آشنایی با جلوههای دانش علی علیه السلام
پارسینه: علم حضرت علی ع، دانش حضرت علی ع، گستره علم علی علیه السلام علی علیه السلام بنیانگذار علم نحو میباشد
جلوههای دانش علی علیه السلام
در این جا سخن از دانش علی علیه السلام است. دانش انسانی برگزیده، انسانی که هیچ بیان و قلمی را یارای توصیف او نیست؛ زیرا او برتر از هر اندیشه و فکر و والاتر از جوهر کلام است و اندازه علم او را تنها خدا و رسولش میداند.
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند آن قدر از فهم و دانش به او (علی علیه السلام) عطا فرمود که اگر فهم و دانش او (علی علیه السلام) را بین زمینیان تقسیم کنند، همه را در برخواهد گرفت (و همه دانا میشوند). (۱) سخن گفتن از جلوههای دانش آن حضرت به منزله آب دریا را در کاسه کردن است، ولی:
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید
گستره علم علی علیه السلام
علی علیه السلام خزانه علم الهی (۲) و عتبه و درگاه بلند علم بی کران پیامبراکرم صلی الله علیه و آله (۳) و سینه او، محل جمع علوم فراوان است. (۴) او امام مبینی است که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در وصفش فرمود: «امام مبین» همین علی علیه السلام است. او امامی است که خداوند تبارک و تعالی دانش همه چیز را در او نهاده است.» (۵)
علم آن حضرت از سه جهت گذشته، حوادث فعلی و آینده گسترش دارد. او از گذشته، آینده و حوادث عصر خود آگاهی کامل و کافی داشت. (۶)
کلیات دانشها و اصول علوم و جزئیات و فروع آنها نزد حضرت حاضر بود. مفضل میگوید: روزی امام صادق علیه السلام به من فرمود:ای مفضل! آیا کنه معرفت محمد صلی الله علیه و آله، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام را میدانی؟
عرض کردم:ای آقای من! کنه معرفت آنها چیست؟
فرمود:ای مفضل! هرکس کنه معرفت آنها را بشناسد، در برترین مراتب ایمان خواهد بود.
عرض کردم:ای آقای من! آن را به من بشناسان؟
فرمود:ای مفضل! بدان که آن ها، میدانند که خداوند عزوجل چه چیزهایی را خلق کرده است؛ بدان که آنها کلمه تقوا و خزینههای آسمان ها، زمین ها، کوه ها، بیابانها و دریاها هستند؛ بدان که آنها میدانند که چند ستاره و فرشته در آسمان است و وزن کوهها چه قدر است و حجم آب دریاها، و نهرها و چشمهها چه قدر است و هیچ برگی (از درختی) نمیافتد، مگر آن که آنها میدانند و هیچ دانهای در ظلمات زمین و نیز هیچ رطوبت و خشکی که درکتاب مبین آمده است، نیست مگر آن که آنها (همه) را میدانند. (۷)
علی علیه السلام هم به ظاهر اشیاء و مخلوقات آگاه بود و هم نسبت به باطن و ملکوت آنها اطلاع کافی و احاطه علمی کامل داشت. مؤید این مطلب، روایات فراوانی است که در این مورد وارد شده است. (۸)
علی علیه السلام اعلم است
شیخ عباس قمی (ره) اعلمیت آن حضرت را از جهاتی مورد اثبات قرار میدهد:
الف. - دارای نهایت فطانت و قوت حدس و شدت ذکاوت بودن.
ب. - مرجع نهایی در تمام شبهات و مشکلات علمی بودن.
ج. - مفاد حدیث نبوی صلی الله علیه و آله: «اقضاکم علی علیه السلام» که مستلزم اعلمیت است. زیرا قضا مستلزم علم است.
د. - جامعیت در علوم مختلف، مانند تفسیر، نحو، فقه، کلام و... (۹)
منابع علمی علی علیه السلام
دانش و آگاهی آن حضرت دارای منابع متعدد است. آن حضرت دانش خود را از آنها تحصیل کرده است:
الف: اتصال با حقیقت نبوت:
آن حضرت به واسطه استعداد ذاتی، توفیقات و تاییدات الهی و مراقبت و کوشش دائمی، با علوم نبوی رسول اکرم صلی الله علیه و آله اتصال برقرار کرد و تحت تربیت آن حضرت قرار داشت؛ همان طوری که خود حضرت به این حقیقت چنین اشاره میفرماید: «شما قرب و منزلت مخصوص مرا نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله میدانید. در کودکی مرا در دامن خویش میگذاشت و به سینه اش میچسبانید و در بسترش میخوابانید. بدنم به جسد مبارکش میرسید و از بوی معطر او استفاده مینمودم. لقمه را میجوید و در دهانم میگذاشت. هیچ گاه دروغ از من نشنید. خطا و اشتباهی ندید.
یکی از فرشتگان بزرگ الهی همواره از وی مراقبت مینمود و به کارهای نیک و اخلاق پسندیده هدایتش مینمود. من همانند ناقه شتر که دنبال مادرش میرود، از آن حضرت پیروی میکردم. در هر روز دری از علم به رویم میگشود و از اخلاق و آداب نیک چیزی برایم آشکار میکرد. دستور میداد تا از او پیروی کنم. در هرسال مدتی در کوه «حراء» به سر میبرد. جز من و خدیجه علیها السلام، کسی آن حضرت را نمیدید. در آن هنگام خانهای در اسلام تاسیس نشده بود، جز خانه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و خدیجه علیها السلام؛ و من سومین فرد آن خانواده بودم. نور وحی و رسالت را مشاهده میکردم و بوی نبوت را استشمام مینمودم.» (۱۰)
علی علیه السلام میفرماید: «رسول خدا صلی الله علیه و آله هزار در از علم را به روی من گشود که از هر دری، هزار در باز شد. پس هزار هزار در علم به روی من گشوده شد. به طوری که از گذشته و آینده خبر دارم و از مرگها و پیش آمدها و راههای قضاوت خبردارم.» (۱۱)
ب. - قرآن کریم:
از روایات متعدد به دست میآید که یکی از منابع و مدارک علمی آن حضرت، قرآن کریم است. آن حضرت، چون از اسرار و رموز کلام الهی اطلاع کامل داشت و با شان نزول، ناسخ و منسوخ، خاص و عام، مطلق و مقید و محکم و متشابه آیات آشنا بود، میتوانست احکام و قوانین دین و معارف اسلام را از عمق آن کتاب آسمانی استخراج نماید و در اختیار مسلمانان قرار دهد. آن حضرت در این مورد میفرماید: «قرآن را به سخن آورید، ولی قرآن برای شما سخن نمیگوید. من میتوانم از آن خبر بدهم. علوم گذشته و آینده در آن کتاب آسمانی موجود است. احکام ومسائل مورد احتیاج شما و تفسیر موارد اختلافتان در آن کتاب وجود دارد. اگر از من بپرسید، به شما یاد میدهم.» (۱۲)
ج. - ارتباط با عالم غیب (الهام)
از جمله منابع علمی آن حضرت، ارتباط داشتن ایشان با جهان غیب میباشد. همان طور که از روایات متعدد به دست میآید، علی علیه السلام و سایر معصومین علیهم السلام با پروردگار جهان و عالم غیب ارتباط داشتند و از این راه حقایقی را دریافت میکردند. خداوند به واسطه بعضی از فرشتگان به آنها الهام میکرد؛ و بدین وسیله علوم و کمالات و حقایق را بر آنها افاضه میکرد.
امام باقر علیه السلام فرمود:
«علی علیه السلام به کتاب و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله عمل میکرد و هنگامی که مساله تازهای پیدا میشد که در کتاب و سنت وجود نداشت، خدا حق را به آن حضرت الهام میکرد.» (۱۳)
از جمله اوصاف علی علیه السلام و سایر ائمه علیهم السلام «محدث» بودن است. محدث به این معناست که فرشتهای از ناحیه خداوند برای آن حضرت حدیث میکرد. (۱۴)
سؤال: اگر امام نیز باعالم غیب ارتباط دارد و به وسیله الهام، حقایقی را دریافت میکند، پس بین پیغمبر و امام چه فرقی است؟ علاوه برآن، دربعضی از روایات وارد شده است که با مرگ پیامبر صلی الله علیه و آله وحی منقطع گشت، پس این گونه روایات با سخنان گذشته ناسازگار است.
جواب: گرچه در روایات فراوان، الهام و ارتباط باجهان غیب برای ائمه علیهم السلام اثبات شده است، ولی در همان روایات فرق بین پیامبر و امام بیان شده است:
فرق اول این است که امام تشریع کننده نیست؛ و احکام و قوانین شریعت و حلال و حرام بر او وحی نمیشود بلکه آنها بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل میشد و آن حضرت آنها را به علی علیه السلام تعلیم داد و علی علیه السلام آنها را به امام بعدی تعلیم داد.
فرق دوم که از احادیث استفاده میشود، این است که گرچه به امام نیز الهام میشود و امام با عالم غیب ارتباط دارد، ولی وحی و الهام آنها باوحی انبیاء فرق دارد، زیرا پیامبر رسما با عالم غیب تماس میگیرد و فرشته وحی را مشاهده مینماید و ملکوت جهان هستی را رؤیت میکند، ولی امام چنین نیست.
حارث بن مغیره میگوید: امام باقر علیه السلام فرمود: علی علیه السلام محدث بود.
عرض کردم: میفرمایید، پیغمبر بود؟
امام علیه السلام دست خود را این چنین (به بالا) حرکت داد. سپس فرمود: بلکه مانند همدم سلیمان یا همدم موسی یا مانند ذوالقرنین بود، مگر به شما خبر نرسیده است که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «در میان شما هم مانند ذوالقرنین هست. (۱۵) (و او او علی علیه السلام است.)»
محمد بن مسلم میگوید: نزد امام صادق علیه السلام صحبت از «محدث» به میان آمد. آن حضرت فرمود: محدث صدای فرشته را میشنود، ولی او را نمیبیند. عرض کردم: از کجا میفهمد کلام فرشته است؟ فرمود: به واسطه آرامش خاطر و وقاری که در آن حال پیدا میکند. (۱۶)
بنابراین بدون آن که امام، پیامبر باشد و براو وحی شود، علوم و اخبار آسمانی به وسیله الهام، یا با صدای فرشته به وی میرسد، امام شخص فرشته را نمیبیند، اما پیامبر او را میبیند. امام محدث است و محدث در لغت به معنای کسی است که برای او حدیث و خبر تازه گویند. در لسان اخبار، امام را «محدث» میگویند.
علم حضرت علی ع، دانش حضرت علی ع، گستره علم علی علیه السلام بعد از پیامبر (ص) اولین کسی که با حقیقت قرآن ارتباط علمی داشته است، علی (ع) بود
تعدد معلومات علی علیه السلام
معلومات آن حضرت را میتوان به دو دسته تقسیم نمود:
دستهای از آنها معلوماتی هستند که از شرایط امامت هستند و امامت به وسیله آن محقق میشود. این معلومات عبارت است از: علم به احکام و قوانینی که برای سعادت دنیوی و اخروی مردم ضروری میباشد، علم به اخلاق نیک و بد، علم به عقاید صحیح و ناصحیح و به طور کلی، علم به هرآن چه که برای ارشاد و هدایت انسانها و اداره امور دنیوی و اخروی مردم لازم است؛ اعم از قوانین و احکامی که از ناحیه خداوند برای سعادت بشر نازل شده است.
دسته دوم معلوماتی هستند که شرط امامت نیستند و متخصص بودن در آن علوم، شرط امامت نیست. ولی از مطالعه در روایات وارده از ائمه علیهم السلام و روایات اهل سنت و منابع تاریخی به دست میآید که ائمه علیهم السلام نسبت به علوم مختلف آگاهی کامل داشتند. گاه دیگران را از آن دانشها بهره مند میکردند؛ مانند گیاه شناسی، زمین شناسی، حساب، ستاره شناسی، فلسفه، نحو، تاریخ، داروشناسی، طب، زبان شناسی، حیوان شناسی و ...
دانستن این امور به منزله آن نیست که ائمه علیهم السلام از تخصص خود استفاده میکردند و خود را بی نیاز از دیگران میدانستند. بلکه ائمه علیهم السلام همانند سایر مردم شیوه رایج و عادی زندگی را طی میکردند، مثلا با این که قیمت اجناس را میدانستند، برای تعیین قیمت اجناس به اهل خبره مراجعه مینمودند و با این که از خواص گیاهان وداروها و نحوه درمان خبر داشتند، برای معالجه بیماریها به طبیب مراجعه میکردند.
اینک نمونههایی از دریای بی کران معلومات امام علی علیه السلام در قالب علوم مختلف، به طور اشاره ذکر میشود:
۱- فلسفه
از تحقیق در فلسفه اسلامی و مطالعه سخنان حضرت علی علیه السلام به دست میآید که آن حضرت اولین کسی از امت اسلام بود که برای بیان معارف حقه الهی از استدلالهای منطقی، برهانها و اصول فلسفه الهی استفاده کرد. آن حضرت برای بیان مقاصد فلسفی، الفاظی را استخدام و از معانی مادی و طبیعی خود مجرد ساخت. کلمات «منذ»، «قد» و «لولا»، نمونهای از این کلمات هستند.
«لایشمل بحد و لا یحسب بعد و انما تحد الادوات انفسها و تشیرالالات الی نظائرها منعتها منذ القد میة و حمتها قدالازلیة و جنبتها «لولا» التکملة» (۱۷)
(خداوند) محدود به حدی نیست. (زیرا محدودیت از خواص ممکنات است، نه واجب الوجود بالذات.) و قابل شمارش نیست. (زیرا او واحد حقیقی است که دومی برایش فرض نمیشود.) و اشیاء محدود به حدود هستند و به یکدیگر اشاره دارند. (زیرا جسم هستند و اجسام یکدیگر رامحدود و مورد اشاره دارند.) کلمه منذ (که برای ابتدای زمان وضع شده است.) اشیاء را از قدیم بودن منع میکند و کلمه «قد» (که اگر برسرفعل ماضی داخل شود، زمان گذشته را به حال نزدیک میکند و اگر بر سر فعل مضارع درآید، به معنای کمی و قلت کار و فعل و به معنای «گاهی» است.) موجودات را از ازلیت و همیشه بودن به دور میکند و کلمه «لولا» (که برای ربط امتناع جمله دوم به جمله اول وضع شده است.) از کامل بودن آنها جلوگیری میکند.
در زمان خلافت آن حضرت، دو فیلسوف یونانی و یهودی به خدمت حضرت رسیدند و پس از اندکی صحبت، از نزد آن حضرت مرخص شدند. حکیم یونانی درباره حضرت علی علیه السلام گفت: او فلسفه را از سقراط و ارسطو بهتر میداند. فیلسوف یهوی گفت: او به تمام جهات فلسفه احاطه دارد. (۱۸) ابوعلی سینا میگوید: فیلسوفی جز علی علیه السلام وجود ندارد. (۱۹)
بهترین مدرک برای به دست آوردن مبانی فکری و آرای فلسفی آن حضرت، نهج البلاغه است. کتابی که حاوی سخنان فصیح و بلیغ و ناشی از معارف الهی میباشد. در آن سخنان افکاری نهفته است که جویندگان حقیقت را در اقیانوس بی کران الوهیت به منتهای اوج میرساند. اینک به طور خلاصه، به بعضی از مطالب، مسائل و اصطلاحات فلسفی موجود در نهج البلاغه اشاره میشود:
کیف، توحید، مثل، تشبیه، صمد، وهم، مصنوع، معلول، فاعل، قضاء، قدر، غنی، وجود، عدم، ابد، ازل، شعور، ضد، نور، ظلمت، تباین، حد، حرکت، سکون، حدوث، ذات، غیریت، نهایت، غایت، قدیم، ظاهر، باطن، سبق، مساوی، انشاء، اختراع، ابداء، کائن، معیت، عالم ماده، عالم مجردات، عینیت صفات باذات، صفات ثبوتی و صفات سلبی، حکیم، هستی، هدفمند است، تمام کمالات مال خداست، مرکب نیست، جسم نیست. قابل تشبیه نیست، ذاتش قابل توصیف نیست، قابل شناخت نیست. قابل تغییر نیست، عینیت پذیر نیست، معلول نیست، محیط برهمه چیز است، منزه از نقص است و.... (۲۰)
۲- علم نحو
علی علیه السلام بنیانگذار علم نحو میباشد ابوالاسود دؤلی میگوید: خدمت علی علیه السلام رسیدم، او را در حال تفکر و اندیشه دیدم، گفتم:ای امیرالمؤمنین! درچه چیزی تفکر میکنی؟ فرمود: شنیده ام در دیار شما کلمات را اشتباه تلفظ میکنند. از این رو خواستم کتابی در اصول عربیت بنویسم. عرض کردم: اگر این کار را بکنید، لغت عرب را زنده و حفظ نموده اید. بعد از ۳ روز، به خدمت ایشان رسیدم. حضرت صحیفهای را به من داد که در آن آمده بود:
«بسم الله الرحمن الرحیم، الکلام کلمه اسم و فعل و حرف، فالاسم ما انبا عن المسمی و الفعل ما انبا عن حرکة المسمی و الحرف ما انبا عن معنی لیس باسم و لا فعل»
سپس به من فرمود: این را پی گیری کن و هر آنچه برایت رخ داد (از قواعد) در آن بیاور و بدانای ابااسود که اشیاء برسه گونه هستند: ظاهر، مضمر و چیزی که نه ظاهر است و نه مضمر.
ابوالاسواد میگوید: من چیزهایی را جمع کردم و بر حضرت عرضه داشتم که از جمله اینها حروف ناصبه بود: «ان، ان، لیت، لعل و کان»، اما «لکن» را ذکر نکردم. حضرت به من فرمود: چرا لکن را ترک کردی؟ گفتم: خیال کردم از حروف ناصبه نیست. فرمود: لکن هم از حروف ناصبه است. (۲۱)
۳- گیاه شناسی و طبابت
آن حضرت از حاذقترین اطباء بود. (۲۲) و گاه به طبابت بعضی از امراض میپرداخت. آن حضرت در موارد متعدد به گیاهان مختلف و آثار متفاوت آنها در پیشگیری ازامراض و یا درمان آنها اشاره میفرمود: که حاکی از اطلاع کافی و کامل آن حضرت در مورد برخی گیاهان و خواص آنها و نیز درمان بیماریها توسط آنها میباشد. از آن حضرت درباره فواید گل خطمی، سیب، به، مویز، خرما، بنفشه، کاسنی، کندر، اویشن، عناب، عدس و... (۲۳) سخنانی نقل شده است.
۴- جانورشناسی
ازجلوههای دانش علی علیه السلام، اطلاعات فراوان و دقیق آن حضرت در مورد حیوانات، پرندگان و حشرات میباشد. آن حضرت گاه طوری در مورد جانوران بحث مینمود که گویی سالها فقط در مورد همین موضوع مطالعه نموده و عمر خود را صرف همین مورد کرده است. از استخوان بندی، جثه، سرعت، رنگ، زیبایی، تولید مثل و... حیوانات با اطلاع بود. آن حضرت مطالبی درباره طاووس، فیل، مورچه، ملخ، ماهی و خفاش گفته است. (۲۴)
آن حضرت در فرازی از نهج البلاغه، در مورد «ملخ» چنین میفرماید: «و اگر میخواهی در باره ملخ بگو که خداوند سبحان برای آن دو چشم سرخ آفریده و دو حدقه تابان برافروخته و گوش پنهان برایش قرار داده و دهن مناسب برایش گشوده و برای آن حس توانا قرار داده و دو دندان که به وسیله آن (گیاه را) چیده و جدا میکند، و دو داس که با آن میدرود... در حالی که جثه و تن آن به اندازه یک انگشت باریک نیست.» (۲۵)
۵- قرآن شناسی و تفسیر
بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله اولین کسی که با حقیقت قرآن و شئون آن ارتباط علمی داشته است، علی علیه السلام بود. آن حضرت حقیقت قرآن را از منبع اصلیش، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دریافت کرد. هر آیهای که بر پیامبراکرم صلی الله علیه و آله نازل میشد، آن را بر علی علیه السلام قرائت میفرمود: و دستور میداد تا حضرت آن را املا نماید. علی علیه السلام میفرماید: «پیامبر صلی الله علیه و آله تاویل آیات و تفسیر آن ها، ناسخ و منسوخ آن ها، محکم و متشابه آن ها، خاص و عام آنها و این که کجا نازل شده و در چه موردی نازل شده است، را به من تعلیم داد. (۲۶)
۶- فصاحت و بلاغت
علی علیه السلام بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از فصیحترین وبلیغترین عربها بود. این مطلب را در سخنان آن حضرت میتوان یافت. سخنان آن حضرت دارای جذبه منحصر به فرد و حلاوت و شیرینی خاصی است. اجزای سخنان او متناسب و به هم پیوسته و در جمال صورت و کمال معنا به هم مرتبط و پیوند خورده است. بلاغت و فصاحت کلام او نشان در قوت فکر و توانایی ذهنی و کثرت علمی و فوق العاده آن حضرت میباشد؛ زیرا با داشتن آنها میتوان دقایق معانی را در حافظه خود حاضر کرد و آن را به طور روان در قالب الفاظ مانوس و جذاب بیان نمود.
آن حضرت در سخنوری، کار را به اعجاز رساند، به طوری که گاه خطبههایی را ایراد مینمود که در آنها حرف «الف» و یا علامت «نقطه» نبود، از باب نمونه از خطبه ذیل که در آن هیچ نقطه به کار برده نشده است، چند سطری بیان میشود: «الحمدلله الملک المحمود المالک الودود و مصور کل مولود و مآل کل مطرود و ساطح المهار و مؤطل الاطواد و مرسل الامطار و مسهل الاوطار عالم الاسرار و مدرکها مدمرالاملاک و مهلکها و مکور الدهور و مکررها و مورد الامور و مصدرها عم سماحه و کمل رکابه و همل وطاع السؤال و الامل واوسع الرمل...» (۲۷)
۷- ستاره شناسی
علی علیه السلام تنها در مورد موجودات زمینی اطلاع نداشت، بلکه در مورد مخلوقات آسمانی یعنی ستارگان و کیفیت خلقت آسمانها و آثار ستارگان و نظم حاکم برآنها نیز اطلاع کامل داشت. (۲۸) او زیرکترین فرد در علم نجوم بود. (۲۹)
آن حضرت در مورد یکی از آثار ستارگان میفرماید: «جعل نجومها اعلاما یستدل بها الحیران فی مختلف فجاج الاقطار» (۳۰) ; (خداوند) ستارههای آنها را نشانهها قرار داد تا شخص حیران و سرگردان در آمد و شد راههای گشاده اطراف زمین به آنها راه جوید.
امام علی علیه السلام در مورد نظم حاکم بر ستارگان چنین میفرماید: «هذه النجوم التی فی السماء مدائن مثل المدائن التی فی الارض» (۳۱) ; این ستارگان که در آسمانها میبینید، شهرهایی هستند مانند شهرهای زمین.
۸- استخراج نیرو
از جمله جلوههای دانش علی علیه السلام توانایی علمی بر استخراج انرژی و نیروی برق و امثال آنها میباشد. روزی حضرت علی علیه السلام و کمیل کنار آبی ایستاده بودند. حضرت اشاره به آن آب کرد و فرمود: «یا کمیل! لوشئت ان اصیر من هذاالماء نورا لفعلت.» (۳۲) ;ای کمیل! اگر بخواهم از همین آب نور بسازم، هرآینه میتوانم.
۹- علم غیب
از روایات متعدد به دست میآید که علی علیه السلام دارای علم غیب بود و از حوادث گذشته و آینده اطلاع داشت. اینک فهرست نمونههایی از اخبار غیبی حضرت در این جا ذکر میشود:
خبر از قتل امام حسین علیه السلام، خبر از فرمانده سپاه، گمراه شدن حبیب بن حمار، خبر از کشته شدن اعشی باهله توسط حجاج، خبر از شهادت عمروبن حمق، خبر از به دارآویخته شدن جویربه و میثم تمار، خبر از قطع دست و پای رشید هجری، خبر از کشته شدن خوارج توسط آن حضرت، خبر از غرق شدن بصره، خبر از حمله تاتارها و امثال آن ها. (۳۳)
۱۰- آگاهی از ایمان و نفاق مردم
آن حضرت دوستان و شیعیان خود و مؤمنان را از سایر مردم تشخیص میداد. امام صادق - فرمود: مردی نزد امیرالمؤمنین علیه السلام آمد وعرض کرد:ای امیرالمؤمنین! به خدا قسم که من شما را دوست دارم! حضرت فرمود: دروغ گفتی. آن گاه آن مرد (با حالت تعجب) به حضرت عرض کرد: سبحان الله! مثل آن که آنچه در باطن من است، را میداند. (۳۴)
۱۱- تسلط بر زبانها
چند چیز ازناحیه خداوند سبحان به آن حضرت عطا شده بود که از جمله آنها «فصل الخطاب» بود. (۳۵)
هروی میگوید: امام صادق علیه السلام با تمام مردم به وسیله زبان خود آنها صحبت میکرد. به خدا قسم که او فصیحترین مردم و داناترین آنها نسبت به تمام زبانها و لغات بود. روزی به او عرض کردم:ای پسر رسول خدا! من از آگاهی شما نسبت به این لغات - با این که اختلاف زیاد باهم دارند. - درتعجب هستم. حضرت فرمود:ای اباصلت! من حجت خدا بر خلق هستم و حجت باید لغات آنها را بداند. آیا به تو نرسیده است که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: که به او «فصل الخطاب» داده شده است؟ آیا فصل خطاب چیزی جز معرفت لغات است؟ (۳۶)
عبدالله بن مسعود میگوید: روزی نزد علی علیه السلام بودم، ناگاه مردی را دیدم که میگفت: چه کسی مرا به شخصی راهنمایی میکند تا از علم او بهرهمند گردم؟ او از کنار ما عبور کرد. من او را صدا زدم و گفتم:ای آقا! آیا شنیدهای که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
«انا مدینة العلم و علی بابها؛ من شهر علم هستم و علی درب آن شهر است.»
او گفت: آری، شنیده ام. گفتم: پس به کجا میروی؟ این شخص، علی ابن ابی طالب علیه السلام است. آن مرد به حضور علی علیه السلام آمد. امام علی علیه السلام به او فرمود: اهل کجا هستی؟ او گفت: اهل اصفهان هستم. (علی علیه السلام از بعضی از خصائص اهل اصفهان آن روز یادکرد.) مرد اصفهانی گفت: بیشتر بیان کنید. امام علی علیه السلام به زبان اصفهانی به او فرمود: «اروت این وس؛ امروز همین بس است.» (۳۷)
۱۲- آگاهی نسبت به ادیان و کتب آسمانی
امام صادق علیه السلام فرمود: صحف ابراهیم و موسی علیهما السلام به پیامبر صلی الله علیه و آله واگذار شد و آن حضرت آنها را به علی علیه السلام به امانت سپرد. (۳۸) ; طبق این روایت و روایات فراوان دیگر، تمام کتب آسمانی نزد آن حضرت بود و آن حضرت از مضمون آنها آگاهی کامل داشت، همان طوری که علی علیه السلام فرمود: «می توانم بین اهل تورات با تورات، بین اهل انجیل با انجیل، بین اهل زبور با زبور و بین اهل قرآن با قرآن قضاوت کنم.» (۳۹)
۱۳- آگاهی نسبت به حرفهها و صنایع
محمد باقر مجلسی قدس سره، نویسنده بحارالانوار میگوید: در این که معصومین علیهم السلام نسبت به صنایع آگاه بودند، شکی نیست و روایات فراوان براین مطلب دلالت دارند. از طرفی، حجت خدا نبایستی جاهل نسبت به مسالهای باشد و نیز بیشتر صنایع، منسوب به انبیاء علیهم السلام هستند. (۴۰) معلوم است که علم انبیاء علیهم السلام به ائمه اطهار علیهم السلام از جمله علی علیه السلام رسیده است. پس آن حضرت نسبت به صنایع اطلاع کافی داشته است.
۱۴- تاریخ
حضرت علی علیه السلام آگاهی کامل نسبت به تاریخ داشت. تاریخ به معنای علم به وقایع، حوادث، اوضاع و احوال انسانها در گذشته؛ تاریخ به معنای علم به قواعد و سنن حاکم برزندگیهای گذشته که از مطالعه و بررسی و تحلیل حوادث و وقایع گذشته به دست میآید و تاریخ به معنای علم به تحولات جامعهها از مرحلهای به مرحله دیگر و قوانین حاکم برآن تحولات و تطورات ازاموری است که آن حضرت نسبت به آن علم داشت.
از این رو آن حضرت در موارد متعدد و به مناسبتهای مختلف، مردم را به مطالعه تاریخ و تعقل و تدبر در آثار گذشتگان و عبرت گیری از آنها دعوت میکند. (۴۱) در فرازی از سخنان آن حضرت خطاب به امام حسن علیه السلام چنین آمده است: «ای پسرک من! و اگر چه من عمر (دراز) نکردم (مانند) عمر کسانی که پیش از من بودند (ولی) درکارهای ایشان نگریسته ام، در اخبارشان اندیشه نمودم، در بازمانده هایشان سیرکردم، چنان که (مانند) یکی از آنان گردیدم، بلکه به سبب آنچه از کارهای آنها به من رسید، چنان شد که من با اول تا آخرشان زندگی کرده ام. پس پاکیزگی و خوبی کردار آنها را از تیرگی و بدی و سود آنها را از زیانشان پی بردم.» (۴۲)
۱۵- علم حساب
همان طور که از بعضی قضاوتهای آن حضرت برمی آید، آن حضرت درعلم حساب نیز دارای اطلاع کامل بود و گاه برای حل مشکلات اجتماعی از آن استفاده میکرد. علامه مجلسی میگوید: آن حضرت بیش از همه از علم حساب بهره داشت. (۴۳)
۱۶- علم عروض
سرمنشا علم عروض نیز همانند علوم دیگر، بیت با برکت آن حضرت بود. به گفته علامه مجلسی قدس سره سرچشمه علم عروض، امام علی علیه السلام بود. روایت شده است که خلیل بن احمد «علم عروض» را از یکی از اصحاب مرتبط با امام باقر علیه السلام و یا مرتبط با امام سجاد علیه السلام فراگرفت و برای آن اصولی وضع کرده است. (۴۴)
۱۷- هندسه
آن حضرت درعلم هندسه نیز تخصص کافی داشت، بلکه از داناترین مهندسان بود، همان طور که بارها از این رشته برای حل معضلات اجتماعی استفاده کرد، مثل وزن کردن غل و زنجیرهایی که در پای یک برده بود، بدون آن که آنها را از پای او باز کند و نیز وزن کردن «فیل». (۴۵)
۱۸- علوم نظامی
علی علیه السلام نسبت به علوم نظامی و فنون جنگ آوری نیز تخصص کافی داشت، تاجایی که وقتی در مورد آن حضرت گفته شد که: «او مرد شجاعی است، ولی علم جنگ کردن را نمیداند.» فرمود: «آیا هیچ یک از آنان ممارست و جدیت مرا در جنگ دارد و پیشقدمی و ایستادگی اش بیشتر از من است؟!» (۴۶)
ذکر نامه آن حضرت به یکی از لشکریانش هنگام ارسال لشکر به سوی دشمن تسلط علمی آن حضرت نسبت به فنون نظامی و طریقه جنگ با دشمن را بهتر روشن میکند. آن حضرت میفرماید: «پس هرگاه به دشمن برخوردید، یا دشمن به شما برخورد، بایدکه لشکرگاه شما درجاهای بلند یا دامنه کوهها یا کنار رودخانهها باشد تا برای شما کمک باشد. (از دسترسی آنان) جلوگیر باشد و باید جنگ شما از یک سو یا دو سو باشد؛ و برای خودتان در بلندی کوهها و لای تپههای مسطح، پاسبانان و دیدبانانی بگذارید تا دشمن، به طرف شما نیاید... و از جدا شدن و پراکندن بپرهیزید. پس هرگاه فرود آمدید، همگی فرود آیید و هرگاه کوچ نمودید، همگی کوچ نمایید وچون شب شما را فرا گرفت، نیزهها را گرداگرد خود قرار دهید تا دشمن به شما شبیخون نزند.» (۴۷)
پی نوشتها:
۱- بحارالانوار، ج. ۳۹، ص. ۳۷.
۲- اصول کافی، ج. ۱، ص. ۳۷۳.
۳- کنزالعمال، خ. ۳۲۷۹، ص.؟
۴- نورالثقلین، ج. ۴، ص. ۱۶.
۵- بحارالانوار، ج. ۳۷، ص. ۴۲۷.
۶- اصول کافی، ج. ۱، ص. ۳۹۳.
۷- بحارالانوار، ج. ۲۶، ص. ۱۱۶.
۸- همان، ص. ۱۰۹.
۹- زندگانی حضرت علی (ع)، ص. ۸ و ۹.
۱۰- نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴، ص. ۸۱۱.
۱۱- نیابیع المودة، ص. ۷۷؛ کنزالعمال، خ. ۳۶۵۰۰ و نور الثقلین، ج. ۴، ص. ۴۴۴.
۱۲- نهج البلاغه، خطبه ۱۵۷، ص. ۴۹۹.
۱۳- بحارالانوار، ج. ۲۶، ص. ۵۵.
۱۴- اصول کافی، ج. ۲، ص. ۱۴.
۱۵- همان، ص. ۱۰.
۱۶- بحارالانوار، ج. ۲۶، ص. ۲۸.
۱۷- نهج البلاغه، خ. ۲۲۸، ص. ۷۴۲.
۱۸- علی کیست؟ ص. ۱۹۹.
۱۹- بحارالانوار، ج. ۴۰، ص. ۱۶۵.
۲۰- نهج البلاغه، خطبه ۱، ۹۰، ۱۰۰، ۶۳، ۴۹، ۱۷۸، ۱۵۲، ۱۶۲، ۱۸۱، ۲۲۸.
۲۱- کنزالعمال، خ. ۴۵۶ و ۲۶۹ و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، مقدمه ج. ۱، ص. ۲۰.
۲۲- بحارالانوار، ج. ۴۰، ص. ۱۶۸.
۲۳- تحف العقول، ص. ۱۰۰ (حدیث اربعماة) ; وسائل الشیعه، ج. ۱۷، ابواب اطعمه مباحه.
۲۴- نهج البلاغه، خطبه، ۱۵۴، ۱۶۴ و ۲۲۷.
۲۵- همان، خطبه ۲۲۷، ص. ۷۳۹.
۲۶- تحف العقول، ص. ۱۹۶.
۲۷- علی کیست، ص. ۲۰۴.
۲۸- نهج البلاغه، خطبه ۱۸۱ و ۲۲۷.
۲۹- بحارالانوار، ج. ۴۰، ص. ۱۶۶.
۳۰- نهج البلاغه، خطبه ۱۸۱، ص. ۵۸۹.
۳۱- علی کیست، ص. ۱۹۹.
۳۲- التکامل، ج. ۳، ص.، به نقل از علم امام، ص. ۱۴۱.
۳۳- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج. ۲، ص. ۲۸۶- ۲۹۴؛ الکامل فی التاریخ، ج. ۳، ص. ۱۷۴ و نهج البلاغه فیض، خطبه، ۱۲.
۳۴- بحارالانوار، ج. ۲۶، ص. ۱۱۹.
۳۵- همان، ص. ۱۴۱.
۳۶- همان، ص. ۱۹۰.
۳۷- همان، ج. ۴۱، ص. ۳۰۱.
۳۸- همان، ج. ۲۶، ص. ۱۸۵.
۳۹- همان، ص. ۱۸۳.
۴۰- همان، ص. ۱۹۳.
۴۱- نهج البلاغه، خطبه ۹۸- ۱۶۰، ۲۲۱- ۲۳۴ و نامه ۳۱.
۴۲- همان، نامه ۳۱، ص. ۹۱۳.
۴۳- بحارالانوار، ج. ۴۰، ص. ۱۶۸.
۴۴- همان، ص. ۱۶۴.
۴۵- همان، ص. ۱۶۵ و ۱۶۶.
۴۶- همان، خطبه ۲۷، ص. ۹۷.
۴۷- همان، نامه ۱۱، ص. ۸۵۴.
منبع: hawzah.net
ارسال نظر