حافظ، شاعری برای همه نسلها
پارسینه: فال گرفتن از دیوان حافظ تنها به ایرانیان محدود نمیشود بلکه در همه کشورهای فارسیزبان رواج دارد؛ به طوری که برخی از این فالها بسیار معروف افتاده که از معروفترین آنها کتابهایی هم تدوین شده است.
فال گرفتن از دیوان حافظ تنها به ایرانیان محدود نمیشود بلکه در همه کشورهای فارسیزبان رواج دارد؛ به طوری که برخی از این فالها بسیار معروف افتاده که از معروفترین آنها کتابهایی هم تدوین شده است. از جمله فالی که «رابیندرانات تاگور» شاعر، فیلسوف و موسیقیدان معروف هندی به هنگام زیارت آرامگاه حافظ از دیوان خواجه گرفت با این نیت که آینده هند چه خواهد شد. به این سبب او به لسانالغیب معروف شده و این عنوانی است که به هیچ شاعر تراز اول زبان فارسی داده نشده است.
محمد بقایی ماکان به مناسبت روز بزرگداشت حافظ در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: «نزدیک به ۷۰۰ سال از درگذشت حافظ میگذرد، اما او از معدود شاعرانی است که ذهن ایرانیان را مدام به خود مشغول داشته و هر کس به قدر دانش و آگاهی خویش از شعرش لذت برده و از آن بهره گرفته است.
نقش حافظ در زندگی ایرانیان تا حدی است که به جرات میتوان گفت: با حذف او کمبودی چشمگیر به لحاظ عاطفی و روحی در آنان پدید خواهد آمد؛ بنابراین باید گفت: حافظ عامل مهمی در وحدت و انسجام ملی است و از این نظر میتوان غزلهای او را شیرازهبند کتاب هویت ایرانی دانست که همه اقوام ساکن در مرز پرگهر با هر عقیده و اندیشهای به سرودههای او دلبستگی دارند، زیرا سخن خواجه شیراز به میزان بسیار حرف دل مردم است. او در هر زمینهای، خواه عاطفی، خواه اجتماعی، خواه انتقادی، خواه عقیدتی که به بیان موضوعی پرداخته، چنان با مکنونات قلبی مردم تطابق دارد که میتوان گفت، حرف دل آنان است؛ چندان که بسیاری از ابیاتش به صورت مثل سائر درآمده است.
این بدان معناست که ذهن جامعه مجذوب شعر اوست و شعرش با روح جمعی یا به قول یونگ با وجدان عمومی همخوانی دارد. کمتر خانوادهای در ایران یا کشورهای فارسیزبان با هر مرام و مسلکی پیدا میشود که دیوان رند شیراز را در خانه یا محل کار خویش نداشته باشد و همچنین کمتر فارسیزبانی است که بیتی از او در خاطر نسپرده یا اوقاتی را با شعرش به سر نبرده باشد.
شگفت اینجاست که تقریبا تمامی غزلهایش با روحیه ایرانیان سازگار است. به همین سبب است که غالب تفالها از دیوان او درست از آب درمیآید. البته باید در نظر داشت که فال گرفتن از دیوان حافظ تنها به ایرانیان محدود نمیشود بلکه در همه کشورهای فارسیزبان رواج دارد؛ به طوری که برخی از این فالها بسیار معروف افتاده که از معروفترین آنها کتابهایی هم تدوین شده است. از جمله فالی که «رابیندرانات تاگور» شاعر، فیلسوف و موسیقیدان معروف هندی به هنگام زیارت آرامگاه حافظ از دیوان خواجه گرفت با این نیت که آینده هند چه خواهد شد. به این سبب او به لسانالغیب معروف شده و این عنوانی است که به هیچ شاعر تراز اول زبان فارسی داده نشده است. از این عنوان پیداست که سخن خواجه شیراز جنبهای عُلْوی و مینُوی دارد. بیسبب نیست که تذکرهنویسان او را «ملک فضلا»، «نادره زمان» و «اعجوبه دوران» مینامند که به واقع چنین نیز هست، زیرا شعر او هنوز بعد از گذشت هفت قرن همچنان نوترین شعر است و این خود دلیلی است بر این که او شاعر همه دورانهاست و حجتی بر این دعوی که شعر خوب نو و کهنه ندارد و در همه زمانها میتواند مطرح باشد.
سرودن چنین غزلهای والایی به واقع از طاقت بشری خارج است. این که او را داننده اسرار نهان یا لسانالغیب نامیدهاند یعنی که از رمز و رازهای ضمیر آدمی آگاه است. مجموع این ویژگیها سبب شده که چهرهای بسیار مطرح نه تنها در میان فارسیزبانان بلکه میان منتقدان ادبی مشهور جهان از جمله «گوته» متفکر بزرگ آلمانی قرار بگیرد و این اندیشمند که در واقع میتوان او را یکی از غولهای تفکر تاریخ بشری نامید آرزو کند که کاش کوچکترین شاگرد مکتب حافظ میبود. از اینها گذشته یکی دیگر از ویژگیهای بارز شعر حافظ که او را در میان ایرانیان بسیار محبوب ساخته گرایش و علاقه آشکار و شدیدش به فرهنگ و اندیشههای برآمده از سرزمین اوست که در جایجای دیوانش قابل ردیابی است که از او شخصیتی در حد یک اسطوره ساخته است. به همین جهت آنقدر تعریف و توصیفات مختلف از وی شده و چندان حکایات گوناگون درباره وی پرداخته شده که گاه چهرهای افسانهای یافته و مورد توجه سلیقههای مختلف با دیدگاههای متفاوت قرار گرفته است. برای مثال از فقیهان گرفته تا شاعران نوپرداز هر یک به نوعی و به شیوه کلامی خود از او ستایش کردهاند که یک سمت آن میتواند مرحوم مرتضی مطهری باشد و سوی دیگر شاعرانی مانند فریدون مشیری، شهریار، نصرت رحمانی، معینیکرمانشاهی، اخوان ثالث و احمد شاملو.
سخن درباره حافظ بسیار میتوان گفت. آن چه در اینجا به اختصار ذکر شد اشارهای بوده است برای فهم این نکته که از چه روی ایرانیان و آشنایان به شعر حافظ دلبسته کلام دلنشین او هستند، چندان که کمتر رسم و آیینی است که بیحضور دیوان او کامل باشد، از سفره عقد گرفته تا سفره هفت سین تا سفره یلدا و دیگر مراسم سنتی و ملی.»
محمد بقایی ماکان به مناسبت روز بزرگداشت حافظ در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: «نزدیک به ۷۰۰ سال از درگذشت حافظ میگذرد، اما او از معدود شاعرانی است که ذهن ایرانیان را مدام به خود مشغول داشته و هر کس به قدر دانش و آگاهی خویش از شعرش لذت برده و از آن بهره گرفته است.
نقش حافظ در زندگی ایرانیان تا حدی است که به جرات میتوان گفت: با حذف او کمبودی چشمگیر به لحاظ عاطفی و روحی در آنان پدید خواهد آمد؛ بنابراین باید گفت: حافظ عامل مهمی در وحدت و انسجام ملی است و از این نظر میتوان غزلهای او را شیرازهبند کتاب هویت ایرانی دانست که همه اقوام ساکن در مرز پرگهر با هر عقیده و اندیشهای به سرودههای او دلبستگی دارند، زیرا سخن خواجه شیراز به میزان بسیار حرف دل مردم است. او در هر زمینهای، خواه عاطفی، خواه اجتماعی، خواه انتقادی، خواه عقیدتی که به بیان موضوعی پرداخته، چنان با مکنونات قلبی مردم تطابق دارد که میتوان گفت، حرف دل آنان است؛ چندان که بسیاری از ابیاتش به صورت مثل سائر درآمده است.
این بدان معناست که ذهن جامعه مجذوب شعر اوست و شعرش با روح جمعی یا به قول یونگ با وجدان عمومی همخوانی دارد. کمتر خانوادهای در ایران یا کشورهای فارسیزبان با هر مرام و مسلکی پیدا میشود که دیوان رند شیراز را در خانه یا محل کار خویش نداشته باشد و همچنین کمتر فارسیزبانی است که بیتی از او در خاطر نسپرده یا اوقاتی را با شعرش به سر نبرده باشد.
شگفت اینجاست که تقریبا تمامی غزلهایش با روحیه ایرانیان سازگار است. به همین سبب است که غالب تفالها از دیوان او درست از آب درمیآید. البته باید در نظر داشت که فال گرفتن از دیوان حافظ تنها به ایرانیان محدود نمیشود بلکه در همه کشورهای فارسیزبان رواج دارد؛ به طوری که برخی از این فالها بسیار معروف افتاده که از معروفترین آنها کتابهایی هم تدوین شده است. از جمله فالی که «رابیندرانات تاگور» شاعر، فیلسوف و موسیقیدان معروف هندی به هنگام زیارت آرامگاه حافظ از دیوان خواجه گرفت با این نیت که آینده هند چه خواهد شد. به این سبب او به لسانالغیب معروف شده و این عنوانی است که به هیچ شاعر تراز اول زبان فارسی داده نشده است. از این عنوان پیداست که سخن خواجه شیراز جنبهای عُلْوی و مینُوی دارد. بیسبب نیست که تذکرهنویسان او را «ملک فضلا»، «نادره زمان» و «اعجوبه دوران» مینامند که به واقع چنین نیز هست، زیرا شعر او هنوز بعد از گذشت هفت قرن همچنان نوترین شعر است و این خود دلیلی است بر این که او شاعر همه دورانهاست و حجتی بر این دعوی که شعر خوب نو و کهنه ندارد و در همه زمانها میتواند مطرح باشد.
سرودن چنین غزلهای والایی به واقع از طاقت بشری خارج است. این که او را داننده اسرار نهان یا لسانالغیب نامیدهاند یعنی که از رمز و رازهای ضمیر آدمی آگاه است. مجموع این ویژگیها سبب شده که چهرهای بسیار مطرح نه تنها در میان فارسیزبانان بلکه میان منتقدان ادبی مشهور جهان از جمله «گوته» متفکر بزرگ آلمانی قرار بگیرد و این اندیشمند که در واقع میتوان او را یکی از غولهای تفکر تاریخ بشری نامید آرزو کند که کاش کوچکترین شاگرد مکتب حافظ میبود. از اینها گذشته یکی دیگر از ویژگیهای بارز شعر حافظ که او را در میان ایرانیان بسیار محبوب ساخته گرایش و علاقه آشکار و شدیدش به فرهنگ و اندیشههای برآمده از سرزمین اوست که در جایجای دیوانش قابل ردیابی است که از او شخصیتی در حد یک اسطوره ساخته است. به همین جهت آنقدر تعریف و توصیفات مختلف از وی شده و چندان حکایات گوناگون درباره وی پرداخته شده که گاه چهرهای افسانهای یافته و مورد توجه سلیقههای مختلف با دیدگاههای متفاوت قرار گرفته است. برای مثال از فقیهان گرفته تا شاعران نوپرداز هر یک به نوعی و به شیوه کلامی خود از او ستایش کردهاند که یک سمت آن میتواند مرحوم مرتضی مطهری باشد و سوی دیگر شاعرانی مانند فریدون مشیری، شهریار، نصرت رحمانی، معینیکرمانشاهی، اخوان ثالث و احمد شاملو.
سخن درباره حافظ بسیار میتوان گفت. آن چه در اینجا به اختصار ذکر شد اشارهای بوده است برای فهم این نکته که از چه روی ایرانیان و آشنایان به شعر حافظ دلبسته کلام دلنشین او هستند، چندان که کمتر رسم و آیینی است که بیحضور دیوان او کامل باشد، از سفره عقد گرفته تا سفره هفت سین تا سفره یلدا و دیگر مراسم سنتی و ملی.»
کسی که عرفان رو تا نهایت سکس پایین آورد !