مشروح مصاحبه ی عارف با مثلث
پارسینه: معاون اول دولت اصلاحات گفت: در كل تفکر اصلاحطلبی را قبول دارم که آقای خاتمی آن را نمایندگی میکرد و منجر به دوم خرداد 76 شد، اصلاح طلبی در داخل نظام و برای پاسداری از ارزشها و آرمان ها و اجرای کامل قانون اساسی.
معاون اول دولت اصلاحات گفت: در كل تفکر اصلاحطلبی را قبول دارم که آقای خاتمی آن را نمایندگی میکرد و منجر به دوم خرداد 76 شد، اصلاح طلبی در داخل نظام و برای پاسداری از ارزشها و آرمان ها و اجرای کامل قانون اساسی.
محمدرضا عارف معاون اول دولت اصلاحات گفتگویی را با هفته نامه مثلث انجام داده است و به بیان دیدگاه های خود پرداخته است که مهمترین محورهای آن به شرح زیر است:
نگرانم فضا به سمت مشارکت حداکثری نرود/ من بهرحال به جریان اصلاح طلب وابسته هستم/اولویت کشور در حال حاضر حل مشکلات اقتصادی است/ موسوی خوئيني ها جایگاه ویژه ای در بین اصلاح طلبان دارد/ كسي نميتواند رابطه بین من و خاتمی را به هم بزند/ اردوگاه اصولگریان به هم ریخته است/ اصولگرايان می خواهند حساب خود را از دولت جدا کنند/ امیدوارم زندانیان سیاسی آزاد شوند.
محمدرضا عارف یکی از کاندیداهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری میگوید: سید محمد خاتمی تاکنون وي را از کاندیداتوری منع نکرد است.
بخشهایی از گفتگوی هفته نامه مثلث با محمد رضا عارف بدین شرح است:
*برخی از بنده تصور سیاسی دارند. چندان مایل نیستم فقط از دریچه سیاست شناخته شوم. در تصویری که از خودم دارم،خود را همیشه دانش آموز یا دانشجو میدانم و همیشه به این جایگاه افتخار کردهام.
از دوران نوجوانی احساسم این بود که این جایگاه ارزشمند است بنابراين سعی کردم خوب درس بخوانم. در تمام طول تحصیلم - چه در ایران و چه خارج از کشور- شاگرد اول بودم. حتي در بهترین دانشگاه دنیا یعنی استنفورد كه PhD گرفتم، آنجا هم شاگرد اول بودم. به علت اینكه انگيزه معنوي داشتم، احساس می کردم اجر خوب درس خواندن کمتر از نماز مستحبی خواندن یا ساير عبادات نیست.
*سال 1384 که از امور اجرایی فارغ شدم به همراه جمعی از برجستگان علمی و فناوران کشور بنیاد "پیشبرد علم و فناوری" را- که یک NGO است- راه اندازی کردیم با این نگاه که جهت گیری اصلی روی توسعه فناوری ها باشد، خوشبختانه گامهای خوبی برداشتیم الان یک نشریه علمي-ترویجی به نام "نشاء علم" داریم، چهار پنج شماره منتشر شده است، جهت گیریهای خوبی دارد.
مجوزی هم براي راه اندازی يك دانشگاه از وزارت علوم گرفتهایم اما به دلیل مشکلات مالی تاکنون نتوانستهایم این دانشگاه را راه اندازی کنیم. بنای هیات موسس این است که یک دانشگاه کیفی و پژوهشی محور راه اندازی شود. اگر مشکل مالی حل شود انشاء الله دانشگاه را راه می اندازیم.
* در طول این 34 سال بعد از انقلاب برای هیچ کاری کاندیدا نشدم ولی وقتی مسئولیتی به بنده پیشنهاد میشد و فکر می کردم توانایی اجرای آن را دارم، جواب منفی نمیدادم، بر همين اساس در شرایط فعلی کشور تکلیف ميدانم که جلو بیایم.
شرایط منطقه و کشور،برگزاری یک انتخابات پرشور با مشارکت حداکثری را برای ما الزامی میکند، لذا همه افرادی که در خود توانایی اداره کشور را میبینند باید در این حرکت ملی سهیم باشند و به صورتی مشارکت داشته باشند.
*تجربه ناموفق اجرایی در بخشهای مختلف که کار کردم ندارم
تجربه ناموفق اجرایی در بخشهای مختلف که کار کردم ندارم، مشکلات کشور را خوب میشناسم و ميدانم كشور در بخشهای مختلفی با مشکلات متعددی رو به رو است، بنابراین طرح موضوع را ضروری میدانم اما برای خودم معیارهایی گذاشتم، از جمله اینکه اگر فضای انتخاباتی بیانگر حضور پرشور مردم شد و امکانات لازم برای بیان نقطه نظرات و ارائه برنامهها در اختیار قرار گرفت و در تحلیلها شانس بالایی برای پیروزی داشتم اعلام نامزدی کنم وگرنه همان کارهایی که از قبل انجام میدادم را ادامه می دهم.
*هنوز فضای سیاسی کشور بخصوص دانشگاهها انتخاباتی نشده است، دانشگاهها را با دورههای قبل مقایسه کنید، الان باید در دانشگاه یک شور بالای انتخاباتي باشد، از دعواها و چالشهای دانشجوی ، حضور افراد و خبرگان، تحلیل درباره اوضاع کشور،تحلیل فضای انتخابات و مسائل ديگر خبری نیست، بنابراین هنوز برداشتی روشن از انتخاباتی شدن فضای کشور احساس نمیشود، من نگران هستم که فضا به سمت مشارکت حداکثری نرود و این برای کشور نامطلوب است.
*فضای دانشگاهها انتخاباتی نیست، دانشجو و استاد انگیزه ندارند
* هم اکنون فضای دانشگاهها انتخاباتی نیست، دانشجو و استاد انگیزه ندارند. نه تنها انگیزه ندارند بلکه احساس میکنند حضورشان در صحنههای سیاسی هزینه بردار است، برخوردهایی که 2، 3 سال اخیر با دانشجو شد، او را به سوی سردی و بی تفاوتی هدایت کرد از این رو همه باید کمک کنند تا فضا اصلاح شود. این مهمترین رسالت رسانهها است كه کمک کنند فضای دانشگاهها و کشور انتخاباتی شود- البته فضای کشور در 2، 3 ماه آخر به طور طبیعی انتخاباتی میشود؛ اما مکانهایی مثل دانشگاه که سهم بالایی در ایجاد انگیزه برای مشارکت مردم دارند باید از هم اكنون در این مسیر قرار بگیرند.
استمرار فضای امنیتی و سرد بر دانشگاهها و عدم مشارکت فعال دانشجو و استاد در این امر مهم ملی به هیچوجه به صلاح کشور نیست.
* به جریان اصلاحطلب وابسته هستم
*من بهرحال به جریان اصلاحطلب وابسته هستم، بنابراین فکر میکنم برای اینکه قواعد بازی رعایت شود علی الاصول باید با حمایت این اردوگاه بیایم، منتها الان نمیخواهم بگویم که با چه برنامهای این کار را میکنم.
*در كل تفکر اصلاحطلبی را قبول دارم که آقای خاتمی آن را نمایندگی میکرد و منجر به دوم خرداد 76 شد، اصلاح طلبی در داخل نظام و برای پاسداری از ارزشها و آرمان ها و اجرای کامل قانون اساسی.
*متأسفانه بعد از پیروزی یک جریان، تازه تسویه حسابها شروع می شود. این مسئله حكايت از آن ميكند که ما به بلوغ سیاسی نرسیدهایم و اخلاق انتخاباتی را رعایت نمیکنیم حال آنكه فراتر از آن ما در چارچوب يك نظام اسلامي مشغول کار هستيم، بنابراين باید اخلاق اسلامی را رعایت کنیم و ویژگیهای یک مسلمان متعهد را داشته باشیم.
باید بعد از انتخابات مسائل تمام شود همه وارد فاز رفاقت و همکاری شوند، متأسفانه فضای دانشگاه هم همین طور است، دانشجو احساس میکند در انتخابات سال 88 تلاش کرده، وقت گذاشته و حتی نمره درسش به دیل عدم فرصت برای مطالعه بد شده اما بعد هزینه داده و بعضا با برخوردهای انظباطی رو برو شده است، برخی از آنها میگویند دیگر نمیآییم. برای چی هزینه بدهیم، اين رويگرداني به علت آن است كه وقتي به یک كانديداي غير پيروز رأي داده، بعد از انتخابات با او تسویه حساب شده، اين بد است و بايد اصلاح شود.
گاهی در گزینشها سئوال ميشود که در انتخابات 88 به چه کسی رأی داده ید؟ این کار خطرناکی است.به نظر من هر کس به کاندیدای مورد تأیید شورای نگهبان رأی داد باید از وي تقدیر شود و مورد سرزنش و عتاب و خطاب قرار نگیرد.
*شعاری میدهم که بتوانم عمل کنم
*شعاری میدهم که بتوانم عمل کنم، منش من حتی در کارهای علمی هميشه همين بوده، هرچی گفتم سعی کردم چند درصد بالاتر آن را اجرايي کنم، باید شعاری داد و به مردم وعدهای داد که عملی شود و با عملی شدن آن مردم را نسبت آینده امیدوارتر و دلگرم تر کرد.حتما حل مشکل مردم بخصوص مشکل معیشت در شعارها در اولویت قرار می گیرد، نباید شعارهای رأی آور داد و وعده کارهایی را داد که روشن است به نتیجه نمی رسد و یا امکان اجرایی آن را نداریم.
*اولویت کشور در حال حاضر حل مشکلات اقتصادی است، در کنار اصلاح اقتصادی منزلت اجتماعی بسیار مهم است، وفاداری به آرمانهاي انقلاب و قانون اساسی جزء منش انتخاباتی باید باشد. ما کسی را اصلاحطلب میدانیم که نظام را قبول دارد و به آرمانهای انقلاب وفادار است.
*گرفتاری ما این است جریان حاکم به خصوص چون همه تریبونها در اختیارش بوده هر تهمت و هر حرفی خواسته بر علیه جریان اصلاحطلب زده است. ما اصلاحطلبی را خط امام و پای بندی به قانون اساسی و ارزشها میدانیم، برهمین اساس اگر کسی بگوید من اصلاحطلب هستم ولی دنبال براندازی باشد، را اصلاحطلب نمی دانیم.
اصلاحطلبان پيرو تفکر خط امام (ره) هستند، آقاي خاتمی اين تفکر را نمایندگی کرد و طي 8 سال هم دستاورد ارزشمندی برای کشور داشت. هرکس این تفکر را در چارچوب ارزش ها و قانون اساسی قبول دارد اصلاحطلب است.
*موسویخوئينيها جایگاه ویژه ای در بین اصلاحطلبان دارد
*آقاي موسویخوئينيها جایگاه ویژه ای در بین اصلاحطلبان دارد، از چهرههای شاخص قبل و بعد از انقلاب است وقتی ایشان در مسجد نیاوران قبل از انقلاب نماز میخواند به ايشان ارادت داشتم و گاهی در نماز جماعت ایشان شرکت میکردم، البته هیچگاه با هم همکاری نزدیک نداشتیم ولی بنا نيست که به محض اینکه یک عزیزی، بزرگی یا یک فردی نظری خلاف من بدهد با او برخورد کنیم. و عکس العمل نشان دهیم. گرفتاری کشور را ناشی از این روش می دانم که به محض اینکه كسي حرفی زد به او حمله شود.
*نقل قولی از من درباره آقاي خاتمي کردند به هيچ عنوان صحت نداشت، رابطه من و آقای خاتمی همیشه بالاتر از رابطه ميان دو همشهری است. من از قبل انقلاب ارادت خاصی نسبت به آیتالله خاتمی (پدر آقاي خاتمي) داشتم، چون ایشان را جزء روحانیون روشنفکر میدانستم.
البته بیش از دو بار قبل از انقلاب به ديدار موفق نشدم. در كل آيتالله خاتمي را دوست داشتم و بعد به پسر ايشان (محمدآقا) ارادت پیدا کردم. زمانی که آقاي خاتمي وزیر ارشاد بود من هم معاون وزیر علوم بودم و طبعا همدیگر را می دیدیم.
آن زمان ارادتم به آقاي خاتمي بیشتر شد و کوچکترین مسئله ای بین ما تاکنون نبوده است. جلساتی با هم داریم و مرتب همدیگر را میبینیم. در زماني كه آن صحبت در رسانهها آمد، مشغلههای من طوری بود که سه، چهار هفتهای اصلا همدیگر را ندیده بودیم. آن زمان این نقل قولها شد. كسي نميتواند رابطه بین من و آقاي خاتمی را به هم بزند. ممکن است من و آقای خاتمی در برخی مسائل اختلاف نظر داشته باشیم، این طبیعی است. من برای اختلاف نظر ارزش قائلم چون حرکت ایجاد میکند ولی اختلاف نظر هیچ ربطی به رفاقت و صمیمیت ندارد. بنابراین گاهی حرفهایی زده میشود. نقل میکنند هم ایشان به آن نقل قولها می خندد و هم من و هيچ كدام از ما بنا نداریم حتی الامکان به این قبیل صحبتهای دروغ و دور از اخلاق اسلامی جواب دهيم مردم هم بداخلاقی ها و اخبار و شایعات کذب را باور نمیکنند.
* هنوز به یک جمع بندی روشن نرسید هام
*هنوز با هیچیک از بزرگان و بزرگوارانی که طی 30 سال گذشته مورد مشورت من قرار میگرفتند برای نامزدی در انتخابات مشورت رسمی نداشتهام. قاعدتا باید این کار را بکنم ولي خودم هنوز به یک جمع بندی روشن نرسید هام.
* احساس میکنم هم اکنون در یک شرایط خاکستری حرکت میکنم، امیدوارم شرایط کمی روشنتر شود که در این صورت رایزنیها و مشورتها را دنبال خواهم کرد.
*جریان اصلاحات جریان تک صدایی نیست و هرکسی نظر و صدایی دارد
*جریان اصلاحات جریان تک صدایی نیست و هرکسی نظر و صدایی دارد. در این شرایط که محدودیتهای مختلف از جمله رسانه برای پوشش خبری شان دارند، اگر بخواهند موفق شوند باید به سمت اجماع بروند.
الان چون اصلاحطلبان در حاکمیت نیستند، به نظرم فرصت خوبی است تا روي یک سازوکار روشنی به اجماع برسند، اگر آنها با یک نامزد بیایند، شانس موفقيت را خواهند داشت.
در 8 سال گذشته مدیریت کشور بصورت یکپارچه در اختیار اصولگرایان بود. البته اصولگرايان هم اكنون میخواهند حساب خود را از دولت جدا کنند و اين امکان ندارد که بگویند دولت اصولگرا نبوده است، اصلاح طلبان طي 8 سال گذشته کمترین انتقاد را به دولت به ويژه در چهار سال اول کردند، تمام تریبونها با سیاستهای دولت همراهی کردند، اين کار خوبی بود و من آن را نفی نمیکنم. در عملکرد با مشکلاتی رو به رو شدند. اصلاح طلبان سال 77 با نفت 8 دلار کشور را اداره کردند.
هزینهای که ما برای تک نرخی کردن ارز دادیم هزینه خیلی بالایی بود، سال 80 که من در سازمان مدیریت بودم بحث تک نرخی کردن ارز را با مرحوم آقای دکتر نوربخش (خدا رحمتش کند) مطرح کردیم. او گفت: برای آنكه تک نرخی کردن پایدار بماند دولت باید حدود 6 میلیارد دلار براي ما تفاوت ال سی هاي بخش های دولتی و خصوصی هزينه كند و ما آن را 2 سال در بودجه لحاظ کردیم و پرداختيم و ارز تک نرخی شد، از آن تاريخ به بعد مردم برای چند سال به جای آنکه از بانک ارز بخرند از صرافی میخریدند. حتي ارز در صرافی ها گاهی یکی، دو تومان ارزانتر بود.
* شرکت در انتخابات هم وظیفه و هم حق است .بنابراین باید وظیفهمان را انجام دهیم. ضمن آنكه حق ما هم هست كه اين كار را بكنيم. اصلاحات یکی از جریان های اصیل انقلاب است. شايد اصلاحطلبان در مقطعی براساس تشخيص خود براي انتخابات کاندیدا معرفي نكنند؛ اما حضور در صحنه انتخابات را یک ضرورت میدانم البته باید شرایط براي مشارکت همه گروهها از جمله اصلاح طلبان فراهم شود.
* شرط نمی گذاریم اما امیدواریم زندانیان سیاسی آزاد شوند
*معتقدم نظام ما، نظام شرط پذیری نیست و بايد طبق قانون جلو برویم. برهمين اساس شرط نمی گذارم ولی به هر حال این ذهنیت و فضا باید اصلاح شود چون اتهام زدن ها هیچ نتيجه و فایده ای در دراز مدت ندارد. نمی خواهيم 4 سال حکومت کنیم بعد برویم کنار، معتقدیم این حکومت باید به حکومت حضرت مهدی(عج) وصل شود. پس باید به جای ایجاد کدورت و تسویه حساب با نگاه مثبت كار كرد.
يعني یک مقدار نگاهمان به آینده و حل مسائل باشد. شرط نمی گذاریم اما امیدواریم حل مسائل شامل کاهش کدرورت ها و حتی الامکان آزادی زندانیان سیاسی باشد. برخی از اين زندانيان را من می شناسم و افراد متدین و وفادار به آرمان ها و انقلاب هستند که ممکن است خطایی انجام داده باشند ولی باید با نگاه به آینده و برای رسیدن به یک همدلی و همراهی همه نیروهای وفادار به نظام و دلسوز برای پیشرفت و توسعه کشور و برای رسیدن به یک فضای شاداب در انتخابات مسایل جاری بصورتی مطلوب حل و فصل گردد.امیدوارم انتخابات آينده پر شور برگزار شود.
*انتقاد آقای خاتمی بعد از انتخابات88 به جناح حاکم بود. وقتی روز بعد از انتخابات به معترضان و مردم خس و خاشاک لقب داده می شود چه کار باید کرد؟ و چه باید گفت؟ من به دلایلی نخواستم به میدان بیایم ولی آدم عذاب می کشد از اینکه جریان پیروز به جای آنکه تقدیر کند از مردم و از رقبای شکست خورده دلجویی کند به آنها این طور می گوید حالا آقای خاتمی و امثال ایشان چه موضعی باید می گرفتند؟
*خوشحال میشوم که اصولگرایان بتوانند با ائتلاف و با حداقل کاندیدا وارد صحنه رقابت شوند كه سازوکار آن را خودشان تعريف ميكنند، ولی تحلیلها این است که اصولگرايان قرار نیست با هم کنار بیایند.
درباره مثلثی که تشکیل شده هم خوشبیني وجود ندارد که تا آخر ادامه پيدا كند، غیر از سه کاندیدایی که در مثلث ياد شده قرار دارند افراد دیگری هم هستند. بالاخره آنها سازوکارهایی دارند و فعال هستند. همان طور كه گفتم جریان سنتی اصولگرا فعال است، ائتلاف سه نفره بینابین عمل ميكند امیدوارم نظری که در مورد اصلاح طلبان برای اجماع دارم براي اصولگرايان هم رخ دهد، اگر دو جناح اصلی هر کدام یک نفر را معرفی کنند مردم در مقام انتخاب براساس برنامه اقدام خواهند کرد و انتخابات پرشور میشود، برخي از اصولگرايان تحليل شان این است که طرفداران دولت ترجیح ميدهند تا تکثر کاندیداها در انتخابات رياست جمهوري رخ دهد.
*شانس پیروزی کاندیدای طرفدار دولت بیشتر است
چون در اين شرايط رقابت به دور دوم كشيده ميشود و چون امکانات رسانه و مالی و تشکیلاتی در اختیار دولت است در این صورت شانس پیروزی کاندیدای طرفدار دولت بیشتر میشود.
*معتقدم روساي جمهور گذشته بايد در ميانجيگريها و هدايت جريانات داخل و نمايندگي غیر رسمی كشور در مجامع بين المللي نقش داشته باشند، كه اين جايگاه بالاتر و فراتر از رياست جمهوري است.
زماني كه نظام به مشكل ميخورد مثلا رابطه ايران با يك كشوري به سردي ميگرايد، اينها مي توانند نقش آفريني كنند يا در داخل كشور بين نهادهای مختلف ميانجيگري كنند و در حقیقت نقش راهبری کلان و آشتی جویانه در کشور و انتقال تجربیات گذشته و... برای آنان قایل هستم.
*اگر دولت وحدت ملی اتفاق بيفتد خيلي خوب است اما به هيچ وجه عملي نمیدانم. من بحثم دولت ائتلافي 51 درصدي است كه عملي باشد. واقعا بين دلسوزان اصلاحطلب و اصولگراي انقلاب اختلافي در اصول وجود ندارد، بلكه تفاوت در تاكتيكها و روشها است. بنابراين اگر تفاهم بيش از 50 درصد را مبنا قرار دهيم، عملی است و میتواند به دولت وحدت ملی هم ختم شود.
*در تمام عمرم يك كلمه دروغ نگفتهام و ياد نگرفتهام وارد بازي باخت شوم
*در تمام عمرم يك كلمه دروغ نگفتهام و ياد نگرفتهام وارد بازي باخت شوم. من همه بازيهايي كه در آن شركت كردم بازي برد-برد بوده، يعني اگر آقاي خاتمي و ديگران بگويند بيا اما تحليلم اين باشد كه اگربيايم به هر دليلي رأي نميآورم، نميآيم. ضمن آنكه آقاي خاتمي در اين زمينه با من تاکنون صحبت نكرده و قطعا مرا از آمدن منع نکرده است چون اصولا ایشان آدم منفي باف و منفي گويي نيست.
*هنوز با هيچ مقام رسمي در هيچ سطحي از حاكميت درباره انتخابات صحبتي نكردهام و اين را با صراحت ميگويم.
*دولت من دولت شايسته سالار است. برجستهترينها باید در آن حضور داشته باشند. همانطور كه در مديريت دستگاههای اجرایی تحت مسئوليتم اين رويكرد را اجرا كردم.
محمدرضا عارف معاون اول دولت اصلاحات گفتگویی را با هفته نامه مثلث انجام داده است و به بیان دیدگاه های خود پرداخته است که مهمترین محورهای آن به شرح زیر است:
نگرانم فضا به سمت مشارکت حداکثری نرود/ من بهرحال به جریان اصلاح طلب وابسته هستم/اولویت کشور در حال حاضر حل مشکلات اقتصادی است/ موسوی خوئيني ها جایگاه ویژه ای در بین اصلاح طلبان دارد/ كسي نميتواند رابطه بین من و خاتمی را به هم بزند/ اردوگاه اصولگریان به هم ریخته است/ اصولگرايان می خواهند حساب خود را از دولت جدا کنند/ امیدوارم زندانیان سیاسی آزاد شوند.
محمدرضا عارف یکی از کاندیداهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری میگوید: سید محمد خاتمی تاکنون وي را از کاندیداتوری منع نکرد است.
بخشهایی از گفتگوی هفته نامه مثلث با محمد رضا عارف بدین شرح است:
*برخی از بنده تصور سیاسی دارند. چندان مایل نیستم فقط از دریچه سیاست شناخته شوم. در تصویری که از خودم دارم،خود را همیشه دانش آموز یا دانشجو میدانم و همیشه به این جایگاه افتخار کردهام.
از دوران نوجوانی احساسم این بود که این جایگاه ارزشمند است بنابراين سعی کردم خوب درس بخوانم. در تمام طول تحصیلم - چه در ایران و چه خارج از کشور- شاگرد اول بودم. حتي در بهترین دانشگاه دنیا یعنی استنفورد كه PhD گرفتم، آنجا هم شاگرد اول بودم. به علت اینكه انگيزه معنوي داشتم، احساس می کردم اجر خوب درس خواندن کمتر از نماز مستحبی خواندن یا ساير عبادات نیست.
*سال 1384 که از امور اجرایی فارغ شدم به همراه جمعی از برجستگان علمی و فناوران کشور بنیاد "پیشبرد علم و فناوری" را- که یک NGO است- راه اندازی کردیم با این نگاه که جهت گیری اصلی روی توسعه فناوری ها باشد، خوشبختانه گامهای خوبی برداشتیم الان یک نشریه علمي-ترویجی به نام "نشاء علم" داریم، چهار پنج شماره منتشر شده است، جهت گیریهای خوبی دارد.
مجوزی هم براي راه اندازی يك دانشگاه از وزارت علوم گرفتهایم اما به دلیل مشکلات مالی تاکنون نتوانستهایم این دانشگاه را راه اندازی کنیم. بنای هیات موسس این است که یک دانشگاه کیفی و پژوهشی محور راه اندازی شود. اگر مشکل مالی حل شود انشاء الله دانشگاه را راه می اندازیم.
* در طول این 34 سال بعد از انقلاب برای هیچ کاری کاندیدا نشدم ولی وقتی مسئولیتی به بنده پیشنهاد میشد و فکر می کردم توانایی اجرای آن را دارم، جواب منفی نمیدادم، بر همين اساس در شرایط فعلی کشور تکلیف ميدانم که جلو بیایم.
شرایط منطقه و کشور،برگزاری یک انتخابات پرشور با مشارکت حداکثری را برای ما الزامی میکند، لذا همه افرادی که در خود توانایی اداره کشور را میبینند باید در این حرکت ملی سهیم باشند و به صورتی مشارکت داشته باشند.
*تجربه ناموفق اجرایی در بخشهای مختلف که کار کردم ندارم
تجربه ناموفق اجرایی در بخشهای مختلف که کار کردم ندارم، مشکلات کشور را خوب میشناسم و ميدانم كشور در بخشهای مختلفی با مشکلات متعددی رو به رو است، بنابراین طرح موضوع را ضروری میدانم اما برای خودم معیارهایی گذاشتم، از جمله اینکه اگر فضای انتخاباتی بیانگر حضور پرشور مردم شد و امکانات لازم برای بیان نقطه نظرات و ارائه برنامهها در اختیار قرار گرفت و در تحلیلها شانس بالایی برای پیروزی داشتم اعلام نامزدی کنم وگرنه همان کارهایی که از قبل انجام میدادم را ادامه می دهم.
*هنوز فضای سیاسی کشور بخصوص دانشگاهها انتخاباتی نشده است، دانشگاهها را با دورههای قبل مقایسه کنید، الان باید در دانشگاه یک شور بالای انتخاباتي باشد، از دعواها و چالشهای دانشجوی ، حضور افراد و خبرگان، تحلیل درباره اوضاع کشور،تحلیل فضای انتخابات و مسائل ديگر خبری نیست، بنابراین هنوز برداشتی روشن از انتخاباتی شدن فضای کشور احساس نمیشود، من نگران هستم که فضا به سمت مشارکت حداکثری نرود و این برای کشور نامطلوب است.
*فضای دانشگاهها انتخاباتی نیست، دانشجو و استاد انگیزه ندارند
* هم اکنون فضای دانشگاهها انتخاباتی نیست، دانشجو و استاد انگیزه ندارند. نه تنها انگیزه ندارند بلکه احساس میکنند حضورشان در صحنههای سیاسی هزینه بردار است، برخوردهایی که 2، 3 سال اخیر با دانشجو شد، او را به سوی سردی و بی تفاوتی هدایت کرد از این رو همه باید کمک کنند تا فضا اصلاح شود. این مهمترین رسالت رسانهها است كه کمک کنند فضای دانشگاهها و کشور انتخاباتی شود- البته فضای کشور در 2، 3 ماه آخر به طور طبیعی انتخاباتی میشود؛ اما مکانهایی مثل دانشگاه که سهم بالایی در ایجاد انگیزه برای مشارکت مردم دارند باید از هم اكنون در این مسیر قرار بگیرند.
استمرار فضای امنیتی و سرد بر دانشگاهها و عدم مشارکت فعال دانشجو و استاد در این امر مهم ملی به هیچوجه به صلاح کشور نیست.
* به جریان اصلاحطلب وابسته هستم
*من بهرحال به جریان اصلاحطلب وابسته هستم، بنابراین فکر میکنم برای اینکه قواعد بازی رعایت شود علی الاصول باید با حمایت این اردوگاه بیایم، منتها الان نمیخواهم بگویم که با چه برنامهای این کار را میکنم.
*در كل تفکر اصلاحطلبی را قبول دارم که آقای خاتمی آن را نمایندگی میکرد و منجر به دوم خرداد 76 شد، اصلاح طلبی در داخل نظام و برای پاسداری از ارزشها و آرمان ها و اجرای کامل قانون اساسی.
*متأسفانه بعد از پیروزی یک جریان، تازه تسویه حسابها شروع می شود. این مسئله حكايت از آن ميكند که ما به بلوغ سیاسی نرسیدهایم و اخلاق انتخاباتی را رعایت نمیکنیم حال آنكه فراتر از آن ما در چارچوب يك نظام اسلامي مشغول کار هستيم، بنابراين باید اخلاق اسلامی را رعایت کنیم و ویژگیهای یک مسلمان متعهد را داشته باشیم.
باید بعد از انتخابات مسائل تمام شود همه وارد فاز رفاقت و همکاری شوند، متأسفانه فضای دانشگاه هم همین طور است، دانشجو احساس میکند در انتخابات سال 88 تلاش کرده، وقت گذاشته و حتی نمره درسش به دیل عدم فرصت برای مطالعه بد شده اما بعد هزینه داده و بعضا با برخوردهای انظباطی رو برو شده است، برخی از آنها میگویند دیگر نمیآییم. برای چی هزینه بدهیم، اين رويگرداني به علت آن است كه وقتي به یک كانديداي غير پيروز رأي داده، بعد از انتخابات با او تسویه حساب شده، اين بد است و بايد اصلاح شود.
گاهی در گزینشها سئوال ميشود که در انتخابات 88 به چه کسی رأی داده ید؟ این کار خطرناکی است.به نظر من هر کس به کاندیدای مورد تأیید شورای نگهبان رأی داد باید از وي تقدیر شود و مورد سرزنش و عتاب و خطاب قرار نگیرد.
*شعاری میدهم که بتوانم عمل کنم
*شعاری میدهم که بتوانم عمل کنم، منش من حتی در کارهای علمی هميشه همين بوده، هرچی گفتم سعی کردم چند درصد بالاتر آن را اجرايي کنم، باید شعاری داد و به مردم وعدهای داد که عملی شود و با عملی شدن آن مردم را نسبت آینده امیدوارتر و دلگرم تر کرد.حتما حل مشکل مردم بخصوص مشکل معیشت در شعارها در اولویت قرار می گیرد، نباید شعارهای رأی آور داد و وعده کارهایی را داد که روشن است به نتیجه نمی رسد و یا امکان اجرایی آن را نداریم.
*اولویت کشور در حال حاضر حل مشکلات اقتصادی است، در کنار اصلاح اقتصادی منزلت اجتماعی بسیار مهم است، وفاداری به آرمانهاي انقلاب و قانون اساسی جزء منش انتخاباتی باید باشد. ما کسی را اصلاحطلب میدانیم که نظام را قبول دارد و به آرمانهای انقلاب وفادار است.
*گرفتاری ما این است جریان حاکم به خصوص چون همه تریبونها در اختیارش بوده هر تهمت و هر حرفی خواسته بر علیه جریان اصلاحطلب زده است. ما اصلاحطلبی را خط امام و پای بندی به قانون اساسی و ارزشها میدانیم، برهمین اساس اگر کسی بگوید من اصلاحطلب هستم ولی دنبال براندازی باشد، را اصلاحطلب نمی دانیم.
اصلاحطلبان پيرو تفکر خط امام (ره) هستند، آقاي خاتمی اين تفکر را نمایندگی کرد و طي 8 سال هم دستاورد ارزشمندی برای کشور داشت. هرکس این تفکر را در چارچوب ارزش ها و قانون اساسی قبول دارد اصلاحطلب است.
*موسویخوئينيها جایگاه ویژه ای در بین اصلاحطلبان دارد
*آقاي موسویخوئينيها جایگاه ویژه ای در بین اصلاحطلبان دارد، از چهرههای شاخص قبل و بعد از انقلاب است وقتی ایشان در مسجد نیاوران قبل از انقلاب نماز میخواند به ايشان ارادت داشتم و گاهی در نماز جماعت ایشان شرکت میکردم، البته هیچگاه با هم همکاری نزدیک نداشتیم ولی بنا نيست که به محض اینکه یک عزیزی، بزرگی یا یک فردی نظری خلاف من بدهد با او برخورد کنیم. و عکس العمل نشان دهیم. گرفتاری کشور را ناشی از این روش می دانم که به محض اینکه كسي حرفی زد به او حمله شود.
*نقل قولی از من درباره آقاي خاتمي کردند به هيچ عنوان صحت نداشت، رابطه من و آقای خاتمی همیشه بالاتر از رابطه ميان دو همشهری است. من از قبل انقلاب ارادت خاصی نسبت به آیتالله خاتمی (پدر آقاي خاتمي) داشتم، چون ایشان را جزء روحانیون روشنفکر میدانستم.
البته بیش از دو بار قبل از انقلاب به ديدار موفق نشدم. در كل آيتالله خاتمي را دوست داشتم و بعد به پسر ايشان (محمدآقا) ارادت پیدا کردم. زمانی که آقاي خاتمي وزیر ارشاد بود من هم معاون وزیر علوم بودم و طبعا همدیگر را می دیدیم.
آن زمان ارادتم به آقاي خاتمي بیشتر شد و کوچکترین مسئله ای بین ما تاکنون نبوده است. جلساتی با هم داریم و مرتب همدیگر را میبینیم. در زماني كه آن صحبت در رسانهها آمد، مشغلههای من طوری بود که سه، چهار هفتهای اصلا همدیگر را ندیده بودیم. آن زمان این نقل قولها شد. كسي نميتواند رابطه بین من و آقاي خاتمی را به هم بزند. ممکن است من و آقای خاتمی در برخی مسائل اختلاف نظر داشته باشیم، این طبیعی است. من برای اختلاف نظر ارزش قائلم چون حرکت ایجاد میکند ولی اختلاف نظر هیچ ربطی به رفاقت و صمیمیت ندارد. بنابراین گاهی حرفهایی زده میشود. نقل میکنند هم ایشان به آن نقل قولها می خندد و هم من و هيچ كدام از ما بنا نداریم حتی الامکان به این قبیل صحبتهای دروغ و دور از اخلاق اسلامی جواب دهيم مردم هم بداخلاقی ها و اخبار و شایعات کذب را باور نمیکنند.
* هنوز به یک جمع بندی روشن نرسید هام
*هنوز با هیچیک از بزرگان و بزرگوارانی که طی 30 سال گذشته مورد مشورت من قرار میگرفتند برای نامزدی در انتخابات مشورت رسمی نداشتهام. قاعدتا باید این کار را بکنم ولي خودم هنوز به یک جمع بندی روشن نرسید هام.
* احساس میکنم هم اکنون در یک شرایط خاکستری حرکت میکنم، امیدوارم شرایط کمی روشنتر شود که در این صورت رایزنیها و مشورتها را دنبال خواهم کرد.
*جریان اصلاحات جریان تک صدایی نیست و هرکسی نظر و صدایی دارد
*جریان اصلاحات جریان تک صدایی نیست و هرکسی نظر و صدایی دارد. در این شرایط که محدودیتهای مختلف از جمله رسانه برای پوشش خبری شان دارند، اگر بخواهند موفق شوند باید به سمت اجماع بروند.
الان چون اصلاحطلبان در حاکمیت نیستند، به نظرم فرصت خوبی است تا روي یک سازوکار روشنی به اجماع برسند، اگر آنها با یک نامزد بیایند، شانس موفقيت را خواهند داشت.
در 8 سال گذشته مدیریت کشور بصورت یکپارچه در اختیار اصولگرایان بود. البته اصولگرايان هم اكنون میخواهند حساب خود را از دولت جدا کنند و اين امکان ندارد که بگویند دولت اصولگرا نبوده است، اصلاح طلبان طي 8 سال گذشته کمترین انتقاد را به دولت به ويژه در چهار سال اول کردند، تمام تریبونها با سیاستهای دولت همراهی کردند، اين کار خوبی بود و من آن را نفی نمیکنم. در عملکرد با مشکلاتی رو به رو شدند. اصلاح طلبان سال 77 با نفت 8 دلار کشور را اداره کردند.
هزینهای که ما برای تک نرخی کردن ارز دادیم هزینه خیلی بالایی بود، سال 80 که من در سازمان مدیریت بودم بحث تک نرخی کردن ارز را با مرحوم آقای دکتر نوربخش (خدا رحمتش کند) مطرح کردیم. او گفت: برای آنكه تک نرخی کردن پایدار بماند دولت باید حدود 6 میلیارد دلار براي ما تفاوت ال سی هاي بخش های دولتی و خصوصی هزينه كند و ما آن را 2 سال در بودجه لحاظ کردیم و پرداختيم و ارز تک نرخی شد، از آن تاريخ به بعد مردم برای چند سال به جای آنکه از بانک ارز بخرند از صرافی میخریدند. حتي ارز در صرافی ها گاهی یکی، دو تومان ارزانتر بود.
* شرکت در انتخابات هم وظیفه و هم حق است .بنابراین باید وظیفهمان را انجام دهیم. ضمن آنكه حق ما هم هست كه اين كار را بكنيم. اصلاحات یکی از جریان های اصیل انقلاب است. شايد اصلاحطلبان در مقطعی براساس تشخيص خود براي انتخابات کاندیدا معرفي نكنند؛ اما حضور در صحنه انتخابات را یک ضرورت میدانم البته باید شرایط براي مشارکت همه گروهها از جمله اصلاح طلبان فراهم شود.
* شرط نمی گذاریم اما امیدواریم زندانیان سیاسی آزاد شوند
*معتقدم نظام ما، نظام شرط پذیری نیست و بايد طبق قانون جلو برویم. برهمين اساس شرط نمی گذارم ولی به هر حال این ذهنیت و فضا باید اصلاح شود چون اتهام زدن ها هیچ نتيجه و فایده ای در دراز مدت ندارد. نمی خواهيم 4 سال حکومت کنیم بعد برویم کنار، معتقدیم این حکومت باید به حکومت حضرت مهدی(عج) وصل شود. پس باید به جای ایجاد کدورت و تسویه حساب با نگاه مثبت كار كرد.
يعني یک مقدار نگاهمان به آینده و حل مسائل باشد. شرط نمی گذاریم اما امیدواریم حل مسائل شامل کاهش کدرورت ها و حتی الامکان آزادی زندانیان سیاسی باشد. برخی از اين زندانيان را من می شناسم و افراد متدین و وفادار به آرمان ها و انقلاب هستند که ممکن است خطایی انجام داده باشند ولی باید با نگاه به آینده و برای رسیدن به یک همدلی و همراهی همه نیروهای وفادار به نظام و دلسوز برای پیشرفت و توسعه کشور و برای رسیدن به یک فضای شاداب در انتخابات مسایل جاری بصورتی مطلوب حل و فصل گردد.امیدوارم انتخابات آينده پر شور برگزار شود.
*انتقاد آقای خاتمی بعد از انتخابات88 به جناح حاکم بود. وقتی روز بعد از انتخابات به معترضان و مردم خس و خاشاک لقب داده می شود چه کار باید کرد؟ و چه باید گفت؟ من به دلایلی نخواستم به میدان بیایم ولی آدم عذاب می کشد از اینکه جریان پیروز به جای آنکه تقدیر کند از مردم و از رقبای شکست خورده دلجویی کند به آنها این طور می گوید حالا آقای خاتمی و امثال ایشان چه موضعی باید می گرفتند؟
*خوشحال میشوم که اصولگرایان بتوانند با ائتلاف و با حداقل کاندیدا وارد صحنه رقابت شوند كه سازوکار آن را خودشان تعريف ميكنند، ولی تحلیلها این است که اصولگرايان قرار نیست با هم کنار بیایند.
درباره مثلثی که تشکیل شده هم خوشبیني وجود ندارد که تا آخر ادامه پيدا كند، غیر از سه کاندیدایی که در مثلث ياد شده قرار دارند افراد دیگری هم هستند. بالاخره آنها سازوکارهایی دارند و فعال هستند. همان طور كه گفتم جریان سنتی اصولگرا فعال است، ائتلاف سه نفره بینابین عمل ميكند امیدوارم نظری که در مورد اصلاح طلبان برای اجماع دارم براي اصولگرايان هم رخ دهد، اگر دو جناح اصلی هر کدام یک نفر را معرفی کنند مردم در مقام انتخاب براساس برنامه اقدام خواهند کرد و انتخابات پرشور میشود، برخي از اصولگرايان تحليل شان این است که طرفداران دولت ترجیح ميدهند تا تکثر کاندیداها در انتخابات رياست جمهوري رخ دهد.
*شانس پیروزی کاندیدای طرفدار دولت بیشتر است
چون در اين شرايط رقابت به دور دوم كشيده ميشود و چون امکانات رسانه و مالی و تشکیلاتی در اختیار دولت است در این صورت شانس پیروزی کاندیدای طرفدار دولت بیشتر میشود.
*معتقدم روساي جمهور گذشته بايد در ميانجيگريها و هدايت جريانات داخل و نمايندگي غیر رسمی كشور در مجامع بين المللي نقش داشته باشند، كه اين جايگاه بالاتر و فراتر از رياست جمهوري است.
زماني كه نظام به مشكل ميخورد مثلا رابطه ايران با يك كشوري به سردي ميگرايد، اينها مي توانند نقش آفريني كنند يا در داخل كشور بين نهادهای مختلف ميانجيگري كنند و در حقیقت نقش راهبری کلان و آشتی جویانه در کشور و انتقال تجربیات گذشته و... برای آنان قایل هستم.
*اگر دولت وحدت ملی اتفاق بيفتد خيلي خوب است اما به هيچ وجه عملي نمیدانم. من بحثم دولت ائتلافي 51 درصدي است كه عملي باشد. واقعا بين دلسوزان اصلاحطلب و اصولگراي انقلاب اختلافي در اصول وجود ندارد، بلكه تفاوت در تاكتيكها و روشها است. بنابراين اگر تفاهم بيش از 50 درصد را مبنا قرار دهيم، عملی است و میتواند به دولت وحدت ملی هم ختم شود.
*در تمام عمرم يك كلمه دروغ نگفتهام و ياد نگرفتهام وارد بازي باخت شوم
*در تمام عمرم يك كلمه دروغ نگفتهام و ياد نگرفتهام وارد بازي باخت شوم. من همه بازيهايي كه در آن شركت كردم بازي برد-برد بوده، يعني اگر آقاي خاتمي و ديگران بگويند بيا اما تحليلم اين باشد كه اگربيايم به هر دليلي رأي نميآورم، نميآيم. ضمن آنكه آقاي خاتمي در اين زمينه با من تاکنون صحبت نكرده و قطعا مرا از آمدن منع نکرده است چون اصولا ایشان آدم منفي باف و منفي گويي نيست.
*هنوز با هيچ مقام رسمي در هيچ سطحي از حاكميت درباره انتخابات صحبتي نكردهام و اين را با صراحت ميگويم.
*دولت من دولت شايسته سالار است. برجستهترينها باید در آن حضور داشته باشند. همانطور كه در مديريت دستگاههای اجرایی تحت مسئوليتم اين رويكرد را اجرا كردم.
ارسال نظر