گوناگون

کتاب آلیس در سرزمین عجایب؛ سفری خیالی برای فرار از روزمرگی‌ها

کتاب آلیس در سرزمین عجایب؛ سفری خیالی برای فرار از روزمرگی‌ها

پارسینه: «کتاب آلیس در سرزمین عجایب» کتابی است فانتزی و تخیلی که در طول سال‌ها بسیار پرفروش بوده است. داستان‌ها و وقایع این کتاب، انگار که در سرزمینی دوردست و خیالی اتفاق بیفتند، شبیه خواب و رؤیا هستند و مخاطب را میان رؤیا‌هایی شیرین و گاه اتفاق‌هایی تلخ و ترسناک و هیجان‌انگیز، با خود همراه می‌کنند.

شناسنامه‌ی کتاب

عنوان اصلی کتاب: Alice's Adventures in Wonderland
عنوان کتاب به فارسی: آلیس در سرزمین عجایب

نویسنده: لوییس کارول

تعداد صفحات: ۱۴۹

درباره‌ی کتاب

«کتاب آلیس در سرزمین عجایب» کتابی است فانتزی و تخیلی که در طول سال‌ها بسیار پرفروش بوده است. داستان‌ها و وقایع این کتاب، انگار که در سرزمینی دوردست و خیالی اتفاق بیفتند، شبیه خواب و رؤیا هستند و مخاطب را میان رؤیا‌هایی شیرین و گاه اتفاق‌هایی تلخ و ترسناک و هیجان‌انگیز، با خود همراه می‌کنند.


کتاب آلیس در سرزمین عجایب را در کودکی خواندم یا بهتر است بگویم کتاب را برایم خواندند. البته آن روز‌ها شیرینی‌اش به‌اندازه‌ی بزرگسالی به جانم گره نخورد. کتاب پر از عکس و تصویر‌های رنگارنگ بود، اما آلیس در سرزمین عجایبِ روز‌های کودکی‌ام کوتاه بود و داستان، چند صفحه‌ای بیشتر دوام نیاورد. بعد‌ها که در بزرگسالی نسخه‌ی کامل کتاب را خواندم، حسرت به دلم نشست که چه رؤیاپردازی‌های کودکانه‌ای از کَفم رفت و بار‌ها از خودم پرسیدم: ناشر کتاب کودکی‌هایم با چه منطق و سلیقه‌ای داستان بلند آلیس را کوتاه کرده بود؟ بگذریم…

داستان از کم‌حوصلگی دخترکوچولوی کنجکاو قصه شروع می‌شود. آلیس و خواهرش برای تفریح و فراغت کنار رودخانه نشسته‌اند. خواهر بزرگ‌تر آلیس، مشغول خواندن کتاب است و همین موضوع حوصله‌ی دختر کوچک قصه را سرمی‌برد. آلیسِ خسته و بی‌حوصله با خودش می‌گوید: چه کتاب کسل‌کننده‌ای. هیچ عکسی ندارد این کتاب… کتابی که هیچ عکس و گفت‌وگویی ندارد به چه دردی می‌خورد؟ همزمان با عبور این جمله‌ها از ذهنش، خرگوشی سفید که جلیقه پوشیده و ساعت جیبی‌اش را نگاه می‌کند، از کنار آلیس و خواهرش عبور می‌کند و این سرآغازی برای ماجرای عجیب و غریب «کتاب آلیس در سرزمین عجایب» است.

دخترک که انگار اراده‌ای از خود ندارد، دنبال خرگوش سفید و متفاوت قصه دوان می‌شود و از این لحظه به بعد ماجرا‌های هیجان انگیز داستان، پشت سرهم رقم می‌خورند.

خرگوش به لانه‌اش می‌رود و آلیس هم از پی او، بی آنکه بداند به کجا قدم می‌گذارد، وارد سرزمین عجایب می‌شود. سرزمینی که آلیس با نوشیدن از بطری جادویی، کوچک و بزرگ می‌شود. با یک‌بار نوشیدن از بطری جادویی، به‌قدری کوچک می‌شود که قدرت انجام هیچ‌کاری را ندارد و دیگربار، وقتی خرگوش او را با خدمتکارش اشتباه می‌گیرد و به او می‌گوید: به خانه‌ام برو و دستکش و بادبزنم را بیاور، از بطری جادویی کنار آینه‌ی خانه خرگوش می‌نوشد و آن‌قدر بزرگ می‌شود که تمام فضای خانه را اِشغال می‌کند.

از آن لحظه به بعد، آلیس با چالشی به‌نام تنهایی مواجه می‌شود؛ آلیس در سرزمین عجایب تنهاست و همه‌چیز برایش تعجب برانگیز است. چون از سرزمینی واقعی و حقیقی آمده؛ اهالی سرزمین عجایب، اما هیچ چیز برایشان عجیب و غریب نیست. مسابقه می‌دهند بدون اینکه برنده بودن یا پایان مسابقه برایشان اهمیت داشته باشند. کرم‌های ابریشم در سرزمین عجایب، قلیان می‌کشند و مهم‌تر از همه موجودات این سرزمین به زبان آدمیان صحبت می‌کنند. اینکه چه اتفاق‌هایی در سرزمین خیالی عجایب برای آلیس می‌افتد و دخترک کنجکاو قصه پس از ورود به لانه‌ی خرگوش و نوشیدن از بطری جادویی، چه ماجرا‌هایی را پشت سر می‌گذارد، روایتی خواندنی در کتاب است. آن‌قدر خواندنی و دوست‌داشتنی که هنگام خواندن کتاب آلیس در سرزمین عجایب آرزو می‌کنید کاش شما به‌جای آلیس به سرزمین عجایب قدم گذاشته بودید.

جالب است بدانید، تیم برتون، کارگردان آمریکایی، از دنیای متفاوت سرزمین عجایب و محبوبیت کتاب آلیس الهام گرفت و سال ۲۰۱۰ فیلم سینمایی آلیس در سرزمین عجایب را ساخت. البته فیلم سینمای آلیس در سرزمین عجایب تفاوت‌های کوچکی با کتابش دارد، اما خمیرمایه‌ی هر دو داستان یکی است.
آیا این کتاب برای شماست؟

کتاب در شناسنامه برای کودکان ثبت شده است. اما آلیس در سرزمین عجایب مناسب تمام کسانی است که از خواندن فانتزی و داستان‌های تخیلی لذت می‌برند و با خواندن قصه‌هایی با این مضمون، پابه‌پای شخصیت اول داستان در پیچ و تاب قصه‌های فانتزی رها می‌شوند و از خواندن لذت می‌برند. آلیس در سرزمین عجایب یکی از کتاب‌هایی است که می‌توان خواندن آن را برای هر سن و هر گروهی تجویز کرد. درست مثل کتاب شازده کوچولو.
بخشی از کتاب

کرم ابریشم و آلیس مدتی در سکوت یکدیگر را برانداز کردند تا بالاخره کرم نیِ قلیان را از دهان در آورد و بی‌حال و خواب آلود رو کرد به آلیس. «تو کی هستی؟»

شروع دلگرم کننده‌ای برای گفتگو نبود. آلیس مِن و مِن کرد که «راستش… درست نمی‌دانم قربان. یعنی نمی‌دانم الان کی هستم. یعنی… فقط می‌دانم صبح که بیدار شدم کی بودم. ولی از صبح تا حالا چند بار عوض شده‌ام.»

کرم ابریشم عبوس گفت: «منظور خودت را توضیح بده.»

متأسفم قربان، ولی نمی‌توانم منظور خودم را توضیح بدهم چون…، چون من خودم نیستم. می‌فهمید؟»

«نمی فهمم.»

«ببخشید که نمی‌توانم بیشتر توضیح بدهم.» سعی داشت مؤدب باشد. «از قضا خودم هم نمی‌فهمم. این همه عوض شدن در یک روز گیج کننده‌ست.»

کرم ابریشم گفت: «نیست.»
منبع: چطور

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار