. از اواسط ۲۰۱۵ آنکارا دست مقامات ارتش را برای مبارزه با شبه نظامیان کُرد در جنوب شرق باز گذاشته و با تصویب قانونی مصونیت سربازان را مقابل قانون بالاتر برده است. اخیرا نیز دولت ترکیه تلاش کرده که روابط خود را با روسیه و اسرائیل بهبود بخشیده و پیشنهادهایی نیز برای افزایش پیوندها به دولت سوریه داده است. همه این اقدامات به نظر می رسد که با اولویت های محتاطانه ارتش در عرصه ژئوپلتیکی مطابقت دارد.

آیا کودتا اجتناب ناپذیر بود؟ پاسخ به این سوال منفی است. اما کودتاچیان تصور می کردند که با این کار خود ترکیه را از دست رهبری ایدئولوژیک نجات می دهند. اردوغان وعده داده بود که از سوی همه ملت ترک حکمرانی خواهد کرد، اما در عمل این وعده محقق نشد. وی قول داد که وضعیت اقتصادی بهبود پیدا می کند، اما هم اکنون فساد در ترکیه فراگیر شده است. نرخ ارز بی ثبات شده و احتمال وقوع رکود هم وجود دارد. وی قول داده بود که صلح را به ارمغان می آورد، اما سیاست های وی ترکیه را در منطقه منزوی کرده است. اردوغان نه تنها پنجره به ترکیه، بلکه پنجره رو به جهان را نیز از دست داده است.

اگر کودتا به نتیجه برسد ترکیه بدون رهبری می ماند که بتواند شکاف به وجود آمده را پر کند. احتمال مواجهه درست با مشکلاتی که ترکیه هم اکنون با آن رو به رو است، مانند داعش، در صورت موفقیت کودتاچیان اندک است. اما اگر اردوغان بتواند از این قائله سربلند بیرون آید، احتمال افزایش سخت گیری ها و بسته تر شدن فضا در همه ابعاد وجود دارد.

صرف نظر از این که در نهایت چه کسی می تواند بر ترکیه غالب شود، تلافی جویی و قدرت طلبی در دستور کار قرار می گیرد. در این قائله بالاخره یکی پیروز می شود، اما بازنده اصلی، دموکراسی در ترکیه است.

منبع: فارن پالیسی
ترجمه: دیپلماسی ایرانی

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار