درختان ایستاده میمیرند!
پارسینه: درختان در تمام جنگلهای ایران کمتر سایه ارگانی حمایتگر را بر سر خویش نمیبینند اگرچه که خود بر سر مهمترین عرصههای سبز کشور سایه میافکنند! درختانی که حامیمحیطزیست و دو ورای شمالی و غربی کشور هستند از نبودن حامیرنج میبرند؛ چرا که نه میتوانند به دستگاهی امیدوار باشند و نه در میان مردمیکه بزرگترین برداشت کننده صنعتی جنگلها هستند.
آرمان: سایه تبر برخی مدیران هم گاه بر سر درختان میافتد، از یک سو که بسیاری از طرحهای عمرانی و زیرساختی باید از دل جنگلهای سبز بگذرد و از سوی دیگر عبور هر پروژهای از میان درختان سر به فلک کشیده، آسیب تازهای برای باقی مانده فضای سبز و جنگلی کشور به جا میگذارد. در این میان چند نهاد مسئول، چند کارشناس و چند جنگلبان نیاز است تا پوشش جنگلی کم اما پر اهمیت کشور را از گزند این آسیبهامحفوظ دارد؟
سازمانهای موازی
در ایران سازمان حفاظت محیطزیست از یک سو مسئول حفظ و حراست از درختان کشور است و از سوی دیگر سازمان جنگلها و مراتع كشور در قالب معاونت وزارتخانه جهاد کشاورزی سینه چاک وضعیت درختان است با این همه چرا در این بحبوحه قطع درختان و مطرح شدن موضوع مدیریت مردمیجنگلها و بازگشت دوباره دامها به جنگلها، سر درختان بیکلاه مانده؟ چرا با وجود دو نهاد مسئول باز هم هر روز عرصه حیات بر درختان کشور کم میشود؟ فاجعههای زیستمحیطی چون قطع درختان دنا و احداث راه در جنگلهای علمکوه و ابر نمونههای قدیمیتر و موضوع بازگشت دامها به جنگلها نمونهای تازهتر از خلا حفاظت از جنگلها در کشور است.
در همه این نمونههای غمانگیز، نه تنها تعدد دستگاههای نظارت کننده باعث بهبود در کیفیت حمایت از فضای جنگلی کشور نشده، بلکه اختلال در تصمیمگیریهای طرفین، ممانعت در اجرای دستور یک سازمان به بهانه تناقض با سیاست دستگاه دیگر و ... سبب شده تا عاملان تخریب جنگلها با خیالی آسوده و در لوای به اصطلاح حمایت قانون، کار خود را انجام دهند. در این میان اما مهمترین نکته در عدم توجه به پیکره سبز جنگلهای ایران در تضادهای اجرایی دستگاه هاست چنانچه در قضیه ورود شرکت نفت به جنگلهای دنا شاهد بودیم که سازمان محیطزیست و سازمان جنگلها و مراتع کشور به جای کنار گذاشتن درگیریهای همیشگی و یکی شدن در برابر تجاوز به محیطزیست، به پیگیری حاشیههای سازمانی خود پرداختند و از اصل موضوع فارغ شدند تا این که کارگران شرکت نفت چیزی نزدیک به 3357 درخت را سر بریدند و خسارتی بیش از 200 هزار دلار را بر کشور تحمیل کردند.
دنا یک نمونه بود
قتل عام بلوط زار دنا اگر بدترین فاجعه زیستمحیطی این دهه نباشد یكی از بدترین فجایع زیستمحیطی دهه اخیر بود كه بیش از هر چیز از تداخل کاری دستگاههای تصمیم گیرنده در این حوزه خبر میداد و حالا که رئیسجمهور فرمان بازگشت دامها به جنگلهای کشور را صادر کرده، نه سازمان محیطزیست و نه سازمان جنگلها به جای پایان دادن به این شرایط، در حال آمادهسازی زمینهای قانونی برای این دستور هستند. طرحی که از آن بهعنوان مدیریت مردمیجنگلهای کشور یاد میشود. کارشناسان محیطزیست در بررسی سخنان رئیسجمهور در مجلس به نکات فراوانی رسیدهاند که بهطور قطع نیاز به کار کارشناسی بیشتر دارد اما بهنظر میرسد سازمانهای حامیجنگل در ایران بهجای توجه به این مباحث کارشناسانه، به دنبال این هستند که پیش از اتمام کار دولت دهم، طرح مدیریت مردمیجنگلها را عملی کنند. دکتر بیداد رهایی از کارشناسان محیطزیست خراسان شمالی به آرمان میگوید: «در تمام طول تاریخ، جنگلها انگیزش اقتصادی در میان مردم ایجاد کردهاند و به همین خاطر همواره دولتها سعی کردهاند دسترسی مستقیم مردم به جنگلها را ضابطهمند کنند اما اتفاقی که اکنون بهعنوان مدیریت
مردمیجنگلها در شرف اتفاق است عکس این روند و برخلاف سالها تلاش در کشور، میخواهد مردم را بیواسطه قانونی با جنگلها رودر رو کند.»
این استاد دانشگاه معتقد است که نتیجه چنین رویاروییای قطعا به مرگ جنگلها خواهد انجامید:«در حوزه کشاورزی اگر دقت کنیم میبینیم که هر کشاورزی برای اداره زمین خود یک روش خاص دارد و به همین میزان نتیجه و برداشت محصولش متفاوت خواهد بود. حالا در عرصه جنگل که یک رویشگاه طبیعی است چطور میتوانیم بدون سند جامع و قانونی، از مردم بخواهیم جنگلها را مدیریت کنند؟ به نظرم این سخنان بیشتر به این معناست که مردم با دامهایشان وارد جنگلها شوند، از چوب درختان برداشت گرمایشی و سوختی کنند، از رویشگاهها برداشت علوفهای کنند و بروند.» این استاد دانشگاه همچنین به سازمانهای حفاظتی محیطزیست هم میگوید:«جالب اما اینجاست که واکنش این دو نهاد قانونی و دولتی در برابر چنین سخنانی یک واکنش ضعیف و انفعالی است.
کاش سازمان محیطزیست و سازمان جنگلها به جای نرمش در برابر سخنان رئیسجمهور، به ایشان نظر کارشناسیتری میدادند، از آمار جنگلهایی که در نیم قرن اخیر به بهانه طرحهای اقتصادی و صنعتی نابوده شدهاند میگفتند و نمیگذاشتند چند ماه مانده به پایان کارشان، تن به طرحی بدهند که هیچ توجیهی برای آیندگان نخواهد داشت.» او در پایان میگوید:«به نظرم دولت بعدی خیلی زود این مصوبه را ملغی خواهد کرد اما تا آن موقع قطعا دستدرازی به جنگلها در شمال کشور بیشتر و بیشتر خواهد شد چون هرکسی میتواند با این ادعا که در حال مدیریت جنگلهای خویش است، دست به نابودی این عرصهها بزند!»
اختلافهای قدیمیو نرمشهای دولتی
کارشناسان جنگلبانی و محیطزیست همواره با انتقاد از عملکرد بسیار ضعیف سازمان محیطزیست و مراتع و جنگلها به دلیل سوء مدیریت، عدم هماهنگی و کنترل کافی بر محیطزیست و جنگلها و مناطق حفاظت شده کشور بارها اعلام کردهاند که اگر روند فعلی نابودی جنگلها ادامه پیدا کند در سالهای دیگر جنگل ها، مراتع و گونههای منحصربه فرد جانوری و گیاهی در ایران نابود خواهد شد. اشاره اسماعیل کهرم، یکی از قدیمیهای حوزه محیطزیست و از اساتید دانشگاه هم بر همین موضوع است. او که به تخریب جنگل دنا بهعنوان مهمترین سند اختلافنظر میان دو سازمان محیطزیست و سازمان جنگلها و مراتع اشاره میکند، میگوید: «منطقه دنا، منطقه حفاظت شده و ظاهراً تحت نظارت و کنترل سازمان محیطزیست کشور است اما این اتفاق غمانگیز از اختلافبین سازمان محیطزیست و سازمان جنگلها و مراتع کشور خبر میدهد.
در سالهای گذشته، بارها و بارها به مسئولان مختلف اعلام کردیم این دو سازمان باید ادغام شوند اما کسی اهمیت نداد، چون برخی از این عدم هماهنگی استفاده میکنند و پروژهها و فعالیتهای ضدمحیطزیست خود را اجرا میکنند.» این استاد بومشناسی کشور قصدش از یادآوری روزهای تلخ 88 که منجر به قطع گسترده درختان جنگل دنا شد نادیده گرفتن وظیفه حفاظتی جنگلها از سوی هر دوی این سازمانهاست. به گفته کارشناسان محیطزیست، نرمشهای محیطزیستی این دو سازمان در برابر حس طرحهای نفتی و وزارت راه و صنایع کار را به جایی رسانده که حتی اگر این دو سازمان دست از اختلاف بر سر مواضع خود بردارند باز هم نمیتوان امیدوار بود که حمایت از محیطزیست توسط مصوبههای آنها عملیاتی باشد. گویی چاقوی محیطزیست در ایران دیگر آنقدر کند شده که هیچ چیزی را نمیبُرد!
ارسال نظر