آمریکا درصدد تربیت ارتشی جدید در لیبی
پارسینه: از قاهره در کرانه رود نیل گرفته تا تونس در سواحل مدیترانه، نوعی خلاء سیاسی، آفریقای شمالی را در برگرفته است. بهار عربی آزادیهای جدیدی را به ارمغان آورد، اما در عین حال ساختارهای دولتی موجود را نیز تضعیف کرده و یک زد و خورد همگانی سیاسی و فرهنگی به نفع قتل و ترور و بسیج نیروها و ترویج ایدئولوژی افراطگرائی ایجاد کرد.
اندیشکده آمریکایی مینویسد: پس از برد در جنگ لیبی، حالا نوبت بازسازی ائتلافی جدید است. برای ساخت ارتشی با توانمندی مدیریت تهدیدهای مختلف، باید از فن و دانش آمریکا استفاده کرد و تمرکز اروپاییها باید روی تربیت نیروهای پلیس لیبی باشد.
اندیشکده «شورای آتلانتیک» در مقالهای به قلم «جیسون پک» و «کریم مظران» »، از همکاران ارشد مرکز خاورمیانه «رفیق حریری» در اندیشکده «شورای آتلانتیک» و استاد دانشگاه جان هاپکینز، نوشت: از قاهره در کرانه رود نیل گرفته تا تونس در سواحل مدیترانه، نوعی خلاء سیاسی، آفریقای شمالی را در برگرفته است. بهار عربی آزادیهای جدیدی را به ارمغان آورد، اما در عین حال ساختارهای دولتی موجود را نیز تضعیف کرده و یک زد و خورد همگانی سیاسی و فرهنگی به نفع قتل و ترور و بسیج نیروها و ترویج ایدئولوژی افراطگرائی ایجاد کرد.
دولتهای تازه رویکارآمده منطقه نتوانستهاند نتایج مطلوبی کسب کنند و این جدای از منازعات ویرانگر و ناتوانی در ایجاد ائتلافهای جدی است. این دولتها به رغم مشروعیت دموکراتیک خود، در حال از دست دادن رضایت مردم خود هستند. در میان این هرج و مرجها، چیزی نمانده که منطقه ساحل در پائین صحرای شمال آفریقا جایگزین مرز افغانستان-پاکستان شود. آنجا یک مأمن امن جهانی برای شبکههای تروریستی شده است. لیبی هم غرق در مشکلات است و هم خود کلیدی برای راهحل مشکلات.
* ضعف دولت کنونی لیبی
گسترش گروههای سلفی و جهادی، جنگ در مالی و حمله تروریستی اخیر در الجزایر، همگی پیامدهای مستقیم سرنگونی «معمر قذافی» هستند. نکته متناقض اینکه اقدامات بینالمللی در حمایت از مردم لیبی منجر به این هرج و مرج کلی شده است و در عین حال کلید حل این مشکلات نیز همین است.
در حال حاضر دولت مرکزی جدید لیبی به قدری ضعیف است که کشور به فضایی بیقانون مقامات محلی در منازعات تبدیل شده و مناقشات میانجیگری میکنند و شبهنظامیان انقلابی بر معدود نهادهای امنیتی برجامانده سلطه پیدا کردهاند. جهادگران افراطی هرجا که دلشان میخواهد رفت و آمد دارند و توپخانههای سنگین از انبارهای «قذافی» با بالاترین مناقصهها به فروش میرسد.
تا همین اواخر دولتی که پس از «قذافی» در لیبی روی کار آمد فاقد مشروعیت، اراده یا قدرت لازم برای خلع سلاح شبهنظامیان انقلابی یا تأمین امنیت مرزهای کشور بود. خوشبختانه پس از انتخابات موفق، فردی پدیدار شد که توانایی توجیه نهادهای لیبی و تأمین امنیت آینده این کشور را دارد، «علی زیدان»، نخست وزیر جدید لیبی.
* نقش «مقریف»، رئیس مجلس لیبی در عرصه سیاسی این کشور
به لحاظ سیاسی، «زیدان» باید در نزاع بر سر قدرت علیه «محمد مقریف»، رئیس مجلس لیبی (کنگره ملی لیبی) بجنگد. پیشتر چنین پنداشته میشد که رئیس مجلس پستی تشریفاتی است، اما «مقریف» تعمداً از حوزه اختیار خود فراتر رفته تا از اختلافات اجتماعی عمیق موجود در لیبی به نفع خود بهرهبرداری کند.
در تاریخ 6 فوریه، اعضای کنگره ملی لیبی اعلان کردند که کمیته قانون اساسی مستقیماً توسط مردم لیبی انتخاب خواهد شد و هر منطقه باید 20 نماینده انتخاب کند. این حکم کنگره ملی لیبی را لغو میکند و در عین حال حرکت به سوی فدرالیسم و دولت ائتلافی تسریع مییابد. در این صورت نفوذ رئیس مجلس نیز بیشتر شده و تنشهای اجتماعی افزایش مییابد. بسیاری از مردم لیبی با اعلان شکست حکومت جدید خود، در حال حاضر آماده پیوستن به برادران خود در تونس و مصر هستند.
* نیاز به ائتلافی بینالمللی برای کمک به بازگرداندن ثبات به لیبی
برای کمک به «زیدان» در برقراری ثبات، بازگرداندن اعتماد مردم و تقویت اختیارات مشروعه وی در مقابل تخطی «مقریف»، نیاز به یک ائتلاف بینالمللی جدید احساس میشود؛ ائتلافی که به دولت لیبی کمک کند یک نظام دفاعی منسجم بسازد. روز سهشنبه، نمایندگان قدرتهای بزرگ عربی و غربی از جمله آمریکا در پاریس در کنفرانسی تحت عنوان «حمایت از لیبی» با هم ملاقات کرده و در نهایت برای «استقرار سریع متخصصین اروپائی» و آموزش و بازسازی نیروهای امنیتی لیبی توافق کردند. برای اثرگذاری و موثر بودن، این فرایند باید تماماً توسط خود مردم لیبی آغاز و مدیریت شود و در عین حال جامعه بینالملل نقش ضامن انقلاب لیبی را داشته باشد.
* واکنش جامعه بینالملل در زمان جنگ با قذافی
زمانی که نیروهای «قذافی» در ماه مارس 2011 توانستند به بنغازی برگشته و جنبش انقلابی را در نطفه خفه کنند، جامعه بینالملل رفتاری بیسابقه از خود نشان داد، تصویب قطعنامهای در سازمان ملل، درخواست برای یک منطقه پرواز ممنوع و همکاریهای فاقد عمومیت برای تنفیذ این قطعنامه. فرانسه، قطر و انگلیس رهبری این ائتلاف چند جانبه را برعهده داشتند و آمریکا نقش حامی کلیدی را ایفا میکرد. با این وجود به محض اینکه «قذافی» شکست خورد، این ائتلاف از هم پاشید و دیگر اقدامات بینالمللی پراکنده و عمدتاً دو جانبه بود.
* وظیفه ائتلاف بینالمللی جدید برای کمک به لیبی
پس از برد آن ائتلاف چند جانبه در جنگ لیبی، حالا نوبت بازسازی ائتلافی جدید برای برد صلح است. تصمیم روز سهشنبه میتواند نقطه تحولی باشد، تنها اگر آموزشهای لازم و مناسب در کنار میانجیگری سیاسی سطح بالا باشد و آمریکا منابع دیپلماتیک و فنی چشمگیری در این زمینه سرمایهگذاری کند، میتوان به موفقیت دست یافت.
این ائتلاف باید کار خود را آموزش نیروهای امنیتی جدید با اندازه تقریباً 6 هزار نیرو شروع کند. کشورهای عضو ناتو باید سردمدار ائتلاف باشند، اما به متحدین عربی مهم نیز باید نقش برجسته داد. این نیروها باید آموزشهای ضمن خدمت ببینند و در عین حال امنیت مرزهای کشور و نهادهای فیزیکی را تأمین کنند. برای ساخت ارتشی با توانمندی مدیریت تهدیدهای مختلف از جانب فعالان غیردولتی باید از فن و دانش آمریکا استفاده کرد و تمرکز اروپاییها باید روی تربیت نیروهای پلیس باشد.
* نقش آمریکا و انگلیس در ائتلاف بینالمللی کمک به لیبی
«دیوید کامرون»، نخست وزیر انگلیس، در تاریخ 31 ژانویه بازدیدی غافلگیرکننده و در عین حال زیرکانه از تریپولی، پایتخت لیبی داشت. «جان کری»، وزیر خارجه آمریکا نیز باید از وی پیروی کرده و به عنوان اولین سفر خود به خاورمیانه از لیبی بازدید کند. این نشاندهنده تعهد آمریکا به مداخله و میانجیگری خواهد بود. این سفر همچنین میتواند نشانه تعهد آمریکا به پیشگامی در ائتلاف دیپلماتیک و در اختیار قرار دادن تخصص فنی بینظیر خود باشد (به جای تداوم نقش پیشین خود، یعنی «هدایت منفعلانه از پشت صحنه»).
چنانچه آمریکا بخواهد در تلاشها و اقدامات برای ظرفیتسازی در لیبی نقشی سلطهجویانه داشته باشد، با شکست مواجه خواهد شد و متهم به دفاع از منافع اقتصادی خود میشود. اما اگر ما اقدامات خود را با ائتلافی که به برکناری «قذافی» کمک کرد هماهنگ کنیم، «علی زیدان» و مردم لیبی از چنین حرکاتی استقبال خواهند کرد.
* نقش مهم لیبی در امنیت و ثبات شمال آفریقا
چنانچه لیبی همچنان بیقانون و در وضعیت کنونی باقی بماند، حتی تلاش برای پراکندهسازی و ایجاد تفرقه در میان نیروهای اسلامگرای مالی که با رهبری فرانسه صورت میگیرد نیز در بلند مدت پیامدی در برنخواهد داشت. ناآرامی در تونس، کشور همسایه لیبی (که به عنوان نمونه موفق بهار عربی، تلقی میشد) مدل گذار از حکومت دیکتاتوری به دموکراسی مبتنی بر قانون اساسی همسو با هنجارهای فرهنگی اسلامی را تهدید کرده و تحلیل میبرد. لیبی ثروت، جمعیت تحصیل کرده و مکان استراتژیک لازم برای موفقیت را در اختیار دارد. این به مردم لیبی و متحدین آنها بستگی دارد که با هم متحد شوند. حقیقتاً لیبی پایه اصلی هرنوع استراتژی جامع برای ایجاد ثبات در شمال آفریقا و منطقه ساحل است.
اندیشکده «شورای آتلانتیک» در مقالهای به قلم «جیسون پک» و «کریم مظران» »، از همکاران ارشد مرکز خاورمیانه «رفیق حریری» در اندیشکده «شورای آتلانتیک» و استاد دانشگاه جان هاپکینز، نوشت: از قاهره در کرانه رود نیل گرفته تا تونس در سواحل مدیترانه، نوعی خلاء سیاسی، آفریقای شمالی را در برگرفته است. بهار عربی آزادیهای جدیدی را به ارمغان آورد، اما در عین حال ساختارهای دولتی موجود را نیز تضعیف کرده و یک زد و خورد همگانی سیاسی و فرهنگی به نفع قتل و ترور و بسیج نیروها و ترویج ایدئولوژی افراطگرائی ایجاد کرد.
دولتهای تازه رویکارآمده منطقه نتوانستهاند نتایج مطلوبی کسب کنند و این جدای از منازعات ویرانگر و ناتوانی در ایجاد ائتلافهای جدی است. این دولتها به رغم مشروعیت دموکراتیک خود، در حال از دست دادن رضایت مردم خود هستند. در میان این هرج و مرجها، چیزی نمانده که منطقه ساحل در پائین صحرای شمال آفریقا جایگزین مرز افغانستان-پاکستان شود. آنجا یک مأمن امن جهانی برای شبکههای تروریستی شده است. لیبی هم غرق در مشکلات است و هم خود کلیدی برای راهحل مشکلات.
* ضعف دولت کنونی لیبی
گسترش گروههای سلفی و جهادی، جنگ در مالی و حمله تروریستی اخیر در الجزایر، همگی پیامدهای مستقیم سرنگونی «معمر قذافی» هستند. نکته متناقض اینکه اقدامات بینالمللی در حمایت از مردم لیبی منجر به این هرج و مرج کلی شده است و در عین حال کلید حل این مشکلات نیز همین است.
در حال حاضر دولت مرکزی جدید لیبی به قدری ضعیف است که کشور به فضایی بیقانون مقامات محلی در منازعات تبدیل شده و مناقشات میانجیگری میکنند و شبهنظامیان انقلابی بر معدود نهادهای امنیتی برجامانده سلطه پیدا کردهاند. جهادگران افراطی هرجا که دلشان میخواهد رفت و آمد دارند و توپخانههای سنگین از انبارهای «قذافی» با بالاترین مناقصهها به فروش میرسد.
تا همین اواخر دولتی که پس از «قذافی» در لیبی روی کار آمد فاقد مشروعیت، اراده یا قدرت لازم برای خلع سلاح شبهنظامیان انقلابی یا تأمین امنیت مرزهای کشور بود. خوشبختانه پس از انتخابات موفق، فردی پدیدار شد که توانایی توجیه نهادهای لیبی و تأمین امنیت آینده این کشور را دارد، «علی زیدان»، نخست وزیر جدید لیبی.
* نقش «مقریف»، رئیس مجلس لیبی در عرصه سیاسی این کشور
به لحاظ سیاسی، «زیدان» باید در نزاع بر سر قدرت علیه «محمد مقریف»، رئیس مجلس لیبی (کنگره ملی لیبی) بجنگد. پیشتر چنین پنداشته میشد که رئیس مجلس پستی تشریفاتی است، اما «مقریف» تعمداً از حوزه اختیار خود فراتر رفته تا از اختلافات اجتماعی عمیق موجود در لیبی به نفع خود بهرهبرداری کند.
در تاریخ 6 فوریه، اعضای کنگره ملی لیبی اعلان کردند که کمیته قانون اساسی مستقیماً توسط مردم لیبی انتخاب خواهد شد و هر منطقه باید 20 نماینده انتخاب کند. این حکم کنگره ملی لیبی را لغو میکند و در عین حال حرکت به سوی فدرالیسم و دولت ائتلافی تسریع مییابد. در این صورت نفوذ رئیس مجلس نیز بیشتر شده و تنشهای اجتماعی افزایش مییابد. بسیاری از مردم لیبی با اعلان شکست حکومت جدید خود، در حال حاضر آماده پیوستن به برادران خود در تونس و مصر هستند.
* نیاز به ائتلافی بینالمللی برای کمک به بازگرداندن ثبات به لیبی
برای کمک به «زیدان» در برقراری ثبات، بازگرداندن اعتماد مردم و تقویت اختیارات مشروعه وی در مقابل تخطی «مقریف»، نیاز به یک ائتلاف بینالمللی جدید احساس میشود؛ ائتلافی که به دولت لیبی کمک کند یک نظام دفاعی منسجم بسازد. روز سهشنبه، نمایندگان قدرتهای بزرگ عربی و غربی از جمله آمریکا در پاریس در کنفرانسی تحت عنوان «حمایت از لیبی» با هم ملاقات کرده و در نهایت برای «استقرار سریع متخصصین اروپائی» و آموزش و بازسازی نیروهای امنیتی لیبی توافق کردند. برای اثرگذاری و موثر بودن، این فرایند باید تماماً توسط خود مردم لیبی آغاز و مدیریت شود و در عین حال جامعه بینالملل نقش ضامن انقلاب لیبی را داشته باشد.
* واکنش جامعه بینالملل در زمان جنگ با قذافی
زمانی که نیروهای «قذافی» در ماه مارس 2011 توانستند به بنغازی برگشته و جنبش انقلابی را در نطفه خفه کنند، جامعه بینالملل رفتاری بیسابقه از خود نشان داد، تصویب قطعنامهای در سازمان ملل، درخواست برای یک منطقه پرواز ممنوع و همکاریهای فاقد عمومیت برای تنفیذ این قطعنامه. فرانسه، قطر و انگلیس رهبری این ائتلاف چند جانبه را برعهده داشتند و آمریکا نقش حامی کلیدی را ایفا میکرد. با این وجود به محض اینکه «قذافی» شکست خورد، این ائتلاف از هم پاشید و دیگر اقدامات بینالمللی پراکنده و عمدتاً دو جانبه بود.
* وظیفه ائتلاف بینالمللی جدید برای کمک به لیبی
پس از برد آن ائتلاف چند جانبه در جنگ لیبی، حالا نوبت بازسازی ائتلافی جدید برای برد صلح است. تصمیم روز سهشنبه میتواند نقطه تحولی باشد، تنها اگر آموزشهای لازم و مناسب در کنار میانجیگری سیاسی سطح بالا باشد و آمریکا منابع دیپلماتیک و فنی چشمگیری در این زمینه سرمایهگذاری کند، میتوان به موفقیت دست یافت.
این ائتلاف باید کار خود را آموزش نیروهای امنیتی جدید با اندازه تقریباً 6 هزار نیرو شروع کند. کشورهای عضو ناتو باید سردمدار ائتلاف باشند، اما به متحدین عربی مهم نیز باید نقش برجسته داد. این نیروها باید آموزشهای ضمن خدمت ببینند و در عین حال امنیت مرزهای کشور و نهادهای فیزیکی را تأمین کنند. برای ساخت ارتشی با توانمندی مدیریت تهدیدهای مختلف از جانب فعالان غیردولتی باید از فن و دانش آمریکا استفاده کرد و تمرکز اروپاییها باید روی تربیت نیروهای پلیس باشد.
* نقش آمریکا و انگلیس در ائتلاف بینالمللی کمک به لیبی
«دیوید کامرون»، نخست وزیر انگلیس، در تاریخ 31 ژانویه بازدیدی غافلگیرکننده و در عین حال زیرکانه از تریپولی، پایتخت لیبی داشت. «جان کری»، وزیر خارجه آمریکا نیز باید از وی پیروی کرده و به عنوان اولین سفر خود به خاورمیانه از لیبی بازدید کند. این نشاندهنده تعهد آمریکا به مداخله و میانجیگری خواهد بود. این سفر همچنین میتواند نشانه تعهد آمریکا به پیشگامی در ائتلاف دیپلماتیک و در اختیار قرار دادن تخصص فنی بینظیر خود باشد (به جای تداوم نقش پیشین خود، یعنی «هدایت منفعلانه از پشت صحنه»).
چنانچه آمریکا بخواهد در تلاشها و اقدامات برای ظرفیتسازی در لیبی نقشی سلطهجویانه داشته باشد، با شکست مواجه خواهد شد و متهم به دفاع از منافع اقتصادی خود میشود. اما اگر ما اقدامات خود را با ائتلافی که به برکناری «قذافی» کمک کرد هماهنگ کنیم، «علی زیدان» و مردم لیبی از چنین حرکاتی استقبال خواهند کرد.
* نقش مهم لیبی در امنیت و ثبات شمال آفریقا
چنانچه لیبی همچنان بیقانون و در وضعیت کنونی باقی بماند، حتی تلاش برای پراکندهسازی و ایجاد تفرقه در میان نیروهای اسلامگرای مالی که با رهبری فرانسه صورت میگیرد نیز در بلند مدت پیامدی در برنخواهد داشت. ناآرامی در تونس، کشور همسایه لیبی (که به عنوان نمونه موفق بهار عربی، تلقی میشد) مدل گذار از حکومت دیکتاتوری به دموکراسی مبتنی بر قانون اساسی همسو با هنجارهای فرهنگی اسلامی را تهدید کرده و تحلیل میبرد. لیبی ثروت، جمعیت تحصیل کرده و مکان استراتژیک لازم برای موفقیت را در اختیار دارد. این به مردم لیبی و متحدین آنها بستگی دارد که با هم متحد شوند. حقیقتاً لیبی پایه اصلی هرنوع استراتژی جامع برای ایجاد ثبات در شمال آفریقا و منطقه ساحل است.
ارسال نظر