سلسله حوادث خشونتبار در جامعه نشانه چیست؟
پارسینه: جامعه به خبرهای بد و خشونتبار عادت کرده است و دیگر خشونتبارترین خبرها را هم تنها برای ساعاتی میتواند نگاه شهروندان را به خود معطوف کند
پیامکهای طعنهآمیز و طنزآمیز در برخورد با اتفاقات خشن در جامعه مثال روشنی از این بیتفاوتی و عادت به خبرهای از این دست در جامعه است، اما با این حال در چند وقت اخیر شاهد اتفاقهای خشونتباری بودیم که به نظر میرسد مرزهای خشونت را جابه جا کرده و ضرورت تامل و بررسی بیشتر پدیده خشونت را پیش از پیش گوشزد میکند.
اگر چه خشونت در جامعه و اساسا جوامع بشری موضوع تازهای نیست و هر روز خبرهایی که از رواج خشونت در جامعه ما حکایت دارد که به سر تیتر رسانهها راه پیدا میکند، اما هفته گذشته شاهد خبرهای عجیبی از خشونت بودیم. خبرهایی که نشان داد خشونت را دیگر نباید فقط در قشر متوسط یا فرودست جامعه جستجو کرد، بلکه این پدیده به قشر و طبقه روسا و وزرا نیز سرایت کرده است و آنان نیز فارغ از پست، مقام، تحصیلات و شخصیت اجتماعی و سیاسی خود، تحت شرایط خاصی چاره را در اسلحهکشی و آدمکشی میدانند و دست به عملی میزنند که با وجهه سیاسی اجتماعی و شخصیت معقولی که مردم از آنان سراغ دارند فرسنگها فاصله دارد.
خبر قتل میترا استاد همسر دوم محمدعلی نجفی به دست وی و همچنین قتل محمد خرسند، امام جمعه کازرون آن هم تنها به فاصله چند روز بیانگر این واقعیت تلخ است که خشونت چتر شوم خود را تقریبا بر سر تمام مردم جامعه گسترانده است، به نحوی که هیچ طبقه یا قشری دیگر از گزند این پدیده در امان نیست و خشونت در میان تمام اقشار حتی قشر فرهیخته یا متمول نیز قربانی میگیرد.
صرفنظر از این دو اتفاق هولناک یعنی قتل میترا استاد و امام جمعه کازرون، که یکی توسط نجفی استاد برجسته دانشگاه شریف و وزیر و شهرداری خوشنام به وقوع پیوست و دومی توسط فردی به نام حمید درخشنده که به گواه رسانهها در سلامت عقل و روانش نیز تردید وجود دارد، پدیده خشونت این بار سر از میادین ورزشی درآورد و در بازی فوتبال سپاهان و پرسپولیس در جریان فینال بازیهای جام حذفی به اوج خود رسید و دهها مجروح را روانه بیمارستان کرد.
تصاویری که از حاشیههای جنجالی این بازی در فضای مجازی منتشر شده است حاکی از خشونت بیحد و حصر بین تماشاگران دو تیم است، خشونتی که برای بیننده این ذهنیت را ایجاد میکند که گویا دو طرف دعوا در حال جنگیدن در یک جنگ بین کشوری هستند و هر کدام برای حفظ تمامیت ارضی کشور متبوعشان میجنگند، نه در هواداری از تیم مورد علاقه خود!
اگر خشونت هفته گذشته را در کنار خشونتهای که هر روزه در سطح جامعه اتفاق میافتند -، اما به دلیل گمنام بودن قربانیان یا عاملان خشونت به اخبار رسانهها راه پیدا نمیکند- بگذاریم، به این نتیجه میرسیم که زنگ هشدار مسائل اجتماعی که سالهاست شنیده نشده است، اکنون تبدیل به مادر بحرانها شده است و از این آسیبهای اجتماعی بحران متولد میشود.
یک روانشناس بالینی با اشاره به قتل میترا استاد توسط شهردار پیشین تهران، از این قتل به عنوان خشونت خانگی نام برد و به همدلی گفت: خشونت خانوادگی تحت تاثیر خشونت اجتماعی است.
خشونت، خشونت تولید میکند
«سارا قاسمی» افزود: وقتی ساختار جامعه خشن است، طبیعتا خانواده هم که یکی از نهادهای جامعه است از این ساختار متاثر میشود و خانواده نیز بازتابی از ساختار خشن جامعه را نشان خواهد داد. واقعیت این است که خشونت پدیدهای است که بازتولید میشود، خشونت خانوادگی به جامعه بر میگردد و از سوی دیگری خشونت خانوادگی، هنجارهای خشن را در جامعه تقویت میکند، یعنی خشونت در خانواده و جامعه تبدیل به یک زنجیره دایرهوار میشود که دائماً همدیگر را تقویت میکنند، بنابراین جامعه که خانواده یکی از نهادهای آن است خشنتر میشود.
این روانشناس با اشاره به رابطه بین افسردگی و خشونت، به مسری بودن خشونت اشاره کرد و افزود: خشونت مانند آنفلوانزا یک اختلال به شدت مسری است که میتواند در اجتماع شایع و منتقل شود؛ بنابراین در حال حاضر که به دلیل مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و نبود چشمانداز روشن در کشور، زمینه افسردگی فراهم شده است، این افسردگی و هیجان منفی حتی آن قشری از جامعه را که از شرایط بهتر اقتصادی، اجتماعی و... به نسبت بقیه برخوردارند، نیز تهدید میکند و این افسردگی زمینهساز اعمال خشونتآمیز میشود. در واقع هر وقت جامعه دچار تشتت اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و حتی آموزشی میشود، شاهد بروز و ظهور انواع آسیبهای اجتماعی به ویژه خشونت در جامعه خواهیم بود و این یک قاعده کلی درباره پدیده خشونت در جوامع مختلف است.
قاسمی با بیان این که خشم یک حالت در انسان است که الزاما تبدیل به رفتار میشود، افزود: با توجه به این که زمینههای ایجاد خشم در کشور به وفور وجود دارد و از سوی دیگر، آمارهای جهانی نیز به عصبانی بودن مردم کشور ما صحه میگذارند، اما با این حال در جامعه کانالهای برای تخلیه خشم وجود ندارد یا حتی در صورت موجود بودن این کانالها، تنها برای یک قشر قابل استفادهاند و شرایط برای استفاده عموم مردم از آن فراهم نیست. از جمله این کانالها میتوان به استادیومهای ورزشی، پیستهای هیجانی، موتورسواری، دوچرخهسواری و ... اشاره کرد.
نسبت خشونت با نبود شادی در جامعه
شادی موضوع دیگری بود که قاسمی به آن اشاره کرد. این روانشناس گفت: جامعه شاد خشونت را تولید نمیکند، اما جوامع افسرده و سردرگریبان که از احساسات منفی لبریز است و کانالی برای تخلیه این بار منفی ندارد، خشونت خلق میکند. واقعیت این است زمینههای شادی در جامعه ما یا اصلا وجود ندارد یا بسیار اندک است.
قصه تلخ ماجرا اینجاست برخی از سازمانها و نهادها با حمایت قانون برای مراسمهای شادی مردم محدودیت ایجاد میکنند. طبیعی است این محدودیت و سرکوب شادی بهصورت افسردگی و خشونت به جامعه بازمیگردد و این گونه است که خبرهای که حاکی از اعمال خشونت است هر روز بیشتر از دیروز به گوش میرسد و فضای جامعه را ملتهبتر از قبل میکند.
قاسمی با اشاره به نقش رسانههای و فضای مجازی افزود: فضای مجازی و سریالهای سراسر خشمی که در تلویزیون نشان میدهند برافزایش خشونتها تاثیر دارد، فیلمهای خشنی که با موضوعات ناکامیهای اجتماعی مانند شرایط نامطلوب اقتصادی، تاخیر در سن ازدواج و ... پخش میشود، قطعاً زمینهساز ایجاد خشونت است.
