گوناگون

علی مطهري: در انتخابات اخير، اصولگرايي و اصلاح طلبي هر دو شكست خوردند

علي مطهري در ياداشتي در اعتماد ملي نوشت:

بدون شك انتخابات دهم رياست‌جمهوري از نظر ميزان مشاركت مردم افتخاري براي جمهوري اسلامي ايران بود اما حوادث تلخي كه پس از آن رخ داد آسيب‌شناسي اين انتخابات را ضروري مي‌نمايد تا درس‌هاي عبرتي براي آينده بگيريم. بي‌ترديد آقاي احمدي‌نژاد در اين انتخابات پيروز شد اما بايد قبول كنيم كه اصولگرايي شكست خورد، همچنان كه به موازات شكست آقاي موسوي جريان اجتماعي اصلاح‌طلبي نيز شكست خورد زيرا هر دو طرف بر اصول و معيارهاي خود پايدار نماندند. نگاهي به نحوه و محتواي تبليغات و نيز رفتار دو طرف بعد از انتخابات، اين حقيقت را آشكار مي‌كند. نحوه و ادبيات مناظره آقاي احمدي‌نژاد كه به جاي پرداختن به عملكرد گذشته و برنامه‌هاي آينده خود، كار خويش را با افشاگري و متهم كردن برخي شخصيت‌ها و فرزندانشان آغاز كرد و فاقد متانت يك رئيس‌جمهور بود، اولين گام در راه احساسي كردن فضاي انتخابات بود.

در مقابل، آقاي موسوي در مناظرات خود چنان بر مساله دروغگويي اصرار داشت و تكرار مي‌كرد كه شكي باقي نگذاشت كه اين يك ترفند انتخاباتي و استفاده از اصل رواني تلقين است براي به در كردن حريف از ميدان و بهره‌برداري بعد از اعلام نتيجه انتخابات. شاهد ديگر بر شكست اصولگرايي و اصلاح‌طلبي در انتخابات اخير اين است كه همه نامزدها خصوصا آقايان كروبي، موسوي و احمدي‌نژاد براي جلب آراي بخشي از جامعه در انكار برخي احكام اسلام از يكديگر سبقت مي‌گرفتند.

در برنامه مستند آقاي كروبي از حجاب اختياري و نفي تعدد زوجات در ايران سخن رانده شد و هر سه نفر از مخالفت با گشت ارشاد سخن راندند بدون آنكه روشن كنند اگر طرح ارتقاي امنيت اخلاقي اشكالاتي در اجرا داشته است آنها چه طرح جايگزيني دارند و مثلا براي بهبود پوشش اسلامي كه در چند سال اخير انحطاط يافته چه تدبيري انديشيده‌اند و اصولا آيا وظيفه‌اي براي دولت از نظر اجراي بخشي از امر به معروف و نهي از منكر قائل هستند يا نه؟ همچنين هر سه، مميزي كتاب را انكار كردند و اين يعني مثلا آزادي نشر رمان‌هاي خانمان‌برانداز كه ريزترين روابط جنسي را تشريح كرده‌اند. چگونه اينها با اصولگرايي و اصلاح‌طلبي سازگار است؟ سخنان فمينيستي در برنامه مستند آقايان موسوي و كروبي كه طي آن اعلاميه جهاني حقوق بشر بر احكام اسلام ترجيح داده مي‌شد، شاهد ديگري بر شكست اصلاح‌طلبي است، همچنان كه توزيع گسترده سهام عدالت و كمك‌هاي نقدي در روستاها توسط دولت در آستانه انتخابات، يا فرصت ندادن به آقاي هاشمي رفسنجاني براي دفاع از خود در صداوسيما در مقابل اتهامات وارده به ايشان شاهد ديگري بر شكست اصولگرايي است.

اين است كه از نظر نگارنده آقاي احمدي‌نژاد در انتخابات دهم رياست‌جمهوري پيروز شد اما اصولگرايي شكست خورد و جريان سياسي اصولگرايي بايد به بازسازي خود بپردازد. اما حوادث ناگوار و تلخ بعد از انتخابات نيز ناشي از اشتباهات دو طرف بود گرچه طرف اصلاح‌طلب سهم بيشتري داشت. نامه سرگشاده آقاي هاشمي رفسنجاني به رهبري در واقع يك هشدار و تهديد بود گرچه مي‌توان آن را عكس‌العمل طبيعي ظلمي دانست كه در جريان مناظرات بر ايشان روا داشته شد. اين سخن آقاي موسوي در اواخر ساعات راي‌گيري كه من پيروز انتخاباتم و اگر غير از اين اعلام شود تقلب شده است، به معني كاشتن تخم آشوب و شورش بود.

بعد از‌‌آن نيز بيانيه‌هاي ايشان مشوق حضور در خيابان‌ها بود. به نظر مي‌رسيد كه آقاي موسوي نمي‌تواند از نيروي اجتماعي پديد آمده در جريان انتخابات و به قول خودش موج سبز و به تعبير ديگر از اين انرژي متراكم بگذرد و خود را در قامت رهبر يك نهضت اجتماعي مي‌ديد نه صرفا يك معترض به نتيجه انتخابات، همين امر باعث شد بسياري از كساني كه به ايشان راي داده بودند اعلام ندامت كنند و از آن نيروي اجتماعي كاسته شود، نيرويي كه مي‌توانست با هدايت درست آقاي موسوي مانعي براي تخلفات دولت دهم و عاملي براي هدايت آن باشد. در واقع آقاي موسوي دچار يك توهم شد و يك فرصت تاريخي را از دست داد. اما از آن طرف، نظام جمهوري اسلامي برخورد با موج اعتراض را مي‌توانست بهتر از آنچه گذشت تدبير كند.

دولت نبايد همه اعتراضات را در قالب پروژه ببيند كه مثلا اعتراض به نتيجه انتخابات بخشي از يك پروژه است كه هاشمي صحنه‌گردان آن است و موسوي و كروبي و خاتمي ژنرال‌هاي آن و جوانان احساسي پياده نظام آن و آمريكا و انگليس و اسرائيل و شبكه‌هاي ماهواره‌اي نيز عقبه اين اعتراضات هستند، پس هركس در آن سو قرار گرفته باطل مطلق و ما حق مطلقيم، بلكه فرضا چنين پروژه‌اي در كار باشد، بايد ميان ظاهر و باطن قضيه تفكيك قائل شد. ظاهر قضيه اين است كه عده‌اي از مردم درباره نتيجه انتخابات به هر دليلي از جمله نحوه اعلام نتيجه و قطع شدن پيامك‌ها و تعطيلي برخي پايگاه‌هاي اطلاع رساني و همچنين القائات برخي نامزدها مساله‌دار شدند، با اينها چه بايد كرد؟ آيا بايد در صدد اقناع آنها بود يا بايد فضا را امنيتي كرد؟

البته روشن است كه هميشه در اينگونه وقايع، اشرار و جانيان و تروريست‌ها نيز وارد صحنه مي‌شوند و ماهي خود را از آب گل‌آلود مي‌گيرند و باز روشن است كه جدا كردن آنها از مردم و برخورد متفاوت با اين‌دو كار بسيار مشكلي است. اما بايد اذعان كنيم كه برخي از نيروهاي ضدشورش ما آموزش كافي براي اين روزها را نديده‌اند و گاهي با زود وارد شدن به معركه مشكل‌آفرين مي‌شوند، چنان‌كه در كوي دانشگاه، مجتمع سبحان و مجتمع سعادت‌آباد شاهد بوديم، ضمن اينكه اساسا استفاده از لباس‌شخصي‌ها خلاف قانون است و فقط افراد نيروي ويژه و نيروي انتظامي حق ورود در اينگونه حوادث را دارند. بايد به اين نيروها آموزش داد كه صرف شعار دادن مجوزي براي حمله به افراد نيست و مادام كه قصد تخريب يا آتش‌زدن در كار نباشد نبايد فردي مورد ضرب و شتم قرار گيرد. آسيب ديگر در اين انتخابات اعلام موضع برخي اعضاي شوراي نگهبان به طرفداري از آقاي احمدي‌نژاد، قبل و بعد از انتخابات بود، در حالي كه آنها بايد حافظ جايگاه داوري خود باشند و نظر خود را آشكار نكنند.

همچنان كه در تركيب هيات رفع اختلاف خود بايد از اصلاح‌طلبان معتدل نيز استفاده مي‌كردند تا اين هيات مورد قبول كانديداهاي معترض نيز واقع مي‌شد. اما بديهي است كه آثار مثبت اين انتخابات بيشتر از آثار منفي آن بود. رشد اجتماعي‌اي كه مردم در جريان تبليغات انتخاباتي پيدا كردند و شناختي كه از ماهيت شبكه‌هاي ماهواره‌اي به دست آوردند سرمايه‌اي است كه در آينده به كار آنها خواهد آمد. همچنين افتخاري كه براي ايران از نظر شكستن ركورد مشاركت در انتخابات رياست‌جمهوري حاصل شد امر كوچكي نيست اگرچه هستند افرادي كه براي اولين بار به نيت بركناري احمدي‌نژاد راي دادند و راي آنها باعث افزايش مشاركت و بالا رفتن اعتبار نظام جمهوري اسلامي شد و احمدي‌نژاد نيز بركنار نشد و اين امر موجب آزردگي آنها گرديد. به هر حال بايد مزايا و نقاط مثبت اين انتخابات را سرمايه پيشرفت كشور قرار داد و معايب و آسيب‌هاي آن را مايه عبرت براي آينده تا ديگر چنين حوادثي تكرار نشود.

آسيب ديگر در اين انتخابات نوع رفتار اكثر اصولگرايان براي وارد كردن كانديداي جديد بود. آنها به جاي آنكه دنبال تشخيص اصلح باشند به دنبال كشف نظر رهبر بودند و برداشت غلط آنها از رابطه ولايت فقيه و انتخابات هرگونه ابتكار عمل را از آنها سلب كرد و اكثر آنها با چشماني گريان به آقاي احمدي‌نژاد راي دادند در حالي كه راه براي ورود فردي مانند آقاي ولايتي باز بود و اگر ايشان زودتر وارد ميدان مي‌شد و رهبري احساس مي‌كرد كه وي راي قابل توجهي دارد مخالفتي نداشت و از آن سو نيز احتمال عدم ورود آقاي موسوي زياد بود. به هر حال اصولگرايان بايد يك بازنگري در اصول فكري خود خصوصا برداشت خويش از ولايت فقيه داشته باشند تا ابتكار عمل و تحرك لازم را در جريانات اجتماعي به دست آورند.

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار