آشنا: روحانی، سیاستمداری با شتاب پایین است
پارسینه: «آقای روحانی هر جا با فساد مواجه شده برخورد کرده. البته قبول دارم که شتابش کلا کم است. همه کسانی که با آقای روحانی کار کردهاند میدانند که شتاب ایشان پایین است. ما کسی را انتخاب کردهایم که شتابش کم است. این ویژگی آقای روحانی است. ما ضعفها و قوتها را جمع زدیم و به ایشان رای دادیم.»
گزیدههایی از گفتوگوی حسامالدین آشنا، مشاور رئیسجمهور، را با شماره ۵۵ ماهنامه اندیشه پویا با هم میخوانیم:
- به هیچ وجه معتقد نیستم که صدای آقای جهانگیری یا صدای اصلاحطلبان در دولت خاموش شده. از نظر من، بلندترین صدا، بعد از آقای رئیسجمهور در دولت، صدای آقای جهانگیری است. این طور نیست که اگر ایشان در قاب دوربین بود، یعنی حضور دارد و اگر نبود یعنی حضور ندارد.
- آقای جهانگیری فرمودند که من حق تعویض منشیام را هم ندارم، اما باید صریحا از آقای جهانگیری پرسیده شود که اگر شما نمیتوانید او را عوض کنید، ناشی از چه چیزی است؟ ناشی این است که رئیسجمهور شما را محدود کرده، یا نه، شما میخواهید منشی بازنشسته را حفظ کنید؛ حالآنکه مجبور هستید او را عوض کنید.
- بخش مهمی از نقدها به آقای واعظی، ایرادهایی است که میخواهند به رئیسجمهور بگیرند، اما به ایشان میگیرند. اینها با آقای روحانی مسئله دارند و، چون آقای واعظی سپر آقای روحانی است، به او حمله میکنند.
- حرف آقای نیلی این بوده که به توصیههای من عمل نشده. دیگرانی هم میگویند اگر مشکلی داریم، به خاطر عمل به توصیههای شماست.
- حرف آقای نیلی این بود که کارها را بدهید خودم اجرا کنم. صریح با هم صحبت میکنیم. آقای نیلی از نظریهپردازی خسته شده بود. از توصیهکردن و مشورت دادن خسته شده بود. وقتی شما فکر میکنید راه حل این مشکل را بلد هستید و میتوانید آن مشکل را حل کنید، میخواهید کار را دست شما بدهند تا خودتان حلش کنید.
- من هم معتقدم که اگر آقای روحانی بخواهد با همین فرمان ادامه دهد، میراث بزرگی از خودش باقی نمیگذارد. این را میتوانم بگویم که آقای روحانی احتیاج دارد در یک لحظه تاریخی، دنده معکوس بکشد و قدرت موتور خودش را افزایش دهد تا از این سختیها عبور کند.
- در جلسه تصمیمگیری برای دلار ۴۲۰۰ تومانی حضور داشتم. وقتی اوضاع سخت میشود هیچکس مسئولیت تصمیمش را قبول نمیکند. رئیسجمهور اعلام کرد که میخواهیم در یک جلسه، در مورد وضعیت نرخ ارز که بالا میرود بحث کنیم. قبل از آن جلسه آقای جهانگیری جلسات متعددی برگزار کرده بودند و آن جلسه نهایی اساسا به درخواست آقای جهانگیری تشکیل شد. آقای جهانگیری در آن جلسه گزارشی از جلسات قبلی خودشان با تیم اقتصادی دولت و بیرون دولت ارائه کردند که خلاصهاش این سه نکته بود بود:
یک- ما دیگر امکان این را که دلار را روی ۳۵۰۰ نگهداریم، نداریم.
دو- چارهای نیست جز این که به سمت تکنرخیکردن ارز برویم.
سه- غیر از این نرخ، هر دلاری که هست را باید قاچاق تلقی کنیم. آقای روحانی به تکتک اعضای آن جلسه نگاه کرد و پرسید: این جمعبندی همه شماست؟ گفتند: بله. ایشان در آن جلسه گفتند من با این جمعبندی صد درصد مخالف هستم، اما اگر همه شما موافق هستید و این را تنها راه نجات کشور میدانید، من به مثابه «اکل میته» با این پیشنهاد موافقت میکنم.
- صحبت شد که چه کسی تصمیم ارزی را بگوید؟ آقای جهانگیری گفتند من باید این را اعلام کنم. بالای سر آقای جهانگیری رفتم و گفتم اگر شما این را اعلام کنید، باید همه حیثیت سیاسی خودتان را پای این کار بگذارید آقای جهانگیری. گفتم که اگر شما این را اعلام کنید، باید تا آخرش جوابگوی این تصمیم باشید. گفتم که آقای جهانگیری آیا شما این آمادگی را دارید؟ ایشان گفت: من مسئولیت دارم و باید این کار را من انجام دهم.
- جمعبندی آقای روحانی احتمالا این است که ما بیشتر از تحول به ثبات نیاز داریم. شوکهایی که به کشور وارد شده، از شوک دی ماهِ پارسال تا شوک ترامپ و شوک تحریم و شوک سوریه و مسئله سعودی فکر میکنم رییسجمهور را به این جمعبندی رسانده که بقا از ارتقا، و ثبات از تحول، مهمتر است. استراتژی آقای روحانی در شرایط فعلی ایجاد وفاق حداکثری میان مسئولین است.
- این که آقای کرباسچی از آقای روحانی خیلی تعریف بکند کافی است که آقای روحانی یک انتصاب را به توصیه ایشان انجام دهد. اگر آن انتصاب را انجام دهد کاملا بیدار است و اگر آن انتصاب را انجام ندهد، در خواب غفلت است. این هشدارهای کنشگران سیاسی را زیاد جدی نگیرید.
- ما هشدار میدهیم، اما راهحلمان چیست. آقای حجاریان و آقای عبدی و دوستان دیگر مدام میگویند که شما دارید سرمایه اجتماعیتان را از دست میدهید، اما نمیگویند که چه کار کنیم که سرمایه اجتماعی از دست نرود.
- آقای روحانی هر جا با فساد مواجه شده برخورد کرده. البته قبول دارم که شتابش کلا کم است. همه کسانی که با آقای روحانی کار کردهاند میدانند که شتاب ایشان پایین است. ما کسی را انتخاب کردهایم که شتابش کم است. این ویژگی آقای روحانی است. ما ضعفها و قوتها را جمع زدیم و به ایشان رای دادیم.
- به هیچ وجه معتقد نیستم که صدای آقای جهانگیری یا صدای اصلاحطلبان در دولت خاموش شده. از نظر من، بلندترین صدا، بعد از آقای رئیسجمهور در دولت، صدای آقای جهانگیری است. این طور نیست که اگر ایشان در قاب دوربین بود، یعنی حضور دارد و اگر نبود یعنی حضور ندارد.
- آقای جهانگیری فرمودند که من حق تعویض منشیام را هم ندارم، اما باید صریحا از آقای جهانگیری پرسیده شود که اگر شما نمیتوانید او را عوض کنید، ناشی از چه چیزی است؟ ناشی این است که رئیسجمهور شما را محدود کرده، یا نه، شما میخواهید منشی بازنشسته را حفظ کنید؛ حالآنکه مجبور هستید او را عوض کنید.
- بخش مهمی از نقدها به آقای واعظی، ایرادهایی است که میخواهند به رئیسجمهور بگیرند، اما به ایشان میگیرند. اینها با آقای روحانی مسئله دارند و، چون آقای واعظی سپر آقای روحانی است، به او حمله میکنند.
- حرف آقای نیلی این بوده که به توصیههای من عمل نشده. دیگرانی هم میگویند اگر مشکلی داریم، به خاطر عمل به توصیههای شماست.
- حرف آقای نیلی این بود که کارها را بدهید خودم اجرا کنم. صریح با هم صحبت میکنیم. آقای نیلی از نظریهپردازی خسته شده بود. از توصیهکردن و مشورت دادن خسته شده بود. وقتی شما فکر میکنید راه حل این مشکل را بلد هستید و میتوانید آن مشکل را حل کنید، میخواهید کار را دست شما بدهند تا خودتان حلش کنید.
- من هم معتقدم که اگر آقای روحانی بخواهد با همین فرمان ادامه دهد، میراث بزرگی از خودش باقی نمیگذارد. این را میتوانم بگویم که آقای روحانی احتیاج دارد در یک لحظه تاریخی، دنده معکوس بکشد و قدرت موتور خودش را افزایش دهد تا از این سختیها عبور کند.
- در جلسه تصمیمگیری برای دلار ۴۲۰۰ تومانی حضور داشتم. وقتی اوضاع سخت میشود هیچکس مسئولیت تصمیمش را قبول نمیکند. رئیسجمهور اعلام کرد که میخواهیم در یک جلسه، در مورد وضعیت نرخ ارز که بالا میرود بحث کنیم. قبل از آن جلسه آقای جهانگیری جلسات متعددی برگزار کرده بودند و آن جلسه نهایی اساسا به درخواست آقای جهانگیری تشکیل شد. آقای جهانگیری در آن جلسه گزارشی از جلسات قبلی خودشان با تیم اقتصادی دولت و بیرون دولت ارائه کردند که خلاصهاش این سه نکته بود بود:
یک- ما دیگر امکان این را که دلار را روی ۳۵۰۰ نگهداریم، نداریم.
دو- چارهای نیست جز این که به سمت تکنرخیکردن ارز برویم.
سه- غیر از این نرخ، هر دلاری که هست را باید قاچاق تلقی کنیم. آقای روحانی به تکتک اعضای آن جلسه نگاه کرد و پرسید: این جمعبندی همه شماست؟ گفتند: بله. ایشان در آن جلسه گفتند من با این جمعبندی صد درصد مخالف هستم، اما اگر همه شما موافق هستید و این را تنها راه نجات کشور میدانید، من به مثابه «اکل میته» با این پیشنهاد موافقت میکنم.
- صحبت شد که چه کسی تصمیم ارزی را بگوید؟ آقای جهانگیری گفتند من باید این را اعلام کنم. بالای سر آقای جهانگیری رفتم و گفتم اگر شما این را اعلام کنید، باید همه حیثیت سیاسی خودتان را پای این کار بگذارید آقای جهانگیری. گفتم که اگر شما این را اعلام کنید، باید تا آخرش جوابگوی این تصمیم باشید. گفتم که آقای جهانگیری آیا شما این آمادگی را دارید؟ ایشان گفت: من مسئولیت دارم و باید این کار را من انجام دهم.
- جمعبندی آقای روحانی احتمالا این است که ما بیشتر از تحول به ثبات نیاز داریم. شوکهایی که به کشور وارد شده، از شوک دی ماهِ پارسال تا شوک ترامپ و شوک تحریم و شوک سوریه و مسئله سعودی فکر میکنم رییسجمهور را به این جمعبندی رسانده که بقا از ارتقا، و ثبات از تحول، مهمتر است. استراتژی آقای روحانی در شرایط فعلی ایجاد وفاق حداکثری میان مسئولین است.
- این که آقای کرباسچی از آقای روحانی خیلی تعریف بکند کافی است که آقای روحانی یک انتصاب را به توصیه ایشان انجام دهد. اگر آن انتصاب را انجام دهد کاملا بیدار است و اگر آن انتصاب را انجام ندهد، در خواب غفلت است. این هشدارهای کنشگران سیاسی را زیاد جدی نگیرید.
- ما هشدار میدهیم، اما راهحلمان چیست. آقای حجاریان و آقای عبدی و دوستان دیگر مدام میگویند که شما دارید سرمایه اجتماعیتان را از دست میدهید، اما نمیگویند که چه کار کنیم که سرمایه اجتماعی از دست نرود.
- آقای روحانی هر جا با فساد مواجه شده برخورد کرده. البته قبول دارم که شتابش کلا کم است. همه کسانی که با آقای روحانی کار کردهاند میدانند که شتاب ایشان پایین است. ما کسی را انتخاب کردهایم که شتابش کم است. این ویژگی آقای روحانی است. ما ضعفها و قوتها را جمع زدیم و به ایشان رای دادیم.
ارسال نظر