از سوی دیگر انتشار خبرهایی از قبیل: قتل و تجاوز نیز در رشد خشونت موثر است، زیرا خشونت یادگرفتنی است! مردم رفتار و برخوردها را میبینند و به دلیل فراهم بودن شرایط، دست به خشونت میزنند..
این روانشناس با اشاره به حوادث خشونتبار هفته گذشته گفت: اتفاقات هفته گذشته نمایشی واقعی از وضعیت کنونی خشونت در جامعه است. خشونت در زیر پوست جامعه ما روز به روز بیشتر رشد میکند، اما اتفاق هفته گذشته به این دلیل که عاملان و قربانیان خشونت از عنصر شهرت برخوردار بودند، بیشتر از خبرهای دیگر از این سبک، نگاهها را به خود جلب کرد. در صورتی که مشابه اتفاق هفته گذشته هرروزه در جای جای کشور به وقوع میپیوندد، که برخی از آنان حتی اقبال این را ندارند که در رسانهای مطرح شوند.
وی تصریح کرد: حوادث و اتفاقات تلخ هفته گذشته حاوی نکات و درسهای اجتماعی زیادی است که ضرورت دارد بزرگان کشور اعم از بزرگان سیاسی، اجتماعی و علمی به آن توجه کنند و در سیاستها و برنامهریزیهای خود از آن استفاده کنند. نباید فراموش کنیم جامعهای که مسائل اجتماعی آن نادیده گرفته شود و به نوعی رها شده باشد هر خشم و اختلافی در آن میتواند تبدیل به بحران عظیمی شود.
کاهش آستانه تحمل مردم
بروز برخی از اتفاقات و خشونتها در روزهای اخیر از جمله شهادت طلبه همدانی، قتل همسر یکی از رجل سیاسی کشور و در انتها قتل امام جمعه کازرون، نگرانیهایی در جامعه و همچنین سوالهای را ایجاد کرده است که آیا فرهنگ جامعه ما که از دو نحله ایرانی و اسلامی سرچشمه میگیرد و در طول تاریخ از تهاجمهای بسیاری در امان مانده و بر دیگر فرهنگها تاثیر گذاشته، دچار اضمحلال شده است؟
اگر به قول یوراند آبراهامیان، مورخ بزرگ تاریخ معاصر ایران، نخواهیم در دام رانکله- هگلی بیفتیم و دولتها را مقصر اصلی بدانیم، ریشه این اتفاقات را که در جامعه در حال ظهور و بروز است، باید در کجا جستوجو کنیم؟
یک پژوهشگر اجتماعی و مدرس در دانشگاه دراین زمینه گفت: آنچه در جامعه ایرانی از سالها پیش مطرح شده است کاهش آستانه تحمل مردم است و ما نشانههای آن را در نزاعهای خیابانی، تصادفات رانندگی شاهد هستیم به طوری که مردم با کوچکترین تلنگری از کوره در میروند و به اعمال خشونت فیزیکی یا کلامی دست میزنند..
«روحالله مهرجو» با بیان اینکه بسیاری از افراد مشکلات اقتصادی را دلیل این امر میدانند، افزود: وقتی در میان مردم با آنان صحبت میکنیم از دغدغههایی صحبت میکنند که از کاهش قدرت خرید مردم ناشی میشود.
وی تصریح کرد: البته اگر این مساله را بپذیریم پرسشی که پیش میآید این است که چرا شاهد اسیدپاشی در اقصی نقاط کشور هستیم؟
این پژوهشگر اجتماعی با اشاره به اینکه تغییر رفتار در جامعه ایرانی را حتی میتوان در قرون گذشته نیز دید، ادامه داد: این مساله نشان میدهد که سیاست دولتها در رفتار مردم تاثیر میگذارد، اما این گذاره با توجه به اخلاق و رفتار پهلوانی و رسوخ فرهنگ عرفانی که مولانا و ابوسعید ابوالخیر از شاخصان آن است به طور کامل صدق نمیکند.
