گوناگون

محاکمه ۳ دزد به اتهام قتل رفیق

پارسینه: سه مرد جوان که به اتهام ۲۵ فقره سرقت و یک جنایت بازداشت شده بودند، دیروز در حالی پای میز محاکمه ایستادند که ادعا کردند تحت فشار در پلیس آگاهی به قتل اعتراف کرده‌اند.

در جلسه رسیدگی به این پرونده که دیروز در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی توکلی و با حضور یک قاضی مستشار برگزار شد، ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند.

وی گفت: نیما، میثم و مجید که همگی ۳۰ تا ۳۲ سال دارند متهم هستند در سال ۹۳ در ۲۵ فقره سرقت از خانه شهروندان در منطقه لواسان شرکت کرده و پول میلیونی دزدیده‌اند. آن‌ها در جریان بازجویی‌ها پرده از یک جنایت نیز برداشتند و به قتل دوستشان به نام فریدون در سال ۹۲ اعتراف کردند. اکنون با توجه به مدارک موجود در پرونده برای نیما، میثم و مجید به اتهام مشارکت در قتل و ۲۵ فقره سرقت اشد مجازات می‌خواهم. برای امید ۲۸ ساله نیز که حالا با قرار وثیقه آزاد است به‌خاطر دست داشتن در یکی از سرقت‌ها تقاضای مجازات دارم.

سپس سه نفر از شکاتی که به خانه‌شان دستبرد زده شده بود یک به یک روبه‌روی قضات ایستادند و به تشریح جزئیات ماجرا پرداختند.

الهام ۴۰ ساله گفت: من ساکن منطقه لواسان هستم. به دانشگاه رفته بودم که هنگام بازگشت متوجه شدم دزدان از راه بالکن وارد خانه‌ام شده و یک کیلو طلایی را که در خانه داشتم سرقت کرده‌اند. من یک هفته بعد از این ماجرا قرار بود از پایان‌نامه دانشگاهی‌ام دفاع کنم، اما این ماجرا تاثیر بدی در روحیه‌ام گذاشت و موجب شد نتوانم دفاع خوبی از پایان‌نامه کارشناسی ارشدم داشته باشم. من از همه متهمان شکایت دارم.

دومین شاکی یک زن ۵۰ ساله بود که گفت: در غیابم دزدان از راه بالکن به خانه‌ام وارد شدند و طلا، سکه و دلار‌هایم به ارزش ۴۵ میلیون تومان را سرقت کردند. دوربین مداربسته راه‌پله‌ها تصاویری از دزدان ضبط کرده بود، اما تصاویر قابل شناسایی نبود تا این‌که دو سال بعد به من خبر رسید دزدان خانه‌ام شناسایی و دستگیر شده‌اند.

سومین شاکی حاضر در دادگاه یک مرد جوان به نام عباس بود که به دام دزدان افتاده بود. وی گفت: برای خرید به یک فروشگاه رفتم. چون کارتخوان پشت دخل مغازه قرار داشت ناچار شدم رمز عابربانکم را با صدای بلند بگویم. همان موقع دزدان در کمین نشسته بودند و رمز عابربانکم را به خاطر سپردند.

وی ادامه داد: بعد از خرید به استخر رفتم، اما وقتی از استخر بیرون آمدم متوجه شدم از کارت عابربانکم
دو و نیم میلیون تومان پول برداشت شده است. دزدان از یک دستگاه عابربانک در خیابان محلاتی پول را برداشت کرده بودند.

دوربین‌های مداربسته بیرون استخر تصاویری از دزدان را ضبط کرده بود که با تصاویر به دست آمده از خانه شاکی دیگر مطابقت داشت. به این ترتیب بود که پلیس نیما را که چند سابقه سرقت داشت بازداشت کرد. امید هم آن زمان در استخر کار می‌کرد و در این سرقت دست داشت. به همین خاطر از هر چهار متهم شکایت دارم.

