کالاهای وارداتی "سلطان" دارند
پارسینه: ما در ارتباط با کالاهای گوناگون دارای سلطان هستیم؛ مثلا سلطان شکر، سلطان برنج، سلطان ذرت و ... . این افراد در نظام واردات دارای اقتدار هستند؛ یعنی اگر ما سالانه ۸ـ۷ میلیارد کالای اساسی وارد میکنیم، این افراد با اقتدار خود بهصورت انحصاری یا شبهانحصاری فعال هستند.
تحریریه پارسینه: هنوز کسی نتوانسته رکورد زمان حضور وی به عنوان رئیس اتاق بازرگانی تهران را بشکند. وی در دولت ششم نیز سابقه یک دور مدیریت وزارت بازرگانی را در پرونده خود به ثبت رسانده است.
یحیی آل اسحاق، رییس سابق اتاق بازرگانی تهران از مشکلات صادرات و نظام واردات میگوید اما یک نکته جنجالی در اظهارات وی قابل تامل است. به گفته وی اکثر کالاهای وارداتی کشور" سلطان" دارند و همین سلطان ها مانع های بزرگی برای رشد دیگر افراد هستند. البته وی به جزییات برخوردی این سلطان ها نیز اشاره دارد و از راهکاری برخورد با آنها نیز سخن میگوید که مشروح آ ن را در ادامه میخوانید.
آقای آل اسحاق نیاز رشد صادرات در هر کشور نظام بانکی شفاف است. به نظرشما ایران نیازمند اصلاح نظام بانکی خود به صورت جدی است؟
نظام بانکی مساله اول اقتصاد کشور است. اینکه مسائل بانکی کماکان با مشکلات متعدد مواجه است، دلایل خاص خود را دارد. برخی از این دلایل به خارج از کشور مربوط میشوند. مثلا درحال حاضر مساله سوییفت پس از یکسال و نیم تلاش رفع تحریم شده اما بانکهای خارجی به آن عمل نمیکنند.
برخی از مشکلات نیز به داخل کشور مربوط میشود. برای اصلاح نظام بانکی بحث نرمافزاری را پیشرو داریم که ازنظر من خیلی سخت نیست. هم مدل جهانی نرمافزاری موجود است و هم از متخصصان داخلی نظام بانکی برخوردار هستیم. اصل مشکل جهتگیریهایی است که در ارتباط با نظام بانکی وجود دارد. بانک مرکزی اگر بخواهد مقتدر باشد باید دارای استقلال و ثبات باشد. همه دولتهای ایران از ابزار بانک مرکزی بهعنوان نقطه اقتدار و حلال مشکلات استفاده میکنند که با اصل نظام برنامهریزی بانکی همخوان نیست. سیطره مسائل سیاسی بر مسائل اقتصادی به کشور لطمه میزند.
اینکه گفته میشود تسهیلات و امکانات ویژه بانک ها در اختیار عده ای خاص است را تا چه اندازه تایید میکنید؟
منظورتان ذینفعان بازدارنده هستند که در امور دست میبرند؟ دقیقا شرایط موجود نظام بانکی برای این عده کمال مطلوب است و به آن اجازه تغییر و تحول نمیدهند؛ چراکه در فضای رانتی و عدم شفافیت ذینفع هستند. ما در ارتباط با کالاهای گوناگون دارای سلطان هستیم؛ مثلا سلطان شکر، سلطان برنج، سلطان ذرت و ... . این افراد در نظام واردات دارای اقتدار هستند؛ یعنی اگر ما سالانه ۸ـ۷ میلیارد کالای اساسی وارد میکنیم، این افراد با اقتدار خود بهصورت انحصاری یا شبهانحصاری فعال هستند.
اگر ورق برگردد و شرایط بانکی نظم و نظام یابد، منتفعین ناکام میمانند. برخورد با این افراد دو راه دارد. یک راه این است که با آنها کنار بیاییم و راه دیگر برخورد با آنان است. یا باید با این سلطانها کنار آمد و به آنان قبولاند که با قرارگیری در چارچوب درست، منافعشان درجهت منافع کشور باشد و سببساز بحران نشوند. یا اگر نمیتوان با آنان کنار آمد، باید آنان از سرراه برداشت. برداشتن این افراد از سرراه نیازمند جراحی است و جراحی نیازمند هزینه است. باید این هزینه را بپذیریم.
آقای آل اسحاق به نظر شما چرا علیرغم تاکید فراوان دولت به ضرورت افزایش ظرفیتهای صادراتی کشور، هنوز شاهد افزایش صادرات هستیم؟
یک دسته از دلایل به خارج از کشور و بازارهای هدف مربوط میشود و دستهای به شرایط داخلی ما مربوط میشود. دررابطه با بازارهای هدف محصولات ما باید بهگونهای باشد که در جنگ کالایی موفق باشد و بر رقبای خود پیروز شود. در بازارهای جهانی تقاضایی نیست که در مقابل آن عرضهکننده نباشد؛ از رب گوجهفرنگی گرفته تا ایجاد نیروگاه و پالایشگاه به اندازه کافی با عرضهکنندگان متعدد با خصوصیات و خدمات پس از فروش گوناگون فراهم است.
رب گوجهفرنگی در این زمینه مثال خوبی است. پایین آوردن یک رب گوجهفرنگی از قفسهای در یک فروشگاه دوبی از جایگزین کردن آن با یک رب گوجهفرنگی ایرانی بهمراتب سختتر است. قرار گرفتن این رب گوجهفرنگی در قفسه فروشگاه مزبور فرآیندی پیچیده اعم از کیفیت کالا، قیمت، منافع فروشنده و مطلوبیت مصرفکننده را طی کرده است؛ بنابراین برای پایین آوردن آن بایستی همه این زنجیره شکسته شده و باور پشت آن را تغییر دهد. در حوزه صنعت برق نیز اینگونه نیست که در بازارهای هدف عرضهکنندگانی غیر از ما وجود نداشته باشند. این دقیقا مانند یک جنگ است که باید در آن با ابزار لازم موفق شد. این امر در حوزههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... مصداق دارد.
محصولات ما در برخی جاها ازنظر کیفیت، قیمت تمامشده، خدمات پس از فروش، ثبات تامین نیازها و ... قابل رقابت با محصولات خارجی نیستند و در تامین کالای صنعتی کار سختی داریم. بنابراین با مشکلات عدیده داخلی مواجه هستیم. ضمن اینکه بازارهای هدف نیز صاحب دارند و ما نیاموختهایم با آنها شریک شویم. ما گمان میکنیم باید صاحبان بازار را از آن بیرون کرد. روش دیگر هم جوینت شدن بهگونهای است که در تولید یک محصول شریک شویم و کار مشترک انجام دهیم و ما این کار را نیز نیاموختهایم.
منظورتان این است که یکی از دلایل اصلی افزایش نیافتن صادرات را باید در ضعف ایران در بخش بازاریابی جستجو کرد؟
دقیقا؛ ما در حوزه مارکتینگ دچار ضعف هستیم؛ نه سازمانهای بازاریاب قوی داریم و نه خودمان در بخش خصوصی از بازاریابان قوی و متخصص برخوردار هستیم. ضمنا توجه نداریم که تا سازمان بازاریاب قوی نداشته باشیم، کاری از پیش نمیبریم.
واقعیت این است که شناخت تخصصی بازارها بهگونهای است که نمیتوانیم در هر واحد صنعتی واحد بازاریابی مستقلی تعبیه کنیم تا همه اجزای بازار هدف را بشناسد. یک شخص یا یک واحد نمیتواند یکتنه از عهده همه فاکتورهای موثر در بازار صادرات برآید. این کار هزینه مطالعاتی بالایی دارد و بسیار مشکل است. در برخی کشورها هزینه بالایی پرداخت میکنند تا فرضا به اطلاعات یک بازار خارجی اعم از اینکه چه کالایی در آن پرمصرف است و کدام بازیگران در آن موثر هستند، دست یابند. بدون کار مطالعاتی بعید است در مناقصات شرکت کرده و بهراحتی برنده شویم.
یکی از مشکلاتی که ما در حوزه صادرات داریم، مساله نداشتن سازمانهای مشاورهای بازاریابی مسلط بر بازار است و این نه در ساختار آموزشی و دانشگاههای ما جایگاه خود را یافته است و نه ساختار اقتصادی ما از چنین مراکزی برخوردار است. مرکز توسعه صادرات باید حمایت کند تا همانگونه که سازمانهای مشاورهای فنیـمهندسی یا سازمانهای مشاوره مالیاتی و بیمهای داریم، از سازمانهای مشاورهای بازاریابی نیز برخوردار شویم. وزارت صنعت، معدن و تجارت نیز باید این سازمانها و فعالیتها را تقویت کند. اکنون در این حوزه سازمان توسعه تجارت را داریم که بسترسازی حاکمیتی را انجام میدهد و به فعالیتهای پروژهای و اجرایی ورود نمیکند.
همچنین باید اتحادیه مشاوران صادراتی بهصورت یک نهاد قوی در کشور ایجاد شود. وانگهی این نهادها باید نهادهای همگن منطقهای و جهانی خود را در دنیا بشناسند و با آنها مرتبط شوند. در دنیا نهادهای بینالمللی قوی وجود دارد که هزینه کردهاند و تمامیت بازار منطقه را شناسایی کردهاند.
فکر نمیکنید بحث کاغذبازی در ادارات و سازمان ها و افزایش زمان دریافت مجوز برمشکلات افزوده است؟
یکی از عوامل موثر در رقابت این است که هزینههای بوروکراسی و بازه زمانی آن به حداقل برسد. اگر برای اخذ مجوز چند ماه زمان صرف شود و برای انجام کارهای اداری هزینههای متعدد دریافت شود، قاعدتا از رقابت بازمیمانیم. تاثیر بوروکراسی و عدم ثبات مقررات از مشکلات مهم صادرات است. مذاکره با طرف معاملات بهخودی خود زمان صرف میکند و زمانیکه کار به فرجام میرسد تا وارد فاز اجرایی شود، قوانین و مقررات مرتبط تغییر کرده و کار را سخت میکند. ثبات رویه و تصمیمگیری کلان در معاملات بازار تاثیر زیادی دارد.
انضباط در حوزه مدیریت واردات و صادرات و ایفای تعهد در روابط خارجی نقش اولیه را دارد. ما هرقدر در داخل کشور بیانضباطی کنیم، بههرحال هرطور شده باهم کنار میآییم اما در ابعاد کار بینالمللی بیانضباطی و خلف وعده تمامی برنامهها را برهم میریزد. در امر صادرات ما بعضا به مساله خوشقولی و صداقت توجه نمیشود و آنگاه حسن اعتماد نیز که عامل اصلی معامله است از بین میرود.
نرخ ارز با چه مکانیزمی روی کاهش ظرفیت صادراتی کشور اثر میگذارد؟
ثبات و جهتگیریهای هماهنگ نرخ ارز در صادرات نقش کلیدی دارد. قیمت دلار در بازار جهانی کاملا ثابت است اما در داخل درحال تغییر و تحول است. این نوسانات قدرت تصمیمگیری را از صادرکننده میگیرد و همه محاسبات او را برهم میریزد.
انحصار سلطان سیگار و چای و قند و برنج و گندم و سویا و روغن و.........