جيب خالی سرخابیها از دربی و ۱۶ميليارد سهم صداوسيما!
پارسینه: آمارها نشان ميدهد در کشورهای توسعهيافته، حق پخش تلویزیونی بسته به سیاستهای بازاریابی در فوتبال این کشورها، از ۳۰ تا ۶۰ درصد کل درآمدشان را تشکیل میدهد. كارشناسان اقتصادي اعلام كردهاند ارزش حق پخش تلويزيوني مثلا در بوندسليگا در طول تاريخ ۵۰سالهش، ۶۰۰برابر شده است
گزارش - تحريريه پارسينه | مساله پرداخت حق پخش تلويزيونی به باشگاه پرسپوليس و استقلال تهران حالا بيش از هر زمان ديگری ضروری و لازم الاجرا به نظر میرسد چرا كه سرخابیها در بحران بدهیهای انباشه از سالهای قبل دست و پنجه نرم میكنند و هيچ تلاشی هم برای احقاق حق آنها حداقل در بخش تلويزيونی انجام نمیشود.
در حاليكه فدراسيون فوتبال ايران و باشگاهها براي درآمدزايي به بنبست رسيدهاند اما مديران ارشد صداوسيما با قلدري و بدون پاسخگويي به باشگاههاي فوتبال، درآمدها را به حساب خود واريز ميكنند. حق پخش تلویزیونی مسابقات فوتبال از اصلیترین منابع درآمدی فدراسیونها و باشگاهها محسوب میشود. حقي كه «تحقير» ميشود و سازمان عريض و طويل صداوسيما حاضر به شفافسازي در خصوص آن نيست. در واقع حق پخش تلویزیونی يكي از «محصولات» و درآمدهاي باشگاههاي ورزشي است كه بدليل توجه مخاطبان بسيار به آن، بازار خاص خودش را دارد.
آمارها نشان ميدهد در کشورهای توسعهيافته، حق پخش تلویزیونی بسته به سیاستهای بازاریابی در فوتبال این کشورها، از ۳۰ تا ۶۰ درصد کل درآمدشان را تشکیل میدهد. كارشناسان اقتصادي اعلام كردهاند ارزش حق پخش تلويزيوني مثلا در بوندسليگا در طول تاريخ ۵۰سالهش، ۶۰۰برابر شده است و جهشي بزرگ در فوتبال اين كشورها بهوجود آورده است. حتي كشورهايي مثل عربستان كه سالها از فوتبال ايران عقب بودند، گروه شبکههای امبیسی در جولای سال ۲۰۱۴ حقوق تلویزیونی لیگ و جام حذفی این کشور را با انعقاد قراردادی ۱۰ ساله به ارزش حدود ۸۶۰ میلیون یورو خرید تا گام مهمي براي توسعه فوتبال عربستان بردارند.
اما داستان فوتبال ايران روايت ديگري دارد. فوتبال ايران ایران همچون ساختمانی است که پی، ستون، سازه، مصالح، نما، سقف، تاسیسات و سایر اجزايش همگونی و سنخیت لازم را با هم ندارند. فوتبال ايران گويي كودك سرراهی است. سالهاست مجلس شوراي اسلامي و در راس آنها علي مطهري سعي دارد بخشي از حق پايمالشدن فوتبال را به آن برگرداند اما صداوسيما بيتوجه به درخواستها، پاسخي به پيشنهادات نميدهد.
صداوسيمايی كه در سال ۱۳۸۷ راضي شده بود قرارداد خريداری حق پخش ليگ برتر كشور را امضا كند. رقمي كه دو طرف برسر آن به توافق رسيدهاند در یک قرارداد سه ساله، در سال اول ۱۰ میلیارد و در سال دوم ۱۱ میلیارد تومان و در سال سوم ۱۵ميليارد تومان بود. اما ناگهان صداوسيما به زير ميز زد و ديگر حاضر نشد ريالي به فوتبال پرداخت كند. اين شرمساري ملي را با چه قلمي ميتوان شرح داد؟ اين فرار بزرگ از قانون را با چه زباني ميتوان تشريح كرد؟ تاسفآور، رفتار صداوسيما در آستانه دربي پايتخت است. در حاليكه باشگاههاي پرسپوليس و استقلال از پخش اين آوردگاه ريالي دريافت نميكنند، تعرفههاي تبلیغاتی سیمای جمهوری اسلامی ایران حاكي از درآمد دهها ميلياردي از يك بازي ۹۰دقيقهاي است. اگر تا به حال نسبت به قضیه حساس نشده اید کمی این تعرفه ها را نگاه کنید. صداوسيما اعلام كرده براي پكيج كامل دربي بدون تخفيف نزديك به ۱۶۳ميليارد تومان درآمد خواهد داشت! تعرفه اگهیهای تلویزیونی دربی ۸۵، پیش از بازی هر ثانیه ۶۹ میلیون تومان و بین دو نیمه ۱۳۹ میلیون تومان است، اگر فرض کنیم قبل بازی حداقل ۱۰ دقیقه و بین بازی هم ۱۰ دقیقه آگهی پخش شود و تنها ۲۰ نوبت
زیرنویس روی مسابقه پخش شود و ۹۰% هم تخفیف برای قراردادها در نظر گرفته شود حدوداً تنها از یک مسابقه دربی بیش از ۱۶ میلیارد تومان درآمد خالص خواهد داشت. انصاف تلویزیون در این روزها زیر سوال رفته است.
چگونه ميتوان انتظار داشت صداوسيمايی كه اينگونه حق باشگاههای پرسپوليس و استقلال را غارت ميكند، فرهنگسازي كند و مردم هم به آن توجه كنند؟ صدا و سیماي ايران همچنان با روش عصر حجر برای خودش از فوتبال درآمد کسب می کند و البته حتي بخش كوچكي از آن را به فوتبال نمی دهد. مگر ميشود عكس ستارهها را روي مواد غذايي بدون اجازه برداشت و چاپ كرد و با استفاده از محبوبيت او، جنس را به مردم فروخت؟ مگر ميشود باشگاهها ميلياردي هزينه كنند تا در ليگ شكوفا شوند اما در بهترين روزها و زمان، هر نهادي براي خود از آن شرايط مهيا شده بهسود خود تبليغ كند و درآمدها به جيب خودش واريز شود؟ صداوسيما با اين روشها خنجر به قلب هوادارانی فرو ميكند كه براي موفقيت تيمهايشان از زندگيشان ميگذرند.
ارسال نظر