شکایت مادر قربانی

سپس مادر فریدون در جایگاه، ولی دم ایستاد و درباره قتل پسرش گفت: نیمه‌شعبان در خانه مان جشن برپا بود که یکی از دوستان پسرم دنبال او آمد تا صبح با هم به ماهیگیری بروند. فریدون همراه دوستانش رفت و دیگر به خانه باز نگشت تا این‌که پلیس با ما تماس گرفت و گفت: جنازه پسرم را در سد لتیان پیدا کرده است. آن زمان پزشکی قانونی اعلام کرده بود پسرم به‌خاطر مصرف هروئین و متادون جان سپرده است. آثار جراحت‌هایی نیز روی سر و صورت پسرم نمایان بود. ما جنازه را تحویل گرفتیم و دفن کردیم. دو سال از این ماجرا گذشته بود که پلیس باردیگر با ما تماس گرفت و گفت: پسرم کشته شده و حالا قاتلان او دستگیر شده‌اند. آنجا بود که فهمیدیم نیما و دوستانش به قتل پسرم اعتراف کرده‌اند. من از آن‌ها شکایت دارم و برایشان قصاص می‌خواهم.

این زن در حالی که اشک می‌ریخت ادامه داد: قبول دارم پسرم معتاد بود، اما ده روز بود که پاک شده و قرار بود برایش به خواستگاری برویم. محال است پسرم به خاطر مصرف مواد مخدر جان سپرده باشد.

دفاعیات متهمان

سپس نیما ۳۰ ساله در جایگاه ایستاد و گفت:چون معتاد بودم ناچار شدم سرقت‌ها را گردن بگیرم. من و دوستانم فقط کارت عابربانک مرد میانسال را در استخر سرقت کردیم. اما من تحت فشار و شکنجه در پلیس آگاهی ناچار شدم به ۲۴ فقره سرقت دیگر نیز اعتراف کنم. من در آن زمان شرایط روحی بدی داشتم. فریدون دوستم بود و وقتی جان سپرد در تمام مراسم ختم او شرکت کردم. آنجا از خانواده‌اش شنیدم وقتی جنازه او را تحویل گرفته‌اند آثار زخم و کبودی روی صورتش نمایان بود. من به همین دلیل ناچار شدم اعتراف کنم با دوستانم فریدون را کشته‌ایم. من به دروغ گفتم، چون طلا‌های سرقتی را به فریدون سپرده بودم و او طلا‌ها را به ما پس نمی‌داد، او را کشتیم.

سپس میثم ۳۲ ساله به دفاع پرداخت و گفت: ما تحت فشار روحی به قتل فریدون اعتراف کردیم. وقتی در پلیس آگاهی با نیما روبه‌رو شدم به من گفت: بهتر است برای خلاص شدن از این وضعیت به دروغ قتل فریدون را گردن بگیریم. من هم ناچار شدم حرف‌های نیما را تائید کنم. ولی باور کنید وقتی فریدون کشته شد من به جرم سرقت در زندان بودم.

مجید نیز حرف‌های میثم را تائید کرد و منکر دست‌داشتن در قتل شد. وی گفت: من با همدستی نیما، میثم و امید کارت عابربانک مرد میانسال را از داخل استخر دزدیدم و دو و نیم میلیون تومان از آن برداشت کردیم، اما من نمی‌دانستم فریدون کشته شده است.

سپس امید که حالا با قرار وثیقه آزاد است رو به روی قضات ایستاد و گفت:من هیچ جرمی مرتکب نشده ام. چون در استخر کار می‌کردم، به عنوان شاهد به پلیس آگاهی احضار شدم. آنجا بود که نیما حرف‌های عجیبی را مطرح کرد. او به دروغ گفت: من در سرقت عابربانک دست داشته‌ام. ولی باور کنید من بی‌گناهم.

• در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند. هشت ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۰۸

محاکمه ۳ دزد به اتهام قتل رفیق
سه مرد جوان که به اتهام ۲۵ فقره سرقت و یک جنایت بازداشت شده بودند، دیروز در حالی پای میز محاکمه ایستادند که ادعا کردند تحت فشار در پلیس آگاهی به قتل اعتراف کرده‌اند.

به گزارش جام‌جم، در جلسه رسیدگی به این پرونده که دیروز در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی توکلی و با حضور یک قاضی مستشار برگزار شد، ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند.
وی گفت: نیما، میثم و مجید که همگی ۳۰ تا ۳۲ سال دارند متهم هستند در سال ۹۳ در ۲۵ فقره سرقت از خانه شهروندان در منطقه لواسان شرکت کرده و پول میلیونی دزدیده‌اند. آن‌ها در جریان بازجویی‌ها پرده از یک جنایت نیز برداشتند و به قتل دوستشان به نام فریدون در سال ۹۲ اعتراف کردند. اکنون با توجه به مدارک موجود در پرونده برای نیما، میثم و مجید به اتهام مشارکت در قتل و ۲۵ فقره سرقت اشد مجازات می‌خواهم. برای امید ۲۸ ساله نیز که حالا با قرار وثیقه آزاد است به‌خاطر دست داشتن در یکی از سرقت‌ها تقاضای مجازات دارم.
سپس سه نفر از شکاتی که به خانه‌شان دستبرد زده شده بود یک به یک روبه‌روی قضات ایستادند و به تشریح جزئیات ماجرا پرداختند.
الهام ۴۰ ساله گفت: من ساکن منطقه لواسان هستم. به دانشگاه رفته بودم که هنگام بازگشت متوجه شدم دزدان از راه بالکن وارد خانه‌ام شده و یک کیلو طلایی را که در خانه داشتم سرقت کرده‌اند. من یک هفته بعد از این ماجرا قرار بود از پایان‌نامه دانشگاهی‌ام دفاع کنم، اما این ماجرا تاثیر بدی در روحیه‌ام گذاشت و موجب شد نتوانم دفاع خوبی از پایان‌نامه کارشناسی ارشدم داشته باشم. من از همه متهمان شکایت دارم.
دومین شاکی یک زن ۵۰ ساله بود که گفت: در غیابم دزدان از راه بالکن به خانه‌ام وارد شدند و طلا، سکه و دلار‌هایم به ارزش ۴۵ میلیون تومان را سرقت کردند. دوربین مداربسته راه‌پله‌ها تصاویری از دزدان ضبط کرده بود، اما تصاویر قابل شناسایی نبود تا این‌که دو سال بعد به من خبر رسید دزدان خانه‌ام شناسایی و دستگیر شده‌اند.
سومین شاکی حاضر در دادگاه یک مرد جوان به نام عباس بود که به دام دزدان افتاده بود. وی گفت: برای خرید به یک فروشگاه رفتم. چون کارتخوان پشت دخل مغازه قرار داشت ناچار شدم رمز عابربانکم را با صدای بلند بگویم. همان موقع دزدان در کمین نشسته بودند و رمز عابربانکم را به خاطر سپردند.
وی ادامه داد: بعد از خرید به استخر رفتم، اما وقتی از استخر بیرون آمدم متوجه شدم از کارت عابربانکم
دو و نیم میلیون تومان پول برداشت شده است. دزدان از یک دستگاه عابربانک در خیابان محلاتی پول را برداشت کرده بودند.
دوربین‌های مداربسته بیرون استخر تصاویری از دزدان را ضبط کرده بود که با تصاویر به دست آمده از خانه شاکی دیگر مطابقت داشت. به این ترتیب بود که پلیس نیما را که چند سابقه سرقت داشت بازداشت کرد. امید هم آن زمان در استخر کار می‌کرد و در این سرقت دست داشت. به همین خاطر از هر چهار متهم شکایت دارم.
شکایت مادر قربانی
سپس مادر فریدون در جایگاه، ولی دم ایستاد و درباره قتل پسرش گفت: نیمه‌شعبان در خانه مان جشن برپا بود که یکی از دوستان پسرم دنبال او آمد تا صبح با هم به ماهیگیری بروند. فریدون همراه دوستانش رفت و دیگر به خانه باز نگشت تا این‌که پلیس با ما تماس گرفت و گفت: جنازه پسرم را در سد لتیان پیدا کرده است. آن زمان پزشکی قانونی اعلام کرده بود پسرم به‌خاطر مصرف هروئین و متادون جان سپرده است. آثار جراحت‌هایی نیز روی سر و صورت پسرم نمایان بود. ما جنازه را تحویل گرفتیم و دفن کردیم. دو سال از این ماجرا گذشته بود که پلیس باردیگر با ما تماس گرفت و گفت: پسرم کشته شده و حالا قاتلان او دستگیر شده‌اند. آنجا بود که فهمیدیم نیما و دوستانش به قتل پسرم اعتراف کرده‌اند. من از آن‌ها شکایت دارم و برایشان قصاص می‌خواهم.
این زن در حالی که اشک می‌ریخت ادامه داد: قبول دارم پسرم معتاد بود، اما ده روز بود که پاک شده و قرار بود برایش به خواستگاری برویم. محال است پسرم به خاطر مصرف مواد مخدر جان سپرده باشد.
دفاعیات متهمان
سپس نیما ۳۰ ساله در جایگاه ایستاد و گفت:چون معتاد بودم ناچار شدم سرقت‌ها را گردن بگیرم. من و دوستانم فقط کارت عابربانک مرد میانسال را در استخر سرقت کردیم. اما من تحت فشار و شکنجه در پلیس آگاهی ناچار شدم به ۲۴ فقره سرقت دیگر نیز اعتراف کنم. من در آن زمان شرایط روحی بدی داشتم. فریدون دوستم بود و وقتی جان سپرد در تمام مراسم ختم او شرکت کردم. آنجا از خانواده‌اش شنیدم وقتی جنازه او را تحویل گرفته‌اند آثار زخم و کبودی روی صورتش نمایان بود. من به همین دلیل ناچار شدم اعتراف کنم با دوستانم فریدون را کشته‌ایم. من به دروغ گفتم، چون طلا‌های سرقتی را به فریدون سپرده بودم و او طلا‌ها را به ما پس نمی‌داد، او را کشتیم.
سپس میثم ۳۲ ساله به دفاع پرداخت و گفت: ما تحت فشار روحی به قتل فریدون اعتراف کردیم. وقتی در پلیس آگاهی با نیما روبه‌رو شدم به من گفت: بهتر است برای خلاص شدن از این وضعیت به دروغ قتل فریدون را گردن بگیریم. من هم ناچار شدم حرف‌های نیما را تائید کنم. ولی باور کنید وقتی فریدون کشته شد من به جرم سرقت در زندان بودم.
مجید نیز حرف‌های میثم را تائید کرد و منکر دست‌داشتن در قتل شد. وی گفت: من با همدستی نیما، میثم و امید کارت عابربانک مرد میانسال را از داخل استخر دزدیدم و دو و نیم میلیون تومان از آن برداشت کردیم، اما من نمی‌دانستم فریدون کشته شده است.
سپس امید که حالا با قرار وثیقه آزاد است رو به روی قضات ایستاد و گفت:من هیچ جرمی مرتکب نشده ام. چون در استخر کار می‌کردم، به عنوان شاهد به پلیس آگاهی احضار شدم. آنجا بود که نیما حرف‌های عجیبی را مطرح کرد. او به دروغ گفت: من در سرقت عابربانک دست داشته‌ام. ولی باور کنید من بی‌گناهم.
در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.

منبع: جام جم

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار