به عقب باز نگردیم! / از خود تحریمی دست برداریم!
پارسینه: تحریم و شوک اقتصادی حاصل از آن شاید در حال حاضر مهمترین و پرتکرارترین مبحث هرروزه محافل اقتصادی و البته سیاسی است. پرسش اینجاست که مردم ما تا چه حد برای چنین تکانه اقتصادی آمادگی و امید دارند؟
تحریم و شوک اقتصادی حاصل از آن شاید در حال حاضر مهمترین و پرتکرارترین مبحث هرروزه محافل اقتصادی و البته سیاسی است. پرسش اینجاست که مردم ما تا چه حد برای چنین تکانه اقتصادی آمادگی و امید دارند؟
این تحریمها آسیب پذیرترین اقشار جامعه را نشانه گرفته اند. اما هدف واقعی مجموعهای همچون شهروند افزایش قدرت خرید عموم شهروندان و تاب رویارویی با واقعیت سخت تحریم هاست.
سال ۹۷ و در پی عرضه فراوان کالا و توزیع گوشت گرم با قیمت تنظیم کننده بازار در فروشگاههای شهروند، وقتی سفرههای مردم بوی نفت نمیداد و انبار محتکران پر بود از مایحتاج ضروری مردم، اعتماد مردم سرمایه ارزشمند شهروند شد.
اما اکنون چند قلم کالای اساسی مردم در مرکز این تحریمها قرار گرفته است، از جمله برنج که باید در عرضه مناسب آن راهکارهایی اندیشید.
فروشگاههای زنجیرهای شهروند برای تامین و عرضه این پر مصرفترین کالای خانوارهای ایرانی در پی چاره اندیشی و آینده نگری، با حمایت از تولیدکنندگان داخلی برنج، منفعت مصرف کننده واقعی را بر هرچیز مقدم دانستند.
اما انتشار خبری کوتاه و تلخ درباره فروش برنج پاکستانی به نام برنج درجه یک ایرانی در فروشگاههای شهروند، لابهلای بسیاری خبرهای ناامید کننده این روزها، ظالمانه سیاستهای حمایتی شهروند را قربانی خود تحریمی کسانی کرد که پیروزی خود را به شکست دیگران پیوند میزنند!
اما شهروند صورت مساله را پاک نکرد و در سایه دیوار بلند حاشا پنهان نشد. بلکه مسئولانه با محرز شدن اشتباه تامین کننده برنجهای تقلبی، تاوان قضاوتهای ناعادلانه رسانههای بی نام و نشانی را پس داد که یک عذرخواهی بزرگ به مردم بدهکارند.
چرا که سزاوار نیست، وجدان آرمان خواه و مترقی برند با سابقه ای، چون شهروند، که در کمک به مردم سیل زده و نگران از قحطی کالاها، همواره پیش قدم بوده این چنین در هجمه سرزنشها و تردیدها تنها گذاشت.
سزاوار نیست سرمایه ارزشمندی، چون شهروند را که در انجام مسئولیتهای اجتماعی و خیریه و کاهش آلودگی هوا قدمهای موثری بر میدارد قربانی یاوه گویی بداندیشان معاصرمان کنیم!
چرا خود تحریمی و از دست دادن انباشتههایی از تجربه و دانش جزیی جدایی ناپذیر از سرنوشت قضاوتها و تصمیمهای اشتباه ماست؟
به راستی چرا تنها با یک خطای کوچک، روایت سالها تلاش و سرپا ایستادنهای مجموعهای همچون شهروند را در قابی تاریک و کدر تصویر میکنیم؟
چرا با دستکاری حقیقت برای خوش آمد مخاطبانمان، نسل آینده را شرمنده داوریهای مغرضانهای میکنیم که مجالی برای انصاف و قدرشناسی باقی نمیگذارد.
۲۵ سال خدمت صادقانه شهروند سزاوار این بی عدالتیها نیست!
شهروند صبورانه منتظر روزی است که تقویم سالهای خدمتگزاری اش همچون برگهای زرین صداقت و ایمان توسط آیندگان ورق بخورد.
ارسال نظر