گوناگون

تغییر لوگوی گوگل به افتخار رابرت کخ

پارسینه: گوگل امروز لوگوی خود را برای گرامیداشت "رابرت کخ"، کاشف باکتریولوژی مدرن تغییر داد.

گوگل امروز لوگوی خود را به پزشک و میکروب شناس آلمانی، رابرت کخ اختصاص داده است.

کخ در اواخر قرن نوزدهم زندگی می‌کرد و برای شناسایی عامل‌های خاصی از سل، وبا و سیاه زخم شناخته شده است، در حالی که آزمایشات تجربی برای بیماری‌های عفونی نیز انجام می‌داد.

رابرت کخ، پزشک و دانشمند آلمانی که به دلیل مطالعاتش در زمینه عوامل میکروبی و کشف عامل بیماری سل که به نام وی، باسیل کخ نیز نامید می‌شود، مشهور است. وی در سال ۱۸۸۲ میلادی مایکوباکتریوم توبرکلوزیس را توصیف نمود.

مایکوباکتریوم توبرکلوزیس گونه‌ای بیماری‌زا در جنس مایکوباکتریوم است. این باکتری، عامل بیماری سل است. مایکوباکتریوم توبرکلوزیس، اولین بار در سال ۱۸۸۲ توسط رابرت کخ کشف شد. به خاطر این کشف، کخ در سال ۱۹۰۵ جایزه نوبل را دریافت کرد. نام دیگر مایکوباکتریوم توبرکلوزیس، باسیل کخ است.

کخ در یازدهم دسامبر سال ۱۸۴۳ به عنوان سومین فرزند از سیزده فرزند پدر و مادرش در شهر کلاوس تال ایالت نیدرساکسن آلمان به دنیا آمد. از میان این فرزندان تنها ۹ پسر و دو دختر توانستند از دوران شیرخوارگی زنده بمانند.

رابرت کخ هنگامی که چهار ساله بود با نگاه کردن به تکالیف مدرسه برادران بزرگترش نوشتن و خواندن را آموخت.

در سال ۱۸۵۱ وارد دبیرستان شد. او به زبان‌های کلاسیک لاتین و یونانی که آن زمان در دبیرستان تدریس می‌شد علاقه چندانی نشان نمی‌داد و برعکس به یادگیری فرانسوی و انگلیسی علاقه فراوانی داشت و همین آموختن زبان انگلیسی بعدها به او در پژوهش‌هایش در آفریقا و هندوستان کمک شایانی کرد.

در اکتبر ۱۸۶۲ با موفقیت امتحانات دبیرستان را گذراند و دیپلم گرفت. وی در این سال پس از اتمام دوران دبیرستان در شهر گوتینگن نخست به تحصیل در رشته زبان‌شناسی پرداخت، اما در همان ترم اول رشته تحصیلی خود را عوض نمود و به پزشکی روی آورد.

کخ بلافاصله پس از اتمام تحصیلات خود در بیمارستان عمومی شهر هامبورگ بعنوان پزشکیار مشغول بکار شد. جایی که در همان سال ۱۸۶۶ به هنگام شیوع بیماری وبا، فعالانه به کار پرداخت.

نخستین کار بزرگ وی زمانی شروع شد که به مبارزه با بیماری دامی سیاه زخم که احشام دامداران شهرک لانگنهاگن را نابود می‌کرد، پرداخت.

وی با ابداع روش نوینی که بر طبق آن پژوهش‌های میکروسکوپی آسان‌تر می‌شد، به مشاهده میکروب‌ها پرداخت.

تا پیش از آن، نمونه‌های آزمایشی را در محلول‌هایی نگهداری می‌کردند و به هنگام قرار دادن نمونه‌ها به زیر لوله میکروسکوپ، باکتری‌ها با حرکت در محلول از میدان دید واقع در زیر لوله میکروسکوپ دور می‌شدند.

کخ با درست کردن خمیری از جلبک‌ها که آن را آگار- آگار می‌نامند، میکروب‌ها و باسیل‌های پرورشی درون خمیر را کم حرکت می‌کرد.

در سال ۱۸۸۲ کخ موفقترین سال زندگی پزشکی خود را که با فراز و نشیب هم همراه شد، پشت سرگذاشت.

وی در این سال رسما اعلام نمود که عامل بیماری سل را شناسایی کرده است. این یک خبر خارق‌العاده بود که به سرعت در تمامی جهان پخش گردید.

سل یک بیماری معمولی نبود. به آن طاعون سپید می‌گفتند و مسبب ۲۰ درصد از کل مرگ و میرها در اروپا بود که بیشتر نیز گریبان جوانترها را می‌گرفت و درمان هم نداشت، زیرا که علت را نمی‌شناختند.

با کشف باسیل کخ، اکنون مشخص گشته بود که این بیماری از کجا می‌آید و چرا بیشتر در محله‌های پرجمعیت و کم درآمد یافت می‌شود و نیز چگونه می‌توان از گسترش آن جلوگیری نمود.

در سال ۱۸۸۳ کخ به همراه یک تیم پزشکی از فرانسه در مصر به مبارزه با وبا برخاست و در آنجا باکتری "ویبریو" را که عامل اصلی بیماری وبا می‌باشد، دوباره شناسایی کرد.

در سال ۱۸۸۵ کخ به درجه استادی دانشگاه برلین نایل گشت

هشت سال پس از کشف عامل بیماری سل، کخ دچار اشتباهی در امر عرضه داروی معالجه این بیماری گردید.

ماجرا به این صورت بود که در اوت سال ۱۸۹۰ قرار بود که پنج هزار نفر از پزشکان و پژوهشگران در رشته پزشکی از چهل کشور جهان، به مناسبت دهمین کنگره بین‌المللی پزشکی گردهم آیند. کشور آلمان به عنوان میزبان این گردهمایی کوشش فراوان داشت که خود را موفق و مسلط به فن نشان دهد.

رابرت کخ نیز به عنوان یکی از سه سخنگوی اصلی کنگره برگزیده شده بود. مشخص نیست که آیا کخ تحت تاثیر فشارهای تبلیغاتی بود یا اینکه بنا به انگیزه‌های شخصی در این کنگره دارویی برای معالجه و پیشگیری بیماری سل به شرکت کنندگان در کنگره معرفی کرد.

این دارو گرچه پیش از آن به مدت کوتاهی بر روی خود کخ و برخی دیگر از همکارانش آزمایش شده بود، ولی این آزمایش‌ها به نتایج قطعی نرسیده بودند. پخش این خبر هزاران نفر بیمار را از سراسر اروپا بسوی برلین روانه ساخت. همگی امید داشتند که بهبود یابند. بیمارستان‌های برلین پر شده بودند و هتل‌های برلین نیز مملو از بیماران بود، به صورتی که امر مداوا در خود هتل‌ها انجام می‌گرفت.

اما دارو چیزی را که از آن انتظار می‌رفت، انجام نداد و کخ که تحت فشار عمومی قرار گرفته بود از ترس مردم خشمگین به همراه همسرش آلمان را به مقصد مصر ترک نمود. این آغاز سفرهای زیادی به مناطق مختلفی در جهان بود که در آنها کخ پیوسته در شکار میکروب‌ها و باسیل‌ها بود و به مبارزه با بیماری‌های مسری و شایع می‌پرداخت و سال‌های زیادی طول کشید.

در سال ۱۹۰۵ آکادمی نوبل با دادن جایزه پزشکی نوبل به کخ از زحمات و کارهایش در امر پزشکی قدردانی نمود.

پنج سال پس از آن در بیست و سوم ماه می سال ۱۹۱۰، کخ که بارها از دست بیماری‌های عفونی و مسری مانند مالاریا رهایی یافته بود، در سمت چپ سینه خود احساس درد کرد و دچار نفس‌تنگی شد.

وی را به بیمارستانی در بادن-بادن آلمان منتقل نمودند. در بیست و هفتم همان ماه پزشک معالجش او را در اتاق خود در برابر درب باز بالکن و نشسته بر روی صندلیش بی‌حرکت یافت. جسد کخ را بنا به وصیتش سوزاندند و خاکسترش را در ظرفی نهاده و به انستیتوی مبارزه با بیماریهای عفونی در برلین فرستادند. این ظرف را در محلی مخصوص نگاه داشتند و پس از آن نیز با انتقال آن به انستیتوی تازه‌ای که بنام خود کخ نامگذاری شد، از آن نگهداری می‌کنند

منبع: خبرگزاری ایسنا

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار