تیزهوشی را پرورش دهیم یا خردمندی و شعور را ارتقا دهیم؟
پارسینه: دکتر عسکریان تصریح کرد: شعوردرافراد تنها مستلزم کسب معلومات وافزایش آگاهی نسبت به دانش، مثبت اندیشی، پرورش یک استعداد هنری یا ورزش نمیباشد، بلکه شعوربرآیند رشد کیفی انواع هوشهای شناختی، هیجانی، اجتماعی، جنبشی و توانایی حل مساله به همراه ایجاد تفکر انتقادی است.
دکتر مهناز عسکریان روانشناس، استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه در ارتباط پرورش تیزهوشی یا خردمندی و شعور مطرح کردند: آنچه امروزه از همان دوران کودکی مورد غفلت قرارگرفته است، ارتقای سطح شعور و خردمندی در این سرمایههای ناب انسانی است. امروزه والدین زمان، انرژی و هزینههای گزافی را خرج آموزش این سرمایههای ملی میکنند، غافل از آنکه آموزش محض و پرورش تیزهوشی، از کودکان موجوداتی تک بعدی و مغزی روان رنجور میسازد، در حالیکه در کنار این تقلاهای بیهوده، هیچ تلاشی برای رشد چند بعدی هوش و ارتقای کیفیت آن نمیگردد. مغزی که در حال رشد کردن است، باید به شکلی کیفی رشد کند، به گونهای که به موازات آموزشهای رسمی و پرورش هوش شناختی کودکان باید بر کیفیت تفکر انتقادی، شیوه حل مساله در کودک و پرورش هوش هیجانی، اجتماعی و جنبشی کودک نیز نظر افکند، تا از طریق برآیند رشد همه جانبه مغز بتوان شاهد ظهور شعور و خردمندی در کودکان به عنوان سرمایههای ملی یک کشور بود.
ارزشمندترین سرمایههای ملی
دکتر عسکریان گفت: نیروی انسانی بالاخص کودکان، ارزشمندترین سرمایههای ملی هستند که در بسیاری از کشورهای توسعه یافته که از نظر منابع طبیعی و سرمایه هایی، چون نفت و گاز طبیعی محروم بوده اند، مورد توجه قرار گرفته و با کار کردن بروی مغزهای این قشر آسیب پذیر، گوی سبقت را از دست بسیاری از جوامع غنی از لحاظ منابع طبیعی ربوده و گامهای موثری را در پیشرفت آن جوامع و دسترسی آنها به رشد و توسعه فردی و اجتماعی در حوزههای مختلف برداشته اند. از جمله یکی از این جوامع، میتوان به کشور ژاپن اشاره داشت که با فقر زیاد از نظر منابع طبیعی، بروی مغزهای کودکانش سرمایه گذاری نمود و امروزه از بسیاری از جوامع غنیتر نیز پیشی گرفته است. در این جوامع صرفا، آموزش در راستای پرورش هوش نبوده، بلکه آنچه سرلوحه اهداف آموزشی قرارگرفته است شامل افزایش کیفیت رشد مغز کودکان میباشد.
فرار مغزها
این روانشناس ادامه داد: امروزه در بسیاری از جوامع شاهد فرار مغزهایی هستیم که در دانشگاههای بسیار معتبر، با در دست داشتن مدارک بالا و درجات تخصصی عالی، اما همچنان از لحاظ سطح شعور و خردمندی در پایینترین پلکان قرار گرفته اند. این نتیجه فقدان سرمایه گذاری صحیح و یا سرمایه گذاری ناقص بروی پرورش کیفیت مغزهاست. اولین قدم برای دستیابی به این غایت مهم، تربیت معلمانی آگاه و بی نیاز، با وجدان و با تعهد شغلی بالاست، زیرا متولیان این امر خطیر در هر جامعهای معلمان هستند. معلمی که درکشاکش روزمرگی هایش از نفس نیافتاده و توان بدوش کشیدن این مسئولیت خطیر را داشته باشد. دومین قدم تهیه محتوای مطلوب آموزشی در جهت رشد ابعاد گوناگون هوش، از هوش هیجانی گرفته تا هوش شناختی، هوش اجتماعی و هوش جنبشی کودکان که هریک میتواند نقش بسزایی در ارتقای شعور و خردمندی ایفا نماید. کودکی که بتواند به رشد کیفیت مغزش در تمامی ابعاد هوش دست یابد، از نظر شعور و خردمندی ارتقا یافته و یک پیکره محکم و کامل از انسان با کفایت را به نمایش میگذارد.
شعور مستلزم چه مسائلی است؟
عضو هیئت علمی در رتباط شعور گفت: شعوردرافراد تنها مستلزم کسب معلومات وافزایش آگاهی نسبت به دانش، مثبت اندیشی، پرورش یک استعداد هنری یا ورزش نمیباشد، بلکه شعوربرآیند رشد کیفی انواع هوشهای شناختی، هیجانی، اجتماعی، جنبشی و توانایی حل مساله به همراه ایجاد تفکر انتقادی میباشد. آنچه امروز در آموزشهای رسمی در مدارس مورد غفلت قرارگرفته است، ایجاد این برآیند در ذهن کودکان در سنین مختلف رشد میباشد؛ لذا تاکید بر ایجاد بسترهای مناسب برای رشد همه جانبه در ذهن کودکان، میتواند سرمایه گذاری ارزشمندی برای این مرز و بوم به شمار آید. سرمایه گذاران در سطح کلان برای دستیابی به این تعصب ملی باید از این بعد از سرمایه گذاری غافل نبوده و با ایجاد بسترهای مناسب آموزشی، کار بروی هیجانات کودک، شناسایی استعدادها و ارزیابی پتانسیل بالقوه کودکان و کمک در بالفعل سازی آن، پرورش تفکری خلاق و نقاد، مسیر صعود و پیشرفت را در جامعه هموار سازند.
وی ادامه داد: چه بسا سرمایه گذاریهای کلان عمرانی، تکنولوژی و صنعتی که عایدی آن صرفا در گردش اقتصاد یک مملکت میتواند مثمرثمرواقع شود، درحالیکه سرمایه گذاری بروی منابع انسانی بالاخص در اوایل دوران کودکی میتواند نقش بسزایی را در رشد و توسعه فرهنگ در یک جامعه و ایجاد سازوکارهای بسیار عملیاتی در پیشبرد اهداف یک جامعه ایفا نماید. مهیا کردن بستری برای رشد و توسعه عقلانیت و خردمندی که متاسفانه در بسیاری از جوامع رخت بربسته و ایجاد تفکرات انتقادی از طریق نقد کردن، نه نفی کردن و کاربرد راهبردهای تکنولوژی برای جهانی شدن در حوزههای درست و تاکید بیشتر بر پرورش به جای آموزش، میتواند نقطه عطفی برای رشد و بالندگی در سطح کلان به حساب آید. امروزه بسیاری از کودکان در معرض بمبارانی از اطلاعات از طریق اینترنت قرارگرفته اند، درحالیکه نه تنها این تسهیلات جهانی شدن به خردمندی آنها، نیانجامیده است، بلکه به نوعی فلاکتش نصیب گردیده و ازآن درراستای انفجاراطلاعاتی نادرست و نامتناسب و بیهوده استفاده به عمل آمده است.
استعدادیابی فرزندان
در پایان دکتر مهناز عسکریان مسئله استعدادیابی را اینگونه توضیح دادند: امروزه کاربرروی استعدادیابی فرزندان این مرزو بوم و بستر سازی رشد کیفی و همه جانبه هوشی این قشر، در زمره نکوترین شاخصهای شهروندی است که میتواند منافع ملی آن موجبات توسعه فرهنگ و رشد و پیشرفت یک مملکت به شمار آید. عرصه برای فراهم سازی این بسترها در این مرز و بوم کاملا گسترده است و مجال برای ارضای تعصبات ملی مهیا است فقط قدرت درک سرمایه گذاری بروی این منابع ارزنده ملی است که میماند و آن هم منوط به داشتن قدرت ریسک بالا، توان اقتصادی برای سرمایه گذاری و از همه مهمتر داشتن انگیزه برای شخم زدن بر زمینی که شاید حتی برداشت از محصولات آن هم به این افراد مجالی ندهد، اما آنها میکارند تا آیندگان برداشت کنند، همانطور که ما آنچه را کاشتند، امروز برداشت کردیم./ اندیشه معاصر
ارسال نظر