مهرجو با بیان اینکه دولت باید بتواند در حوزه فرهنگی موثر واقع شود، خاطرنشان کرد: دولت نمیتواند خود را از این مساله دور نگاه دارد و برای خود مسئولیتی در نظر نگیرد، بلکه باید نسبت به رویدادهای، چون اتفاقات اخیر واکنش مناسب را انجام دهد.
وی با بیان اینکه امروز جوامع مقهور فضای مجازی هستند، گفت: بدون تردید شبکههای اجتماعی بستری فرهنگساز هستند که هر کس زودتر به اهمیت آن پی برده و هنر استفاده از آن را بیاموزد بر جامعه نیز تاثیرگذارتر است.
این پژوهشگر اجتماعی و مدرس دانشگاه با بیان اینکه دانشگاههای ما در حوزه علوم انسانی منفعل هستند، اظهار کرد: حدود ۴۰ روز از چهلم شهادت طلبه همدانی میگذرد و ما شاهد قتل روحانی دیگری هستیم، اما دانشگاهیان در این حوزه ورود جدی نداشته و دولت نیز از آنان نخواسته که تحقیقی شایسته در این حوزه نشان دهند.
مهرجو با تاکید بر اینکه زنگ خطر خشونت در جامعه ما دیر زمانی است که به صدا درآمده است، افزود: اگر امروز بازخورد بیشتری از خشونت در جامعه میبینیم به دلیل گسترش رسانه است که در کمترین زمان ممکن رویدادها را اطلاعرسانی میکند.
وی با اشاره به اینکه کوچکترین اتفاق در جهان امروز به سرعت منتشر میشود، تصریح کرد: به همین دلیل ترویج خشونت نیز سادهتر شده است و صفحه قاتل روحانی همدانی در شبکه اجتماعی با دنبال کنندههای بسیاری مواجه میشود.
این پژوهشگر اجتماعی ادامه داد: همین گرایش به خشونت باید مورد ارزیابی قرار بگیرد و دلایل آن مشخص شود. مهرجو خاطرنشان کرد: بی تردید دانشگاهیان باید هرچه سریعتر راهکارهای خود را برای حل این معضل به دولت و مجلس ارائه دهند.
منبع: سلامت نیوز
اگر چه خشونت در جامعه و اساسا جوامع بشری موضوع تازهای نیست و هر روز خبرهایی که از رواج خشونت در جامعه ما حکایت دارد که به سر تیتر رسانهها راه پیدا میکند، اما هفته گذشته شاهد خبرهای عجیبی از خشونت بودیم. خبرهایی که نشان داد خشونت را دیگر نباید فقط در قشر متوسط یا فرودست جامعه جستجو کرد، بلکه این پدیده به قشر و طبقه روسا و وزرا نیز سرایت کرده است و آنان نیز فارغ از پست، مقام، تحصیلات و شخصیت اجتماعی و سیاسی خود، تحت شرایط خاصی چاره را در اسلحهکشی و آدمکشی میدانند و دست به عملی میزنند که با وجهه سیاسی اجتماعی و شخصیت معقولی که مردم از آنان سراغ دارند فرسنگها فاصله دارد.
خبر قتل میترا استاد همسر دوم محمدعلی نجفی به دست وی و همچنین قتل محمد خرسند، امام جمعه کازرون آن هم تنها به فاصله چند روز بیانگر این واقعیت تلخ است که خشونت چتر شوم خود را تقریبا بر سر تمام مردم جامعه گسترانده است، به نحوی که هیچ طبقه یا قشری دیگر از گزند این پدیده در امان نیست و خشونت در میان تمام اقشار حتی قشر فرهیخته یا متمول نیز قربانی میگیرد.
صرفنظر از این دو اتفاق هولناک یعنی قتل میترا استاد و امام جمعه کازرون، که یکی توسط نجفی استاد برجسته دانشگاه شریف و وزیر و شهرداری خوشنام به وقوع پیوست و دومی توسط فردی به نام حمید درخشنده که به گواه رسانهها در سلامت عقل و روانش نیز تردید وجود دارد، پدیده خشونت این بار سر از میادین ورزشی درآورد و در بازی فوتبال سپاهان و پرسپولیس در جریان فینال بازیهای جام حذفی به اوج خود رسید و دهها مجروح را روانه بیمارستان کرد.
تصاویری که از حاشیههای جنجالی این بازی در فضای مجازی منتشر شده است حاکی از خشونت بیحد و حصر بین تماشاگران دو تیم است، خشونتی که برای بیننده این ذهنیت را ایجاد میکند که گویا دو طرف دعوا در حال جنگیدن در یک جنگ بین کشوری هستند و هر کدام برای حفظ تمامیت ارضی کشور متبوعشان میجنگند، نه در هواداری از تیم مورد علاقه خود!
اگر خشونت هفته گذشته را در کنار خشونتهای که هر روزه در سطح جامعه اتفاق میافتند -، اما به دلیل گمنام بودن قربانیان یا عاملان خشونت به اخبار رسانهها راه پیدا نمیکند- بگذاریم، به این نتیجه میرسیم که زنگ هشدار مسائل اجتماعی که سالهاست شنیده نشده است، اکنون تبدیل به مادر بحرانها شده است و از این آسیبهای اجتماعی بحران متولد میشود.
یک روانشناس بالینی با اشاره به قتل میترا استاد توسط شهردار پیشین تهران، از این قتل به عنوان خشونت خانگی نام برد و به همدلی گفت: خشونت خانوادگی تحت تاثیر خشونت اجتماعی است.
خشونت، خشونت تولید میکند
«سارا قاسمی» افزود: وقتی ساختار جامعه خشن است، طبیعتا خانواده هم که یکی از نهادهای جامعه است از این ساختار متاثر میشود و خانواده نیز بازتابی از ساختار خشن جامعه را نشان خواهد داد. واقعیت این است که خشونت پدیدهای است که بازتولید میشود، خشونت خانوادگی به جامعه بر میگردد و از سوی دیگری خشونت خانوادگی، هنجارهای خشن را در جامعه تقویت میکند، یعنی خشونت در خانواده و جامعه تبدیل به یک زنجیره دایرهوار میشود که دائماً همدیگر را تقویت میکنند، بنابراین جامعه که خانواده یکی از نهادهای آن است خشنتر میشود.
این روانشناس با اشاره به رابطه بین افسردگی و خشونت، به مسری بودن خشونت اشاره کرد و افزود: خشونت مانند آنفلوانزا یک اختلال به شدت مسری است که میتواند در اجتماع شایع و منتقل شود؛ بنابراین در حال حاضر که به دلیل مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و نبود چشمانداز روشن در کشور، زمینه افسردگی فراهم شده است، این افسردگی و هیجان منفی حتی آن قشری از جامعه را که از شرایط بهتر اقتصادی، اجتماعی و... به نسبت بقیه برخوردارند، نیز تهدید میکند و این افسردگی زمینهساز اعمال خشونتآمیز میشود. در واقع هر وقت جامعه دچار تشتت اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و حتی آموزشی میشود، شاهد بروز و ظهور انواع آسیبهای اجتماعی به ویژه خشونت در جامعه خواهیم بود و این یک قاعده کلی درباره پدیده خشونت در جوامع مختلف است.
قاسمی با بیان این که خشم یک حالت در انسان است که الزاما تبدیل به رفتار میشود، افزود: با توجه به این که زمینههای ایجاد خشم در کشور به وفور وجود دارد و از سوی دیگر، آمارهای جهانی نیز به عصبانی بودن مردم کشور ما صحه میگذارند، اما با این حال در جامعه کانالهای برای تخلیه خشم وجود ندارد یا حتی در صورت موجود بودن این کانالها، تنها برای یک قشر قابل استفادهاند و شرایط برای استفاده عموم مردم از آن فراهم نیست. از جمله این کانالها میتوان به استادیومهای ورزشی، پیستهای هیجانی، موتورسواری، دوچرخهسواری و ... اشاره کرد.
نسبت خشونت با نبود شادی در جامعه
شادی موضوع دیگری بود که قاسمی به آن اشاره کرد. این روانشناس گفت: جامعه شاد خشونت را تولید نمیکند، اما جوامع افسرده و سردرگریبان که از احساسات منفی لبریز است و کانالی برای تخلیه این بار منفی ندارد، خشونت خلق میکند. واقعیت این است زمینههای شادی در جامعه ما یا اصلا وجود ندارد یا بسیار اندک است.
قصه تلخ ماجرا اینجاست برخی از سازمانها و نهادها با حمایت قانون برای مراسمهای شادی مردم محدودیت ایجاد میکنند. طبیعی است این محدودیت و سرکوب شادی بهصورت افسردگی و خشونت به جامعه بازمیگردد و این گونه است که خبرهای که حاکی از اعمال خشونت است هر روز بیشتر از دیروز به گوش میرسد و فضای جامعه را ملتهبتر از قبل میکند.
قاسمی با اشاره به نقش رسانههای و فضای مجازی افزود: فضای مجازی و سریالهای سراسر خشمی که در تلویزیون نشان میدهند برافزایش خشونتها تاثیر دارد، فیلمهای خشنی که با موضوعات ناکامیهای اجتماعی مانند شرایط نامطلوب اقتصادی، تاخیر در سن ازدواج و ... پخش میشود، قطعاً زمینهساز ایجاد خشونت است.
از سوی دیگر انتشار خبرهایی از قبیل: قتل و تجاوز نیز در رشد خشونت موثر است، زیرا خشونت یادگرفتنی است! مردم رفتار و برخوردها را میبینند و به دلیل فراهم بودن شرایط، دست به خشونت میزنند..
این روانشناس با اشاره به حوادث خشونتبار هفته گذشته گفت: اتفاقات هفته گذشته نمایشی واقعی از وضعیت کنونی خشونت در جامعه است. خشونت در زیر پوست جامعه ما روز به روز بیشتر رشد میکند، اما اتفاق هفته گذشته به این دلیل که عاملان و قربانیان خشونت از عنصر شهرت برخوردار بودند، بیشتر از خبرهای دیگر از این سبک، نگاهها را به خود جلب کرد. در صورتی که مشابه اتفاق هفته گذشته هرروزه در جای جای کشور به وقوع میپیوندد، که برخی از آنان حتی اقبال این را ندارند که در رسانهای مطرح شوند.
وی تصریح کرد: حوادث و اتفاقات تلخ هفته گذشته حاوی نکات و درسهای اجتماعی زیادی است که ضرورت دارد بزرگان کشور اعم از بزرگان سیاسی، اجتماعی و علمی به آن توجه کنند و در سیاستها و برنامهریزیهای خود از آن استفاده کنند. نباید فراموش کنیم جامعهای که مسائل اجتماعی آن نادیده گرفته شود و به نوعی رها شده باشد هر خشم و اختلافی در آن میتواند تبدیل به بحران عظیمی شود.
کاهش آستانه تحمل مردم
بروز برخی از اتفاقات و خشونتها در روزهای اخیر از جمله شهادت طلبه همدانی، قتل همسر یکی از رجل سیاسی کشور و در انتها قتل امام جمعه کازرون، نگرانیهایی در جامعه و همچنین سوالهای را ایجاد کرده است که آیا فرهنگ جامعه ما که از دو نحله ایرانی و اسلامی سرچشمه میگیرد و در طول تاریخ از تهاجمهای بسیاری در امان مانده و بر دیگر فرهنگها تاثیر گذاشته، دچار اضمحلال شده است؟
اگر به قول یوراند آبراهامیان، مورخ بزرگ تاریخ معاصر ایران، نخواهیم در دام رانکله- هگلی بیفتیم و دولتها را مقصر اصلی بدانیم، ریشه این اتفاقات را که در جامعه در حال ظهور و بروز است، باید در کجا جستوجو کنیم؟
یک پژوهشگر اجتماعی و مدرس در دانشگاه دراین زمینه گفت: آنچه در جامعه ایرانی از سالها پیش مطرح شده است کاهش آستانه تحمل مردم است و ما نشانههای آن را در نزاعهای خیابانی، تصادفات رانندگی شاهد هستیم به طوری که مردم با کوچکترین تلنگری از کوره در میروند و به اعمال خشونت فیزیکی یا کلامی دست میزنند..
«روحالله مهرجو» با بیان اینکه بسیاری از افراد مشکلات اقتصادی را دلیل این امر میدانند، افزود: وقتی در میان مردم با آنان صحبت میکنیم از دغدغههایی صحبت میکنند که از کاهش قدرت خرید مردم ناشی میشود.
وی تصریح کرد: البته اگر این مساله را بپذیریم پرسشی که پیش میآید این است که چرا شاهد اسیدپاشی در اقصی نقاط کشور هستیم؟
این پژوهشگر اجتماعی با اشاره به اینکه تغییر رفتار در جامعه ایرانی را حتی میتوان در قرون گذشته نیز دید، ادامه داد: این مساله نشان میدهد که سیاست دولتها در رفتار مردم تاثیر میگذارد، اما این گذاره با توجه به اخلاق و رفتار پهلوانی و رسوخ فرهنگ عرفانی که مولانا و ابوسعید ابوالخیر از شاخصان آن است به طور کامل صدق نمیکند.
مهرجو با بیان اینکه دولت باید بتواند در حوزه فرهنگی موثر واقع شود، خاطرنشان کرد: دولت نمیتواند خود را از این مساله دور نگاه دارد و برای خود مسئولیتی در نظر نگیرد، بلکه باید نسبت به رویدادهای، چون اتفاقات اخیر واکنش مناسب را انجام دهد.
وی با بیان اینکه امروز جوامع مقهور فضای مجازی هستند، گفت: بدون تردید شبکههای اجتماعی بستری فرهنگساز هستند که هر کس زودتر به اهمیت آن پی برده و هنر استفاده از آن را بیاموزد بر جامعه نیز تاثیرگذارتر است.
این پژوهشگر اجتماعی و مدرس دانشگاه با بیان اینکه دانشگاههای ما در حوزه علوم انسانی منفعل هستند، اظهار کرد: حدود ۴۰ روز از چهلم شهادت طلبه همدانی میگذرد و ما شاهد قتل روحانی دیگری هستیم، اما دانشگاهیان در این حوزه ورود جدی نداشته و دولت نیز از آنان نخواسته که تحقیقی شایسته در این حوزه نشان دهند.
مهرجو با تاکید بر اینکه زنگ خطر خشونت در جامعه ما دیر زمانی است که به صدا درآمده است، افزود: اگر امروز بازخورد بیشتری از خشونت در جامعه میبینیم به دلیل گسترش رسانه است که در کمترین زمان ممکن رویدادها را اطلاعرسانی میکند.
وی با اشاره به اینکه کوچکترین اتفاق در جهان امروز به سرعت منتشر میشود، تصریح کرد: به همین دلیل ترویج خشونت نیز سادهتر شده است و صفحه قاتل روحانی همدانی در شبکه اجتماعی با دنبال کنندههای بسیاری مواجه میشود.
این پژوهشگر اجتماعی ادامه داد: همین گرایش به خشونت باید مورد ارزیابی قرار بگیرد و دلایل آن مشخص شود. مهرجو خاطرنشان کرد: بی تردید دانشگاهیان باید هرچه سریعتر راهکارهای خود را برای حل این معضل به دولت و مجلس ارائه دهند.
منبع: سلامت نیوز
ارسال نظر