۳ پیامد ناخوشایند الحاق کرانه باختری برای تل آویو
پارسینه: نشریه فارین پالیسی در مطلبی به مخاطرات الحاق کرانه باختری به اراضی اشغالی برای رژیم صهیونیستی پرداخته است.
نشریه فارین پالیسی در مطلبی با اشاره به مخاطرات الحاق بخشهای از کرانه باختری به اراضی اشغالی آورده است: الحاق کرانه باختری سه پیامد ناخوشایند برای اسرائیل به همراه دارد؛ این اقدام میتواند، پیمان صلح تل آویو با مصر و اردن را به خطر اندازد، خشم متحدان در خلیج فارس را به همراه داشته باشد و دولت خودگردان فلسطین را تضعیف کند. این الحاق میتواند یکی از ستونهای راهبرد منطقهای ایالات متحده یعنی پیمانهای صلح تل آویو با مصر و اردن را تضعیف کند.
این نشریه در ادامه مینویسد: مصر یک بازیگر منطقهای مهم و میانجی اصلی میان تل آویو و حماس در پیشگیری از خشونتها یا پایان دادن به آنها است. قاهره همچنین شریکی مهم برای اسرائیل در نبرد با وابستگان داعش و القاعده و سایر گروههای فعال در شبه جزیره سینا است. الحاق کرانه باختری میتواند واکنش افکار عمومی در مصر را به همراه داشته باشد که در نتیجه دولت سیسی ناگزیر خواهد بود در این روابط بازبینی کند.
فارین پالیسی نوشت: شرایط در اردن مخاطرهآمیزتر است، چرا که این کشور در عرض رودخانه اردن و همجوار کرانه باختری قرار دارد و جمعیت قابل توجهی از فلسطینیان را در خود جای داده است؛ بنابراین اردن همواره در برابر تحولات منفی کرانه باختری از حساسیت بالایی برخوردار بوده است. علاه بر این، سرزمین پهناور اردن نوعی عمق راهبردی غیرقابل جایگزین در اختیار تل آویو گذاشته است تا در برابر نیروهای دشمن به بازدارندگی، ردیابی و جلوگیری - زمینی و هوایی- بپردازد.
این نشریه آورده است: یکی دیگر از اهداف ترامپ که میتواند قربانی الحاق یکطرفه شود، ایجاد همکاری بیشتر بین اسرائیل و شرکای منطقهای ایالات متحده در خلیج فارس و سایر مناطق است. با همهگیری کروناویروس و کاهش قیمتهای نفت، نگرانیها درباره ثبات داخلی پادشاهیهای خلیج فارس افزایش یافته است. این رژیمها برای پیشگیری از خشم افکار عمومی مردمشان نسبت به الحاق کرانه باختری، ناگزیر باید آشکارا واکنش نشان بدهند، چه رسد به اینکه دشمنان نیز قطعاً از انفعال این کشورها در راستای تضعیف مشروعیت آنها بهرهبرداری خواهند کرد.
فارین پالیسی مینویسد: این اقدام بیباکانه فقط پیامدهای امنیتی برای تل آویو به همراه ندارد بلکه میتواند برای آینده آن نیز تبعاتی داشته باشد. رهبران یهودی ایالات متحده و اعضای کنگره تاکید کردهاند که الحاق میتواند پشتیبانی دیرینهی دوحزبی آمریکا از اسرائیل را به خطر بیاندازد.
این نشریه در پایان آورده است: کوتاه سخن اینکه، الحاق یکجانبه احتمالاً ماشه زنجیرهای از واکنشهای فراتر از کنترل تل آویو را خواهد کشید که در راس آنها پایان هماهنگی امنیتی فلسطین با اسرائیل خواهد بود که در حال حاضر نیز به اندازه کافی کمرنگ شده است. رای کنست به الحاق چه بسا تهمانده مشروعیت این هماهنگی امنیتی را نیز از بین خواهد برد. اگر هماهنگی امنیتی فلسطینیها به پایان برسد، با توجه به سازماندهی و آمادگی مناسب حماس برای بهرهبرداری از این خلاء امنیتی، اسرائیل گزینهای جز اشغال کامل کرانه باختری ندارد. اگر این سناریو در کرانه باختری عملی بشود، بدیهی است که حماس در غزه به آتشبس با تل آویو پایبند نخواهد بود و اگر حماس به رویارویی بپیوندد، اسرائیل چهبسا گزینهای جز اشغال دوبارهی نوار غزه نداشته باشد. اشغال کامل کرانه باختری و نوار غزه به این معناست که ارتش اسرائیل تنها نهاد حاکم بر میلیونها فلسطینی خواهد بود بدون اینکه هیچ راهبردی برای خروج داشته باشد. در این شرایط تمام امیدواری تیم ترامپ برای اینکه «معامله قرن» سرانجام بتواند بین اسرائیلیها و فلسطینیها صلح ایجاد کند کاملاً از میان خواهد رفت. همچنین هیچ تلاش دیپلماتیکی نخواهد توانست چشماندازها برای یک قرارداد دو دولتی را در آینده نزدیک زنده کند.
این نشریه در ادامه مینویسد: مصر یک بازیگر منطقهای مهم و میانجی اصلی میان تل آویو و حماس در پیشگیری از خشونتها یا پایان دادن به آنها است. قاهره همچنین شریکی مهم برای اسرائیل در نبرد با وابستگان داعش و القاعده و سایر گروههای فعال در شبه جزیره سینا است. الحاق کرانه باختری میتواند واکنش افکار عمومی در مصر را به همراه داشته باشد که در نتیجه دولت سیسی ناگزیر خواهد بود در این روابط بازبینی کند.
فارین پالیسی نوشت: شرایط در اردن مخاطرهآمیزتر است، چرا که این کشور در عرض رودخانه اردن و همجوار کرانه باختری قرار دارد و جمعیت قابل توجهی از فلسطینیان را در خود جای داده است؛ بنابراین اردن همواره در برابر تحولات منفی کرانه باختری از حساسیت بالایی برخوردار بوده است. علاه بر این، سرزمین پهناور اردن نوعی عمق راهبردی غیرقابل جایگزین در اختیار تل آویو گذاشته است تا در برابر نیروهای دشمن به بازدارندگی، ردیابی و جلوگیری - زمینی و هوایی- بپردازد.
این نشریه آورده است: یکی دیگر از اهداف ترامپ که میتواند قربانی الحاق یکطرفه شود، ایجاد همکاری بیشتر بین اسرائیل و شرکای منطقهای ایالات متحده در خلیج فارس و سایر مناطق است. با همهگیری کروناویروس و کاهش قیمتهای نفت، نگرانیها درباره ثبات داخلی پادشاهیهای خلیج فارس افزایش یافته است. این رژیمها برای پیشگیری از خشم افکار عمومی مردمشان نسبت به الحاق کرانه باختری، ناگزیر باید آشکارا واکنش نشان بدهند، چه رسد به اینکه دشمنان نیز قطعاً از انفعال این کشورها در راستای تضعیف مشروعیت آنها بهرهبرداری خواهند کرد.
فارین پالیسی مینویسد: این اقدام بیباکانه فقط پیامدهای امنیتی برای تل آویو به همراه ندارد بلکه میتواند برای آینده آن نیز تبعاتی داشته باشد. رهبران یهودی ایالات متحده و اعضای کنگره تاکید کردهاند که الحاق میتواند پشتیبانی دیرینهی دوحزبی آمریکا از اسرائیل را به خطر بیاندازد.
این نشریه در پایان آورده است: کوتاه سخن اینکه، الحاق یکجانبه احتمالاً ماشه زنجیرهای از واکنشهای فراتر از کنترل تل آویو را خواهد کشید که در راس آنها پایان هماهنگی امنیتی فلسطین با اسرائیل خواهد بود که در حال حاضر نیز به اندازه کافی کمرنگ شده است. رای کنست به الحاق چه بسا تهمانده مشروعیت این هماهنگی امنیتی را نیز از بین خواهد برد. اگر هماهنگی امنیتی فلسطینیها به پایان برسد، با توجه به سازماندهی و آمادگی مناسب حماس برای بهرهبرداری از این خلاء امنیتی، اسرائیل گزینهای جز اشغال کامل کرانه باختری ندارد. اگر این سناریو در کرانه باختری عملی بشود، بدیهی است که حماس در غزه به آتشبس با تل آویو پایبند نخواهد بود و اگر حماس به رویارویی بپیوندد، اسرائیل چهبسا گزینهای جز اشغال دوبارهی نوار غزه نداشته باشد. اشغال کامل کرانه باختری و نوار غزه به این معناست که ارتش اسرائیل تنها نهاد حاکم بر میلیونها فلسطینی خواهد بود بدون اینکه هیچ راهبردی برای خروج داشته باشد. در این شرایط تمام امیدواری تیم ترامپ برای اینکه «معامله قرن» سرانجام بتواند بین اسرائیلیها و فلسطینیها صلح ایجاد کند کاملاً از میان خواهد رفت. همچنین هیچ تلاش دیپلماتیکی نخواهد توانست چشماندازها برای یک قرارداد دو دولتی را در آینده نزدیک زنده کند.
منبع:
خبرگزاری مهر
ارسال نظر