چگونه تابآوری را در کودکان بالا ببریم؟
پارسینه: روزهای قرنطینه ناشی از کرونا به بیش از یک ماه رسیده است. مهمترین عارضهای که این روزها والدین با کودکان تجربه میکنند حساسیت، زودرنجی و لج بازی بدون دلیل آنهاست.
کودکان بدون دلیل میزنند زیر گریه، وابستگی آنها برای بازی و حضور والدین به شدت افزایش یافته و ساعت خواب و بیداری شان دچار مشکل شده است.
اگر برای این حس و حال مشترک و بسیار شایع بخواهیم نامی بگذاریم «قرنطینه زدگی» چیزی شبیه به دریا زدگی یا پرواز زدگی (Jet lag) است.
برای مدیریت این شرایط قبل از هر چیزی باید نقشه تغییرات و تحولات پیش آمده را ترسیم و ارکان و اجزای مسیر را خوب درک کنیم. پس قبل از هر چیز مروری بر آنچه در ذهن و زندگی ما و کودکانمان گذشته خواهیم داشت:
بی معنایی زمان و مکان
تا سه ماه گذشته مکانهای مختلفی در زندگی ما معنا دار بودند. منزل خودمان و فامیل، مهد کودک و مدرسه و پارک و مراکز خرید و... زمان با نظمی مشخص بین این مکانها تقسیم میشد و زندگی ما و کودکانمان زمان مندی و مکان مندی روتین و قابل اتکایی داشت با شیوع کرونا و خانه مانی اجباری زمان و مکان مندی گذشته بی معنا شده است. این دو مولفه بسیار مهم که به تعبیر کانتی دو ظرف مهم شناخت بشرند دچار بی معنایی و رکود بی مانندی شده اند. ما همچون زندانیهایی در ظرفی کوچک از زمان و مکان هستیم که اگر امکانات مکالمه صوتی و تصویری توسط گجتهای هوشمند نبود این تجربه بسیار شبیه به حصر و زندان خانگی میشد.
تحول ضرورتهای زندگی
تا همین چند ماه پیش مهد کودک و مدرسه رفتن یکی از ضرورتهای بلامنازع زندگی بچهها برای بزرگ شدن بود، دیدار اقوام، پدر بزرگها و مادربزرگها و صله رحم هم از ضروریات زندگی طبیعی اجتماعی آنها، ورزش کردن در باشگاه و به موقع برای کنترل پزشکی اقدام کردن و ... حالا تمام این موارد از آن قطعیت و ضرورتی که طرح وارههای ذهنی کودک را ساخته اند؛ نظام علت و معلولی پیرامون او را معنا دار کرده اند خالی شده اند. گیجی و استیصال ناشی از پرسش «چه خواهد شد؟» اولین آورده تهی شدن ضرورتها از معنا در ذهن ما خواهد بود.
تغییر قوانین
قوانین بسیاری در خانه دستخوش تغییر شده اند از آداب شستن دستها و رعایت بهداشت اقلام ورودی به منزل تا ساعات خواب و بیداری؛ تغذیه، تماشای تلوزیون و درس خواندن در خانه. قوانین قدیمی یا حذف شده اند یا به کل تغییر یافته اند، شدت و ضعف پیدا کرده اند و قوانین جدیدی وضع شده اند. این حجم تغییرات یکباره در قوانین زندگی خود میتواند نظم ذهنی افراد را در هم کوبیده و آنها را گیج و مستاصل کند.
مفهوم تغییر
تغییر تا مادامی که خودخواسته و انتخابی باشد مهمترین پیش رانه زندگی بشر است، اما وقتی سویههای جبری و الزامی آن پررنگ باشد خود مهمترین عامل فروپاشی ذهنی و شوکهای فردی و جمعی خواهد شد. حالا با تغییرات گستردهای روبرو شده ایم که هیچ اختیاری در انتخاب آنها نداشته ایم و تنها وجه مسئولیت و انتخاب ما «تحمل و تاب آوری» و رشد زیر سایه آنهاست و حالا از خود میپرسیم چه باید کرد؟
تاب آوری / Resiliency
ظرافتهای فکری و زیستی در بحران ها، فجایع و مدیریت اضطراب، غم و اندوه منجر به انعطاف و تاب آوری میشوند. تاب آوری فرآیندی پویا و آموختنی است. مجموعه مهارتهایی که بتوانند به نگرش پویا و احساس توانمندی منجر شوند.
مقدمات تربیتی که منجر به تاب آوری و مراقبت از زندگی میشوند:
۱. پر بودن خزانه عاطفی خانه: تا مادامی که بانک عشق منزل با اصطکاک و بگو مگو و اثبات قدرت خالی است بقیه مولفهها در ایجاد بستر پایدار ناکارآمد خواهند ماند. عشق و اعتماد تو سرمایه اصلی خزانه عاطفی هر خانهای هستند.
۲. باور ارزشمندی زندگی: وقتی ما والدین باوری به یگانه بودن زندگی مان و ارزشمندی آن نداریم نمیتوانیم بافتی از زیست ارزشمند و معنادار را در خانه ایجاد کنیم.
۳. توان کنترل شرایط و نه حس قربانی بودن: وقتی شرایط جبری بیش از طاقت میشود یکی از مهمترین مکانیزمهای ذهنی برای بقا ایجاد حس قربانی بودن و تبرئه مداوم است مراقب باشیم در این مکانیزم باقی نمانیم و فرمان کنترل زندگی را به این حس مکنده نسپاریم. خودآگاهی و تکرار اینکه این شرایط را میفهمم، ولی راه برون رفتی هست که باید بسازم به این خودآگاهی کمک شایانی میکند. همهی ما باید یک لیست توانمندیهای شخصی داشته باشیم؛ و لیستی از پذیرش شکست ها. این دو لیست در تقویت واقع بینی مثبت نگر بسیار اهمیت دارند.
۴. نسبت یابیهای جدید و طرحهایی امید افزا: تا قبل از شیوع کرونا ما اهداف مشخصی داشتیم و زندگی مان را بر اساس آنها تنظیم کرده بودیم حالا بسیاری از آن اهداف کوتاه / میان/ بلند مدت ما دستخوش تغییرات بنیادی شده اند. چارهای نداریم جز طرح اهداف جدید و معنا دهی دوباره به زندگی فردی و جمعی مان.
۵. فرصت سازی برای مشارکت معنا دار: برای رهایی از حس استیصال و فروپاشی ناشی از درماندگی قرنطینه باید حس ابتکار و کاردانی ما هر روز بروز و نمود یابد. با بچهها فرصتهای جدیدی در آشپزی، ساخت و ساز، تغییر دکور، دوخت و دوز و ساخت فیلم کوتاه و... ایجاد کنیم. هر روز برای انجام یک طرح جدید بیدار شویم.
۶. پیشاهنگی در کنشهای جمعی خانواده: کودکان را ترغیب کنیم ایدههای کار راه انداز خود را عملیاتی کنند. مهارتهای جدید بیاموزند و شبها به جای رفتن به اتاق خواب همگی وسط هال چادر بزنیم و ایدههای مختلف برای زندگی با حداقل لوازم را طرح و اجرا کنیم.
۷. مرزبندی شفاف و سازگار: قرنطینه بسیاری از قوانین تربیتی قبلی را فاقد اثر کرده است به یاد داشته باشیم حتا در بحرانها هم مرزها و قوانین باید شفاف و سازگار با شرایط باشند ما قوانین را اصلاح و منعطف میکنیم نه اینکه تماما حذف کنیم و نادیده بگیریم.
اگر برای این حس و حال مشترک و بسیار شایع بخواهیم نامی بگذاریم «قرنطینه زدگی» چیزی شبیه به دریا زدگی یا پرواز زدگی (Jet lag) است.
برای مدیریت این شرایط قبل از هر چیزی باید نقشه تغییرات و تحولات پیش آمده را ترسیم و ارکان و اجزای مسیر را خوب درک کنیم. پس قبل از هر چیز مروری بر آنچه در ذهن و زندگی ما و کودکانمان گذشته خواهیم داشت:
بی معنایی زمان و مکان
تا سه ماه گذشته مکانهای مختلفی در زندگی ما معنا دار بودند. منزل خودمان و فامیل، مهد کودک و مدرسه و پارک و مراکز خرید و... زمان با نظمی مشخص بین این مکانها تقسیم میشد و زندگی ما و کودکانمان زمان مندی و مکان مندی روتین و قابل اتکایی داشت با شیوع کرونا و خانه مانی اجباری زمان و مکان مندی گذشته بی معنا شده است. این دو مولفه بسیار مهم که به تعبیر کانتی دو ظرف مهم شناخت بشرند دچار بی معنایی و رکود بی مانندی شده اند. ما همچون زندانیهایی در ظرفی کوچک از زمان و مکان هستیم که اگر امکانات مکالمه صوتی و تصویری توسط گجتهای هوشمند نبود این تجربه بسیار شبیه به حصر و زندان خانگی میشد.
تحول ضرورتهای زندگی
تا همین چند ماه پیش مهد کودک و مدرسه رفتن یکی از ضرورتهای بلامنازع زندگی بچهها برای بزرگ شدن بود، دیدار اقوام، پدر بزرگها و مادربزرگها و صله رحم هم از ضروریات زندگی طبیعی اجتماعی آنها، ورزش کردن در باشگاه و به موقع برای کنترل پزشکی اقدام کردن و ... حالا تمام این موارد از آن قطعیت و ضرورتی که طرح وارههای ذهنی کودک را ساخته اند؛ نظام علت و معلولی پیرامون او را معنا دار کرده اند خالی شده اند. گیجی و استیصال ناشی از پرسش «چه خواهد شد؟» اولین آورده تهی شدن ضرورتها از معنا در ذهن ما خواهد بود.
تغییر قوانین
قوانین بسیاری در خانه دستخوش تغییر شده اند از آداب شستن دستها و رعایت بهداشت اقلام ورودی به منزل تا ساعات خواب و بیداری؛ تغذیه، تماشای تلوزیون و درس خواندن در خانه. قوانین قدیمی یا حذف شده اند یا به کل تغییر یافته اند، شدت و ضعف پیدا کرده اند و قوانین جدیدی وضع شده اند. این حجم تغییرات یکباره در قوانین زندگی خود میتواند نظم ذهنی افراد را در هم کوبیده و آنها را گیج و مستاصل کند.
مفهوم تغییر
تغییر تا مادامی که خودخواسته و انتخابی باشد مهمترین پیش رانه زندگی بشر است، اما وقتی سویههای جبری و الزامی آن پررنگ باشد خود مهمترین عامل فروپاشی ذهنی و شوکهای فردی و جمعی خواهد شد. حالا با تغییرات گستردهای روبرو شده ایم که هیچ اختیاری در انتخاب آنها نداشته ایم و تنها وجه مسئولیت و انتخاب ما «تحمل و تاب آوری» و رشد زیر سایه آنهاست و حالا از خود میپرسیم چه باید کرد؟
تاب آوری / Resiliency
ظرافتهای فکری و زیستی در بحران ها، فجایع و مدیریت اضطراب، غم و اندوه منجر به انعطاف و تاب آوری میشوند. تاب آوری فرآیندی پویا و آموختنی است. مجموعه مهارتهایی که بتوانند به نگرش پویا و احساس توانمندی منجر شوند.
مقدمات تربیتی که منجر به تاب آوری و مراقبت از زندگی میشوند:
۱. پر بودن خزانه عاطفی خانه: تا مادامی که بانک عشق منزل با اصطکاک و بگو مگو و اثبات قدرت خالی است بقیه مولفهها در ایجاد بستر پایدار ناکارآمد خواهند ماند. عشق و اعتماد تو سرمایه اصلی خزانه عاطفی هر خانهای هستند.
۲. باور ارزشمندی زندگی: وقتی ما والدین باوری به یگانه بودن زندگی مان و ارزشمندی آن نداریم نمیتوانیم بافتی از زیست ارزشمند و معنادار را در خانه ایجاد کنیم.
۳. توان کنترل شرایط و نه حس قربانی بودن: وقتی شرایط جبری بیش از طاقت میشود یکی از مهمترین مکانیزمهای ذهنی برای بقا ایجاد حس قربانی بودن و تبرئه مداوم است مراقب باشیم در این مکانیزم باقی نمانیم و فرمان کنترل زندگی را به این حس مکنده نسپاریم. خودآگاهی و تکرار اینکه این شرایط را میفهمم، ولی راه برون رفتی هست که باید بسازم به این خودآگاهی کمک شایانی میکند. همهی ما باید یک لیست توانمندیهای شخصی داشته باشیم؛ و لیستی از پذیرش شکست ها. این دو لیست در تقویت واقع بینی مثبت نگر بسیار اهمیت دارند.
۴. نسبت یابیهای جدید و طرحهایی امید افزا: تا قبل از شیوع کرونا ما اهداف مشخصی داشتیم و زندگی مان را بر اساس آنها تنظیم کرده بودیم حالا بسیاری از آن اهداف کوتاه / میان/ بلند مدت ما دستخوش تغییرات بنیادی شده اند. چارهای نداریم جز طرح اهداف جدید و معنا دهی دوباره به زندگی فردی و جمعی مان.
۵. فرصت سازی برای مشارکت معنا دار: برای رهایی از حس استیصال و فروپاشی ناشی از درماندگی قرنطینه باید حس ابتکار و کاردانی ما هر روز بروز و نمود یابد. با بچهها فرصتهای جدیدی در آشپزی، ساخت و ساز، تغییر دکور، دوخت و دوز و ساخت فیلم کوتاه و... ایجاد کنیم. هر روز برای انجام یک طرح جدید بیدار شویم.
۶. پیشاهنگی در کنشهای جمعی خانواده: کودکان را ترغیب کنیم ایدههای کار راه انداز خود را عملیاتی کنند. مهارتهای جدید بیاموزند و شبها به جای رفتن به اتاق خواب همگی وسط هال چادر بزنیم و ایدههای مختلف برای زندگی با حداقل لوازم را طرح و اجرا کنیم.
۷. مرزبندی شفاف و سازگار: قرنطینه بسیاری از قوانین تربیتی قبلی را فاقد اثر کرده است به یاد داشته باشیم حتا در بحرانها هم مرزها و قوانین باید شفاف و سازگار با شرایط باشند ما قوانین را اصلاح و منعطف میکنیم نه اینکه تماما حذف کنیم و نادیده بگیریم.
منبع:
خبرگزاری ایرنا
ارسال نظر