گوناگون

ماجرای بيمه شدن حنجره‌‌ سالارعقيلي

پارسینه: «خبر با نمک بود. یک شرکت بیمه در اقدامی نمادين حنجره سالار عقيلي را بيمه كرد. اين خبر بلافاصله به تيتر خبرگزاري‌ها تبديل شد و بازخوردهاي گوناگوني را به همراه داشت. عده‌اي اعتقاد داشتند در شرايطي كه بسياري از موزيسين‌ها و حتي خواننده‌ها بيمه درماني ندارند، چنين حركتي يك‌ جور دهن‌كجي به جامعه موسيقي است. عده‌اي هم به اعطاي اين بيمه به سالار عقيلي نقد داشتند و تعدادي هم به بياني طنز‌آميز اين بيمه را با بيمه آن خواننده مشهور خارجي قياس كرده بودند.»

هفته‌نامه تماشاگران امروز گفت‌وگويي را با اين خواننده ترتيب داد تا از چند و چون ماجراي بيمه يك ميلياردي حنجره‌‌اش بيشتر بدانيم.

متن این پرسش و پاسخ در زیر می‌آید:

داستان بيمه شدن حنجره‌‌تان چيست؟

من به زودي اطلاعات كامل درباره اين موضوع را در صفحه اينستاگرامم منعكس خواهم كرد اما به طور اجمالي بايد بگويم كه بيمه ايران براي اولين‌بار حنجره من را به عنوان اولين خواننده در ايران بيمه كرد. در واقع طی مراسمي اين بيمه را به من اعطا كردند. اين بيمه مربوط به زماني است كه براي حنجره من مشكلي پيش بيايد و در آن صورت نتوانم فعاليت حرفه‌اي هنري‌ام را ادامه بدهم. البته نكات و موارد زيادي در اين بيمه‌نامه وجود دارد. زماني كه عكس اين بيمه‌نامه را در صفحه اينستاگرامم گذاشتم، مي‌توانيد از موارد ريز اين موضوع مطلع شويد.

حنجره‌‌تان دقيقاً چقدر بيمه شده؟

حنجره من برای امسال مبلغ ۵۰۰ ميليون تومان بيمه شده و اين مبلغ در سال آينده به يك ميليارد تومان خواهد رسيد.

اساسا حنجره خوانندگان به ويژه خوانندگان سبك سنتي تا چه اندازه با خطر بيماري روبه‌رو است؟

به‌ طور كلي اين خطر، خوانندگان موسيقي را تهديد مي‌كند چون انواع سرماخوردگي‌ها، گرد و غبار، آلودگي‌هاي هوا، زياد صحبت كردن و ... مي‌تواند فشارهاي زيادي به حنجره بياورد. گاهي برخي از خوانندگان به حنجره خودشان فشارهاي بيش از اندازه مي‌آورند كه در اصطلاح سينگل نوت نام دارد. اين بيماري مربوط به خوانندگان است و من به دليل اين كه خودم هم تدريس مي‌كنم سال‌ها روي آن تحقيق كرده‌ام.

اين بيماري در حقيقت مربوط به دانه‌هاي قرمز رنگي است كه روي حنجره ايجاد مي‌شود و البته با جراحي قابل درمان است اما بعد از جراحي خواننده صداي قبل را به دست نخواهد آورد.

اين بيماري بين خوانندگان شايع است؟

راستش را بخواهيد اولين گروهي كه در معرض اين خطر قرار دارند، معلمان هستند چون بايد براي شاگردان‌شان صحبت كنند. كساني كه سيگار مي‌كشند هم در معرض اين بيماري قرار دارند و البته براي خوانندگاني كه ندانسته به صداي خودشان فشار مي‌آورند، اين بيماري مي‌تواند اتفاق بيفتد. اين مشكل بيشتر خوانندگاني را تهديد مي‌كند كه نمي‌دانند چگونه بايد صدا را از حنجره خارج كنند.

همان‌طور كه گفتيد بيمه صداي خوانندگان براي اولين‌ بار روي حنجره شما انجام شد. با اين توضيح كه قبلاً اين نوع بيمه‌ها شامل خيلي از خوانندگان خارجي در سراسر دنيا شده. اين انتظار وجود داشت كه اولين نفري كه در ايران تحت اين نوع بيمه قرار مي‌گيرد يك خواننده پاپ باشد...

بله. همان‌طور كه مي‌دانيد اين بيمه در حضور تمام كارگزاران بيمه ايران به من اعطاء شد. مراسم خاصي براي اين اتفاق در نظر گرفته بودند. من در اين آيين آرزو كردم چنين اتفاقي براي همه هنرمندان ايران نه فقط خوانندگان بلكه براي خطاطان، نقاشان، مجسمه‌سازان و... (و ‌البته براي ديگر اعضاي بدن) اعمال شود. به نظر من دستان خطاطان و نقاشان، پاهاي بازيكنان فوتبال و براي ديگر هنرمندان ديگر اعضايي كه با آنها به كار هنري يا ورزشي مشغول هستند، بايد تحت پوشش چنين بيمه‌هايي قرار بگيرد. اين ماجرا رخداد بزرگي بود، بنابراين اميدواريم براي ديگران هم اتفاق بيفتد. البته همان‌‌ گونه كه مي‌دانيد هنرمندان قشر زحمت‌كشي هستند و دست‌شان به هيچ جايي بند نيست. با اين توضيح اگر خدايي نكرده يك هنرمند بخشي كه با آن هنرش را اجرا مي‌كند، از دست بدهد ممكن است دچار مشكل شود. به نظر من بدترين اتفاق براي يك هنرمند اين است كه هنر يك هنرمند قبل از خودش بميرد. اميدوارم با اين تدبير كه از سوي بيمه ايران انديشيده شده، اين اتفاق براي ديگر هنرمندان هم بيافتد.

به نظرتان در شرايطي كه خيلي از موزيسين‌هاي ما يك بيمه درماني ساده هم ندارند، اين حركت صرفا تبليغاتي به نظر نمي‌رسد؟ اصلاً سالار عقيلي مگر نياز مالي دارد كه حنجره‌‌اش بيمه شود؟

بعد مالي اين اتفاق خيلي مهم نيست. شكل اين اتفاق زيباست. فكر نمي‌كنم كسي در اين ميان به دنبال بعد مالي قصه باشد. چون وقتي هنر يك هنرمند را از او بگيرند ديگر اگر ميلياردها پول هم داشته باشد، براي او ارزشي ندارد. اين اتفاق احساس امنيت هنرمند را بالا مي‌برد و از سوي ديگر كار زيبايي است كه در تمام ممالك دنيا وجود دارد. براي مثال صداي آقاي پاواروتي در ايتاليا بيمه بود. بسياري از ديگر هنرمندان در خارج از كشور مشمول اين بيمه‌ها هستند. پاواروتي هم آدمي نبود كه نياز مادي داشته باشد. اين اتفاق در حقيقت يعني احترام به هنرمند. درست مثل اين كه وزارت ارشاد بيايد و بگويد آقاي سالار عقيلي يا آقاي همايون شجريان هر‌ گاه خواستيد كنسرتي برگزار كنيد، ما سالن تالار وحدت را به طور رايگان در اختيار شما قرار خواهيم داد. اين اتفاق به منزله اين نيست كه ما نياز مالي داريم يا به دليل فقر نمي‌توانيم هزينه سالن را پرداخت كنيم بلكه احترام به هنرمندان اين سرزمين است. وقتي بيمه ايران چنين حركتي را انجام داده، کاری ارزشمند انجام داده. البته اين اتفاق ان‌شا‌ءالله به زودي براي ديگر هنرمندان هم خواهد افتاد. من آنجا هم اعلام كردم كه خوشحال خواهم شد اگر اين اتفاق براي ديگر هنرمندان هم بيفتد.

برخی در پيام‌هاي‌شان درباره انتخاب شما سخن گفته و پرسيده بودند چرا سالار عقيلي براي بيمه حنجره انتخاب شده است؟

درباره چرایي اين ماجرا مردم بايد تصميم بگيرند.

چرا اين قدر پشت‌ سرتان حرف مي‌زنند؟

هميشه به قطار در حال حركت سنگ پرتاب مي‌كنند. من هيچ‌گاه از كار دست نكشيده‌ام. هميشه در تكاپو بوده‌ام و كار موسيقي‌ام را بدون وقفه دنبال كرده‌ام. همواره در كار خودم در حال توليد و تحقيق بوده‌ام. شايد خيلي‌ها از اين روند خوش‌شان نيايد. من كار خودم را انجام خواهم داد و افتخار مي‌كنم كه پشت‌ سر كسي حرف نمي‌زنم. چه در كنج قفس باشم چه در پرواز مي‌خوانم/ قناري فطرتم تا زنده‌ام آواز مي‌خوانم. مي‌خواهم بگويم دوست نداشتم حتي در كلاس‌هاي آوازم كه حدود ۲۰ سال قبل برگزار مي‌شد، درباره هنرمندي بدگويي شود. حتي به شاگردانم كه گاهي ممكن بود پشت‌ سر ديگران بدگويي كنند، مي‌گفتم لطفاً اين كار را انجام ندهيد. اين را شاگردان من مي‌دانند كه هيچ‌گاه دوست نداشته‌ام پشت‌ سر كسي حرف بزنم. من همه را دوست دارم و البته كار خودم را انجام مي‌دهم. به دنبال حاشيه نيستم. هميشه سعي كرده‌ام براي مردم عزيزم بخوانم و توليدات جديدم را به دست‌شان برسانم.

الان مشغول چه كاري هستيد؟

اكنون در كنار استاد مسعود شعاري مشغول ضبط چند آلبوم موسيقايي هستيم و در آن مشغول بازسازي چند كار قديمي در موسيقي ايراني هستيم. يك كار با استاد جليل عندليبي دارم كه ضبطش به پايان رسيده و به زودي به دست مردم عزيز خواهد رسيد. در حال ضبط سه كار ديگر هم هستم.

چرا شما در مقايسه با ديگر خوانندگان تا اين اندازه پر كار هستيد؟

كار ما موسيقي است و كار ديگري نداريم. اين صحبت درست مثل اين است كه شما به يك وكيل دادگستري بگوييد چرا مدام به دفترت مي‌روي و مشغول كار هستي.

كلا فعاليت خوانندگان سنتي ما بيشتر از خوانندگان ديگر سبك‌هاست. براي مثال يك خواننده سنتي در ايران ممكن است در ۱۰ سال ۳۰ آلبوم به بازار بفرستد و يك خواننده پاپ در زمان مشابه ۱۰ آلبوم توليد می‌كند.

من اين آمار را قبول ندارم. شايد برخي خواننده‌ها در موسيقي پاپ مثل حميد حامي كه دوست عزيز من هم هست هر پنج سال يك‌ بار دو نوار روانه بازار كنند. اين عدد نمي‌تواند به عنوان متر و معيار براي كم‌كاري يا پركاري دو گونه مختلف موسيقي مورد نظر قرار بگيرد. عده‌اي از خوانندگان موسيقي پاپ هم هستند كه ممكن است سالانه شش آلبوم روانه بازار كنند. اين آمار نمي‌تواند ملاك قرار بگيرد.

درست است ولي وقتي به ويكيپدياي خوانندگان سنتي مراجعه مي‌كنيم تعداد آلبوم‌هاي‌شان به شدت زياد است. در صورتي كه در باقي سبك‌هاي موسيقي اين‌طور نيست.

همان‌طور كه گفتم فرمول خاصي براي اندازه‌‌گيري وجود ندارد. مثلاً استاد محمدرضا شجريان هر چهار يا پنج سال يك‌ بار يك آلبوم روانه بازار موسيقي مي‌كردند. اين موضوع بيشتر يك مسأله شخصي است. همان‌‌گونه كه يك وكيل دادگستري مي‌تواند سالي چهار پرونده قبول كند در حالي كه ممكن است يك وکیل هفته‌اي يك پرونده داشته باشد. يا يك جراح قلب كه نمي‌تواند بيش از روزانه يك عمل جراحي را انجام دهد در حالي كه جراحي ديگر روزانه هشت عمل را انجام مي‌دهد. به نظر من هر كسي بايد به توانايي خودش نگاه كند و اگر از دستش برمي‌آيد، تا توان دارد كار كند.

شما خودتان در يك سال اخير چند آلبوم داشته‌ايد؟

از پارسال تا امسال سه آلبوم منتشر کرده‌ام.

خب به نظرتان سه آلبوم در يك سال تعداد بالايي نيست؟

بستگي دارد. يك وقت مي‌بينيد يك خواننده‌اي توانايي‌‌اش را دارد و سالي پنج آلبوم هم مي‌دهد. اصلاً اين صحبت شما ملاك نيست به نظرم.

درباره كنسرت‌هايی كه پيش‌ رويتان است، توضيح دهيد.

احتمالا با استاد فرهاد فخرالديني با اركستر ملي يك سری كنسرت‌هايي را داشته باشيم.

از چه زمانی اين اجراها روی صحنه خواهد رفت؟

احتمالا از بهمن ماه اين اجراها را آغاز خواهيم كرد. استاد فخرالديني يگانه موسيقيدان مملكت ما هستند كه من افتخار داشتم حدود ۱۰ سال در اركستر ملي خدمت كنم. تمركز اين اجراها در تهران خواهد بود. البته در ديگر شهرهاي ايران هم اجرا خواهيم داشت. البته احتمالاً در شهر ژنو سوئيس هم كنسرتي خواهيم داشت كه به محض قطعي شدن خبرش را منتشر خواهيم كرد.

تيتراژهای تلويزيونی جديد نداريد؟

فعلا نه.

همان طور كه احتمالاً مي‌دانيد چند سالي است نوع موسيقي موسوم به تلفيقي در ايران شروع به فعاليت كرده و اتفاقاً بازار خوبي را به خودش اختصاص داده است. به نظر شما اين ماجرا اتفاق خوبي براي موسيقي سنتي است يا اصلاً اين دو به هم ارتباطي ندارند؟

اگر اين اتفاق بر اساس پايه‌ها و چارچوب‌هاي موسيقي ايراني باشد مي‌تواند كمك كننده باشد اما غير از اين نه.

گروه‌های فعال در بازار امروز موسيقی همچون چارتار، پالت يا مثلاً علي زندوكيلي...

اين دوستان امروز در حال فعاليت هستند و مردم هم دوستشان دارند. به نظر من تا جايي كه مردم هستند هنرمند هم بايد فعاليت كند.

منبع: خبرگزاری ایسنا

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار