گوناگون

بحران آشفتگی در معماری ایرانی

پارسینه: معماری امروز ایران، دچار نوعی سردرگمی و خودباختگی فرهنگی شده‌است. شهرسازی کشور به جای بی‌نیازی از پیروی‌های نا­­آگاهانه و سطحی از معماری سایر ملل، به دور باطلی از اشاعه‌ی فرهنگ‌های بیگانه در سیمای شهری دچار شده‌ و دست‌مایه‌ی قرن‌ها تجربه‌ی پیشینیان این مرز و بوم در عرصه‌ی معماری به فراموشی سپرده شده است.

به گزارش دیدبا در طول تاریخ، معماری و شهرسازی همواره نقش مهمی را در زندگی اجتماعی شهروندان ایفا کرده است و همواره سعی و تمایل انسان بر این است، در هر محیطی که زندگی می‌کند، تسلط خود را بر آن محیط اعمال کند تا از این راه احساس آرامش و تعادل داشته باشد، اما در مقیاس شهرهای بزرگ امروز نه تنها این تسلط وجود ندارد، بلکه نوعی بریدگی و جدایی بین فضاها، تجسم و ذهنیت انسان نیز به وجود آمده است و در نتیجه، حس تعلق به فضا و مکان از بین رفته است. فرآیند شتاب‌زده، توسعه‌ی خارج از ضابطه و اصول شهرسازی نیز در اغلب شهرهای کشور شرایط را به گونه‌ای تغییر داده است که این شهرها، به ویژه محله‌های نوساز و تازه‌شکل‌گرفته‌ی آن‌ها از لحاظ کالبدی و جامعه‌شناسی شهری دچار مشکلاتی قابل توجه شده‌اند.

اگرچه یکی از اصول بنیان‌گذاری شهرهای جدید و توسعه‌ی کلان‌شهرها، توسعه و تعمیم مسکن به قشرهای گوناگون جامعه بوده است، اما با این وجود ایجاد و توسعه‌ی شهرها باید مبتنی بر طرح و برنامه‌ریزی قبل از اسکان باشد که هم بتواند به نیازهای مادی و جسمانی افراد پاسخی در خور شأن آن‌ها بدهد و هم نیازهای معنوی آنان را در بر بگیرد. جدایی انسان از مبانی معنوی و تمرکز بر جنبه‌های مادی حیات، از جمله در مقوله‌ی معماری و شهرسازی در کلان‌شهرهای ما، نه تنها پیام و معنایی معنوی و روحانی را القا نمی‌کند، بلکه به دنباله‌روی دنیاگرایی غربی روی آورده است و دیگر قادر نیست جامعه را به سمت طراحی و ارائه و واجد بودن فضا و محیط روحانی معنادار هدایت نماید و در درک کیفی محیط نیز جامعه را یاری نماید.

در برنامه‌ریزی‌ها نیز ،دیگر آگاهی معمار و شهرساز از آداب و روحیه‌ها و سنت‌ها و کاربرد مصالح مناسب و ایجاد فضای لازم برای مناطق جغرافیایی متفاوت و رعایت همه‌ی جوانب در معماری به چشم نمی‌خورد.

رعایت و ملاحظه‌ی شأن و منزلت صاحب خانه و شهروند،به لحاظ آرامش روحی و روانی و همچنین بهره‌گیری مناسب از علم و پیشرفت جدید توام با سنت‌های حسنه‌ی اسلامی که منافع انسان را در برداشته باشد، دیگر آرزویی دور شده است. امروز در جامعه‌ی ما شهرنشینان در بستر فرهنگی بیگانه و دور از سنت‌هایشان با شأن و منزلتی پایمال‌شده و هویتی نامشخص و نامعلوم زندگی می‌کنند.

حال اگر معماری و طرز آرایش فضاهای شهری را یکی از ابعاد اساسی جامعه لحاظ کنیم، در‌می‌یابیم که نقش طراحی فضاهای شهری و معماری، بخشی از هویت فرهنگی جامعه قلمداد می‌شود. اگر این هویت، برخاسته از فرهنگ اصیل جامعه باشد، در شکل شهر باید به خوبی آشکار شود. اغتشاش و به‌هم‌ریختگی در نمای شهر از نبود یک پیوند قوی و مستحکم بین معماری و فرهنگ جامعه خبر می‌دهد.

معنایی که محیط و ویژگی‌های کالبدی ساخته‌های انسان به انسان القا می‌کند، آن دسته از اصول و ارزش‌های فرهنگی و جهان‌بینی جامعه است که شکل‌دهنده‌ی محیط بوده‌اند. به بیان دیگر، محیط مصنوع با سمبل‌ها و تناسب اجزا و نشانه‌ها و شکل و رنگ و دیگر خصوصیاتش، هم بیانگر جهان‌بینی و فرهنگی است که بانی شکل گرفتن آن شده است و هم اینکه اصول و ارزش‌های آن را به انسان القا می‌‌کند و به نوعی در تحولات فرهنگی ایفای نقش می‌نماید. با نهایت تأسف این واقعیت را باید پذیرفت که نسل‌های حال و آینده‌ی ما، با توجه به این ناهمگونی و بی‌برنامگی در طراحی معماری و شهرسازی، دچار آفت‌ها و ناهنجاری‌های قابل توجهی خواهند شد که تا حد زیادی ریشه در محیط مصنوعی دارد که در آن پرورش یافته‌اند.[1]

در این مقاله برآنیم به بررسی چالش‏ها و مشکلات معماری و برنامه‌ریزی در کلان‌شهرهای کشور بپردازیم که خود یکی از چالش‏های مهم در سیاست‌های کلان محسوب می‌شود. سپس راه‌حل‏هایی برای تقویت زیرساخت‏ها در کلان‌شهرهای ایران ارائه کرده‏ایم.

در مقوله‌ی معماری و شهرسازی در کلان‌شهرهای ما، نه تنها پیام و معنایی معنوی و روحانی را القا نمی‌کند، بلکه به دنباله‌روی دنیاگرایی غربی روی آورده است و دیگر قادر نیست جامعه را به سمت طراحی و ارائه و واجد بودن فضا و محیط روحانی معنادار هدایت نماید و در درک کیفی محیط نیز جامعه را یاری نماید.




چالش‌های معماری و منظر شهری

معماری امروز ایران، دچار نوعی سردرگمی، خودباختگی فرهنگی و نابسامانی شده است. معماری و شهرسازی کشور به جای بی­نیازی از پیروی­های نا­­آگاهانه و سطحی از معماری سایر ملل، به دور باطلی از اشاعه‌ی فرهنگ‌های بیگانه در سیما و منظر شهری و ناهمگونی روزافزون معماری و شهر­سازی دچار شده است. دست‌مایه‌ی قرن­ها تجربه و تلاش پیشینیان این مرز و بوم در عرصه‌ی معماری و شهرسازی به دست فراموشی سپرده شده است. بسیاری از شاخصه‌ها و ویژگی‌های معماری ایرانی در ساخت‌وسازهای امروز رنگ باخته یا از میان رفته است. «هویت معماری» و «هویت شهری» دو موضوع مرتبط به یکدیگر هستند، زیرا چنانچه روند معماری بی‌هویت و به دور از فرهنگ و تمدن ایرانی گسترش یابد، باید راه را برای تسلط نوعی معماری ازهم‌گسیخته، نامنسجم، ناموزون و وارداتی باز کرد.

معماری و شهرسازی ایران، برای بازیافتن جایگاه ویژه‌ی خود، راه دشواری پیش رو دارد؛ زیرا با جامعه‌ای در حال توسعه روبه‌روست که جریان صنعتی شدن، جهانی شدن و شبکه‌ای شدن را تجربه می‌کند. گذار از شهر سنتی به مدرن و شهر مدرن به شبکه‌ای در تمام دنیا در حال بروز است و تأثیرات مطلوب و نامطلوب خود را بر جوامع می‌گذارد. شهرهای ایران نیز دوران گذار از جامعه‌ی سنتی به مدرن را بسیار سریع و بدون ایجاد زیرساخت‌های لازم علمی‌ـ‌مهندسی، فرهنگی و هنری تجربه نموده است. در چنین شرایطی، ظهور جامعه‌ی شبکه‌ای نیز در بطن شهرهای ایران در حال وقوع است.

به همین خاطر، کنترل بر چگونگی طراحی و اجرای ساخت‌وسازهای شهری، باید به گونه‌ای مستمر و مؤثر انجام شود. برای شهرسازی همخوان با معماری ایرانی‌ـ‌اسلامی باید برنامه‌ریزی جامع و دقیق داشت. معماری، طراحی و ساختمان‌سازی کنونی کشور ما در بسیاری موارد نه تنها تابعی از الگوهای غربی و شرقی با شاخصه‌های یک بنای مدرن و پیشرفته نیست، بلکه نشانی از معماری، فرهنگ و هنر ایرانی‌ـ‌اسلامی را نیز نمی‌توان در آن‌ها سراغ گرفت. معماری و شهرسازی معاصر ما در بستری شکل گرفته است که از جریان‌های مدرنیته، صنعتی شدن و جهانی شدن به طور مداوم تأثیر پذیرفته است. فناوری، شیوه‌ی زندگی مردم و متعاقب آن، کالبد و محیط زیست وی را تغییر داده است.

گذار به مدرنیته در جامعه‌ی ایران از حدود یک قرن پیش آغاز شده و هم‌اکنون نیز در جریان است، اما جامعه‌ی ما هیچ گاه زیرساخت‌های مدرنیته را به صورت کامل در اختیار نداشته است و از نظر فنی نیز همواره کمبودهای فراوانی در جامعه وجود داشته است. معماری و شهرسازی ما نیز، با توجه به نقصان‌های موجود در شیوه‌های ساخت، گاه به تقلید ظاهری از معماری مدرن تقلیل یافته است. متأسفانه با وجود بناهایی با معماری پرشکوه اصیل ایرانی در شهرهای مختلف، از جمله اصفهان، شیراز، مشهد، یزد، کرمان، در عرصه‌ی معماری معاصر، دچار نوعی خودباختگی فرهنگی شده‌ایم.


برداشت نادرست برخی سازمان‌های مربوط، کارشناسان و مهندسان معماری از خلاقیت و نوآوری در طراحی و ساخت‌وساز بناهای شهری، از دلایل اصلی نابسامانی‌ها و آشفتگی‌ها در عرصه‌ی معماری امروز است. اصلاح ناکارآمدی سیستم‌های نظارتی، آموزشی و فرهنگی در زمینه‌ی معماری و شهرسازی و منطبق نبودن ساخت‌وسازهای شهری امروز با فرهنگ ایرانی و اسلامی و همچنین احیای معماری هویت‌مند ایرانی نیاز به فرهنگ سازی دارد، زیرا کشور ما جزء معدود کشورهای جهان است که هنوز «نظام جامع معماری» ندارد.

اگر قرار است در عرصه‌ی معماری و شهرسازی به ویژه در کلان‌شهرهایمان تغییراتی ایجاد شود، باید از دانشگاه‌ها و سیستم آموزش معماری کشور آغاز کرد. دانشگاه‌ها، نهادهایی همچون سازمان نظام مهندسی کشور، وزارت مسکن و شهرسازی، انجمن مهندسان ایران و... می‌توانند در آموزش معماری و شهرسازی اصیل ایرانی، فرهنگ‌سازی و در رفع نابسامانی‌های معماری افسارگسیخته‌ی امروز نقش بسزایی داشته باشند. از دیگر سو، با استفاده از استعدادها و پتانسیل‌های موجود، به‌کارگیری فناوری‌های مدرن و نوین و دانسته‌های تاریخی و تجربی، می‌توان معماری ایرانی را با نیازهای جدید جامعه همخوان کرد. در این صورت، دیگر معماری ایرانی و ساخت‌وسازهای شهری، تقلیدی کورکورانه و ترکیبی ناهمگون از معماری غربی نخواهد بود.

در یک جمع‌بندی، باید گفت که نبود نهادی سازمان‌یافته که در بر گیرنده‌ی تمامی نیازهای یک شهر در حوزه‌‌های برنامه‌ریزی شهری باشد و عدم انتقال دستاوردهای معماری اسلامی و بومی از گذشته و کم‌رنگ شدن آن در زمان حاضر، باعث بی‌هویتی شهرها و بافت‌های معماری به عنوان اجزای تشکیل‌دهنده‌ی نظام یک شهر شده است. بنابراین مدیریت شهری و شهروندان باید، با حمایت همه‌جانبه در سطح ملی، به استفاده از فرصت‏ها و رفع‏ تهدیدات جهانی شدن اقدام کنند.

توسعه‌ی سیستماتیک و هماهنگ در زمینه‌ی برنامه‌ریزی شهری به دنبال انسجام و تصمیم متولیان ذی‌ربط در کشور، در جهت پیشبرد اهداف مدیریتی و اعمال قوانین جدید در راستای بهره‌وری و بازگشت به معماری و اصول بومی، حاصل خواهد شد. حال زمان آن رسیده است که به هنگام برنامه‌ریزی‌های شهری و ایجاد طرح‌های شهری، به ارزش‌های انسانی و نیازهای روحی و جسمی توجه کنیم و معتقد به تأمین هر دو این احتیاجات باشیم و به جای افزایش آسمان‌خراش‌ها، به فکر ساختن شهرهای سالم، بانشاط و دارای روابط منطقی و طبیعی باشیم. از اهداف شهرسازی انسانی نیز همین موارد است. تنها متناسب و مطلوب بودن شرایط محل سکونت کافی نیست، بلکه باید اجزا و عوامل تشکیل‌دهنده‌ی محیط شهری و معماری با یکدیگر هماهنگ باشند.

در جهت فهم بهتر ضرورت مسئله و راهکارهای پیش رو، سخنان رهبر معظم انقلاب را، که همواره راهگشای همه‌ی اقشار بوده و افق‌های جدیدی را حتی برای خبرگان آن قشر باز نموده است، مورد توجه قرار می‌دهیم؛ سخنانی که همیشه بوی امید، تعهد و حرکت رو به جلو در آن‌ها موج می‌زند. در اینجا به بررسی بیانات ایشان در دیدار با اعضای شورای عالی استان‌ها و شهرداران مراکز استان‌ها (10 اردیبهشت 1390) می‌پردازیم.

در این دیدار، رهبر انقلاب اسلامی توجه جدی به مسائل فرهنگی در شهرها و روستاها را از مهم‌ترین وظایف شوراها و شهرداری‌ها برشمردند و خاطر نشان کردند: «خدمات متنوع در شهرها و روستاها، از جمله ساختمان‌سازی‌ها، احداث خیابان‌ها، نام‌گذاری‌ها و زیباسازی‌ها باید، ضمن همخوانی با پیشرفت‌های روز، با معماری ایرانی، اعتقادات دینی، بافت اجتماعی و شرایط آب‌وهوایی هر منطقه نیز متناسب باشند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای یکی از خصوصیات برجسته و بارز نظام جمهوری اسلامی ایران را استقلال و هویت دانستند و تأکید کردند: ما به برکت اسلام توانسته‌ایم هویت ایرانی خود را حفظ کنیم و این حقیقت، باید در همه‌ی خدمات و امور شهری خود را نشان دهد.

ایشان افزودند: عامل اصلی برای پیشرفت کشور و حرکت به سوی عزت واقعی، حفظ و تقویت فضای تدین و دین‌داری در فضای شهرها و روستاهاست.[2]
با توجه به نیازهای فرهنگی و مهندسی و فنی کشور عزیزمان ایران در زمینه‌ی معماری، شهرسازی و دینی‌ـ‌مذهبی و با الگو قرار دادن فرمایشات امام امت، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، می‌توانیم با شناخت سبک‌ها و حکمت معماری و شهرسازی اسلامی، ساختارهای نابسامان و ناهمگون معماری و شهرسازی کنونی را در شهرها و کلان‌شهرها تغییر دهیم و بازگشت به فرهنگ و سنت‌های اصیل اسلامی‌ـ‌ایرانی خودمان را، در جهت تقویت هویت فرهنگی جامعه و بافت‌های شهری‌مان، باز کنیم و توسعه‌ی همه‌جانبه‌ی برنامه‌ریزی شهری را بر اساس اولویت‌ها و ظرفیت‌های بومی خود دنبال کنیم.(*)

پی‌نوشت‌ها:

1. کارشناس مجید، مسکن، معماری، شهرسازی معاصر و تهاجم فرهنگی، دانشگاه اسلامی، ص 40.

2. بیانات در دیدار اعضای شورای عالی استان‌ها و شهرداران مراکز استان‌ها با رهبرانقلاب،10 اردیبهشت 1390.

*ستار خالدیان/پژوهشگر تاریخ معاصر
منبع:برهان

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار