ادعای عجیب عامل اسیدپاشی در دادسرا
پارسینه: این مرد ۴۲ ساله که مجید نام دارد متهم است شامگاه ۴ شهریور امسال در جریان درگیری در بوستان بازیافت تهران در حالی که قمه به دست داشته و بطری اسید همراهش بوده، با افرادی درگیر شده و با پاشیدن اسید روی دو مرد جوان، آنها را مصدوم و روانه بیمارستان کرده است.
او دیروز برای ادامه تحقیقات نزد قاضی مرادی، بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران آمد و در تحقیقات مدعی شد آن دو نفر خودشان روی خود اسید پاشیدهاند تا بواسطه کینه ای که از او داشتهاند، انتقام بگیرند و فقط دعوا و درگیری را قبول دارد. در حالی متهم این ادعا را مطرح کرده که شاهدان حادثه او را به عنوان عامل اسیدپاشی معرفی کردهاند .
متهم برای ادامه تحقیقات در اختیار ماموران اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. این در حالی است که یکی از شاکیان ۲۰ درصد سوختگی و دیگری به دلیل سوختگی بالا در آی.سی.یو بستری است .
متهم ۴۲ ساله در گفتوگویی با جامجم، به تشریح ماجرا پرداخت و ادعاهای قبلی خود را تکرار کرد .
چطور شد دست به اسیدپاشی زدی؟
باور کنید من اسیدپاشی نکردم آنها خودشان این کار را کردهاند تا من به دردسر بیفتم. دو جوانی که در این حادثه مصدوم شدهاند سال گذشته به محلهمان آمدند و هر چه شیشه مغازه و خانه بود شکستند و نظم همهجا را به هم ریختند و باعث ایجاد رعب و وحشت شدند. در جریان حمله آنها، شیشههای خانهام هم شکست. من از آنها شکایت کردم و در دادسرای دیگری پرونده مطرح است. آنها برای اینکه من رضایت ندادم، دست به این انتقامگیری زدند .
بعد چه شد؟
من آن شب برای تعمیر خودرویم به بوستان محلهمان رفته بودم که دو مصدوم حادثه و دوستانش سر رسیدند. با من دعوا کردند و درگیریمان شکل گرفت. با بالا گرفتن این درگیری، آنها با قمه سمتم حمله کردند که من هم آچار و قمهای را که داخل خودرو بود برداشتم و به سمتشان حمله کردم تا ازدست آنها فرار کنم. خودشان ظرف اسید را آوردند و میخواستند مرا بسوزانند که روی خودشان ریخته شد. آنها حتی خودرویم را به آتش کشیدند. من هم از ترس از مهلکه فرارکرده و بعد دستگیر شدم .
سابقه داری؟
از سال ۷۱ تا ۸۷ به اتهام مصرف، خرید و فروش شیشه، شرب خمر، کیف قاپی و سرقت چند بار دستگیر شدم. اما از پنج سال پیش که ازدواج کردم، توبه کرده و دور خلاف را خط کشیدم. همسرم پا به ماه است و بزودی فرزندمان به دنیا میآید. کارم فروش لوازم یدکی خودروست .
چرا فرار کردی؟
من خیلی ترسیده بودم و گمان میکردم کسی حرفهایم را باور نکند .
چرا باید برای انتقام از تو به خودشان آسیب وارد کنند؟
(سکوت متهم)
ارسال نظر