اوراسیا، قطب نوظهور ائتلافهای جهانی
پارسینه: برخی از راهبرد نویسان غربی و بخصوص در دانشگاههای آمریکا، معتقدند مثلث روسیه، چین و ایران در اوراسیا، آینده جهان را خواهد ساخت و روسیه نقش مهمی در ساخت و تقویت این مثلث طلایی و معرفی قدرتهای نوظهور به جهان ایفا خواهد کرد.
اوراسیا به مفهوم ژئوپلتیک آن، گسترهای از دو جمهوری اوکراین و بلاروس در غرب بوده و مناطقی از دریای سیاه تا مغولستان را در بر میگیرد. اوراسیا منطقهای است که از ترکیب دو قاره اروپا و آسیا پدید آمده، مرز طبیعی ویژهای ندارد و در بعضی مناطق جهان، به عنوان بزرگترین منطقه در بین پنج یا شش قاره جهان شناخته میشود.
این منطقه علاوه بر روسیه و قفقاز، منطقه خزر و آسیای مرکزی را نیز شامل میشود و چون در دوره شوروی درون بلوک شرق واقع بود، کمتر از آن نام برده میشد. اوراسیا به دلیل همجواری با مناطق استراتژیک آتلانتیک، خاورمیانه و پاسیفیک، نقش مهمی دارد. برخی از راهبرد نویسان غربی و بخصوص در دانشگاههای آمریکا، معتقدند مثلث روسیه، چین و ایران در اوراسیا، آینده جهان را خواهد ساخت و روسیه نقش مهمی در ساخت و تقویت این مثلث طلایی و معرفی قدرتهای نوظهور به جهان ایفا خواهد کرد.
منطقه اوراسیا برای چین به دلیل همسایگی، وجود ذخایر انرژی، موقعیت ترانزیتی و مقابله با تروریسم تکفیری اهمیت دارد. امروز کشورهای غربی سعی دارند، چین را به عنوان یک قدرت شرقی معرفی کنند، در حالی چین علاقهمند است به عنوان یک قدرت آسیایی یا حتی اوراسیایی شناخته شود. این کشور تلاش دارد برای یافتن ظرفیتهای جدید اقتصادی، نگاه به غرب جغرافیایی یعنی اوراسیا را تقویت کرده و تبدیل به یک قدرت آسیایی و بلکه اوراسیایی شود. چین میتواند همچنان یک قدرت بحری و تاثیرگذار در شرق آسیا باشد و در عین حال مسیر تبدیل شدن به یک قدرت قارهای را نیز بپیماید. سرمایهگذاری ۴۵ میلیارد دلاری چین در بندر گوادر در پاکستان، نمونهای از سیاست نگاه به غرب چین برای دستیابی به فرصتهای استراتژیک در جنوب آسیاست.
اما برای روسها، اوراسیا به معنای احیای امپراتوری روسیه و تقویت ارتباط با جمهوریهای جدا شده از اتحاد جماهیر شوروی است. در حال حاضر مسکو کشورهای مشترکالمنافع را «خارج نزدیک» میداند و ۱۴ جمهوری جدا شده از شوروی، کماکان حیاط خلوت روسیه قلمداد میشوند. کرملین حق مشارکت برای دیگر کشورهای جهان در این منطقه قائل نیست و فقط ساختارها و ترتیباتی را میپذیرد که محور آن روسیه باشد. به همین دلیل سازمان همکاری شانگهای با محوریت روسیه، درصدد ایفای نقشی گستردهتر در منطقه است. روسیه که ۶۰ درصد انرژی اروپا را تامین میکند، معتقد است با استفاده از اتحادیه اوراسیا میتواند کشورهای اروپایی را با ابزار انرژی تحت فشار قرا دهد.
جمهوری اسلامی ایران، منافع ملی خود را در ارتباط با کل منطقه اوراسیا، حضور در کنار روسیه و چین، قابل تامین میداند، بنابراین تقویت روابط با روسیه و چین را در دستورکار دارد. ایران با امنیت پایدار سرزمینی و اقتصادی در مقایسه با کشورهای منطقه، از تراز جهانی خوبی برای جذب سرمایهگذاری خارجی برخوردار است. رقبای منطقهای، در مقایسه با ایران مزیتهای امنیتی و وزن اقتصادی لازم را ندارند. برای مثال عربستان سعودی به دلیل حمایت از تروریسم و تجاوز به یمن، دیگر کشوری امن و مورد اطمینان نیست و ترکیه هم با خدشه دار کردن مناسبات تجاری و اقتصادی با روسیه دچار مشکل شده است. موفقیت ایران در مقابله جدی با تروریسم در منطقه نیز مزیت مهم ایران برای قرار گرفتن در کنار روسیه و چین در اوراسیا است. البته ایران در حوزه دوجانبه، مشکلاتی با برخی کشورهای حوزه اوراسیا بخصوص در منطقه آسیای مرکزی دارد و زمانی خواهد توانست در اوراسیا نقشی شایسته بازی کند که مشکلات و موانع در سطح دوجانبه را برطرف کرده باشد.
از آنجا که رویکرد اتحادیه اروپا، جلوگیری از سرایت بحرانهای منطقه به اروپاست، روسیه، چین و ایران میتوانند اروپاییها را نیز به شکل مسالمتآمیزی در اوراسیا جذب کرده و از نوعی اجماع بین اروپا و آمریکا جلوگیری کنند.
اما مثلث روسیه، چین و ایران با مشکل نارضایتی آمریکا در اوراسیا نیز مواجه هستند. آمریکا از بازیگری در اوراسیا قصد جلوگیری از تبدیل روسیه به قدرت پیشین در منطقه، کنترل چین برای تبدیل نشدن به یک ابرقدرت اقتصادی و مهار ایران برای کنترل خاورمیانه و امنیت اسرائیل را دارد. موضوع برای آمریکا حالتی تهاجمی و برای روسیه و چین وضعیت تدافعی دارد و بویژه روسیه باید موقعیت خود را تثبیت و از افول خود جلوگیری کرده و در سطح منطقهای، بازیگران مهم همچون چین و ایران را در کنار خود داشته باشد.
منبع:
خبرآنلاین
ارسال نظر